eitaa logo
دقایقی به یاد امام زمان
249 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
6 فایل
سلامتی وتعجیل ظهور حضرت مهدی صلوات پیشنهادات ، انتقادات ، ارتباط @eitaa94 کپی به همراه لینک کانال و ذکر صلوات هدیه به امام زمان تبادل@eitaa94
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ یکی از صفاتی که از کودکی در انسان پدیدار می شود و می توان برای آن از همان سال اول برنامه آموزشی طراحی کرد، بحث است. 🍃 در این مرحله باید کودک به همراه عواطف رحمانی با نماز درگیر شود: 📢 صدای و را بشنود که چون نظامش فطریست، در درون کودک تثبیت می شود. (شنوایی) 💧 می توان کاسه ی پلاستیکی ای برای او در نظر گرفت تا هنگام ی والدین او هم (حرکاتی شبیه وضو گرفتن داشته باشد) کند. کودکان بازی با آب را دوست داشته و احساس نشاط به آنها دست می دهد. (لامسه،بینایی،شنوایی) 👀 والدین خود را با حال و و در حال اقامه نماز ببیند. (بینایی) 👃هنگام نماز، از والدین و خودش استشمام کند. (بویایی) 🍓 خوراکی های و در وقت نماز والدین در اختیار او قرار داده شود. (چشایی) 📿 در حین نماز، سجاده به همراه و و یا در اختیار او قرار داده شود. (لامسه) ❤️بعد از نماز والدین با او دهند و او را کنند و در خود بنشانند و با تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را بگویند. (لامسه) ✅به طور کلی حس کودک به نماز اینگونه باشد که وقتی والدین خود را می بیند که می خواهند نماز بخوانند، احساس کند که الآن اش هست. بنابراین اگر در حین نماز، کودک با والدین بازی کرد، مورد مواخذه قرار نگیرد . رعایت این قبیل موارد را در آنها می کارد
💌 : ❤️تو برای باش خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود!👌 ✍آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:ما با و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم.وقت نماز شد. 👩‍🏭 کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. 🕵‍♀ دار گفت: بی‌بی! دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم.آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. 👩‍🏭❌مادرم گفت:نه! می‌خواهم نماز بخوانم. 🕵‍♀کاروان‌دار گفت:نه مادر.الان نگه نمی‌دارم. 👩‍🏭مادرم گفت:نگه‌دار. 🕵‍♀کاروان دار گفت:اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم. 👩‍🏭مادرم گفت:بگذار و برو. 🔻من و مادرم شدیم.کاروان حرکت کرد.وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ 🌘من هستم ومادرم.دیگر کاروانی نیست. دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند. 👩‍🏭ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت، گرفت و نگاهی به آسمان کرد،رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. 😔لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت:بی‌بی کجا می‌روی؟⁉️ 👈مادرم گفت: . او گفت:ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو. 🔮یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. 👩‍🏭مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. ❌به سورچی گفت:من پهلوی مرد نمی نشینم. 👈سورچی گفت:خانم! فرماندار گناباد است.بیا بالا. ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد. ❌مادرم گفت:من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! ❤️در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است... ✅ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و می‌گفت! 👩‍🎨آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت مادر بیا بالا.اینجا دیگر کسی ننشسته است. 👩‍🏭مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم... ❤️اگر انسان شد و در همه حال خشنودی خدا را در نظر گرفت،بيمه مى‌شود و خداوند تمام امور اورا و كفالت مى‌كند. 🌼«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶ آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟
(علیه السلام): ((مَنْ کَانَ مَعَهُ سُبْحَةٌ مِنْ طِینِ قَبْرِ (علیه السلام) کُتِبَ مُسَبِّحاً وَ إِنْ لَمْ یُسَبِّحْ بِهَا)). ☜هر کس که تسبیحی از قبر (علیه السلام)همراه داشته باشد، جزء تسبیح گویان به حساب می آید، اگر چه با آن هم نگوید. 📚من لا یحضره الفقیه ج۱،ص۲۶۸،ح۸۲۹