✨﷽✨
✍ آثار فوق العاده خواندن #آیت_الکرسی بعد از هر نماز
👈حضرت پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند :هر شخصی آية الكرسی را بعد از #نماز بخواند هفت آسمان شكافته گردد و به هم نيايد تا خداوند متعال به سوی خواننده آية الكرسی نظر #رحمت افكند و فرشته ای را بر انگيزد كه از آن زمان تا فردای آن كارهای خویش را بنويسد و كارهای بدش را محو كند .
👈در روایت دیگر نیز حضرت فرمودند : يا علی ، بر تو باد به خواندن آية الكرسی بعد از هر نماز واجب زيرا به غير از پيغمبر و صديق و شهيد شخصی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمی كند و هر شخصی بعد از هر نماز آية الكرسی را بخواند به جز خداوند متعال شخصی او را قبض روح نمی كند و مانند شخصی باشد كه همراه پيامبران خدا جهاد كرده تا #شهيد شده است .
👈در روايتی از حضرت امامباقر (علیهالسلام) آمده است :" هر شخصی آية الكرسی را بعد از هر نماز بخواند از #فقر و بيچارگی در امان شود و رزق او وسعت يابد و خداوند به او از فضل خودش مال زيادی بخشد".
👈حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) : هر شخصی آية الكرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند نمازش قبول درگاه حق می گردد و در امان خدا باشد و خداوند او را از #بلاها و گناهان نگه دارد .
👈خداوند متعال فرمودند : شخصی كه بعد از نماز واجبش آية الكرسی بخواند خداوند متعال به او قلب شاكرين – اجر انبيا و عمل صديقين را عطا فرمايد . مداومت نمی نمايد به آن مگر پيامبر يا صديق يا شخصی كه از او راضی شده ام و يا شخصی كه #شهادت را روزی او می نمايم .
📚 منابع
۱- قول ثابت ، ص ۴۱ .
۲- لئالى الأخبار ، ج ۱ ، ص ۲۰۸ .
۳- مصابيح الدجى ، ص ۱۲۹ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالگرد شهادتت مبارک #شهید ابراهیم هادی
🎀 #هدیه_معنوی
✍ یادمه معلم گفته بود #امتحان دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید.
⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه.
صدای #اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه.
🚶♂دنبالش رفتم و گفتم: #احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و..
میدانستم #نماز احمد طولانی است.
🙎♂ احمد مقید بود که ذكر #تسبیحات
را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بیفایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم.
🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره.
مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد.
معلم با برگه های امتحانی وارد شد.
همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن
👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمیداد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم.
👨⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم.
👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد #نمازاول_وقت را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم.
این اتفاق چیزی نبود جز نتیجهی عمل خالصانهی احمد.
📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف #شهید #احمدعلی_نیّری ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
#نماز_شهیدان
✅ برای خواندن #نماز_شب کاری به کار من نداشت، اصرار نمیکرد باهم بخوانیم. خیلی مقید نبود که بخواهم بگویم هر شب بلند می شد برای تهجد، نه، هروقت امکان و فضا مهیا بود، از دست نمیداد.
✅ گاهی فقط به همان شفع و وتر اکتفا می کرد، گاهی فقط به یک #سجده . کم پیش می آمد مفصل و با اعمال بخواند.
✅ می گفت: «آقای بهجت می فرمودند: اگه بیدار شدی و دیدی هنوز اذان نگفتن وفقط یه سجده شکر به جابیاری که سحر روبیدار شدی، همونم خوبه!»
💠 مقید بود به #نماز_اول_وقت. در مسافرت ها زمان حرکت را طوری تنظیم می کرد
که وقت #نماز بین راه نباشیم.
💠 زمانهایی که اختیار ماشین دست خودش نبود و با کسی همراه بودیم، اولین فرصت در نمازخانه های بین راهی با پمپ بنزین می گفت: «نگه دارین!»
💠 اغلب در قنوتش این آیه از #قرآن را می خواند:« رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً»
📚 قصه دلبری، خاطرات #شهید محمدحسین #محمدخانی به روایت همسر، صفحه ۴۴.
شادی روح شهدا صلوات
🏴🥀🌹🕊🌹🥀🏴
#خاطرات_تفحص
#گوشه_ای_از_حرم
شب به #حضرت_ابوالفضل_ع متوسل شدیم و فردا هم تفحص را با رمز اسم آن حضرت شروع کردیم.
دست به کار شدیم اولین #شهید پیدا شد.
محتویات جیب #شهید را بررسی کردیم. کارت شناسایی اش پیدا شد.
#شهید_ابوالفضل_خدایار ، گردان امام محمد باقر (ع) ، گروهان حبیب اعزامی از کاشان .
بچه ها گفتند: توسل دیشب، رمز حرمت امروز و اسم #شهید با هم یکی شده .
بی اختیار به زبانم جاری شد که اگر اسم #شهید بعدی هم #ابوالفضل بود، اینجا گوشه ای از حرم آقاست .
دقایقی بعد داشتیم زمین را می کندیم . پیکر یک #شهید دیگر پیدا شد. اما خیلی عجیب بود! یک دست #شهید در عملیات قبلی قطع شده بود . پلاکش را پیدا کردیم . سریع استعلام کردیم .
گفتند : #شهید_ابوالفضل_ابوالفضلی ، گردان امام محمد باقر (ع) ، گروهان حبیب اعزامی از کاشان .
📚 کتاب راهیان علقمه ، صفحه ۱۱۲
جهت سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان_عج و شادی روح #شهداء و #امام_شهداء
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#تاسوعای_حسینی_تسلیت