eitaa logo
دقایقی به یاد امام زمان
91 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
986 ویدیو
1 فایل
سلامتی وتعجیل ظهور حضرت مهدی صلوات پیشنهادات ، انتقادات ، ارتباط @eitaa94 کپی با ذکر صلوات هدیه به امام زمان مجاز است تبلیغات @eitaa94
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍ آثار فوق العاده خواندن بعد از هر نماز 👈حضرت پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند :هر شخصی آية الكرسی را بعد از بخواند هفت آسمان شكافته گردد و به هم نيايد تا خداوند متعال به سوی خواننده آية الكرسی نظر افكند و فرشته ای را بر انگيزد كه از آن زمان تا فردای آن كارهای خویش را بنويسد و كارهای بدش را محو كند . 👈در روایت دیگر نیز حضرت فرمودند : يا علی ، بر تو باد به خواندن آية الكرسی بعد از هر نماز واجب زيرا به غير از پيغمبر و صديق و شهيد شخصی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمی كند و هر شخصی بعد از هر نماز آية الكرسی را بخواند به جز خداوند متعال شخصی او را قبض روح نمی كند و مانند شخصی باشد كه همراه پيامبران خدا جهاد كرده تا شده است . 👈در روايتی از حضرت امام‌باقر (علیه‌السلام) آمده‌ است :" هر شخصی آية الكرسی را بعد از هر نماز بخواند از و بيچارگی در امان شود و رزق او وسعت يابد و خداوند به او از فضل خودش مال زيادی بخشد". 👈حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) : هر شخصی آية الكرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند نمازش قبول درگاه حق می گردد و در امان خدا باشد و خداوند او را از و گناهان نگه دارد . 👈خداوند متعال فرمودند : شخصی كه بعد از نماز واجبش آية الكرسی بخواند خداوند متعال به او قلب شاكرين – اجر انبيا و عمل صديقين را عطا فرمايد . مداومت نمی نمايد به آن مگر پيامبر يا صديق يا شخصی كه از او راضی شده ام و يا شخصی كه را روزی او می نمايم . 📚 منابع ۱- قول ثابت ، ص ۴۱ . ۲- لئالى الأخبار ، ج ۱ ، ص ۲۰۸ . ۳- مصابيح الدجى ، ص ۱۲۹ .
🎀 ✍ یادمه معلم گفته بود دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید. ⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. 🚶‍♂دنبالش رفتم و گفتم: برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و.. می‌دانستم احمد طولانی است. 🙎‍♂ احمد مقید بود که ذكر را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بی‌فایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم. 🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره. مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. ⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن 👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمی‌داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. 👨‍⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم. 👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه‌ی عمل خالصانه‌ی احمد. 📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
🌱نامشان در دنیــا " است 🥀 و در آخرت " بہ امیـد شفاعت‌شــان... 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 (اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج)
✅ برای خواندن کاری به کار من نداشت، اصرار نمی‌کرد باهم بخوانیم. خیلی مقید نبود که بخواهم بگویم هر شب بلند می شد برای تهجد، نه، هروقت امکان و فضا مهیا بود، از دست نمیداد. ✅ گاهی فقط به همان شفع و وتر اکتفا می کرد، گاهی فقط به یک . کم پیش می آمد مفصل و با اعمال بخواند. ✅ می گفت: «آقای بهجت می فرمودند: اگه بیدار شدی و دیدی هنوز اذان نگفتن وفقط یه سجده شکر به جابیاری که سحر روبیدار شدی، همونم خوبه!» 💠 مقید بود به . در مسافرت ها زمان حرکت را طوری تنظیم می کرد که وقت بین راه نباشیم. 💠 زمانهایی که اختیار ماشین دست خودش نبود و با کسی همراه بودیم، اولین فرصت در نمازخانه های بین راهی با پمپ بنزین می گفت: «نگه دارین!» 💠 اغلب در قنوتش این آیه از را می خواند:« رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» 📚 قصه دلبری، خاطرات محمدحسین به روایت همسر، صفحه ۴۴. شادی روح شهدا صلوات
🏴🥀🌹🕊🌹🥀🏴 شب به متوسل شدیم و فردا هم تفحص را با رمز اسم آن حضرت شروع کردیم. دست به کار شدیم اولین پیدا شد. محتویات جیب را بررسی کردیم. کارت شناسایی اش پیدا شد. ، گردان امام محمد باقر (ع) ، گروهان حبیب اعزامی از کاشان . بچه ها گفتند: توسل دیشب، رمز حرمت امروز و اسم با هم یکی شده . بی اختیار به زبانم جاری شد که اگر اسم بعدی هم بود، اینجا گوشه ای از حرم آقاست . دقایقی بعد داشتیم زمین را می کندیم . پیکر یک دیگر پیدا شد. اما خیلی عجیب بود! یک دست در عملیات قبلی قطع شده بود . پلاکش را پیدا کردیم . سریع استعلام کردیم . گفتند : ، گردان امام محمد باقر (ع) ، گروهان حبیب اعزامی از کاشان . 📚 کتاب راهیان علقمه ، صفحه ۱۱۲ جهت سلامتی و تعجیل در فرج و شادی روح و