eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
447 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین....
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دقیقاً بفرمایید کجای سیستم آموزش غرب به سمت سنت های حوزوی ما در حرکت است!؟؟ 🖋صادق بابایی(دانش‌آموخته حوزه علمیه قم) ♦️گاهی فرمایشاتی اعجاب آور در لسان برخی بزرگان دهان به دهان میگردد و به تکرار در حضور عموم مطرح میشود درحالیکه نه جایی بطور مستند صحت و سقم شان نشان داده میشود و نه پاسخی برای ابهامات ایجاد شده داده میشود. ♦️یکی از آنها جمله ای معروف است که مطمئنم شما نیز بارها شنیده اید. اینکه: (غرب در آموزش و پرورش دارد به سنت های حوزوی ما برمیگردد آنوقت ما خودمان دنباله رو آنها شده ایم) الان من بطور سلبی و ایجابی نمیخواهم قضاوتی بکنم. اما سوالاتی دارم که کسی را صاحب عزم پاسخگویی بدانها نمیبینم. روی سخنم نیز دقیقاً با همان سنت های موروثی از گذشته است نه ساختارهایی مثل مدرک و پایه و سطح که چند دهه اخیر وارد سیستم آموزشی حوزه شده است. ♦️خواسته من مشخصا اینست که این اعزه تریبون دار حوزوی، پنج الی ده مورد از سنت های حوزوی ما را بشمارند و نشان دهند که در همان جایی که غرب مینامیم ش، هم اکنون پویا و زنده در دست اجراست! تا آنجاییکه اطلاعات ناقص نگارنده قد میدهد سیستم آموزشی اروپا امروزه به سمتی میرود که شاگردان را صرفا از پشت میز نشستن و تلمذ در محضر کتاب و استاد برحذر میدارد. نظام هایی که بر مبنای رشد جامع بجای تحصیل تک بعدی شاگردان تمرکز کرده و سعی دارد بجای مشتی معلومات از برکردنی، قوه تعقل، عواطف، قوا و استعدادهای گوناگون شاگردان را شکوفا کند و در قالب های نظری و عملی، مهارت های گوناگون زندگی را به کودکان و نوجوانان آموزش دهند. این تفکر با پیگیری این اصل که فراگیری زندگی صحیح از صرف یادگیری معلومات موجود در کتب مهم تر است، از بسیاری روش های سنتی آموزشی عبور کرده است. ♦️شاید ما این نحوه آموزش و پرورش را قبول نداشته باشیم، صاحب اختیاریم؛ اما باید این را پاسخ بدهیم که با این جهت گیری آموزشی فوق الذکر، چگونه میتوان ادعا کرد قبله آمال سیستم آموزشی غرب، همان سنت های حوزوی ماست؟ بنظر میرسد تقاضای کمی توضیح بیشتر در این موضوع، توقع چندان بیجایی نباشد. ♦️کلامم را با این نکته ختم میکنم که امروز برای طلبه ای همچون من که بیش از ده سال یعنی از دوران نوجوانی تاکنون، در حوزه قم تحصیل کرده است، افسوسی در دل وجود دارد که چرا در بطن حوزه های مقدس، باید آنهمه از فضیلت علم و عالم و شان طلبه و استاد میشنیدیم اما یک نفر پیدا نشد به ما بگوید تمام "تو"ی طلبه در کتاب و درس و بحث خلاصه نمیشود. هزار و یک هنر و مهارت و تخصص دیگر هم وجود دارد که چنانچه فروگذارشان کنی میشوی یک موجود تک بعدی که معایبش را ده سال دیگر میفهمی، یعنی همین امروز من! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠«مشهد» بر خلاف «قم» مستقل است! ♦️گفتگوی نشریه شهرآرا با «عباس عبدی» درباره علل رفتار متفاوت «قم» و «مشهد» با دولت ♦️در سالهای اخیر شهر مشهد پایگاه مقابله با جریان اصلاحی و اعتدالی شده است. مشهد چه چیزی دارد که پذیرای این نقش شده است؟ ♦️مشهد دو ویژگی دارد که این شهر را به پایگاه مخالفت با دولت تبدیل می کند. اول اینکه مشهد یک قطب مذهبی و دینی است. این شهر اما ویژگی دیگری دارد که از مذهبی بودن این شهر مهمتر است. ویژگی دوم استقلال اقتصادی مشهد است. وجود منابع مالی فراوان در مشهد که یا در اختیار تولیت آستان قدس یا در دست دیگران قرار دارد مخالفان دولت را به نوعی از دولت و حکومت مرکزی مستغنی می کند و به آن ها قدرت زیادی می دهد. استاندار و فرماندار هم این قدرت را ندارند چرا که پول چندانی برای مانور و اعمال قدرت در اختیار ندارند و منابع خود را باید صرف پرداخت حقوق و دستمزدها کنند. ♦️در واقع شما تفاوت اصلی شهر قم و مشهد را در ثروتمند بودن آستان قدس مشهد می دانید؟ 🔹قم استقلال اقتصادی ندارد. هر چند این شهر تمرکز مذهبی دارد اما به شدت به منابع مالی مرکز و تهران وابسته است. در نتیجه قم در مخالفت با دولت نمی تواند صدای بلندی داشته باشد. مضاف بر این باید فاصله جغرافیایی را هم در نظر بگیریم. فراموش نکنیم مشهد بعد از انقلاب یکی از شهرهایی است که بیشترین رشدها را داشته است. به همین دلیل وضعیت تولیت آستان قدس که حتی در تهران هم نفوذ دارد منجر به استقلال نسبی آنجا از مرکز شده و این استقلال مالی خود را در پوشش گرایش های مذهبی افراطی راحت تر می تواند نشان دهد. حتی ریشه اصلی منابع اقتصادی موسسات مالی و صندوق های قرض الحسنه هم به دلیل تراکم منابع مالی در مشهد است. ♦️یکی از ویژگی های مشهد این است که روشنفکران و هنرمندان آن بلافاصله این شهر را ترک گفته و در جای دیگری رشد بروز و ظهور پیدا می کنند. در جریان روشنفکری دینی مرحوم شریعتی و مطهری را داریم و در هنر محمدرضا شجریان و ... . چه چیز باعث این رفتار می شود؟ 🔹شاید اگر این افراد در قم هم بودند نمی توانستند دوام بیاورند و مجبور بودند به جای دیگری مهاجرت کنند. به طور کلی این رویداد بیشتر به ویژگی های تهران برمی گردد. تهران از نظر بازتر بودن فضا و پراکندگی قدرت و تنوع محیط، زمینه مساعد تری را برای رشد افرادی ایجاد می کند که مسیرهای متفاوتی از ارزش‌های رسمی را دنبال می کنند. به همین دلیل افرادی که در شهرستان ها موانعی را پیش روی ارتقای حرفه‌ای خود می بینند به تهران مهاجرت می کنند. این مساله شاید در اصفهان و شیراز و تبریز یا اهواز و کرمانشاه خیلی ظهور پیدا نکند اما در مشهد جدی‌تر است. چرا که بخش مذهبی آنجا به نسبت سنتی تر و متمایز از افکاری است که در سایر شهرهای ایران وجود دارد. ♦️اما دلایل اقتصادی هم هست که توجیه‌کننده مهاجرت برخی از این نخبگان از همه کشور به تهران است. بازار شهرستانها برای کسانی که پیشرفت زیادی پیدا می کنند کوچک است و نمی تواند آنها را تغذیه کند. این گرایش به حضور و مهاجرت به بازار بزرگ تهران منحصر به مشهد نیست. در شهرهای دیگر هم اگر هنرمندان، صاحب نظران و حتی فوتبالیست ها بخواهند رشد کنند باید به تهران بیایند. البته وضع مشهد به خاطر منابع مالی قوی این شهر در مقایسه با شهرهای دیگری مثل شیراز، اصفهان و تبریز بهتر است. اما به دلیل محدودیت های مذهبی و نگاه سنتی حاکم این افراد تشویق به مهاجرت به تهران می شوند. -به نقل از کانال سرائر @saraeer http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠امام موسی صدر و آق قلا 🖋محسن کمالیان ♦️ در فاجعه‌ی اخیر سیل گلستان، برخی مسئولان ارشد و ذی‌ربط کشور، از استاندار گرفته به بالا، علی رغم اطلاع، به سفر نوروزی رفتند. کمترین کاری که می‌توانستند بکنند، اگر در محل حاضر نمی‌شدند، باقی ماندن در دفاتر خود، نظارت آن‌لاین بر عملیات مدیریت بحران و الگوسازی عملی برای زیردستان بود. بی‌اختیار یاد امام موسی صدر افتادم و اینکه احساس مسئولیت نسبت به انسان‌ها و انسانیت، چقدر بر رفتار ایشان حاکم بود: ♦️خانم هیام عطوی برایم تعریف کرد که 'در یکی از روستاهای مسیحی‌نشین اطراف شهر بعلبک لبنان، دوازده نفر از روستانشینان بر اثر بارش شدید برف زیر آوار سقف خانه‌ی خود مدفون شده بودند. امام به محض اطلاع از حادثه به آنجا شتافت و برای رسیدن به روستا، سه کیلومتر در برف پیاده‌روی کرد. وقتی به روستا رسید، محاسن ایشان به شکل قندیل درآمده و عبایشان یخ زده بود. چشمان مردم روستا که به امام می‌افتاد، بی‌اختیار فریاد می‌کشیدند که این خود حضرت مسیح است که برای نجات ما به اینجا آمده'. (عزت شیعه، ج۲، ص۵۱۴) ♦️براستی امام موسی صدر اگر امروز میان ما مردم ایران بسر می‌برد، روز اول فروردین سال ۱۳۹۸ کجا می‌بود؟ سفر نوروزی؟ دفترش؟ یا کنار مردم مصیبت‌زده در آق قلا؟ ♦️صریح می‌گویم: مسئولان ارشد کشور ما، تا زمانی که احساس مسئولیت امام صدر نسبت به انسان‌ها و انسانیت او را در اندرون و رفتار خویش نهادینه نکنند، آن هم خالصانه و نه ریاکارانه، مشکلات مردم سامان نخواهد یافت. -به نقل از دین‌آنلاین http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سیل گلستان و لزوم نقش آفرینی روحانیت؛ 🔸گزارشی میدانی یک طلبه از وضعیت منطقه سیل زده ترکمن‌صحرا ♦️خبرگزاری حوزه/ حجت الاسلام محمد وکیلی که این روزها در مناطق سیل زده شمال کشور حضور دارد نوشت: ♦️چند روز بعد از وقوع سیل ویرانگر و‌بسیج تمام امکانات لشگری و کشوری عازم شهر آق قلا می شوم. با اسفاده از تراکتورهایی که در سطح شهر تردد می کنند گشتی می زنم، خدمات ناهماهنگ و ‌خودجوش مردم از هر سو وارد شهر شده است. به چند مسجد سری میزنم، غیر از چند روحانی اهل سنت، متاسفانه نهادهای حوزوی حضور قابل توجهی ندارند و یا حضور و فعالیتشان تحت پرچم و بنر مشخصی صورت نمیگیرد، تا بتوان طلاب و روحانیونی که آماده خدمت رسانی هستند را بسیج کند لذا در تماسهایی که با روحانیون مختلف داشتم علیرغم آمادگیشان برای کمک، نمیتوانم راهنمایی قابل توجهی کنم. ♦️از آق قلا که هم اکنون آماج انواع خدمات و امدادهاست به سمت روستای صحنه و قرنجیک راه می افتم، متاسفانه در این روستاها هم خبری از فعالیت نیست به ویژه اینکه این روستاها اگر چه زیر آماج سیل رفته اند اما در موقعیت اضطراری قرار دارند و اضطراب و نگرانی نسبت به رسیدن سیل، آرامش را از مردم ربوده است. در چنین شرایطی حضور روحانیت می تواند نقش بسیاری در ایجاد آرامش مردم ایفا کند. نماز ظهر را در مسجد و‌حوزه علمیه اهل سنت روستای قرنجیک می خوانم و همزمان با خود فکر میکنم که چنین مسجد و‌حوزه علمیه ای به دلیل داشتن حوزه علمیه و‌ مسجد بزرگ و فراخ، و نیز دسترسی سریع و راحت به دههای روستای شهرهای آق قلا، سیمین شهر، گمیشان و نیز دهها روستای اطرف این شهرها میتواند پایگاه عملیات روحانیت شیعه و سنی جهت مساعدت به روستاهای سیل زده باشد، اما چنین ظرفیتی خالی مانده است. ♦️از قرنجیک سمت روستای یامپی راه می افتم، روستایی که به همت روستاییانش دور تا دور روستا حصارهای خاکی ایجاد شده و انباشت آب پشت دروازه های روستا، شرایطی بحرانی را بر روستا حاکم کرده است، با چند نفر از رئیس شورای روستا و امام جماعت اهل سنت روستا که گفتگو می نشینم، همگی از رشادت مردم به ویژه جوانان روستا می گویند که چند شبانه روز است با رشادت و از خودگذشتی مشغول حفاظت از روستا هستند. زنها و‌کودکان در طبقه دوم حوزه علمیه روستا اسکان یافته اند. مسئولان روستا از نرسیدن امکانات امدادی مثل بیل مکانیکی و لودر و کیسه های گونی و پلاستیک که می تواند نقش حیاتی در جلوگیری از ورود سیلاب به روستا ایفا کند، به شدت گله دارند، پای صحبتهایشان مینشینم و فقط گوش می دهم. در چنین شرایطی حضور یک روحانی برایشان فرصتی می شود برای ترکیدن بغضها و گلایه ها از نرسیدن امدادهایی که قبل از گرفتاری در سیل لازم است. ♦️بعد از غروب آفتاب راهی گمیشان میشوم، راه ورودی شهر برای عبور آب تخریب شده است، با مردمی که پشت دروازه شهر اجتماع کرده اند و باز به صورت خود خوش سعی میکنند به امداد مردمی که در داخل شهر گرفتار شده اند بشتابند. ساعت از یازده شب گذشته است اما طی این ساعات هیچ نیروی امدادی دولتی و غیردولتی و نظامی و انتظامی حتی در یک سرباز حضور ندارد. مورد سوال و پرسش مردم قرار میگیرم که یک روحانی شیعه در دل این شب سرد در اینجا چه می کند و مسئولان و امدادگران کجا هستند؟ برایشان توضیح میدهم که مسئولیتی ندارم و فقط به عنوان یک حوزوی برای کمک آماده ام. پیگیر مسئولان و مدیران بحران شهرستان می شوم. بعد از ساعتی پیگیری موفق می شوم به صورت تلفنی با مدیر بحران شهرستان صحبت کنم و فریادهای مردم را به او منتقل کنم، پاسخی که دریافت میگنم این است که فرمانداری گفته تا قبل از ظهر فردا نمی توانیم کمکی کنیم. ساعت دو نصفه شب خود را به فرمانداری شهرستان بندرترکمن می رسانم و آقای فرماندار را خسته و بیخواب در اتاق جلسه پیدا میکنم و وضعیت را تشریح می کنم و حرف مردم را منتقل میکنم و از فرمانداری خارج می شوم. هنوز از فرمانداری فاصله نگرفته ام که  ماشینهای نیروی انتظامی و سپاه و هلال احمر به سمت گمیشان به راه افتاده اند. ♦️نزدیک اذان صبح است که به خانه برمیگردم تا بعد از چند ساعت استراحت، به سراغ روستاهای دیگری بروم. -به نقل از: http://hawzahnews.com http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فرض كنيد كسي هم هشدار داده بود! 🖋 محمدرضا زائری ♦️رسانه ها اعلام كرده اند كه آنچه در هفته هاي گذشته روي داد بزرگترين سيل صد سال اخير بوده است. اكنون با تخريب گسترده زندگي سيل زدگان خسارتهاي سنگين به اموال و دارايي بسياري از هموطنان ما وارد شده و از سوي ديگر هزينه اي فراتر از تصور به بودجه كشور تحميل شده است. تا ماهها بعد هزاران نفر آواره خواهند بود و تا چند سال بعد هم آثار اين حوادث تلخ برطرف نمي شود! ♦️اكنون صادقانه به اين پرسش جواب بدهيد؛ واقعا اگر مثلا دو ماه قبل يك نفر نوشته بود كه بايد به سرعت رودها لايروبي بشوند و موانع ايجاد شده در مسير رودها برطرف گردند، اصلا كسي كمترين اعتنايي مي كرد؟ ♦️همه مي دانيم كه متأسفانه ما مردمي هستيم كه نه تنها به هشدارها و پيش بيني ها توجه نمي كنيم بلكه از كساني كه كام خوش خيالي ها و خوش بيني هايمان را تلخ كنند اصلا خوشمان نمي آيد. ♦️هم مديران و مسؤولان جامعه اين طور هستند و هم شهروندان عادي، خلاصه در اين ويژگي همه مشترك هستيم كه ارزش و اهميتي براي نهيب بيدارباش كساني كه مي توانند ما را از حادثه ها باخبر سازند قائل نمي شويم. تذكر و توصيه هاي كارشناسان آگاه و فهيم كه نشانه ها را زودتر از مردم عادي تشخيص مي دهند و در هر رشته و حوزه اي خبره هستند مي تواند جلوي بسياري از خسارتهاي سنگين را بگيرد. ♦️چنين كساني شامه اي قوي تر دارند و چشم و گوشي تيز تر و از همين روي قبل از غرش سيل صدايش را از نشانه ها مي شنوند و پيش از زبانه كشيدن آتش يا ويران كردن زلزله بوي حادثه را تشخيص مي دهند و آمدنش را مي بينند. ♦️در مسايل اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي نيز كارشناسان عميق و فهيم مي توانند پيش از روي دادن وقايع تلخ و حادثه هاي ويرانگر ما را از آن حوادث آگاه سازند و ميزان خسارت را بسيار كاهش دهند. ♦️دريغ و درد كه معمولا چنين تذكرها و توصيه هايي را به هيچ مي گيريم و اعتنايي به اين گونه هشدارها نداريم. راستي چرا حتما بايد حادثه اي اتفاق بيافتد و خسارت هاي سنگين بر جاي بگذارد تا ما قدم به ميدان بگذاريم و حاضر به اقدام بشويم؟ چه مردمي هستيم ما؟ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ريشه‌های ما به آب و شاخه‌های ما به آفتاب می‌رسد... ما دوباره سبز می‌شويم!💠 #قیصر_امین‌پور 🔸حضور دلگرم کننده طلاب در مناطق سیل‌زده لرستان http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در فروبسته ترین دشواری، در گرانبارترین نومیدی، بارها بر سرخود بانگ زدم: - هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست كه هست! بیستون را یاد آر، دست هایت را بسپار به كار، كوه را چون پَر كاه از سر راهت بردار! وه چه نیروی شگفت انگیزی است، دست‌هایی كه به هم پیوسته است! #فریدون_مشیری 🔸مقاومت شگفت‌انگیز مردم روستای دهلاویه در برابر سیل http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در دوران پیش از گفتگو به سر می‌بریم! 📌به بهانه خبر انصراف آقای اعرافی از حضور در نشست موسسه فهیم 🔸حضور علیرضا اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه در نشست علمی مؤسسه فهیم که بنا بود روز پنج‌شنبه 29 فروردین با حضور «داود فیرحی» و «محمد سروش محلاتی» برگزار شود، به دلیل فشار برخی جریان‌های حوزوی منتفی شد. این نشست که سیصدمین نشست علمی مؤسسه فهیم بود، جهت ارائه بحثی با عنوان «فقه، آفاق‌ و چالش‌های پیش رو» توسط آقای اعرافی و نیز میزگردی با عنوان «ظرفیت‌ها و چالش‌های اندیشه دینی در حوزه نظریه‌پردازی» توسط دو مدعو دیگر تدارک دیده شده بود. 🔸منتقدان این نشست با استناد به برخی مواضع کاظم قاضی‌زاده، مدیر مؤسسه فهیم و نزدیکی‌ آن به جریان دولت و نواندیش دینی حضور آقای اعرافی در این نشست را «رسمیت‌بخشی» به موسسه‌ای دانستند که به زعم آنان مروج دیدگاه‌های غیراسلامی و سکولاریستی و غیرانقلابی است تا آنجا که لغو این دیدار را نشانه بصیرت مدیر انقلابی حوزه عنوان کردند. 🔸در هر صورت علیرضا اعرافی که روزگاری (سال 81) در کنار محمدسروش محلاتی و سایر اساتید و نخبگان حوزه طی نامه‌ای خطاب به رهبر معظم انقلاب جهت حمایت و هدایت کرسی‌های آزاداندیشی و نظریه‌پردازی استمداد طلبیده بود، امروز پس از 17 سال نتوانست در این نشست علمی در کنار محمد سروش محلاتی بنشیند. چرا که او باید به بخشی از دوستان انقلابی توضیح دهد که پذیرش رسمیت و حرمت‌ نهادن دگراندیشان از اولیات اخلاقی نهاد اجتهادی حوزه است. روحیه نفی رسمیت مخالفان حاکی از آن است که ما در دوران پیش از گفتگو به سر می‌بریم و تا شکل‌گرفتن یک گفتگوی ساده علمی راه زیادی در پیش داریم! 🔸در روزگاری که فقدان گفتگو و فقر سعه‌ی ‌صدر بیش از پیش احساس می‌شود، فشار آوردن بر مدیریت حوزه‌های علمیه برای لغو یک نشست علمی، آن هم با تابلوی دفاع از حوزه انقلابی، دستاوردی جز هزینه‌تراشی برای جریان‌های علاقه‌مند به انقلاب ندارد. فطرت‌های حق‌جو و حوزویان آزاداندیش با نگاهی که مدام در پی سلب و طرد افراد از نشست‌های علمی و گفتگوهای آزاد برمی‌آیند نمی‌توانند به حریت فرزندان انقلاب ایمان آورده و روش اجتهادی آنان را باور کنند. 🔸در پایان آنکه انصراف آقای اعرافی از حضور در این نشست نشان داد سطح چانه‌زنی و تصمیم‌سازی برای مدیریت حوزه از مراجع تقلید به بدنه اساتید سطوح عالی و خارج و «سلیقه‌های محفلی» تنزل یافته است. این اثرپذیری، رسانه‌های شبه‌امنیتی حوزه را توسعه خواهد داد و مناسبات مدیریت حوزه و جریان‌های متکثر حوزوی را دست‌خوش سلایق سیاسی خواهد کرد که در این شرایط طبعا آقای اعرافی دیگر مدیر تمام حوزه نخواهد بود! @sedyaser http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سیاحت شرق؛ فتح بابی در شرح حال طلبه‌ها 🔸31 فروردین 1323 روز درگذشت آیت‌الله سید محمدحسن نجفی، مشهور به آقانجفی قوچانی که در ایران با دو کتاب مشهور «سیاحت غرب» و «سیاحت شرق» شناخته می‌شود. کتاب سیاحت غرب که درباره بیان داستان‌گونه اتفاقات پس از مرگ از نظر آیات و روایات است، شهرت بیشتری میان مردم دارد، ولی سیاحت شرق که خودزندگی‌نامه و خاطرات دوره جوانی و طلبگی اوست، از نظر تاریخی و اجتماعی بسیار مهم است. 🔹اقبال به نثر داستانی و خاطره‌نویسی از اواخر دوره قاجار در میان ایرانیان رواج فراوانی یافت و چون در آن دوره، روحانیون و طلاب اکثریت جامعه تحصیل‌کرده ایران را تشکیل می‌دادند، برخی از آنها نیز از این نوع نگارش برای بیان عقاید و آرای او بهره می‌گرفتند. آقانجفی قوچانی در سیاحت شرق به شرح زندگانی خود و همچنین ترسیم فضای حوزه نجف پرداخته است. وی در نگارش این کتاب، وقایعی را شرح داده که کمتر از زبان حوزویان به گوش می‌رسید. روایت عواطف و تجربیات شخصی، اختلافات و حتی کینه و حسادت‌هایی که در شرح احوالات، کمتر به آن پرداخته می‌شود. 🔹آقانجفی که در دوره مشروطه طلبه‌ای سی ساله و جزو شاگردان و مریدان آخوند خراسانی بود و دل در گرو مرام مشروطه‌خواهی داشت، از منتقدان آیت‌الله سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروه) محسوب می‌شد. او هرچند روابط نزدیکی با سید یزدی داشت، اما در کتابش از نقد او نیز خودداری نکرده نیا. او همچنین به روحانیونی اشاره کرده که با وجود مراجع و فقهای بزرگ و کهنسال، قصد دارند هر چه زودتر به مقام مرجعیت برسند: «خنده اینجا بود که با وجود پنج شش نفر از پیرمردهای کهنه‌کار قدیمی از مراجع تقلید، ده پانزده نفر از فضلای تلامذه مرحوم آخوند را دیدم که تلاش‌ها و سعی‌ها داشته و دارند که مرتبه افتا و تقلید را دارا شوند که سهم امام و وجوه دیگر به او برسد و اسم و شهرت بگیرد. با آن که قضا و فتوا از واجبات کفائیّه است، به وجود یکی، کافی، از دیگران ساقط است. در روایت آمده: فرّ من الفتیا فرارک من الاسد [همانطور که از ترس شیر فرار می‌کنی، از نظر دادن و فتوا هم گریزان باش]، و بدیهی است که با وجود این پیرمردها برای نوچه‌ها امر صاف نگردد». 🔹آقانجفی نیز مانند هم‌درس خود شیخ ابراهیم زنجانی (دادستان محکمه شیخ فضل‌الله نوری) در خاطرات خود با تعریف و تمجیدهای فراوان از استادشان آخوند خراسانی یاد می‌کند و اخلاق و تقوا و علم آخوند را می‌ستاید. او همچنین گزارش‌های نابی از فضای سیاسی و اجتماعی حوزه نجف در سال‌های مشروطه داده و از اقبال ویژه طلاب به مسایل سیاسی سخن گفته است. مثلا گفته که طلاب به حدی مشتاق اخبار و مطالب سیاسی شده بودند که دو اتاق با نام «قرائت‌خانه» در نجف برای مطالعه مجلات و نشریات در نظر گرفته می‌شود و خود آقانجفی نوشته که معمولا در این اتاق «پلاس» بوده و اطلاعات زیادی درباره مسایل سیاسی و جغرافیایی کسب کرده بود. او همچنین از فضای پرنشاط حوزه نجف در جنگ جهانی اول گزارش داده که طلاب به خاطر هم‌پیمانی آلمان با عثمانی و جهان اسلام، امپراتور وقت آلمان را «ویلهلم مؤیدالاسلام» لقب داده بودند. 🔹از دیگر نکات خواندنی سیاحت شرق، گزارشهای آقانجفی درباره زندگی شخصی طلاب است. او ماجرای گفتگوی خود با یکی از دوستانش را نقل می‌کند که از آقانجفی می‌خواسته زودتر ازدواج کند. آقانجفی به این دوست طلبه خود می‌گوید: «مگر آخوند منع نکرده زن گرفتن طلاب را در نجف؟ که طلبه نجفی خودش شوهر لازم دارد و شوهری غیر را نمی‌تواند بنماید …». اشاره آخوند به مشکلات مالی شدید طلاب است که مانع از تکفل یک خانواده می‌شده است. آقانجفی در این گفتگوی مفصل در برابر دلایل و اصرارهای متعدد دوستش مقاومت کرده و در پایان می‌گوید: «اصلا زن نمی‌خواهیم! سی سال از عمر رفته زن نداشته‌ایم، نه آسمان خراب شده نه زمین، و علی‌أیّ‌حال چون زن نداشته‌ام خوش گذشته …». 🔹آقانجفی البته در صفحات دیگر کتابش از توسل‌های خود به حضرت علی(ع) و حر بن یزید ریاحی برای یافتن یک همسر شایسته سخن گفته که گویا به پیشنهاد دوستانش انجام داده است. همچنین او از صفحه ۳۹۷ کتاب به شرح تجربه خود در زمینه ازدواج موقت (به دلیل فقدان تمکن مالی برای ازدواج دائم) اشاره کرده است. -به نقل از راوی‌نیوز http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پیشی گرفتن مصوبات از جامعه‌سازی 🖋روح‌الله جلالی ♦️اشرف پهلوی در کتاب خاطرات خود و پس از انقلاب ایران می‌نویسد: «...وقتی دوران سلطنت پدرم خاتمه یافت، این حقیقت دردناک بر همه ما آشکار شد که هیچ حکومتی نمی‌تواند با وضع قانون و مصوبه دست به یک «انقلاب اجتماعی» بزند. چراکه هر حاکمی برای هر نوع دگرگونی پایدار در جامعه لازم است ابتدا زمینه‌های مناسب اجرای هدف خود را فراهم کند؛ تا آنگاه که به مرور و آهسته_ پس از سپری شدن چند نسلی_ انقلاب اجتماعی مورد نظر را به ثمر برساند و باید این واقعیت پذیرفته شود که با توسل به مقررات تصویب‌شده، امکان ندارد بتوان مغز مردم را عوض کرد...» ♦️"درب کنده شده ماشین ون پلیس امنیت اخلاقی" توسط مردم در محله نارمک تهران و "پوکه فشنگ‌های" شلیک چند تیر هوایی بخاطر متفرق کردن مردم که در پی دستگیری دو دختر بدحجاب جمع شده بودند _ و در آخر هم با آزادی آن دو دختر توانسته بودند جمعیت را متفرق سازند_ را بایستی بر سر در مدرسه فیضیه آویزان کنند تا "برخی" از ما از خواب بیدار شویم که صبح تا شب با نازل‌ترین سطح سواد و عقل سیاسی، در حال بحث و جدل سطحی در رابطه با مسائل سیاسی روز هستیم اما پس از چهل سال حضور در حوزه علمیه قم، از پس برگزاری یک جلسه پرسش و پاسخ قانع‌کننده در میان بیست دانش‌آموز و دانشجوی معمولی در حوزه عفاف و حجاب و ... بر نمی‌آییم. ♦️بعید میدانم جامعة‌الزهرا (سلام الله علیها)با تربیت هزاران طلبه و استاد زن در امور دینی، تشکیلات و مدیریتی برای تربیت حتی چهل استاد متبحر خانم برای تزریق در مراکز علمی جهت تبیین و ورود چالشی در رابطه با مباحث مربوط به زنان را داشته باشد. زنانی که نام و آوازه علمی و مهارت بیانشان برای سایرین(منتقدین) موجب کرنش و احترام باشد. 🔹متفکرینی که بتوانند محتوایی متناسب با تفکرات و پذیرش جامعه در سطح به سطح تدوین کنند. 🔹ظریفانی که بتوانند نزد مخاطب، احکام فرعی را از رضایتمندی سیاسی تفکیک کنند. 🔹متخصصینی که بتوانند هویت اسلامی را تبدیل به ارزش و سپس انتخاب کنند. 🔹خطیبانی که بتوانند مفهوم غیرت دینی و اهمیت کرامت زن و مرد را به خوبی به پیکره جامعه تزریق کنند. ♦️بنده اصلا خوشبینی سایرین را ندارم و معتقدم به همان میزان که نسل‌های جدید تشنه معارف دینی و الهی هستند، بخاطر انحراف ما در آسیب‌شناسی، هدف‌گذاری و تولید و تبیین، نسل به نسل از مغز مبانی دینی تهی می‌گردند و در دامن تبلیغات وسیع دشمنانی می‌غلتند که در سایه فضای آشفته روانی سیاسی ما فرصت کم‌نظیری را در مدیریت مهندسی افکار عمومی به دست آورده‌اند. ♦️در مواجهه مکرر با انواع افکار و سلایق به این نتیجه رسیده‌ام که اگر متن و محتوای متقن، دقیق و کاربردی با بیان شیوا و هوشمندانه ترکیب شود، نتیجه و اثر کار تبلیغی حیرت‌آور و خیلی بیش از حد انتظار است و این ما هستیم که فرصت را هدر داده و قصۀ غصه می‌آفرینیم. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠درگذشت اسپینوزای ایرانی 🔸دکتر محسن جهانگیری؛ استاد برجسته فلسفه و عرفان در سن 90 سالگی درگذشت. ♦️جهانگیری زمانی که یک طلبه جوان قزوینی در حوزه علمیه قم بود و همراه ها استاد مطهری، دکتر بهشتی، امام موسی صدر و استاد سید جلال آشتیانی در نخستین دوره جلسات درس فلسفه علامه طباطبایی شرکت می‌کرد، استاد موفق دوره مقدمات حوزه هم به شمار می‌رفت. خودش گفته که بین پنجاه تا صد طلبه در جلسات درس ادبیات عرب و منطق او شرکت می‌کردند. ♦️در اواخر دوره طلبگی او آیت‌الله بروجردی خواهان تعطیلی یا کاهش دروس فلسفه اسلامی در قم شده بود. البته به گفته مرحوم جهانگیری: «آنچه خودم شنیدم این است که آیت‌الله‌العظمی بروجردى روزى در درس و از فقه‌شان بالاى منبر در مسجد بالاسر جمله‌اى فرمودند که حکایت از بى‌اعتقادى‌شان به فلسفه داشت. امّا درس فلسفه را تحریم هم نکردند». او همچنین درباره وضعیت سیاسی حوزه قم در اواخر دوره طلبگی خود گفته است: «مرحوم سیدعبدالحسین واحدى مرد شماره۲ فدائیان اسلام با من هم‌درس بود...من شجاعت آنها را مى‌ستودم ولى اصلاً کارى با مسائل سیاسى نداشتم. آنها هم هیچ‌وقت مرا به سیاست و مبارزه دعوت نمى‌کردند. به نظر من آقاى بروجردى هم اهل سیاست نبود. ولى در مملکت اتفاقاتى مى‌افتاد و مردم از ایشان به عنوان مرجع تقلید انتظاراتى داشتند، ایشان ناگزیر و به حسب وظیفه شرعى مطالبى اظهار مربوط ‌داشتند که ارتباط با سیاست داشت. البته گاهى هم شاه درخواست ملاقات مى‌کرد و آقا مى‌پذیرفت. اما مرحوم آقاى حجت به‌کلى از سیاست برکنار بود. او هر وقت باخبر مى‌شد که شاه قرار است به قم بیاید از قم خارج مى‌شد که مبادا مجبور شود با شاه ملاقات کند». ♦️علاقه جهانگیری به فلسفه سبب شد که ناگهان در ۲۴سالگی قم را رها کرده و به تهران برود. او که در قم با خواندن کتاب معروف فروغی (سیر حکمت در ها پول) به فلسفه غرب هم علاقه‌مند شده بود، در تهران همزمان با دروس طلبگی به دانشگاه تهران رفت و دروس فلسفی و عرفانی را پیگیری کرد. به تدریج شیفته باروخ اسپینوزا؛ فیلسوف هلندی قرن هفدهم شد و بعدها درباره او گفت: «من اسپینوزا را عمیق‌ترین و دقیق‌ترین فیلسوف دوره رنسانس مى‌دانم. دکارت عالم‌تر از اسپینوزا بود ولى اسپینوزا فیلسوف‌تر از دکارت بود ... با اینکه در از به ظاهر متدین‌تر از وى مى‌نمود، ولى به عقیده من او از نظر اخلاقى نه تنها بر دکارت، بلکه بر تمام فیلسوفان مغرب‌زمین برترى دارد. به قول برتراند راسل؛ اسپینوزا نجیب‌ترین و دوست‌داشتنى‌ترین فیلسوفان بزرگ غرب است ... من میان فلاسفه اروپا بعد از رنسانس هیچ فیلسوفى را نمى‌شناسم که همچون او شیفته فلسفه باشد. او تمام عمرش را وقف فلسفه کرد و به چیزى جز فلسفه نیندیشید؛ نه زن گرفت، نه به دنبال مقام و منصبى رفت و نه مال و ثروتى جمع کرد. برخلاف دکارت، به دربارها و درباری‌ها بى‌اعتنا بود، حتى استادى دانشگاه را هم نپذیرفت. الحق عاشق فلسفه بود و خود را چنان سرگرم تفکرات علمى و تأملات فلسفى مى‌کرد که گویى همه چیز را فراموش کرده است». ♦️جهانگیری به خاطر اخلاقی بودن زندگی و اندیشه اسپینوزا شیفته او شد و در این‌باره می‌گفت: «سجایاى اخلاقى اسپینوزا مرا مجذوب خود کرد ... آلبرت اینشتین؛ آن عالم نامدار قرن بیستم هم شدیداً تحت تأثیر اسپینوزا بود و همواره مىگفت من به خدایى اعتقاد دارم که اسپینوزا معتقد بود. اینشتین کتاب اخلاق اسپینوزا را مى‌ستود و به خواهرش مایا که در مرض موتش در بیمارستان بسترى بود سفارش کرد». ♦️رویکرد جهانگیری به فلسفه اسلامی را باید انتقادی دانست. او می‌گفت: «به عقیده من آنچه امروزه فلسفه اسلامى شناخته مى‌شود، مثلاً فلسفه شیخ‌الرئیس ابن‌سینا، بیشتر یونانى است تا اسلامى. البته وضع در ملاصدرا متفاوت است. در فلسفه ملاصدرا اسلامیّت قوى‌تر است ... ولى با وجود چی ملاصدرا در نهایت متکلم است». ♦️ترجمه آثار اسپینوزا از جمله «شرح اصول فلسفه دکارت» و «اخلاق» و کتاب‌هایی همچون «تاریخ فلسفه اسلامی» از جمله آثار مرحوم جهانگیری است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دوران دره‌ی لواسان! 🔸نقدی بر خطبه های ائمه جمعه 🖋دکترمحمّدعلی فیاض‌بخش ♦️جمعه‌ها برای ما شده‌است روز «سوژه» برای یک هفته چالش؛ تا جمعه‌ی بعد و سوژه‌ی بعدی؛ از این استان به آن استان. خیال می‌کردیم تغییرات نسبتاً جوان‌گرایانه در نهاد جمعه، تغییراتی ساختاری ‌و محتوایی را به دنبال خواهد آورد؛ که تا کنون جز اندک تغییرات شکلی و بعضاً تبلیغاتی (از قبیل کم‌کردن فاصله‌ی نرده‌ها) را شاهد نبوده‌ایم. ♦️من نه حوصله‌ی چالش با این خطیب و آن سخنور را دارم و نه تن چربی برای «چالشیدن!». فقط چند سوال از وجدان عمومی دارم که قاعدتاً خطبا نیز از این وجدان بی‌بهره نیستند؛ البته اگر جو‌ّ تریبون بلند و هیمنه‌ی سلاحِ در دست، ایشان را از خود‌بی‌خود نکند: 1️⃣ تحریم را از اول گفتند نعمت است. آن بخش از ظلم آشکار و زورگویی عریان قدرتمداران جهان -که با بهانه‌جویی‌ها تحریم را بر این مردم تحمیل کرده- شاید نعمتی بود برای مقاوم‌سازی ملت و درون‌نگری به توانایی‌ها و اجبار به خودکفایی و نوآوری؛ امّا بخش‌های دیگر -که با رجزخوانی‌های جمعه‌ای و رطب ‌و یابس‌بافی‌ها در مصاحبه‌های رودرروی صدا و سیمایی و اسم‌رمز دادن برای اضافه‌کردن افراد و نهادها به سمت تحریم در جریان بوده و هست- نیز در زمره‌ی همین نعمات است؟ 2️⃣ بعید می‌دانم آقایان آسپیرین روزانه‌شان را جهت کنترل غلطت خون، شخصاً از داروخانه تهیه کنند؛ ...یا برای سفرهای تبلیغی در ایام سیاه‌بازار بلیط در لیست انتظار بنشینند یا وقتی اولاد و‌ نوادگانشان به سن ازدواج می‌رسند، یک‌روز هم در این‌‌پا و آن‌پا کردن تهیه‌ی جهیزیه و‌ ملزومات، مراسم را به تعویق بیندازند؛ چراکه معتقدند سن ازدواج را نباید به عقب انداخت؛ از بس نصف دین لطمه می‌بیند. 3️⃣ دعا می‌کنم هیچکس، یعنی هیچ‌کس(!)، نه خودش و‌نه عضوی از خانواده‌اش به بیماری خاصی دچار نشود که وقتی لَنگ یک قطعه در اتاق عمل می‌شود یا له‌له داروی میلیون‌تومانی می‌زند، هم به خدا شکوه آورَد -که چرا‌ مرا آفریدی- و هم بر خود ناسزاگوید که یکی دو بچه‌ را چرا به سه و چهار رساندی؟ 4️⃣ کاش می‌شد به همان راحتی جوگیری و‌حماسه‌گویی در تریبون‌های هفتگی جمعه، پدران بر فرزندان جوان بی‌کار و باربسته به مهاجرتِ ناکجا‌آباد، بگویند: «فرزندم! بیین! در دوران شعب ابی‌طالب هستیم، و‌ همان‌گونه که پیامبر و علی و فاطمه و خدیجه علیهم‌السلام همراه دیگر مسلمانان در شعب می‌گذراندند، بنگر که مسئولان ما نیز از صدر تا ذیل در همین شعب‌اند.» و آنگاه فرزندان به تغیّر و تمسخر نگویند: « آری، برخی در شعب لواسان‌اند و برخی‌دگر در ارتفاعات ولنجک!» 5️⃣ مدتی پیش، بعد از برخی بی‌اخلاقی‌ها در مجلس شورا، شنیده‌ د که شورای نگهبان درصدد است تا نامزدهای نمایندگی را به اخلاق و آداب نیز بیازماید. مرحبا اگر چنین بشود! حقیر گوید، بیش از هر نماینده‌ای، خطبای جمعه هستند که بنا به ذات امامتشان هفتگی سخن می‌گویند و از قضا در هر موضوعی نیز؛ آیا مناسب نیست که حداقلی از کلمات در ترمینولوژی سیاست و اقتصاد برای این بزرگواران نیز تدریس شود؟ مثلاً این عزیزان بدانند سوئیفت یعنی چه؟ پولشویی به چه معنی است؟ دورزدن تحریم هزینه‌هایش چیست؟ ...و خلاصه، نعمت چیست و‌ نقمت کدام‌است؟! ♦️البته اگر تصمیم بر عهده‌ی بنده باشد، پیش از تدریس ترمینولوژی فوق، به تدریس بدیهیاتی از منافع ملّی و وحدت سرزمینی و یکپارچگی قومی و امنیت پایدار ایرانی می‌پردازم؛ چه خوب که نه خودم خوب بلدم و‌ نه بلدی‌های امثال بنده را کسی تحویل می‌گیرد! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0