eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
455 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠حزب الله و میراث اجتماعی سردار سلیمانی... 🖋سلمان کدیور 🔶ترور سردار سلیمانی ابعاد پیچیده بسیار زیادی دارد که مجال پرداختن به آن در این مجال نیست، اما به اعتراف همه فقدان این سردار ملی ضربه مهلکی به جمهوری اسلامی است. 🔶برخی این ضربه را در بعد امنیتی نظام تحلیل می کنند که کاملا درست است، اما به نظر من فقدان ایشان یک خسارت بزرگ از جهت مشروعیت بخشی به نظام است. 🔶سردار سلیمانی شخصیتی ملی بود حلقه اتصال بسیاری به حاکمیت بود. یعنی بسیاری از افراد جامعه که حتی جمهوری اسلامی یا انقلاب را به هر علتی قبول نداشتند، به ایشان عشق و علاقه می ورزیدند و از طریق ایشان، خودآگاه یا ناخودآگاه به نظام گره می خوردند و مشروعیت نظام را تایید می نمودند. 🔶سردار سلیمانی برای مذهبی ها مالک اشتر را بازنمایی می کرد و غیر مذهبی ها او را آریو برزن و رستم و آرش می خوانند. برخی او را چون علمدار کربلا می دانستند، و برخی سرباز فداکار وطن. او به راستی نماد روح جمعی همه ایرانیان بود. 🔶علت این عشق وافر به او علاوه بر جانفشانی هایی که برای وطن کرده بود، ریشه در نگرش ایشان به جامعه به مثابه خانواده داشت. حتما شنیده اید سخنان ایشان را که گلایه می کرد که چرا برخی دسته های دیگر مردم را به نام اصلاح طلب، اصولگرا، بی حجاب و ... از نظام جدا می کنند. او دختران کم حجاب کشور را خلاف رویه چهل ساله، طرد نمی کرد بلکه دختر خود می خواند و به آنان اظهار علاقه پدرانه می نمود. 🔶من چند روز است به این فکر میکنم که تکلیف این قشر خاکستری که به واسطه سردار شهید به نظام متصل می شدند چه می شود؟ آیا کسی هست که بتواند این قشر همچنان به نظام متصل نگاه دارد ؟ آیا جایگزینی برای جایگاه اجتماعی سردار می توان متصور شد؟ 🔶امروزه در کشور، جریان مذهبی یا حزب اللهی که ادعا می کند بیشترین نزدیکی را به سردار شهید دارد، آیا می تواند دست از منش چند دهه گذشته خودش بکشد و داد عشق به بی حجابان را بزند و آنان را بین انتخاب نوع پوشش و اسلام مخیر نسازد؟. 🔶آیا این جریان آغوش خود را برای سایر جوانان این مملکت، با اندیشه های مغایر با خودشان باز می کند و آنان را عضوی از خانواده خویش قلمداد می کند ؟ 🔶آیا این جریان دست از مرزشکنی های متوهمانه حول گفتمان خودی و ناخودی می کشد و چون سردار علمدار عشق و عاطفه و مدارا با همه گروه های جامعه می گردد؟ 🔶از اصلاح طلبان توقعی نیست اما واقعیت این است که جریانی که مدعی قرابت به سردار شهید هست، تا کنون از این حیث، از او فاصله نجومی داشته و اگر بخواهد راه آن شهید را ادامه دهد، باید دست به اصلاح فکری و نگرشی خود آن هم به صورت عمیق بزنند. ❇️انتشار یادداشتها به معنی تایید کامل آنها نیست؛ آماده انعکاس نقدها و تحلیلها شما پیرامون مطالب منتشر شده در کانال می باشد. 🔻🔻🔻🔻 🆔 @daghdagheha
💠محورهای مهم بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه: 🔸1/دعوت به تقوا جهت دستیابی به نصرت الهی و توفیقات الهی 🔸2/بیان دو ویژگی"صبار و شكور" به عنوان دو خصیصه أساسي در یک جامعه در ایام الله براساس آیات سوره ابراهیم 🔸3/اشاره به روز تشییع باشکوه شهید سلیمانی به عنوان بزرگترین بدرقه جهان و هدف قرار دادن پایگاه عین الاسد به عنوان ایام الله و نقطه عطف تاریخ در دو هفته پرماجرا و استثنایی 🔸4/معرفی جامعه و ملت ایران به عنوان مردم صبار و شکور که با عشق، اشک و شعور در حوادث اخیر به میدان آمدند 🔸5/تاکید بر اراده الهی بر پیروزی ملت ایران به عنوان نتیجه ایستادگی و بیعت بزرگ با خط امام با گذشت سی سال از رحلت امام(ره) 🔸6/تبیین ناکامی استکبار و امپراطوری رسانه ای صهیونیست در تروریست نامیدن سردار سلیمانی با حضور میلیونی مردم و آتش زدن پرچم آمریکا 🔸7/معرفی شهید سلیمانی به عنوان سرشناس ترین و قدرتمندترین فرمانده مبارزه با تروریسم در منطقه 🔸8/اشاره به ترور بزدلانه و دزدانه سردار سلیمانی به دلیل ناتوانی در رویارویی در میدان نبرد، که یک رسوایی و بی آبرویی برای امریکاست. 🔸9/تبیین اعتراف رسمی آمریکا بر انجام ترور توسط رئیس جمهور این کشور(دولت تروریست) 🔸10/تعبیر حمله سپاه به پایگاه عین الاسد به عنوان "ضربه به هیبت و حیثیت امریکا"ّکه جبران ناپذیر است . 🔸11/معرفی شهید سلیمانی و شهید ابومهندس به عنوان یک مکتب و معرفی سپاه قدس به عنوان یک نهاد انسانی با انگیزه های بزرگ و روشن با اهداف الهی 🔸12/ معرفی سپاه قدس به رزمندگان بدون مرز و حامیان مستعضفان که سایه جنگ را از کشور خودمان هم دور کردند 🔸13/فریب خوردگانی که شعار "نه غزه، نه لبنان" سر می دادند یک روز هم جان خودشان را برای کشور فدا نکردند 🔸14/تبیین عشق ملت ایران به نمادهای مقاومت و ایستادگی در برابر استکبار با حضور میلیونی در تشییع شهید سلیمانی 🔸15/تبیین دروغ گویی مقامات آمریکا در پشتیبانی و حمایت از ملت ایران و تاکید بر ناتوانی آمریکا در به زانو درآوردن مردم ایران 🔸16/تاکید بر تلاش عده ای برای به فراموش سپردن ایام الله با موضوعات دیگر مانند حادثه تاسف برانگیز سقوط هواپیما که هیچ علاقه ای به منافع ملی در آنها احساس نمی شود 🔸17/تبیین فرصت شناسی و خوشحالی دشمن از ماجرای سقوط هواپیما برای تحت الشعاع قرار دادن دو حادثه بزرگ "تشییع میلیونی شهید سلیمانی و هدف قرار دادن پایگاه عین الاسد آمریکا" 🔸18/ابراز همدردی با جانباختگان حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی و قدردانی از موضع گیری برخی از این خانواده ها در رد اظهارات دشمنان 🔸19/ تبیین سوابق تروئیکای اروپایی در حمایت از صدام حسین در جنگ تحمیلی با توجه به تهدید آنها برای خروج از برجام 🔸20/تاکید بر بیانات سال گذشته به هنگام خروج آمریکا از برجام درباره بی اعتمادی به اروپا که اکنون نمایان شده است. 🔸21/عدم تفاوت میان "تروریست های فرودگاه بغداد" با "مذاکره کنندگان جنتلمن" 🔸22/تاکید بر لزوم قوی شدن ملت ایران و اشاره به عدم ابای ملت ایران به مذاکره نه با آمریکا بلکه دولت های دیگر آنهم با موضع قدرت. 🔸23/تاکید بر وجود ابهاماتی در حادثه سقوط هواپیما، تشکر از فرماندهان سپاه برای ارائه توضیحات لازم و تاکید بر لزوم مقابله با تکرار چنین حوادثی 🔸24/ دعوت از مردم برای حضور پر شور در انتخابات با توجه به تلاش دشمن برای کمرنگ کردن انتخابات 🔸25/صحبت مستقیم با مردم عرب با اشاره به قرار گرفتن در برهه حساس و در میدان مواجهه با امریکا 🔸26/تاکید بر مجاهدت های سردار سلیمانی در میدان مبارزه با داعش در سوریه و عراق و امنیت منطقه 🔸27/تبیین اقدام پست آمریکا در ترور ناجوانمردانه و بزدلانه سردار سلیمانی و ابومهندس 🔸28/اشاره به تشییع میلیونی و باشکوه شهدای مقاومت در ایران و عراق 🔸29/تاکید بر سلطه آمریکا در برخی کشورهای منطقه با سیاست های فریبکارانه و زور و تبیین لزوم رهایی از این سلطه 🔸30/تبیین دروغ بزرگ رسانه های وابسته به آمریکا در متهم کردن ایران در به راه انداختن جنگ نیابتی در منطقه 🔸31/اشاره به ایجاد نامشروع رژیم صهیونیستی به عنوان یک عده سرطانی در منطقه توسط آمریکا 🔸32/اشاره به تلاش دشمن برای تقسیم عراق با برجسته کردن اظهارات آمریکایی ها درباره عدم خروج از عراق و فتنه انگیزی در این کشور با ترورهای اخیر 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠روحانیان علیه لباس روحانیّت 🖋یاسر میردامادی 🔸محمّدتقی اکبرنژاد، مدیر «مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی» در قم، اخیرا در مصاحبه‌ای‌ با خبرگزاری ایکنا استدلال فقهی کرد که لباس روحانیّت «لباس پیامبر» نیست. 🔸استدلال اصلی اکبرنژاد، که خود در لباس روحانیّت است، این بود که پیامبر لباس متفاوتی از مردم زمان خود نمی‌پوشید و از آن‌جا که لباس روحانیان امروزه متفاوت از دیگر مردم است این لباس، هر چه که باشد، «لباس پیامبر» نیست. 🔸از نظر او لباس روحانیّت اگر «لباس شهرت» نباشد دست‌کم لباسی متمایز از دیگران است و پوشیدن لباس متمایز، اگر «حرام» نباشد، از نظر شرعی توصیه هم نشده است. «لباس شهرت» اصطلاحی فقهی در باب لباس «نامشروع» است و به لباس‌هایی اشاره دارد که موجب انگشت‌نما شدن فرد در جامعه می‌شود و از این رو پوشیدن آن از نظر فقهی «حرام» قلمداد می‌شود. 🔸رأی اکبرنژاد در حلقه‌های حوزوی اعتراض به پا کرد. اکبرنژاد اما از رأی خود عقب ننشست و در مناظره‌ای با یکی دیگر از روحانیان از رأی خود دفاع کرد. او بعد از مصاحبه و مناظره‌اش‌ در یادداشتی به این نکته اشاره کرد که پس از طرح نظریه «لباس روحانیت لباس پیامبر نیست» پیام‌های هم‌دلانه‌ بسیاری از سوی خانواده‌ روحانیان دریافت کرده است. 🔸او شماری از این پیام‌ها را عیناً در یادداشت خود نقل کرد. یادداشت او از آن رو که روایت نادر و دست اوّلی از نگاه برخی از خانواده‌‌های روحانی به لباس روحانیّت است ارزش تاریخی دارد: «در همه این سال‌ها که همسرم ملبس بوده، ندیده‌ام کسی در کوچه و خیابان از ایشان مسأله شرعی [بپرسد] یا شبهه عقیدتی مطرح کند ولی تا دلتان بخواهد نگاه‌های آلوده، من و دخترم را تعقیب کرده است ... احساس می‌کنم این لباس نقض غرض شده است.» 🔸با این حال اکبرنژاد با این پرسش مکرّر مواجه شد که اگر از نظر او «لباس روحانیّت لباس پیامبر نیست» چرا خود او همچنان در این لباس است. در پاسخ به این پرسش او در یادداشت دیگری توضیح داد که تغییرات در جامعه مذهبی باید به تدریج رخ دهد. او پیشنهاد کرد که در میان روحانیان «در آغاز باید دو لباسه بودن را جا بیندازیم» و اشاره کرد که او خود نیز گاهی بدون لباس روحانیّت بیرون می‌رود. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠پرتاب‌شدگیِ روحانیت 🔹حاشیه ای بر انتخاب یک طلبه معمم به عنوان رئیس هیأت بیلیارد، بولینگ و بوکس خراسان رضوی 🖋محسن‌حسام مظاهری 🔸۱. در خبرها آمده بود «یک روحانی جوان به ریاست هیئت بولینگ، بیلیارد و بولس خراسان رضوی» انتخاب شده است. چنین خبری اگر چند دهه پیشتر منتشر می‌شد، امکان نداشت کسی باور کند. الان ولی این خبر و موارد مشابه‌اش را لابه‌لای اخبار می‌خوانیم و می‌گذریم و نهایتاً پوزخندی می‌زنیم. 🔸۲. یکی از ویژگی‌های روحانیت در زمانه‌ی ما، «پرتاب‌شدگی» است؛ پرتاب‌شدگی به بیرون از جایگاه تاریخی و هویتی خود. تا پیش از انقلاب، روحانیون نوعاً پذیرای نقش‌هایی بودند که فلسفه‌ی وجودی روحانیت در همه‌ی ادیان یعنی تبلیغ و ترویج دین اقتضا می‌کرد. به جز معدود موارد استثنا، بدنه‌ی روحانیون، پس از اتمام تحصیل علوم حوزوی یا به‌موازات آن، واعظ می‌شدند یا امام جماعت یا نویسنده و مدرس دینی. پایگاه اصلی روحانیت، بعد از حوزه، مسجد و منبر بود. 🔸۳. با تشکیل حکومت دینی، بسیاری از همان وعاظ و ائمه جماعات قبلی شدند مسئولان اجرایی کشور و از بالای منبر یا داخل محراب منتقل شدند به پشت میز ریاست و قضاوت و مدیریت. با شکل‌گیری بوروکراسی مذهبی، نقش‌های جدید تکثیر شدند و فرصت‌های شغلی تازه‌ای برای روحانیون به‌وجود آمد. حکومت دینی پروژه‌های متنوعی داشت و چه کسانی بهتر از روحانیون (که در گفتار رسمی «سرباز نظام» محسوب می‌شوند) برای کارگزاری و پیگیری این پروژه‌ها؟ به‌تدریج روحانیت از معنا و تعریف سنتی و ضیق خود منفصل شده و پذیرای هویت تازه‌ای ‌شد و دامنه‌ی تکثر نقش‌های جدید تا آنجا ادامه یافت که بسیاری از روحانیون بیرون از نقش‌های کلاسیک و اصلی صنفی‌شان، و در نقش‌هایی قرار گرفتند که منطقاً جزو شئون روحانیت محسوب نمی‌شود. 🔸۴. در زمانه‌ی ما روحانیون (یا دقیق‌تر بگویم: معممین) همه‌جا هستند جز آن‌جایی که باید باشند و همه کاری می‌کنند جز کاری که ازیشان انتظار می‌رود. از انواع مناصب سیاسی و اجرایی گرفته تا مدیریت‌ سازمان‌های فرهنگی و اقتصادی و تدریس علوم غیردینی و حتی علوم غربی در دانشگاه‌ها و مشاوره روان‌شناسی و طبابت و درمان و نقد فیلم و حتی مجری‌گری تلویزیون همه جا معممین حضور دارند. و این درحالی است که به گفته مسئولان ذیربط بیش از نیمی از مساجد کشور امام‌جماعت ندارند! (لینک پایین 👇) در همین تهران، خصوصاً اگر برای نماز ظهر به مسجد بروید، در بسیاری از مساجد خواهید دید که یا نمازگزاران فرادا نمازشان را می‌خوانند یا یکی از معمرین و کسبه‌ی معتمد محل عبا روی دوشش ‌انداخته و خلق‌الله پشت سرش قامت بسته‌اند. مشابه همین اتفاق سال‌هاست در مجالس مذهبی و هیئت‌ها افتاده است: کمبود وعاظ حرفه‌ای و تمام‌وقت و بی‌رغبتی طلاب و فضلای نخبه‌ی حوزه به منبررفتن، در کنار عوامل دیگر، سبب شده است محوریت میدان تبلیغ دین به دست مداحان بیفتد و خلأ روحانیون را هم آن‌ها پر کنند. ناگفته پیداست که این جابه‌جایی نقش، سرمنشأ چه آفات و آسیب‌هایی در فرهنگ دینی شده است. این معنای همان پرتاب‌شدگی است؛ این‌که روحانیون از متن و میدان اصلی خود (مسجد و منبر) به بیرون پرتاب شده‌اند. 🔸۵. با این ‌اوصاف برخلاف آنچه تصور می‌شود در حکومت دینی، قدرت نهاد روحانیت افزون‌تر نشده است. شاید روحانیت پساانقلابی ثروتمندتر شده باشد، شاید از حیث مالکیت ساختمان و بنا و میز و منصب بسیار برخوردارتر شده باشد، شاید حضورش در عرصه‌ی عمومی بیشتر شده و از فرصت‌های شغلی متنوع‌تر و با پرستیژ بالاتری منتفع شده باشد، شاید ازنظر امکانات سخت‌افزاری و نفوذ در ساختار قدرت سیاسی رسمی رشد بی‌سابقه‌ای کرده باشد، اما هیچکدام اینها به‌معنای آن نیست که قدرت و نفوذ و منزلت اجتماعی‌اش هم افزایش یافته است. 🔸۶. حکایت روحانیت پساانقلابی، حکایت کسی است که خانه‌ی پدری‌اش را رها کرده است، به طمع تصرف خانه‌های دیگر. غافل از آنکه خانه‌ی پدری‌اش را دیگران تصاحب کرده‌اند و در خانه‌های دیگر هم او آخرش یک "بیگانه" است برای اهالی. -به نقل از کانال دین و فرهنگ 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠کتاب‌سوزی و دستگاه حوزه! 🖋سیدزین العابدين صفوی 🔸من در این ۲۵ سالی‌که در دانشگاه‌های ‌علوم پزشکی، با ‌تدریس‌معارف‌اسلامی، ‌درجهت‌‌ وفاق علم و دین گام بر می‌دارم‌، تاکنون با چنین رویدادی، روبرو نشده بودم. و گمان‌نمی‌کردم‌ کتاب مرجع پزشکی به دست فردی با لباس روحانیت به آتش کشیده ‌شود.   🔸پرسش دانشگاهیان اکنون در باره مباشران این عمل زشت و زننده نیست. آنهآ آشنایی چندانی با درجه بندی‌های ‌حوزه و القاب‌حوزوی ندارند و نمی‌دانند آن‌ شخص ملقب‌ به‌آیت‌الله، چه‌ جایگاهی‌ درحوزه ‌دارد. یک پزشک و هرکسی‌ که از بیرون به‌حوزه ها می‌نگرد، "تبریزیان"‌، مطهری و جوادی آملی را‌ در یک یونیفورم و با لقب آیت‌الله می‌شناسد و به روشنی می‌بیند که یک "معمم" با اعلام قبلی و با اعتماد به نفس بالا و با ادعای دینی و پشتوانه تحصیلات و منابع حوزوی، یک کتاب مرجع پزشکی را می‌سوزاند و با سلام و صلوات، ‌این‌ رفتار غیر فرهنگی را به اسلام و متون‌دینی و حوزه ای ربط می‌دهد. 🔸از نگاه بیرون، رفتار و ادعاهای تبریزیان  یک "گفتمان" برخاسته ‌از بستر حوزه تلقی می‌شود که‌ در دامان حوزه نیز رشد و ‌گسترش‌ می‌یابد. این تلقی، وظیفه دستگاه علمی روحانیت را دوچندان ‌می‌کند. دستگاه رسمی‌حوزه هرگز نباید وجود ‌چنین‌اشخاص ‌و‌ تفکراتی ‌را ‌درحوزه ‌انکار‌ کند، بلکه سزاوار است ‌موضع‌ خود را به طور شفاف در باره این گفتمان و وقایعی‌ مانند سوزاندن کتاب هاریسون" اعلان کند. 🔸اشتباه نشود کتاب هاریسون فصل الخطاب مقدس نیست، آن کتاب در دانش پزشکی، تاحدودی شبیه "عروه‌الوثقی" ‌در دانش فقه است‌ و هرسال با آخرین یافته های جهانی در پزشکی منطبق و نسخه‌های پیشین منسوخ می‌شود این کتابِ"نو‌شونده" مرجع دانشجویان و اساتید رَشته پزشکی( بویژه در تخصص داخلی) است. 🔸درست است که در کشور ما وزارت بهداشت مسئول رسمیِ دانش پزشکی است، ولی‌ با نظر به این‌که، چنین واقعه‌ای، اکنون ‌با نام و لباس روحانیت رخ ‌می‌دهد، تکلیف روشنگری را بر دوش سخنگویان رسمیِ‌حوزه می‌افکند. بی‌شک، آتش زدن‌ این کتاب به عنوان مرجع و نماد پزشکی‌جدید در تاریخ‌ِعلم ثبت‌ خواهد شد و در مباحث مربوط به "علم و دین"، به‌جای مثال‌های قرون ‌وسطایی خواهد نشست و افسانه های ‌کتابسوزی ایران و ‌مصر را در ‌صحنه واقعیت نمایان‌خواهدکرد. واکنش مقامات"‌رسمی"‌حوزه ‌نیز در تاریخ ثبت می‌شود و انصاف‌علمیِ‌حوزه های علمیه ‌را‌‌ به آزمون می‌گذارد. -به نقل از نامه‌های حوزوی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠از سوزاندن هاریسون تا سوزاندن وبر 🔹در فهم مناسبات نهاد دین، نهاد پزشکی و علوم‌انسانی در ایران معاصر 🖋مهدی سلیمانیه 🔸فردی حوزوی در قم، کتابی از کتاب‌های درسی پزشکی را در اعتراضی نمادین به پزشکی جدید و دفاع از آن‌چه طب سنتی/دینی می‌خواند آتش می‌زند. تصاویرش پخش می‌شوند. موضع‌گیری‌ها و محکومیت‌ها به سرعت آغاز می‌شود: از حوزویان ِ مشغول تحقیق و تدریس در دانشگاه تا حوزویان ِ مشغول تحصیل در حوزه. کار در کوتاه‌ترین زمان به بالاترین سطح حوزه می‌رسد و مدیر حوزه علمیه قم هم به فاصله‌ چندین ساعت و با شدیدترین لحن، بیانیه‌ی محکومیت صادر می‌کنند. آن‌ها فراتر از مرزهای صنفی روحانیت، با فرد آتش‌زننده حوزوی، مرزبندی می‌کنند. صد البته که این واکنش، واکنشی عقلانی و منطقی و برای اهل دانایی، دلگرم‌کننده است. اما ماجرا از منظر جامعه‌شناسی فقط این نیست. 🔸بیایید فرض کنیم که کسی چنین کاری را با کتابی از کتاب‌های علوم‌انسانی یا علوم‌اجتماعی متعارف یا هنر انجام داده‌بود. فرض کنیم کتابی مرجع علمی از یکی از جامعه‌شناسان مشهور غربی (مثلاً "اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری" ماکس وبر) یا تاریخ هنر گاردنر یا اثر جامعه‌شناسی ایرانی (تشیع علوی، تشیع صفوی علی شریعتی) یا مورخی اروپایی را سوزانده ‌بود. به نظرتان میزان و شدت و سرعت محکومیت‌های حوزه و حوزویان چگونه بود؟ آیا واکنش به توهین به ساحت علم، همینقدر شبیه و شدید بود؟ 🔸در جامعه‌شناسی، مفهومی است با عنوان "آزمایش‌های نقض‌کننده". منظور از آزمایش نقض‌کننده، موقعیتی است که در آن، با شکستن هنجارها و باید و نبایدهای یک موقعیت اجتماعی، میزان شدت و قدرت این هنجارها فهمیده می‌شوند. فرض کنیم که در یک چهار راه، در ساعت شلوغی، از چراغ قرمزی عبور کنیم و این عمل را در نقاط مختلف شهر، شهرهای مختلف و کشورهای مختلف انجام دهیم و ببینیم واکنش افراد جامعه به این هنجارشکنی(؟) چیست؟ خود این تفاوت‌ها، داده‌هایی ارزشمند را از این موقعیت‌های متفاوت به ما خواهند داد. 🔸حالا، اگر این موقعیت را به عنوان یک موقعیت ِ "شبه" آزمایش نقض‌کننده تصور کنیم، حدس من این است که سوزاندن مهم‌ترین کتاب‌های علوم‌انسانی و اجتماعی هم چنین واکنشی را در نهاد رسمی حوزه و بسیاری (نه تمام) حوزویان، برنمی‌انگیخت. چرا؟ اگر این فرض و حدس صحیح باشد، آن‌وقت شاید بتوان گزاره‌هایی مانند این‌ها را در تحلیلش به عنوان فرض مطرح کرد: 🔹1- پزشکی در ایران تبدیل به یک "میدان" قوی شده‌است: انباشتی از سرمایه‌های اجتماعی، مالی و اقتصادی و سرمایه‌های نمادین. هرگونه تعرضی به این میدان، بی‌پاسخ نمی‌ماند. حتی دیگرانی که خارج از این میدان و در میدان دیگری چون «دین» قرار دارند نیز این حمله را تحمل نمی‌کنند. 🔹2-در دفاع جانانه‌ نهاد دین از نهاد پزشکی، باید به مناسبات عینی و روزمره و انضمامی این دو نهاد هم توجه کرد؛ نیازمندی‌های کنشگران میدان دین به نهاد پزشکی و به تبع آن، احساس مثبت و دِین و محبت به پزشکان. معمولاً یکی از نزدیک‌ترین اشخاص به حوزویان رده‌بالا و مراجع، پزشکان معتمد آن‌ها هستند و در تعاملات آنان، تقریباً شیوه‌ای از تعامل افقی و نه از بالا به پایین یا حتی به سمت پذیرش اقتدار پزشک مشاهده می‌شود. 🔹3- تعاملات گسترده نهاد حوزه و نهاد پزشکی: بارها شنیده‌ام و دیده‌ام که چگونه فرزندان ائمه جمعه و روحانیون رده بالا، به صورتی معنادار با پزشکان ازدواج می‌کنند. گونه‌ای تبادل ِ سرمایه‌ها. همین‌طور بارها شنیده و دیده‌ام که چگونه برخی اظهارنظرهای دینی و مواضع سیاسی برخی حوزویان رده‌بالا، با مشاوره یا همفکری یا درخواست‌های رسمی و غیررسمی پزشکان معتمد، شکل گرفته و صادر شده‌است 🔹به عنوان مصداق، در پژوهشی که حدود پنج‌سال قبل روی ابعاد استفتائات پنج نفر از مراجع انجام دادم، یکی از نتایج، پذیرش محسوس اقتدار نهاد پزشکی و واگذاری مشروعیت تصمیم‌گیری در برخی موارد به این نهاد مدرن بود (از تشخیص وجوب روزه گرفتن یا حرام بودن آن به دلایل پزشکی تا موارد متعدد دیگر). 🔸تقریباً هیچکدام از این موارد، در نسبت نهاد حوزه و کنشگران حوزوی با "علم" انسانی و اجتماعی در ایران وجود ندارد. این چنین است که از منظر جامعه‌شناسی، منطق موضع‌گیری شدید و سریع نهاد حوزه و طیف گسترده‌ای از حوزویان به کتاب‌سوزی پزشکی فهم می‌شود؛ به همین دلیل است که سوزاندن کتاب «علمی» ماکس وبر و شریعتی و گاردنر، بیانیه‌ی سریع و شدید حوزه علمیه را در پی نخواهد داشت. مسأله «فقط» دفاع از علم نیست. -به نقل از کانال نویسنده 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠بلاخره حوزه به میدان طب آمد، هر چند دیر! و البته با اعلام برائت و سلب مسولیت از خود! 🔸در احوالات آتش زدن کتاب طبی هاریسون ! 🔸چرا حوزه علمیه هنوز تکلیفش را با طب اسلامی مشخص نکرده است؟ 🔸به احتمال زیاد شما هم فیلم آتش‌زدن کتاب هاریسون توسط آقای تبریزیان را دیده اید و واکنشهایی که از وزارت بهداشت گرفته تا مرکز مدیریت حوزه علمیه و برخی روحانیون و اساتید دانشگاهی سرشناس را هم دیده و خوانده باشید. 🔸اما می توان گفت؛ ریشه این گونه مشکلات، خود بزرگان و برنامه‌ریزان حوزه‌های علمیه هستند که بعد از چهل سال از انقلاب با این همه امکانات آموزشی و پژوهشی، هنوز تکلیف خود را با این پرسش ها مشخص نکرده اند: آیا طب اسلامی داریم؟ روایات طبی چقدر معتبر هستند؟ چگونه باید از آنها بهره برد؟ و... پس تعیین تکلیف کردن این مباحث با خود حوزه است. 💠 بنابراین وقتی خود حوزه به صورت رسمی ورود نکرده و دو واحد درسی برای این بحث -که در چند سال اخیر در جامعه فراگیرتر شده - را به برنامه درسی طلاب اضافه نکرده است، و در یک فضای علمی مورد بحث و نظر قرار نداده است، مشخص است که افرادی به صورت شخصی به این عرصه ورود کرده و دانسته یا ندانسته باعث تخریب وجه روحانیت در بین عموم مردم و به ویژه اهل علم و فرهنگ و بعضاً باعث بدبینی به روایات معتبر طبی هم می شوند! 🔹آقای تبریزیان مدتها در حوزه به تدریس کتب روایی طبی مشغول بود اما نظارت و اقدام درستی برای پالایش نظرات وی از طرف حوزه صورت نگرفت. که این نیز کوتاهی برنامه ریزان حوزه را می رساند که چرا احتیاط نکرد و از ابتدا چنین کلاس هایی را مدیریت ننمود تا هم اکنون شاهد وهن روحانیت و روایات طبی نباشیم.؟ ♦️توصیه: اگر باز هم حوزه به صورت رسمی خود را مکلف به ورود به این عرصه نکند باز هم شاهد بی برنامگی در این عرصه خواهیم بود. پس بهتر است حوزه هر چه زودتر به این تکلیف عمل نماید. -به نقل از کانون غرب شناسی و اندیشه اسلامی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠 علم طب، چگونه دینی خواهد بود؟ ▪️گفتاری از حضرت آیت‌الله جوادی آملی(دیدار با رئیس کمیسیون سلامت مجمع عالی بسیج؛ آبان‌ماه ۹۶) 🔸طب سنتی باید به معنای دقیق کلمه علمی بشود و صرف اینکه فلان گیاه برای درمان فلان بیماری است، کافی نیست؛ باید بدانیم تا مطلبی صد در صد علمی نباشد، دینی نیز نخواهد بود. 🔸دینی بودن علم به دینی بودن موضوع علم است. لذا معیار دینی بودن طب، به طبیب و بیمار و بیماری نیست، بلکه به فهم دقیق و عمیق موضوع و مسئله است. یعنی دینی بودن طب به فهم دقیق ابنا و ابدان است. 🔸اگر بفهمیم و باور کنیم که موضوع طب، فعل خداست، قطعا و لابد این علم دینی خواهد بود، حتی اگر پزشک و بیمار مسلمان نباشند. 🔸اگر بوعلی سینا هم امروز بود از شیوه‌های جدید پزشکی استفاده می‌کرد؛ اما اگر ما به دنبال شناخت گیاهان دارویی و استخراج خواص آنها برویم و به صورت علمی و با ارائه مقاله آن را اثبات کنیم این داروها با بدن ما سازگارتر خواهد بود... 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠باید هر گونه نواخباری‌گری را نقد کرد 🔸در حاشیه آتش‌زدن کتاب هاریسون توسط آقای تبریزیان 🖋استاد عبدالحسین خسروپناه 🔸علم و دانش آنگاه که نافع و زاییده عقلانیت باشد مطلوب اسلام خواهد بود و حکمت شمرده می‌شود؛ هر چند محصول بشریت باشد لکن باید توجه داشت که هر معرفتی و دانشی باید انسان را به خدای سبحان نزدیک سازد و به همین معنا، علم توحیدی شکل می‌گیرد. این نکته کلیدی را عرض کردم تا بی‌خردی آتش زدن مرجع علمی در حوزه پزشکی آشکار گردد. 🔸نگارنده از مدیریت حوزه علمیه کشور به جهت نقد این رفتار ناشایست سپاسگزار است. مطلب اساسی‌تر توجه داشتن به علت این پدیده جاهلانه است و اینکه به معلول بسنده نکرد. 🔸اما علتی که برخی از معممین منتقد این رفتار نیز از آن غفلت کردند و تنها به تخریب عمل ناپسند پرداختند؛ چیست؟ علت به زعم بنده و بر اساس تحقیقات جریان‌شناسانه، پیدایش مکتب نواخباری‌گری در حوزه علمیه است که با این رویکرد، عقل و عقلانیت بی‌رمق می‌شود و خبر ظنی نامعتبر در معارف و احکام و ارزش‌ها حاکمیت می‌یابد و همین رویکرد باعث شده عده‌ای به نقد فلسفه و عرفان بپردازند (البته نباید هر منتقد فلسفه و عرفان را نواخباری دانست) و علوم عقلی را طرد و اهل فلسفه را تکفیر می‌کنند. 🔸برخی نیز با نواخباری‌گری به جریان احمد اسماعیل پیوستند و مسائل اعتقادی و امنیتی برای کشورهای اسلامی پدید آورند. دسته دیگری با همین گرایش و با نفی اصول فقه و اجتهاد مصطلح به فقه اخباری ناکارآمد و عصر حیرت و در نهایت سکولاریسم می‌رسند. پس علمای حوزه به این علت مخرب بپردازند و تنها نسبت به یک رفتار نادرست حساس نشوند و هر گونه نواخباری‌گری را نقد عالمانه نمایند. 🔸پایان سخن تاکید بر سه نکته دارد: 🔹حوزه علمیه قم به صورت حداکثری عقلانیت‌محور و معتقد به اصول فقه و اجتهاد مصطلح و فقه کارآمد است و نباید پدید آمدن نواخباری‌گری را جریان غالب حوزه دانست. این نکته را عرض کردم تا فردا برخی مدعیان روشنفکری این جریان را به عنوان چماق بر سر حوزه علمیه نزنند. 🔹چهار جریان طب در کشور رواج دارد: طب مدرن، طب سنتی، طب نقلی و طب عطاری که باید با رویکرد علمی و سپس قانونی به هر چهار جریان پرداخت و از رفتارهای عامیانه و ناپسند پرهیز کرد. 🔹علوم پزشکی و سلامت به شدت متاثر از نوع انسان شناسی و ساحت های مختلف انسان است که اختلاف در آن باعث تمایز در نظریه های می شود و به همین جهت، تفاوت نظریه پرستاری با رویکرد پوزیتیویستی و رویکرد اگزیستانسیالیستی آشکار می‌گردد. پس انسان‌شناسی اسلامی در حوزه سلامت باید از سوی حوزه علمیه تاکید قرار گیرد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠تحلیل محتوای پیام نوروزی مقام معظم رهبری در آغاز سال ۱۳۹۹ ه.ش 🔸نگاهی به عناوین و‌ محورهای مهمترین مباحث مطرح شده توسط مقام ‌معظم رهبری در پیام نوروزی آغاز سال ۱۳۹۹ ۹۹ 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha