eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
447 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین....
مشاهده در ایتا
دانلود
💠آیت الله استادی: ⁉️ استقلال حوزه آری یا نه؟! ♦️حوزه در عین عظمت مشکلاتی دارد. بالاخره حوزه اگر بخواهد اداره شود مخارجی دارد و مراجع توان پرداخت مخارج را ندارند و مرتب هم مراجع می‌گویند که باید باشد. خب این باید حل شود اگر باید پول بگیرد و یا نگیرد بگویید. اگر حل نشود مشکل داریم. ♦️مسئله باید حل شود. معیشتی که رهبری گفتند که دولت حواسش به معیشت باشد اینجا هم همین‌طور است که حواس‌ها به معیشت باشد. ♦️حالا امسال کمتر شده است. واقعاً بپذیریم یا نپذیریم. تا می‌گویند پذیرش کم شود یک آقایی می‌گوید 20 هزارتا مسجد خالی داریم خب چکار کنیم 20 هزار تا بیاوریم اداره نکنیم که مسجدها پرشود نمی‌شود که. ♦️مادیات در حوزه غالب شده است. در حوزه نبوده است. امروز رو به جای بدی می‌رویم. طلبه آمده است پیش من می‌گوید 700 تومان شهریه می‌گیرم 10 میلیون داده ام و در پردیسان خانه‌ای 40 متری و ماهی 550 تومان اجاره می‌دهم. بالاخره باید این عائله رو اداره کنیم یا نه. هی جمعیت زیاد کنیم اداره نشود جوابگو نیست. الآن این شهریه زندگی طلبه‌ها را اداره نمی‌کند. الآن ما باید عائلمون را اداره کنیم. طلبه گرفتار کرایه خونه و دیگر چیزها است و اگر اصلاح نشود به جای خوبی نمی‌رسد. ♦️الآن شنیدم که 300 در قم دایر است زمان ورود ما به قم 10 تا بوده؛ باید تأمل شود که واقعاً حساب و کتابی در کار است یا نه. اینکه همه هوس کنند درس خارج بگویند، فکر نمی‌کنم مقبول باشد مگر اینکه بعضی‌ها نبوغ داشته باشند. والا هر کسی باید 5 الی 15 سال درس سطح بگوید تا کم کم درس خارج بگوید. ♦️در قم باید کتاب‌های علمی و مستند منتشر شود. رشد این‌طوری در کتابخانه و تحقیق دردی را دوا نمی‌کند. الآن طوری شده‌ایم که یا دشمن مقرض یا دشمن جاهل داریم که یک‌چیزهایی می‌گوید که ما در مقابل از محسنات می‌گوییم. او می‌گوید که خراب خراب است و ما می‌گوییم خوب خوب است. خداییش نه خراب خراب است نه خوب خوب. کسی اگر بگوید در حوزه کاری نشده است و بگوید انقلابی نیستند بیخود می‌گوید و از این‌طرف اگر بگوییم همه چیز درست است این‌طور نیست. 🔹 قبلاً چگونه بودیم از لحاظ معنویات. در مدرسه فیضیه که نماز می‌خواندیم سلام که می‌گفتیم همه با عجله می‌رفتیم کتابخانه که مبادا کتاب نباشد. الآن انگیزه درس خواندن در طلاب خیلی کم شده است. درسی که 40 نفر شرکت می‌کنند گاهی 10 نفر می‌شود. 🔴 آئينه اي براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها، نظريات و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه بدون پیشداوری و قضاوت... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه: آنها که می‌روند 🖋مهدی سلیمانیه ♦️حدوداً سی‌ و پنج ساله است. اخلاقی، اهل مطالعه و دقیق. برای خودش پروژه علمی عمرانه‌ای دارد. از روی طرز لباس پوشیدن و آرایش مو و چهره‌اش ممکن نیست بفهمی که روزی طلبه بوده‌است. حدود ده سال. در کجا؟ مدرسه حقانی. طلبه‌ای پیگیر، با سواد، اهل مطالعه و مؤمن. اما پس از ده سال، به این نتیجه می‌رسد که حوزه، جای او نیست. می‌رود. کجا؟ دانشگاهی از دانشگاه‌های قم. از آن‌ها که تیپ‌های حوزوی/دانشگاهی پرورش می‌دهند. از گذشته‌ی حوزوی‌اش چندان صحبت نمی‌کند. وقتی به اصرار، یا به برانگیخته‌شدن شوقی، از گذشته‌ی حوزوی‌اش می‌گوید، جز یاد برخی دوستان هم مباحثه و برخی اساتید اهل علم و ذوقش، باقی خاطره‌ها، چهره‌اش را در هم می‌کشد. گاه، حتی یادی از آن گذشته‌ی حوزوی، به خشم می‌آوردش و گاه بیان افسوسی از عمر ِ از دست رفته. ♦️همکار بودیم. انگلستان درس خوانده بود. فلسفه. تا مقطع ارشد. یکی دو بار، از به کار بردن کلماتی حوزوی، حدس زدم شاید با حوزه، به صورت خانوادگی یا شخصی آشنایی داشته باشد. اما وارد گفتگو نمی‌شد. حدود چهل ساله‌ مردی با دانش و منش. پوشش را به تعمد، خلاف معمول و عرف انتخاب می‌کرد. مثلاً در روزهای عزای شیعیان، رنگ شادتر می‌پوشید یا در جلسات رسمی، بین آن‌همه کت و شلوار خاکستری، تی‌شرت سفید با نقش‌های فانتزی به تن می‌کرد. خلاف موج. خلاف‌آمد عادت. بعدتر، فهمیدم که طلبه‌ی فاضلی بوده‌است. برای بیش از ده سال در حوزه قم. بعد، از حوزه بریده‌است و به دانشگاه رفته و بعدتر، به غرب. در جستجوی دانایی. یا در جستجوی چیزی که در حوزه نبوده و نیافته‌است. ♦️به کانادا مهاجرت کرده‌اند. حدود بیست سال قبل. تا پنج نسل پشتش، همگی از چهره‌های شناخته‌شده‌ی حوزه‌ی مشهد بوده‌اند. پدربزرگش، از پیش‌نمازان یکی از بزرگترین مساجد نزدیک به حرم امام هشتم شیعیان. پدرش، حوزوی مشهوری که فرزندانش را با تربیت دینی سختگیرانه‌ای بزرگ کرده ‌بوده‌ است. خودش تا حدود سی سالگی، حوزوی مقیدی بوده‌است. اما اکنون کجاست؟ حدود سی سال است که لباس طلبگی را از تن درآورده و سپس با خانواده، خانواده‌ای که او را در سلک حوزوی می‌شناخته‌اند، به کانادا مهاجرت کرده‌است. هنوز هم وقتی سخن می‌گوید، طنین صدایش، نوع ادای کلماتش حتی نوع نگاه کردن غیرخیره و آمیخته با نوعی شرم اخلاقی‌اش، مرا به یاد تربیت شدگان واقعی حوزه‌های سنتی می‌اندازد. ♦️برای مشورتی آمده است. طلبه‌ی حوزه است. مؤمن و مقید و مأخوذ به حیا. از حوزه خسته است. آن‌چه می‌جسته، نیافته است. اینک در جستجوی آن «گمشده‌ی نایافته»، به سوی دانشگاه آمده‌است. می‌خواهد جامعه‌شناسی بخواند. سه جلسه‌ای حرف می‌زنیم. تشویقش می‌کنم که ارتباطش را با حوزه تا جایی که می‌تواند قطع نکند. از داشته‌های مغفول حوزه می‌گویم. از آن‌چه از جنس سنت و فرهنگ است. نه سیاست. نه حتی صرفاً مذهب. اما به شدت از فضای حوزه بریده‌است. رنجیده است. کنکور می‌دهد. می‌شنوم که در دانشگاه تهران پذیرفته شده. یکی دیگر از حوزه جدا می‌شود. 🔸ما، غالباً حوزه و حوزویان را از خلال مطالعه‌ی کسانی می‌شناسیم که همچنان در سلک طلبه و حوزوی مانده‌اند؛ اما حوزه، ریزش کم نداشته‌است. بسیار چهره‌های مشهور و نامشهور، دانشگاهی و بازاری و محقق و روشنفکر که وقتی به گذشته‌شان دسترسی پیدا می‌کنی، به تعجب می‌بینی که دوره‌ای گاه طولانی، حوزوی بوده‌اند. شفیعی کدکنی، کسروی، تقی‌زاده، میرزا حسن رشیدیه و ... . 🔸چرا می‌روند؟ چه چیزی آن‌ها را "طرد" می‌کند؟ الگوها و ساز و کارهای این طرد شدن‌ها و طردکردن‌ها حوزوی، در دوره‌های مختلف چه تغییری کرده‌اند؟ این نسل‌های طرد شده از حوزه، با هم چه نقاط اشتراک و تفاوتی دارند؟ این ریزش‌های حوزوی، این فراریان، طردشدگان، مهاجران، از چه جنسی هستند؟ چه چیزی را نمی‌یابند که می‌روند؟ نسبت به گذشته‌ حوزوی‌شان چه احساسی دارند؟ چه چیزی از تجربه‌ی حوزه، در خودآگاه و ناخودآگاهشان به میراث می‌ماند؟ نگاهشان، حالا از بیرون، به تجربه‌ی درونی حوزه چگونه است؟ به کجا می‌روند؟ آیا آن‌چه را که در حوزه نیافته‌اند، در بیرون از حوزه، در "آن‌جای دیگر" می‌یابند؟ 🔹حوزه را تنها با شناخت حوزویان، با آن‌ها که ماندند، نمی‌توان شناخت. شناخت حوزه، بخش مغفول بزرگی دارد. این تصویرها در کنار هم‌اند که حوزه را آنطور که واقعن هست، آن‌طور که واقعاً احساس می‌شود، به ما می‌شناساند: آنان که می‌مانند، آن‌ها که می روند. @daghdagheha