#عشق است و راه دورش،راهی که در دل ما
جایی اگر نباشد بی جا ادامه دارد
#مجنون اگر چندیست دست از #جنون برداشته
لطفا به او بگویید #لیلا ادامه دارد❤️
#دهه_هفتادی ها ادامه دارند...💪
🌹🌹🌹
شهدای #دهه_هفتاد نشان دادند که #جنگ_نرم آمریکا علیه #فرزندان_حیدر 💪بی فایده است
🍃🍂🍃🍂🍃
#دلنوشته_دهه_هفتادی
@delneveshtedahehaftadii✌️
هدایت شده از ✌💥دهه هفتادیا 💥✌
#عشق است و راه دورش،راهی که در دل ما
جایی اگر نباشد بی جا ادامه دارد
#مجنون اگر چندیست دست از #جنون برداشته
لطفا به او بگویید #لیلا ادامه دارد❤️
#دهه_هفتادی ها ادامه دارند...💪
🌹🌹🌹
شهدای #دهه_هفتاد نشان دادند که #جنگ_نرم آمریکا علیه #فرزندان_حیدر 💪بی فایده است
🍃🍂🍃🍂🍃
#دلنوشته_دهه_هفتادی
@delneveshtedahehaftadii✌️
هدایت شده از حس مشترک
#تنها_میان_داعش
#قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@hessemoshtarak
سَألْتُ أبا عبدالله عَنِ العِشقِ
قالَ: قُلوبٌ خَلَتْ مِنْ ذِكْرِ اللهِ فَأذاقَهَا اللهُ حُبِّ غَيْرَه
از امام صادق علیه السلام در مورد #عشق سوال شد حضرت فرمود:
کسی که دلش از ذکر و محبت خدا خالی شد، خداوند او را مجازات میکند به اینکه محبت غیر خدا را در دلش می اندازد...
(امالی شیخ صدوق ص ۶۶۸)
#اتحادیه_عماریون
@dahehaftadiihay_amariyon
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
تابستانت به خیر دوست من..
🌷🍃نداشته هایت را بی خیال
غصه هایت را بی خیال
هر چه که تورا ناآرام میکند بی خیال...
🌷🍃همین که امروز نفس کشیده ای خوش به حالت
عمیق نفس بکش ..
#عشق را.. زندگی را
بودن را مزه مزه کن
🌷🍃ببین... لمس کن
و با تک تک سلولهایت لبخند بزن
که زندگی زیباست
تابستان زیباست
🌷🍃شبهای پرستاره ات
گرما و درخشش طلایی خورشیدش
روزهای بلندش
هندوانه و گیلاس و شربت خنک
طعم خوب کودکی ها
آبتنی سر ظهر
در جوی زلال آب با پای برهنه راه رفتن
همه زیباﺳﺖ...
تابستانت به خیر دوست من..💐
❣ #سلام_امام_زمانم❣
✨در هوای #عشق تو پروانه وار
💞پرزنیمـ🕊 در لابلای #انتظار
✨ #کی_میآیی⁉️ ای امیر لحظه ها
💞تا بگردد خوش به حال روزگار🌸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺
🍃تعجیل در #ظهور مولا پنج صلوات
@dahehaftadiihay_amariyon
❣ #سلام_امام_زمانم❣
صدها گله پيش #يار بردن عشق است
با #عشق_تو چوب طعنه خوردن عشق است
ای قلب تپنده جهان♥️ #مولا جان
يکبار تو را دیدن و مردن #عشق است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🍃 تعجیل در #ظهور مولا پنج صلوات 🍃
@dahehaftadiihay_amariyon
❣ #سلام_امام_زمانم❣
مهـــ🌹ــدی جان...
اي #عشق! بيا که سينه هامان شد چاک
«اين الـنّبأ العـظيم؟»، گـشتيم هـلاک😞
چشمي که تو را نديده باشد #کور است
خون شد دل ما💔 «مـتي تـرانا و نـراک»
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🍃تعجیل در #ظهور مولا پنج صلوات 🌹
@dahehaftadiihay_amariyon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣
مهـــ🌹ــدی جان...
اي #عشق! بيا که سينه هامان شد چاک
«اين الـنّبأ العـظيم؟»، گـشتيم هـلاک😞
چشمي که تو را نديده باشد #کور است
خون شد دل ما💔 «مـتي تـرانا و نـراک»
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🍃تعجیل در #ظهور مولا پنج صلوات 🌹
@dahehaftadiihay_amariyon
❣ #سلام_امام_زمانم❣
نـ✨ـور را ازصبحگاهت میخریم
#عشق را مااز نگاهت😍 میخریم
مهربانی💖 راهمیشه #صبح به صبح
ازمیان دکه چشم سیاهت #میخریم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🍃 تعجیل در #ظهور مولا پنج صلوات 🍃
@dahehaftadiihay_amariyon
❣ #سلام_امام_زمانم❣
نـ✨ـور را ازصبحگاهت میخریم
#عشق را مااز نگاهت😍 میخریم
مهربانی💖 راهمیشه #صبح به صبح
ازمیان دکه چشم سیاهت #میخریم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🍃 تعجیل در #ظهور مولا پنج صلوات 🍃
@dahehaftadiihay_amariyon
مثل یک دیوانه و چشم
انتظار فصل #عشق
میشمارم روز و شبرا
تا #محرم ، یا حسین
#31_روز تا #اربعین🏴
✨ #شبتون_حسینی ✨
@dahehaftadiihay_amariyon
#حسین_جان🌷
گداے #عشق تو از هرڪسے ڪه پا بخورد
تورا ڪه داشتہ باشد غمِ چہ را بخورد
تمام دغدغہاش حسرٺ همین جملہسٺ
خداڪند ڪه مسیرم #اربعین بہ #ڪربلا بخورد
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺
#اللهم_ارزقنا_زیارٺ_اربعین💚
✨ #شبتون_حسینی ✨
@dahehaftadiihay_amariyon
#حسین_جان🌷
گداے #عشق تو از هرڪسے ڪه پا بخورد
تورا ڪه داشتہ باشد غمِ چہ را بخورد
تمام دغدغہاش حسرٺ همین جملہسٺ
خداڪند ڪه مسیرم #اربعین بہ #ڪربلا بخورد
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺
#اللهم_ارزقنا_زیارٺ_اربعین💚
✨ #شبتون_حسینی ✨
@dahehaftadiihay_amariyon
❣ #سلام_امام_زمانم❣
✨در هوای #عشق تو پروانه وار
💞پرزنیمـ🕊 در لابلای #انتظار
✨ #کی_میآیی⁉️ ای امیر لحظه ها
💞تا بگردد خوش به حال روزگار🌸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺
جهت تعجیل در #ظهور مولا پنج صلوات 🙏
🍃🌹🍃🌹
@dahehaftadiihay_amariyon
❣ #سلام_امام_زمانم❣
لحظه لحظه بوى #ظهور مى آید
عطر ناب #گل🌸 حضور مى آید
سبز مردى از قبیله #عشق
ساده و #سبز و صبور مى آید...
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـْــ 🌺
🌸 تعجیل در #ظهور مولا پنج صلوات 🌸
#جمعه
#امام_زمان
🍃🌹🍃🌹
@dahehaftadiihay_amariyon
❣ #سلام_امام_زمانم❣
ای نبض زمان،زمانه #دلگیر شده است
برگرد ظهورتان کمی #دیر شده است
❤️سردار سپاه #عشق، فرمانده ی ما
سرباز #خراسانیتان پیر شده است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺
جهت تعجیل در #ظهور مولا پنج صلوات 🙏
🍃🌹🍃🌹
@dahehaftadiihay_amariyon