eitaa logo
✌💥دهه هفتادیا 💥✌
219 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
30 فایل
ارتباط با مدیریت کانال↙️↙️ @Yavar_amar مغزخاکستری @khakestary_amar نفوذیها @Nofoziha_ammariyon شهدا و اهل بیت علیهم السلام @Ammar_noghtezan خنده بازار و طنز سیاسی @khande_bazarr
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حس مشترک
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود که هر چشمی را نوازش می‌داد. خورشید پس از یک روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر ، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه می‌کشید. دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را می‌دیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد می‌شد، عطر او را در هوا رها می‌کرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم می‌کرد! 💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می‌گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد. همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر می‌دانستم اوست که خانه قلبم را دقّ‌الباب می‌کند و بی‌آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟» 💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ می‌چرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم می‌کردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...» هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه‌ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟» 💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار می‌کند :«الو... الو...» از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو می‌شناسی؟؟؟» 💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟» از اینکه اسمم را می‌دانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب می‌شناسم عزیزم!» و دوباره همان خنده‌های شیرینش گوشم را پُر کرد. 💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدن‌مان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به‌شدت مهارت داشت. چشمانم را نمی‌دید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول می‌زنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقی‌مان در گرمای ، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! 💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست‌بردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. 💠 دیگر فریب شیطنتش را نمی‌خوردم که با خنده‌ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می‌برمت! ـ عَدنان ـ » برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمی‌دانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟... ✍️نویسنده: @hessemoshtarak
☢🎞🎦🎥💽 🔹همونطور که در "مبحث رنج" یاد گرفتیم👇 "همه انسانها" در این دنیا رنج میکشن و این رنج از زندگی انسان جدا شدنی نیست.👌 ⚠️ اما یکی از تلاشهای مهم سینمای تمدن غرب 🗽🗼🇬🇧 👈 این هست که به دروغ خودشون رو خوشبخت ترین 😌 مردم کره زمین🌎 نشون میدن! ⛔️ و به سایر ملت ها اینطوری القا میکنن که انگار هیچ مشکلی ندارن! 😒 در حالی که اصلاً اینطور نیست.💥 🌎 دنیا جایی هست که "برای همه" رنج و سختی وجود داره🍂🍃🍁☘ برای همه انسان ها در همه کشورها، سختی های خاص خودشون هست.👌 با هر دین و مذهب و عقیده ای که باشن😉 🔶 اگه کشورهای شرقی و مسلمان دارای سختی ها و رنج هایی هستن؛ 🌎کشورهای غربی هم سختی ها و رنج های مخصوص به خودشون رو دارن . مثلاً اونها : 🔻از نبود حاکمان سالم رنج میبرن🐲 🔺از نبود معنویت رنج میبرن✨ 🔺از نبود خانواده های محکم رنج میبرن👨‍👩‍👧‍👦 و .... 🔸🔺✔️ ⭕️ اما معمولا توی فیلم ها و سریال های خودشون این رنج ها رو نشون نمیدن! 📽 🎞 🎬⤵️ و اونجا رو یه سرزمین رویایی 🎡🎢🏖نشون میدن. 😒 🔹 اگرچه کسی منکر برخی مظاهر زیبایی شهری در بعضی کشورهای غربی نیست🏢🛣🚏 ⭕️ اما این که فکر کنیم اونها هیچ رنجی نمیبرن تصوّر خامی هست.🙃 فقط "نوع رنج ها" در اون سرزمین ها متفاوت هست.👌 @dahehaftadiihay_amariyon
🍎🍏🍎🍏🍎🍏 ↪️ در بالا عرض کردیم 🔹یکی از راههای تحمل رنج این هست که بدونیم "همه انسانها به نوعی رنج دارن" ✨{لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فی کَبَد}✨ کلمه "الاِنسان"👆 اعم از کافر و مومن هست؛ 🔸▫️فقط نوع رنج های انسانها با هم فرق داره.💫 ✅آگاهی از این واقعیت مهم به تحمل رنج هامون خیلی کمک میکنه. 🔹🌺🔷 ❇️ یکی دیگه از موضوعاتی که "پذیرش رنج های دنیا رو برای ما ساده میکنه" این هست که:👇 👈 انسان به "نظام خلقت و قوانین طبیعی دنیا" توجه کنه. ☑️🔸🌍 چه تعابیر عجیبی رو حضرت استفاده میفرماید... ✳️ اگه انسان این ویژگی ها و صفات رو در "انسان و دنیا و عالم هستی" ببینه و به این "سختی ها" توجه کنه؛🤔 🏵 خود به خود یک کمک بزرگ برای مبارزه با هوای نفس😈 و پذیرش رنج ها پیدا کرده. ✅✔️ 📜 امیر المومنین ✨علی علیه السلام در نامه ۳۱ نهج البلاغه خطاب به فرزند بزرگوارشون ✨امام حسن مجتبی علیه السلام میفرماید: ✍ از پدری در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان⏰ که عمرش روی در رفتن دارد و تسلیم گردش روزگار شده ⏳ 🔮 نکوهش کننده جهان جای گیرنده در سرای مردگان که فردا از آنجا رخت بر می بندد.... 🌷 به فرزند خود که "آرزومند چیزی هست که به آن دست نیابد"..... ✨مِنَ الوالِدِ الفان المُقِرِّ لِلزَمان المُدَبِّر العُمر المُستَسلِم لِلدُنیا الساکِن مَساکِنِ الموتی وَ الظاعِنِ عَنها غَدَت اِلی المولود المُوملِ ما لا یُدرَک السالِک سَبیل مَن قَد هَلَک غَرَض الاَسقام وَ رَهینهَ الایام✨ ⬇️⬇️⬇️