🔹غذای تبرکی...
شاید اولین بار که با معنا و مفهوم واژه "تبرک" آشنا شدم، مربوط به دوران کودکیام بود، در اولین روز بهار و پس از لحظه تحویل سال نو، بعد از زیارت اهل قبور و پیش از ورود به منزل، به همراه خانواده به حسینیه حضرت ابوالفضل علیه السلام میرفتم، ظرفی را از آب سقاخانه حضرت سقا پر میکردم و در اولین روز از سال جدید با آب متبرک وارد خانه می شدم.
از همان زمان آموختم که تبرک جستن مقدار و اندازه نمیشناسد، بلکه عشقی زلال و ارادتی پیراسته از غلّ و غش میخواهد، و میتوان حتی با یک جرعه آب هم متبرک شد!
تا اینکه در سال گذشته و در شبهای دهه اول ماه محرم که برای سخنرانی و عرض ارادت به محضر حضرت سیدالشهدا علیه السلام به حسینیه باب الحوائج محله خوریا رفتم، خاطره ای را از آشپز محترم آن حسینیه شنیدم که هرچه بیشتر راز و رمز تبرک جستن را به من یادآور شد؛
"هر ساله در صبح روز یازدهم محرم یکی از سرمایه داران شهر که بسیاری او را میشناسند و مورد احترام مردم بوده و از موقعیت اجتماعی ممتازی برخوردار است، قابلمه دو نفرهای را به دست گرفته و بدون هیچگونه خجالت و نگرانی، در کنار دیگر اقشار مردم در صف نذری می ایستد.
یک بار از او پرسیدم: علت این کار شما چیست؟ او در جوابم گفت: هر ساله غذای متبرک امام حسین علیه السلام را از اینجا به منزل برده و و پس از بسته بندی و انجماد آن (یا همان فریز کردن) برای فرزندانم که خارج از کشور زندگی میکنند، ارسال میکنم تا در هر وعده غذایشان یک دانه برنج متبرک را قرار دهند و بدین صورت، تا مدتها میهمان غذای تبرکی امام شهیدان باشند!"
▫️روشن است این همه اصرار و پافشاری برای گرفتن غذای نذری در ایام ماه محرم، که متاسفانه گاه با بدرفتاری و انجام گناه نیز همراه است، تا چه اندازه با انگیزه تبرک جستن انجام میگیرد و چه مقدار از این واژه مقدس دینی، سوء استفاده میشود...
❗️باید بیشتر اندیشید...
آیا بهتر نیست در کنار تبلیغ برای برپایی نذرواره، هرچه بیشتر به ترویج آداب تبرک و معنا و مفهوم آن پرداخت؟؟
آیا بهتر نیست متولیان فرهنگی شهر (!)
برای تشویق مردم به شرکت در گردهمایی های حسینی، تا این اندازه به تعداد دیگهای غذا و نوع غذا استناد نکرده و به جای آن هرچه بیشتر در تعالی فرهنگی آیین عزاداری و فراگیر ساختن معانی تبرک، توسل و دیگر مفاهیم پر کاربرد دینی در رابطه با فرهنگ عزاداری قدم بردارند؟؟
#ترابی
#گزارش_های_فرهنگی
#آداب_عزاداری
@damghan220
🔹راز ماندگاری
حدود نیم قرن از ارتحال واعظ شهیر شهرمان حجت الاسلام و المسلمین مرحوم کربلایی سید طاهر شاهچراغی میگذرد، اما نام و یادش هرگز از خاطره ها بیرون نرفته و طنین صدای دلنشینش را هنوز هم میتوان از در و دیوار تکایا و منازل قدیمی شهر دامغان و روستاهای تابعه که افتخار میزبانی مجلس روضه خوانی ائمه طاهرین علیهم السلام را داشتهاند، به گوش دل شنید.
اما براستی راز این ماندگاری چیست؟ سخنان عالمانه و سودمند و یا صدای زیبا و دلنشین؟
بی تردید مطالعه فراوان، بهرهمندی از صوت زیبا و صدای دلنشین و نیز برخورداری از هنر سرودن شعر، میتواند تا حدی تاثیر گذار بوده و انسان را تا سالها در خاطره ها زنده نگاه دارد، اما یقین دارم که راز جاودانگی مرحوم شاهچراغی همان زیور اخلاص و خداخواهی اوست که هیچگاه این زینت مهم را از خود دور نساخت.
اینکه ماهها و شاید سالها هر هفته با زحمت فراوان در خانهای روضه می خواند و بعدها پسر نوجوان صاحب خانه از وی به خاطر پولی که مادرش هر هفته برای سخنران در کنار سینی چای میگذاشت، اما او به دور از چشم مادر آن را بر میداشته و تنها با یک استکان چای از میهمان محترم پذیرایی میکرده، عذرخواهی نمود، در حالیکه آن عالم پرهیزکار حتی یکبار هم با اشاره و کنایه سخنی از پاداش منبر و سخنرانی اش به زبان نیاورده و دل به عنایات و توجهات خداوند بسته بود!
و دیگر اینکه به فرموده برادر ارجمندشان آیت الله حاج سید محمد شاهچراغی، در اول هر ماه قمری در بیش از دوازده خانه سخنرانی و روضه خوانی مینمود، و وقتی به منزل بر میگشت، دست در جیب قبایش برده و سکههای یک تومانی که به عنوان هدیه منبر دریافت کرده بود را به اطرافیان میداد، تا در اختیار فُقرا و یتیمان شهر قرار دهند و با آن که خرجی خانواده خود و برادرانشان را تامین میکرد و همچون بسیاری از مردم، گرفتار سختیها و گرفتاریهای زندگی بود، اما هیچگونه دلبستگی به مال و ثروت نداشت.
همچنین گاهی به خانهای برای ذکر توسل و سخنرانی دعوت میشد، اما مشاهده میکرد هیچ کسی به آنجا نیامده و صاحب خانه هم از شدت حیا و نجابت در پشت پرده نشسته است، و او باید بدون حضور مستمع به ایراد سخن بپردازد، اما آن واعظ با اخلاص، بدون توجه به تعداد شرکت کنندگان در مراسم، با تمام توان به انجام رسالت تبلیغی خود میپرداخت.
این ها و ده ها خاطره دیگر نشان از این داشت که پول و ثروت، شهرت و مقبولیت، کثرت جمعیت و هیچ یک از خوشیهای زودگذر دنیا در کام آن سیدِ طاهر به شیرینی اخلاص و خداباوری نبود، و این مهم راز ماندگاری او گردید.
روحش قرین رحمت و رضوان الهی باد.
#ترابی
#فرهیختگان_دامغانی
#آداب_عزاداری
@damghan220
▪️غروب ناتمام...
در عصر دلگیر و غمبار روز عاشورا که تداعی کننده تمام روضه های جوانان خاندان بنیهاشم و یادآور لحظات شهادت غریبانه سالار شهیدان حسین بن علی علیهما السلام است، عموم عزاداران خسته از عزاداری صبح عاشورا در غالب دسته جات سینه زنی و زنجیر زنی، با حضور در منازل و مساجد و صرف غذای متبرک، به خانههای خود رفته و این غروب نفسگیر را به استراحت می گذرانند و یا در کنار دوستان و بستگانی که مدتها ایشان را ندیدهاند، ساعاتی را سپری میکنند، ساعاتی که بی تردید اشکواره حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء است، هم او که لحظات فرو افتادن عرش برین بر زمین و شکسته شدن کشتی طوفان کربلا را بعینه مشاهده مینماید.
زمین عزادار است و زمان داغدار... چگونه میتوان بی درد و غم بود...؟!!
مگر میتوان آرام نشست و در خوابی آرام فرو رفت وقتی مهر و ماه خون میگرید و هوا حزنانگیز است...؟!!
نمیدانم در عزاخانه دل، در این ثانیههای تلخ و تحمل ناپذیر، سر برادر را در بالای نی باید نگریست یا صبر در سینه خواهر را...
گهواره خونین در سکوت نشسته را یا مادر بی تاب فرزند مُرده را...
گوش پاره را یا گوشواره شکسته را...
شعلههای آتش خیمه حرب را یا نمناکی زمین خیمه سقا را...
لباس پاره پاره به غارت رفته را یا علم سوراخ سوراخ شده اما استوار علمدار بی دست را...
عمامه خونین پیامبر یا معجر نیم سوخته فاطمه را...
نمیدانم، براستی نمیدانم... شاید همان عبارت زینب کبری را باید گفت:
"لیت السماء انطبقت علی الارض..."
"ای کاش در این لحظه آسمان بر روی زمین خراب میگشت..."
و تنها باید همنوا با آه و شیون فرشتگان خدا، ترنم دعای ظهور منتقم شهیدان کربلا را زمزمه کرد؛ اللهم عجّل فرجَ المهدی المُنتقِم مِن آل محمد...
▪️و سیعلم الذین ظلموا... ایّ منقلب ینقلبون...
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
✍ مصطفی ترابی
#آداب_عزاداری
#عصر_عاشورا
@damqhan220
🔹روزنوشت ماه محرم 6⃣
💠پیوند آسمانی...
شهر کهن دامغان از دیرباز به ارادت مردمان آن به عالمان دین و خدمتگزاران به آیین اسلام شهره بوده که پرورش دانشمندانی بزرگ از یک سو و حضور تاثیرگذار برخی از چهرههای علمی در این شهر از سوی دیگر، نشانی بر این مدعا است.
مراسم سوگواری امام شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام نیز تصویر دیگری از این علاقه قلبی و ابراز ارادت بوده است، چه اینکه در شب تاسوعا و عاشورای حسینی، عزاداران در قالب دسته جات سینه زنی و زنجیر زنی از تمام محلات ششگانه شهر با حضور در مدرسه علمیه موسویه -معروف به مدرسه آقا- واقع در بالا محله، در حقیقت به دیدار عالمان دینی رفته و به نائبان عام امام عصر ارواحنا فداه عرض تسلیت مینمودند، همچنین در روز عاشورا و نیز یازدهم ماه محرم، مردم سوگوار در پشت نخل عزا که نماد تابوت امامشهیدان میباشد، تجمع کرده و در سایه عالمان شهر از جمله سید جلیل القدر مرحوم آیت الله سید میرزا آقا ترابی به عزاداری می پرداختند و تا پیش از ورود آن فقیه گرانقدر اجازه شروع مراسم را به خود نمی دادند.
چه زیبا بوده است این پیوند مبارک و زیباتر از آن پذیرش باوری عمیق به اینکه عالمان راستین، آیینههای امامنما هستند که در عصر غیبت معصوم علیه السلام همگان موظف به ارتباط با ایشان هستند.
در این دهه ماتم و عزا و در روز هشتم ماه محرم وقتی عزاداران شرکت کننده در پایان مجلس سوگواری در منزل آیت الله ترابی به صف ایستاده تا دو عالم فرزانه شهرشان حضرات آیات شاهچراغی و ترابی را از نزدیک ملاقات نموده و ابرار ارادت و دوستی نمایند و یا در شب تاسوعا در تکیه حضرت ابوالفضل علیه السلام وقتی مادری فرزند خود را به پدر معنوی شهرمان حاج آقا سید محمود ترابی نزدیک میکرد تا گرمای محبت پدرانه ایشان بر سر و روی فرزندش بتابد، میشد همان ارادت قدیمی و پیوند معنوی مردم و علما را از نزدیک مشاهده کرد.
کاش عالمان و روحانیون پارسا و معتمد با حضور پر فروغ خود در آیینهای سنتی، هرچه بیشتر به این پیشینه ارزنده و پیوند ارزشمند اهتمام ورزند و مردم عزیز به ویژه نسل چهارم و پنجم انقلاب اسلامی را از این سرمایه خداداد بی بهره نسازند.
یازدهم محرم ۱۴۴۱ ه ق
بیستم شهریور ۱۳۹۸ ه ش
#ترابی
#گزاره_های_دینی
#آداب_عزاداری
@damghan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
▪️غروب ناتمام...
در عصر دلگیر و غمبار روز عاشورا که تداعی کننده تمام روضه های جوانان خاندان بنیهاشم و یادآور لحظات شهادت غریبانه سالار شهیدان حسین بن علی علیهما السلام است، عموم عزاداران خسته از عزاداری صبح عاشورا در غالب دسته جات سینه زنی و زنجیر زنی، با حضور در منازل و مساجد و صرف غذای متبرک، به خانههای خود رفته و این غروب نفسگیر را به استراحت می گذرانند و یا در کنار دوستان و بستگانی که مدتها ایشان را ندیدهاند، ساعاتی را سپری میکنند، ساعاتی که بی تردید اشکواره حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء است، هم او که لحظات فرو افتادن عرش برین بر زمین و شکسته شدن کشتی طوفان کربلا را بعینه مشاهده مینماید.
زمین عزادار است و زمان داغدار... چگونه میتوان بی درد و غم بود...؟!!
مگر میتوان آرام نشست و در خوابی آرام فرو رفت وقتی مهر و ماه خون میگرید و هوا حزنانگیز است...؟!!
نمیدانم در عزاخانه دل، در این ثانیههای تلخ و تحمل ناپذیر، سر برادر را در بالای نی باید نگریست یا صبر در سینه خواهر را...
گهواره خونین در سکوت نشسته را یا مادر بی تاب فرزند مُرده را...
گوش پاره را یا گوشواره شکسته را...
شعلههای آتش خیمه حرب را یا نمناکی زمین خیمه سقا را...
لباس پاره پاره به غارت رفته را یا علم سوراخ سوراخ شده اما استوار علمدار بی دست را...
عمامه خونین پیامبر یا معجر نیم سوخته فاطمه را...
نمیدانم، براستی نمیدانم... شاید همان عبارت زینب کبری را باید گفت:
"لیت السماء انطبقت علی الارض..."
"ای کاش در این لحظه آسمان بر روی زمین خراب میگشت..."
و تنها باید همنوا با آه و شیون فرشتگان خدا، ترنم دعای ظهور منتقم شهیدان کربلا را زمزمه کرد؛ اللهم عجّل فرجَ المهدی المُنتقِم مِن آل محمد...
▪️و سیعلم الذین ظلموا... ایّ منقلب ینقلبون...
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
#ترابی
#آداب_عزاداری
#گزاره_های_دینی
@damqhan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
▪️غروب ناتمام...
در عصر دلگیر و غمبار روز عاشورا که تداعی کننده تمام روضه های جوانان خاندان بنیهاشم و یادآور لحظات شهادت غریبانه سالار شهیدان حسین بن علی علیهما السلام است، عموم عزاداران خسته از عزاداری صبح عاشورا در غالب دسته جات سینه زنی و زنجیر زنی، با حضور در منازل و مساجد و صرف غذای متبرک، به خانههای خود رفته و این غروب نفسگیر را به استراحت می گذرانند و یا در کنار دوستان و بستگانی که مدتها ایشان را ندیدهاند، ساعاتی را سپری میکنند، ساعاتی که بی تردید اشکواره حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء است، هم او که لحظات فرو افتادن عرش برین بر زمین و شکسته شدن کشتی طوفان کربلا را بعینه مشاهده مینماید.
زمین عزادار است و زمان داغدار... چگونه میتوان بی درد و غم بود...؟!!
مگر میتوان آرام نشست و در خوابی آرام فرو رفت وقتی مهر و ماه خون میگرید و هوا حزنانگیز است...؟!!
نمیدانم در عزاخانه دل، در این ثانیههای تلخ و تحمل ناپذیر، سر برادر را در بالای نی باید نگریست یا صبر در سینه خواهر را...
گهواره خونین در سکوت نشسته را یا مادر بی تاب فرزند مُرده را...
گوش پاره را یا گوشواره شکسته را...
شعلههای آتش خیمه حرب را یا نمناکی زمین خیمه سقا را...
لباس پاره پاره به غارت رفته را یا علم سوراخ سوراخ شده اما استوار علمدار بی دست را...
عمامه خونین پیامبر یا معجر نیم سوخته فاطمه را...
نمیدانم، براستی نمیدانم... شاید همان عبارت زینب کبری را باید گفت:
"لیت السماء انطبقت علی الارض..."
"ای کاش در این لحظه آسمان بر روی زمین خراب میگشت..."
و تنها باید همنوا با آه و شیون فرشتگان خدا، ترنم دعای ظهور منتقم شهیدان کربلا را زمزمه کرد؛ اللهم عجّل فرجَ المهدی المُنتقِم مِن آل محمد...
▪️و سیعلم الذین ظلموا... ایّ منقلب ینقلبون...
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
#ترابی
#آداب_عزاداری
#گزاره_های_دینی
@damqhan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
▪️غروب ناتمام...
در عصر دلگیر و غمبار روز عاشورا که تداعی کننده تمام روضه های جوانان خاندان بنیهاشم و یادآور لحظات شهادت غریبانه سالار شهیدان حسین بن علی علیهما السلام است، عموم عزاداران خسته از عزاداری صبح عاشورا در غالب دسته جات سینه زنی و زنجیر زنی، با حضور در منازل و مساجد و صرف غذای متبرک، به خانههای خود رفته و این غروب نفسگیر را به استراحت می گذرانند و یا در کنار دوستان و بستگانی که مدتها ایشان را ندیدهاند، ساعاتی را سپری میکنند، ساعاتی که بی تردید اشکواره حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء است، هم او که لحظات فرو افتادن عرش برین بر زمین و شکسته شدن کشتی طوفان کربلا را بعینه مشاهده مینماید.
زمین عزادار است و زمان داغدار... چگونه میتوان بی درد و غم بود...؟!!
مگر میتوان آرام نشست و در خوابی آرام فرو رفت وقتی مهر و ماه خون میگرید و هوا حزنانگیز است...؟!!
نمیدانم در عزاخانه دل، در این ثانیههای تلخ و تحمل ناپذیر، سر برادر را در بالای نی باید نگریست یا صبر در سینه خواهر را...
گهواره خونین در سکوت نشسته را یا مادر بی تاب فرزند مُرده را...
گوش پاره را یا گوشواره شکسته را...
شعلههای آتش خیمه حرب را یا نمناکی زمین خیمه سقا را...
لباس پاره پاره به غارت رفته را یا علم سوراخ سوراخ شده اما استوار علمدار بی دست را...
عمامه خونین پیامبر یا معجر نیم سوخته فاطمه را...
نمیدانم، براستی نمیدانم... شاید همان عبارت زینب کبری را باید گفت:
"لیت السماء انطبقت علی الارض..."
"ای کاش در این لحظه آسمان بر روی زمین خراب میگشت..."
و تنها باید همنوا با آه و شیون فرشتگان خدا، ترنم دعای ظهور منتقم شهیدان کربلا را زمزمه کرد؛ اللهم عجّل فرجَ المهدی المُنتقِم مِن آل محمد...
▪️و سیعلم الذین ظلموا... ایّ منقلب ینقلبون...
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
✍ مصطفی ترابی
#آداب_عزاداری
#عصر_عاشورا
@damqhan220