eitaa logo
دانشگاه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
455 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4هزار ویدیو
91 فایل
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #صلوات ألّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم‌
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۴ اسفند۱۳۹۷ ⬅️ ۸ رجب۱۴۴۰قمری 💐💐💐💐💐💐💐 ✨حکمتی از ... 📖 موضوع: . ➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕ و درود خدا بر او، (شنید دنیا را نکوهش میکند،) فرمود: ⬅اى كنندۀ دنيا ! 🔸كه خود به مغرورى ➖و با هاى آن فريب خوردى ! 🔹خود دنيايى ➖و آن را نكوهش ؟ ❓آيا تو در دنيا جُرمى شده اى ؟ ❓يا دنيا به تو كرده است ؟ ❓كِى دنيا تو را كرد ؟ ❓و در چه زمانى تو را داد ؟ ❓آيا با كه پوسيده اند ؟ (تو را فريب داد) ❓يا آرامگاه كه در زير خاك آرميده اند؟ ❓آيا با دو دست خويش را درمان كرده اى ؟ ❓و آنان را كرده و در بسترشان خوابانده اى ؟ ❓درخواست آنان را كرده، ➖ و از داروى آنها را تقاضا كرده اى ؟ 🔸در آن صبحگاهان كه تو به حال آنان نداشت، 🔹و تو فايده اى نكرد، 🔸و تو آنان را سودى نرساند، 🔹و آنچه به دست نياوردى، 🔸و با نيروى خود نتوانستى را از آنان دور كنى. ⬅دنيا براى تو آنان را مثال زد، ▫و با ، ▫گور خودت را به رُخ تو كشيد. 📚 حکمت ۱۳۱_ بند۱_(اخلاقی، اجتماعی)
۶فروردین۱۳۹۸ ⬅️ ۱۹ رجب ۱۴۴۰ ✨حکمتی از ... 📖 موضوع: . ➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕( از امام در خواست اندرز كرد) و درود خدا بر او، فرمود: ⬅مانند كسی مباش كه به اميدوار است، 🔸و را با آرزوهاى دراز به تأخير مى اندازد، 🔹در چونان زاهدان، سخن مى گويد، ➖اما در همانند دنيا پرستان است، 🔸اگر  ها به او برسد سير نمى شود، ➖و در محروميّت ندارد، 🔹از آنچه به او رسيد نيست، ➖و از آنچه مانده است. 🔸ديگران را مى دهد اما خود پروا ندارد ؛ 🔹به امر مى كند اما خود فرمان نمى برد، 🔸 را دوست دارد، ➖اما را ندارد ؛ 🔹 را دشمن دارد، ➖اما يكى از گناهكاران است، 🔸و با گناهان فراوان را دوست نمى دارد، ➖اما در آنچه كه مرگ را ساخت پافشارى دارد، 🔹اگر شود پشيمان مى شود، 🔸و اگر باشد سرگرم خوشگذرانى هاست ؛ 🔹در مغرور و در نا اميد است؛ ⬅اگر به او رسد به زارى خدا را مى خواند. 🔸اگر به دست يافت مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند . ⬅ به نيروى گمانِ ناروا، بر او چيرگى دارد، ➖و او با يقين بر نفس چيره نمى گردد. 📚 اول حکمت۱۵۰_ (اخلاقی، اجتماعی، سیاسی)
۷فروردین۱۳۹۸ ⬅️ ۲۰ رجب ۱۴۴۰ ✨حکمتی از ... 📖 موضوع: . ⭕( از امام درخواست اندرز کرد) و درود خدا بر او، فرمود:  🔸براى ديگران كه كمتر از او دارند نگران، و بيش از آنچه كه عمل كرده است. 🔹اگر گردد مست و شود، ➖و اگر گردد، مأيوس و سست شود. 🔸چون كار كند در آن ورزد، ➖و چون چيزى خواهد نمايد، 🔹چون در برابر قرار گيرد را بر گزيده، ➖ را به تأخير اندازد، 🔸و چون رنجى به او رسد از راه دورى گزيند، ➖ را طرح مى كند ⬅امّا خود نمى گيرد ؛ 🔹در پند دادن مى كند ➖امّا خود نمى باشد. 🔸 بسيار مى گويد، ➖امّا خوب او اندك است ! 🔹براى زودگذر تلاش و رقابت دارد ، ➖امّا براى جاويدان آسان مى گذرد ⬅ را زيان، و را سود مى پندارد؛ 🔸از هراسناك است ➖امّا را از دست مى دهد؛ 🔹 ديگرى را بزرگ مى شمارد، ➖امّا گناهان بزرگ خود را مى پندارد، 🔸 ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ مى داند 🔹 را سرزنش مى كند، ➖امّا خود را نكرده با خود بر خورد مى كند ؛ 🔸 با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با دوست دارد، 🔹به خود بر زيان ديگران حكم مى كند ➖امّا هرگز به نفع ديگران بر زيان خود نخواهد كرد، 🔸ديگران را امّا خود را گمراه مى كند، 🔹ديگران از او مى كنند، ➖و او مى ورزد، 🔸 خود را به تمام مى گيرد امّا حق ديگران را به نمى دهد، ⬅از غير مى ترسد، ➖امّا از خود نمى ترسد. ❌مى گويم: (اگر در نهج البلاغه جز اين وجود نداشت، همين يك حكمت براى اندرز دادن كافى بود ⬅اين ، حكمتى رسا، و عامل بينايى انسان آگاه، و عبرت آموز است). ❌ 📚 حکمت۱۵۰ _ (اخلاقی، اجتماعی، سیاسی)
🔸 👇 👌آنگاه امام عليه السلام با صراحت وارد بحث شد و رو به وليد بن عتبه كرد و فرمود: «اى امير! ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول رحمت الهى مى باشيم. خداوند (اسلام را) با ما آغاز كرد و با ما پايان برد. در حالى كه يزيد مردى است فاسق، مىگسار، قاتل بى گناهان و آن كسى كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود. ❕بنابراين، هرگز شخصى مانند من، با همانند وى بيعت نخواهد كرد! ولى به هر حال بگذار صبح شود و به انتظار بمانيم و ببينيم كدام يك از ما، به خلافت و بيعت شايسته تريم!». 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 18- 19؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 184 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 44، ص 325. ❕مرحوم صدوق مى گويد: امام عليه السلام به وليد فرمود ؛ «اى پسر عُتبه! تو مىدانى كه ما اهل بيت كرامت و بزرگوارى و معدن رسالتيم، و ماييم آن نشانه هاى حق كه خدا به دلهايمان سپرده و زبان ما را بدان گويا ساخته كه به اذن خداوند گويا است. سپس : از جدّم رسول خدا شنيدم كه مىفرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است!» اكنون من چگونه با خاندانى كه رسول خدا درباره آنان چنين فرمود، بيعت نمايم؟!». 📚امالی صدوق ص 130 ❕اين سخن صريح از يك سو با دليل عقلى، يزيد را محكوم مى كرد، چرا كه يك فرد آلوده به فسق و فجور و قتل بيگناهان هرگز سزاوار خلافت و حكومت بر مردم نيست، و از سوى ديگر با نقل؛ زيرا پيامبر اسلام با صراحت فرمود خلافت بر دودمان ابوسفيان حرام است. ❕اين سخنان همچون پتكى بر سر وليد فرود آمد، و فهميد با كسى روبرو است كه آشيانه اش بسيار بلند است و در اين دامها هرگز نمى افتد. 👌فرداى آن روز، امام عليه السلام براى شنيدن خبرها، از منزل بيرون آمد؛ در بين راه با مروان بن حكم برخورد كرد. مروان گفت: اى اباعبداللَّه! نصيحتى به تو مى كنم؛ از من بشنو كه خير و صلاح تو در آن است پيشنهاد مى كنم با اميرالمؤمنين! يزيد بيعت كنى كه براى دين و دنياى تو سودمندتر است!امام عليه السلام كلمه استرجاع (انا للّه و انّا اليه راجعون) را بر زبان ساخت و فرمود: « زمانى كه امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود بايد فاتحه اسلام را خواند!». 👌مروان با خشم و غضب از امام عليه السلام جدا شد و به نزد وليد رفت و آنچه را كه از امام شنيده بود، براى وى بازگو كرد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 24_ مقتل الحسین ج 1 ص 185 👌مطابق نقل ابن شهر آشوب، وقتى اين ماجرا (سهل انگارى وليد، در بيعت گرفتن از امام حسين عليه السلام) به يزيد رسيد، بلافاصله وليد را از فرمانروايى مدينه بركنار و مروان را به جاى وى كرد . 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 96 ❕دیدار امام با ولید در ساعات پايانى روز شنبه بود و حضرت در ساعات آخر شب يكشنبه 28 رجب به اتفاق فرزندان و برادرزادگان و برادران و كليه اعضاى خاندانش به جز محمد حنفيه- رحمة اللّه عليه- رهسپار مكّه گرديد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 34 👌امام عليه السلام بعد از خوددارى و استنكاف از بيعت با يزيد و در واقع اعلان جنگ به حكومت بنى اميّه، همان تفاله هاى دوران جاهليّت عرب، ناگزير از سفر به سوى كوفه بود، زيرا نفوذ بنى اميه در كه در دوران حكومت عثمان به اوج خود رسيده بود، هنوز در ميان افراد سرشناس و متنفّذ مدينه زياد بود، و مكّه نيز به عنوان حرم امن خدا بايد از هرگونه درگيرى بركنار باشد. ❕در حالى كه كوفه مركز شيعيان و علاقه مندان اهل بيت عليهم السلام بود و اگر اختلاف و پراكندگى و ترس و بزدلى را از خود دور مى كردند ساقط كردن حكومت يزيد و يزيديان براى آنان كار مشكلى نبود. ❕به هر حال امام عليه السلام بعد از مخالفت علنى با بيعت و به طور كل با حكومت يزيد و آل ابى سفيان ناچار از اين سفر بود. 📚عاشوراء ...، مکارم شیرازی ، ص 327
🔆ادامه 5⃣آنگاه امام عليه السلام با صراحت وارد بحث شد و رو به وليد بن عتبه كرد و فرمود: «اى امير! ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول رحمت الهى مى باشيم. خداوند (اسلام را) با ما آغاز كرد و با ما پايان برد. در حالى كه يزيد مردى است فاسق، مىگسار، قاتل بى گناهان و آن كسى كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود. 6⃣بنابراين، هرگز شخصى مانند من، با همانند وى بيعت نخواهد كرد! ولى به هر حال بگذار صبح شود و به انتظار بمانيم و ببينيم كدام يك از ما، به خلافت و بيعت شايسته تريم!». 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 18- 19؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 184 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 44، ص 325. 7⃣مرحوم صدوق مى گويد: امام عليه السلام به وليد فرمود ؛ «اى پسر عُتبه! تو مىدانى كه ما اهل بيت كرامت و بزرگوارى و معدن رسالتيم، و ماييم آن نشانه هاى حق كه خدا به دلهايمان سپرده و زبان ما را بدان گويا ساخته كه به اذن خداوند گويا است. سپس : از جدّم رسول خدا شنيدم كه مىفرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است!» اكنون من چگونه با خاندانى كه رسول خدا درباره آنان چنين فرمود، بيعت نمايم؟!». 📚امالی صدوق ص 130 8⃣اين سخن صريح از يك سو با دليل عقلى، يزيد را محكوم مى كرد، چرا كه يك فرد آلوده به فسق و فجور و قتل بيگناهان هرگز سزاوار خلافت و حكومت بر مردم نيست، و از سوى ديگر با نقل؛ زيرا پيامبر اسلام با صراحت فرمود خلافت بر دودمان ابوسفيان حرام است. 9⃣اين سخنان همچون پتكى بر سر وليد فرود آمد، و فهميد با كسى روبرو است كه آشيانه اش بسيار بلند است و در اين دامها هرگز نمى افتد. 🔟فرداى آن روز، امام عليه السلام براى شنيدن خبرها، از منزل بيرون آمد؛ در بين راه با مروان بن حكم برخورد كرد. مروان گفت: اى اباعبداللَّه! نصيحتى به تو مى كنم؛ از من بشنو كه خير و صلاح تو در آن است پيشنهاد مى كنم با اميرالمؤمنين! يزيد بيعت كنى كه براى دين و دنياى تو سودمندتر است!امام عليه السلام كلمه استرجاع (انا للّه و انّا اليه راجعون) را بر زبان ساخت و فرمود: « زمانى كه امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود بايد فاتحه اسلام را خواند!». مروان با خشم و غضب از امام عليه السلام جدا شد و به نزد وليد رفت و آنچه را كه از امام شنيده بود، براى وى بازگو كرد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 24_ مقتل الحسین ج 1 ص 185 👌مطابق نقل ابن شهر آشوب، وقتى اين ماجرا (سهل انگارى وليد، در بيعت گرفتن از امام حسين عليه السلام) به يزيد رسيد، بلافاصله وليد را از فرمانروايى مدينه بركنار و مروان را به جاى وى كرد . 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 96 1⃣1⃣دیدار امام با ولید در ساعات پايانى روز شنبه بود و حضرت در ساعات آخر شب يكشنبه 28 رجب به اتفاق فرزندان و برادرزادگان و برادران و كليه اعضاى خاندانش به جز محمد حنفيه- رحمة اللّه عليه- رهسپار مكّه گرديد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 34 👌امام عليه السلام بعد از خوددارى و استنكاف از بيعت با يزيد و در واقع اعلان جنگ به حكومت بنى اميّه، همان تفاله هاى دوران جاهليّت عرب، ناگزير از سفر به سوى كوفه بود، زيرا نفوذ بنى اميه در كه در دوران حكومت عثمان به اوج خود رسيده بود، هنوز در ميان افراد سرشناس و متنفّذ مدينه زياد بود، و مكّه نيز به عنوان حرم امن خدا بايد از هرگونه درگيرى بركنار باشد. در حالى كه كوفه مركز شيعيان و علاقه مندان اهل بيت عليهم السلام بود و اگر اختلاف و پراكندگى و ترس و بزدلى را از خود دور مى كردند ساقط كردن حكومت يزيد و يزيديان براى آنان كار مشكلى نبود. به هر حال امام عليه السلام بعد از مخالفت علنى با بيعت و به طور كل با حكومت يزيد و آل ابى سفيان ناچار از اين سفر بود. 📚عاشوراء ...، مکارم شیرازی ، ص 327