eitaa logo
دانش‌های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
270 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
چند واژه و چند مفهوم از واژگانی که در غزلهای حافظ و سعدی به کار رفته است. ، ، ، ، ۱- دفتر و دیوان و جُنگ شعر ( یاداشتهای علامه دهخدا) ۲_سینی را گویند و آن ظرفی باشد مدور و کلان که در آن پیاله ها و مانند آن نهند(آنندراج) ۳_ گردآوری شده (ناظم الاطبا) نکته :مفهوم با فرق دارد ✅ : فراغ بال ، گرد آمده ، خاطر جمع ✅ : جای ‌جمع‌ شدن ، محل اجتماع ، انجمن ✅ : گردآوری ، آرامش ، رستاخیز ، قیامت ✅ : ۱_الفت و وفاق ۲_ گروهی از مردم؛ انبوهی از مردم. ۳_ (اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] آسودگی خاطر ۴_(اسم مصدر) [قدیمی] فراهم آمدن و مجتمع شدن ، متحد گشتن ۵_(اسم مصدر) [قدیمی] معاشرت ، همنشینی ✅چند بیت و شاهد مثال حضور خلوت انس است و دوستان و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای من در میان و دلم جای دیگر است تا سر زلف پریشان تو در آمد هیچ ندانم که پریشان تو نیست چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است مباد این را یارب غم از باد پریشانی کن به احسانی حافظ پریشان را ای شکنج گیسویت پریشانی خوبی و لطف است عذار چو مهش لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش عشق و شباب و رندی ی مراد است چون شد معانی گوی بیان توان زد هر که نباشد به تماشا نرود یار با یار سفرکرده به تنها نرود کی دهد دست این غرض یارب که همدستان شوند خاطر ما زلف پریشان شما هر آن کو خاطر و یار نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد خاطر به دست تفرقه دادن نه زیرکیست بخواه و صراحی بیار هم چون صبا ی گل را به آب لطف شست کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم خم زلفت بنامیزد کنون ی دلهاست از آن باور نمی دارم که انگیزد پریشانی منال ای دل که در زنجیر زلفش همه است آشفته حالی در خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب از آن زلف پریشان کردم ۲۷ دی ماه ۱۴۰۲ خورشیدی _ تهران @arayehha
🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی            : دوکژه، نَوناندن : فسرده، بَربَست، دج، برناگرفته : رَمَن، از اوستایی جم، انبوهه، بیشال : گفتار، سخن، وَچَک، سهان : گفت پردازنده، سهان کروازی :سهان نابون، گفت ناپَردَخته، گفته‌ی نارسا : فرآمدکِنش، دستآوردکِنش، دستیافت کنش : باشنده، بودباش←(پیشنهاد نگارنده) : از پارسی هال، پیشاست، اکنون، کنون، هم‌اکنون : پایه‌ها، کنون‌ها : پایه‌های نام، کاته‌ی نام‌ها : پی‌های فروزه، کاته‌های فروزه : پایه، جاور، چگونگی، کنون، کنونگی، کنونه، کاته : کاته‌ی ندا، پایه خوانده، پایه بانگ : کاته‌ی کُنشی، پایه‌ی کارورزی، پایه‌ی پویندگی : پایه‌ی فزایش، پایه‌ی فزاینده، کاته پیوند : پایه‌ی پذیرا، پایه‌ی پوییدگی : انداختن پی‌های سخن (گفتار، وَچک)، هَزبش، پی‌های سخن : هزبش، انداختن، انداختگی، سترس، اندازش←(پیشنهاد نگارنده) : آویزه‌های روشن‌ساز، آویزگان پیوندی روشن‌ساز، واج پیوند واپشی : آویزه‌ی پیوندی گفتن : آویزه‌ی پیوندی آمیخته، وات آمیزه‌ی پیوند، وات بندآمیخته دنباله دارد 🖋📋 برجسته‌ترین بازخن‌ها (منابع): ۱- پیوست‌های فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری ۲- فرهنگ نظام با ریشه‌شناسی، محمدعلی داعی‌الاسلام ۳- فرهنگ اخترشناسی، محمد حیدری ملایری @arayehha