چند واژه و چند مفهوم از واژگانی که در غزلهای حافظ و سعدی به کار رفته است.
#جمع ، #مجمع ، #مجموع ، #مجموعه ، #جمعیت
✅ #مجموعه
۱- دفتر و دیوان و جُنگ شعر ( یاداشتهای علامه دهخدا)
۲_سینی را گویند و آن ظرفی باشد مدور و کلان که در آن پیاله ها و مانند آن نهند(آنندراج)
۳_ گردآوری شده (ناظم الاطبا)
نکته :مفهوم #مجموعه با #مجموع فرق دارد
✅ #مجموع : فراغ بال ، گرد آمده ، خاطر جمع
✅ #مجمع : جای جمع شدن ، محل اجتماع ، انجمن
✅ #جمع : گردآوری ، آرامش ، رستاخیز ، قیامت
✅ #جمعیت :
۱_الفت و وفاق
۲_ گروهی از مردم؛ انبوهی از مردم.
۳_ (اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] آسودگی خاطر
۴_(اسم مصدر) [قدیمی] فراهم آمدن و مجتمع شدن ، متحد گشتن
۵_(اسم مصدر) [قدیمی] معاشرت ، همنشینی
✅چند بیت و شاهد مثال
حضور خلوت انس است و دوستان #جمعند
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
#حافظ
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای
من در میان #جمع و دلم جای دیگر است
#سعدی
تا سر زلف پریشان تو در #جمع آمد
هیچ #مجموع ندانم که پریشان تو نیست
#سعدی
چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
مباد این #جمع را یارب غم از باد پریشانی
#حافظ
#جمع کن به احسانی حافظ پریشان را
ای شکنج گیسویت #مجمع پریشانی
#حافظ
#مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش
لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش
#حافظ
عشق و شباب و رندی #مجموعه ی مراد است
چون #جمع شد معانی گوی بیان توان زد
#حافظ
هر که #مجموع نباشد به تماشا نرود
یار با یار سفرکرده به تنها نرود
#سعدی
کی دهد دست این غرض یارب که همدستان شوند
خاطر #مجموع ما زلف پریشان شما
#حافظ
هر آن کو خاطر #مجموع و یار نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
#حافظ
خاطر به دست تفرقه دادن نه زیرکیست
#مجموعهای بخواه و صراحی بیار هم
#حافظ
چون صبا #مجموعه ی گل را به آب لطف شست
کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم
#حافظ
خم زلفت بنامیزد کنون #مجموعه ی دلهاست
از آن باور نمی دارم که انگیزد پریشانی
#حافظ
منال ای دل که در زنجیر زلفش
همه #جمعیت است آشفته حالی
#حافظ
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب #جمعیت از آن زلف پریشان کردم
#حافظ
✍ #محمدرضاکاکائی
۲۷ دی ماه ۱۴۰۲ خورشیدی _ تهران
@arayehha
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
#تنوین : دوکژه، نَوناندن
#جامد : فسرده، بَربَست، دج، برناگرفته
#جمع : رَمَن، از اوستایی جم، انبوهه، بیشال
#جمله : گفتار، سخن، وَچَک، سهان
#جمله_صله #جمله_فعلی #جمله_مکمل : گفت پردازنده، سهان کروازی
#جمله_ناقص :سهان نابون، گفت ناپَردَخته، گفتهی نارسا
#حاصل_مصدر : فرآمدکِنش، دستآوردکِنش، دستیافت کنش
#حاضر : باشنده، بودباش←(پیشنهاد نگارنده)
#حال : از پارسی هال، پیشاست، اکنون، کنون، هماکنون
#حالات : پایهها، کنونها
#حالات_اسم : پایههای نام، کاتهی نامها
#حالات_صفت : پیهای فروزه، کاتههای فروزه
#حالت : پایه، جاور، چگونگی، کنون، کنونگی، کنونه، کاته
#حالت_ندا : کاتهی ندا، پایه خوانده، پایه بانگ
#حالت_فاعلی : کاتهی کُنشی، پایهی کارورزی، پایهی پویندگی
#حالت_مضاف_الیه : پایهی فزایش، پایهی فزاینده، کاته پیوند
#حالت_مفعولی : پایهی پذیرا، پایهی پوییدگی
#حذف_ارکان_جمله : انداختن پیهای سخن (گفتار، وَچک)، هَزبش، پیهای سخن
#حذف : هزبش، انداختن، انداختگی، سترس، اندازش←(پیشنهاد نگارنده)
#حرف_ربط_بیانی : آویزههای روشنساز، آویزگان پیوندی روشنساز، واج پیوند واپشی
#حرف_ربط_مرکب : آویزهی پیوندی گفتن
#حرف_ربط_مُرکب : آویزهی پیوندی آمیخته، وات آمیزهی پیوند، وات بندآمیخته
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ اخترشناسی، محمد حیدری ملایری
@arayehha