eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
280 دنبال‌کننده
262 عکس
15 ویدیو
0 فایل
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت 🌱مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) 🌱کتاب‌ها: 🔻از اتم تا بی‌نهایت 🔻دانش‌ورزی حاصلخیز 🔻مدیر شریف 🔻ترش شیرین ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت پیشرفت ایران
⭕ به‌ توان هایتک روایت یک اتفاق بزرگ در صنعت برق کشور
به‌ توان هایتک روایت یک اتفاق بزرگ در صنعت برق کشور 🔻«روز چهلم انگار می‌خواست دنیا به آخر برسد. دورتادور نیروگاه را ماشین‌های آتش نشانی با بهترین تجهیزات قرق کرده بودند. بعد از هر مرحله آزمودن، فشارم بالا و پایین می‌شد و ضربان قلبم یکی در میان می‌زد. همه بچه‌ها همین‌طور بودند. رنگ یکی‌شان پریده بود، آن یکی تندتند راه می‌رفت، خانم عظیمی‌زاده که مسئول پروژه بود نتوانست دوام بیاورد. سپرد هر وقت کار تمام شد صدایش بزنیم و رفت ته نیروگاه قدم‌زدن‌های بی‌قرارش را می‌دیدم، راه‌رفتن‌هایش را، دست به دعا برداشتن‌هایش را. باید بایستی کنار آن توربین غول‌پیکر تا بدانی از چه حرف می‌زنم، غولی عظیم با صدای غرشی که زمین و زمان را به لرزه درمی‌آورد. ما انسان‌ها انگار در برابرش آدم کوچولوهایی بودیم که دیده نمی‌شدیم. حالا اما ما آدم کوچولوها، ما جوان‌های بیست و چهار پنج‌ساله، ما جوان‌هایی که هیچ‌کس بهمان اعتماد نکرده بود جز مهندس دهنوی مایی که در آن لحظات فقط خدا را داشتیم، می‌خواستیم این غول عظیم‌الجثه را رام کنیم. همه‌مان می‌دانستیم که اگر قرار بود اتفاقی بیفتد، نه از دست آتش‌نشانی کاری برمی‌آمد و نه هیچکس دیگر؛ واحد منفجر می‌شد و تمام…» 🔻«به توان هایتک»؛ روایتی است از تأسیس و پیشرفت‌های غرورانگیز شرکت دانش‌بنیان «آهار» مشهد. مهندسان جوان این شرکت، به‌ویژه در تنگناهای وابستگی و تحریم که بخش‌های مهمی از صنعت برق و انرژی کشور با بن‌بست و بحران مواجه شده بود، با دانش، همت و نوآوری‌هایشان، کشور را به‌سلامت از این مسیر عبور دادند. 🔻شرکت آهار، فعالیت خود را در حوزه خدمات مهندسی برق در گرایش‌های الکترونیک و کنترل در سال ۱۳۷۹ آغاز کرده است. این فعالیت‌ها با بازطراحی و تولید بردهای الکترونیکی نیروگاهی شروع و کم‌کم به طراحی سیستم‌های کنترل پیشرفته موردنیاز در صنایع انرژی کشیده شد. این شرکت، در سال ۱۳۹۰ سیستم کنترل توربین بومی با نام تجاری رامیار ارائه کرد و پس از آن سیستم تحریک ژنراتور و سایر سیستم‌های پیشرفته کنترل نیروگاهی، پالایشگاهی، نفت و گاز به مرور طراحی و ارائه کرد و امروز تعداد زیادی نیروگاه، پالایشگاه، خطوط انتقال نفت و… از سیستم‌های کنترل آهار استفاده می‌کنند. آهار علاوه بر ایران در برخی کشورهای دیگر خدمات مهندسی دارد. محقق: بهزاد دانشگر تدوین: شبنم غفاری حسینی نشر: راه‌یار 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ ضربان قلب یک مجموعه دانش‌بنیان به روایت محمد حکم‌آبادی نویسنده کتاب عملیات احیا
⭕️ ضربان قلب یک مجموعه دانش‌بنیان به روایت محمد حکم‌آبادی نویسنده کتاب عملیات احیا 🔻«عملیات احیا» ماحصل 70 ساعت گفت‌وگو با مهندس‌ها و مدیرعامل جمکو است که می‌خواهد از رمز و راز احیای یک کارخانه ورشکسته با شصت میلیارد بدهی، بی‌پرده با شما حرف بزند. در این کتاب، مشکلات و مانع‌های مسیر نادید گرفته نشدند؛ از کم‌کاری مسئولین و دست‌اندازی‌ تعدادی منفعت گفته شده و در کنارش، از نماینده‌ها و مسئولینی که بدون چشم‌داشت پابه‌پای جمکو دویدند تا این کارخانه از ایست قلبی نجات پیدا کند هم روایت شده. 🔻کتاب، با روزهای سخت جمکو شروع می‌شود. روزهایی که نیرو‌ها با مشکلات معیشتی و کاری همراه‌اند تا حدی که تعدادی‌شان بیماری قلبی و افسردگی گرفتند. مهندس محمدرستمی که مدیرعامل می‌شود، مشکلات باقی‌ است. در کتاب، به راه‌حل‌ها و برنامه‌ریزی‌های مهندس رستمی برای حل پله‌به‌پله‌ی کارخانه جمکو می‌پردازیم. هر فصل را یک راوی روایت می‌کند اما کتاب سیری پیوسته دارد. در این میان، سهم مهندس محمد رستمی به عنوان محور تحول، بیشتر از باقی نیروها است. هر کسی، آچاری دست گرفته و مهره‌ای از این کارخانه را سفت می‌‌کند. هر کدام از راوی‌ها به فراخور زمان، داستان احیای جمکو را ادامه می‌دهد تا به قصه‌ی ما به حضور در «نیروگاه اتمی بوشهر» و ساخت «موتور سنکرون» می‌رسیم. جمکو که در طول دو سال از مشکلات مالی و مدیریتی گذر کرده بود و اعتبارش بین صنایع بزرگ کشور بهبود پیدا کرد؛ وقت‌ش رسید پا در میدان‌های بزرگ صنعتی بگذارد. پیشنهاد قدم گذاشتن در پروژه‌های مهم صنعتی با ریسک و تکنولوژی بالا که بعضی از آن‌ها منحصرا در اختیار چهار پنج قدرت صنعتی برتر دنیا بود، به سمت جمکو آمد. 🔻قدم اول، سخت ترین قدم است. روایت در قالب اول شخص هم‌قدم می‌شود با مدیران پروژه‌های مختلف تا در اضطراب و ناامیدی‌ها همراه آن‌ها باشد. پرداختن به حواشی صنعتی باعث شده قصه‌ی پرکششی از صنعت بشنویم. جمکو به مثابه یک مزرعه کوچک است که نسخه احیاءش را می‌توان برای خیلی از مجموعه‌های بزرگ و سیستم‌های کلان پیچید. نسخه‌ای که نشان می‌دهد با وجود همه‌ی مشکلات، باید دوید و امیدوار بود. «امید» هدف اصلی قصه‌ی کتاب «عملیات احیا» است. همان چیزی که دشمن هدف گرفته‌؛ می‌خواهد با القای ناامیدی، خودمان را دست‌کم بگیریم. 🔻در گفت‌و‌گو با کارکنان جمکو، از ناامیدی‌شان در سال‌های 95 و 96 زیاد شنیدم. مهندس رستمی در اولین قدم‌ها دست گذاشت روی «امیدوار» کردن نیروی‌انسانی. وقتی پروژه‌های مهم و بزرگ و نشدنی به دست بچه‌های جمکو در شهرستان جُوین شدنی شد، مهم‌ترین دست‌آورد «امید و انگیزه» نیروها بود. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب: «امید مهم‌ترین ابزار پیشرفت است و دشمن روی این متمرکز شده؛ دشمن از همه‌ی توان دارد استفاده می‌کند برای القای ناامیدی، برای القای بن‌بست... پیشرفت احتیاج دارد به امید.... خوشبختانه امید زنده است.» 🔻کتاب «عملیات احیا»؛ روایت صعود مجموعه‌ی دانش‌بنیان جمکو به قله دانش و فناوری الکتروموتور در 230 صفحه توسط انتشارات راه‌یار منتشر شده است. کتاب در بیست فصل با روایت افراد گوناگون به مسیر پر پیچ و خم احیای کارخانه و تولید محصولات های‌تک و صادراتی می‌پردازد. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
💠 رونمایی از دو کتاب «روایت پیشرفت دانش‌بنیان‌ها با مشارکت مردم» در دومین نمایشگاه ملی آبادیران 🔻در راستای ترویج فرهنگ مشارکت مردمی در عرصه آبادانی و پیشرفت فناورانه کشور و معرفی الگوهای موفق در این زمینه، دو کتاب باهدف روایت پیشرفت دانش‌بنیان‌ها با مشارکت مردم در دومین نمایشگاه ملی آبادیران رونمایی خواهد شد. 🔻این کتاب‌ها به همت دبیرخانه دائمی برنامه ملی آبادیران و معاونت توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان تهیه شده‌اند و به روایت داستان‌های واقعی از مشارکت مردم در حوزه‌های مختلف دانش‌بنیان و فناورانه می‌پردازند. 🔻یکی از این کتاب‌ها با عنوان «ترش شیرین» به روایت برپایی اولین مرکز اشتغال فناورانه آبادیران در بیرجند می‌پردازد. توافقنامه افتتاح این مرکز در اولین دوره نمایشگاه ملی آبادیران منعقد گردید. این کارگاه به تکمیل زنجیره ارزش زرشک در منطقه کمک کرده و زمینه اشتغال‌زایی و رونق اقتصادی را با نقش‌آفرینی خود مردم فراهم کرده است. 🔻دومین کتاب با عنوان «دانش‌ورزی حاصلخیز» به روایت هفت بانوی مدیر در حوزه دانش‌بنیان کشاورزی می‌پردازد که با تلاش و پشتکار خود، در حوزه کشاورزی نوین به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند. این کتاب به‌عنوان نمونه‌ای از نقش‌آفرینی فناورانه زنان در آبادانی ایران و نشان‌دادن ظرفیت‌های فراوان بانوان در تولیدِ دانش‌بنیان منتشر می‌شود. 📎متن کامل خبر: B2n.ir/m53971 📌 @abaadiran_ir @daneshmand_mag مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
ترشِ شیرین
ترشِ شیرین همیشه وقتی از کتابی خوشم می آید، اولین چیزی که در حین خواندن کتاب ذهنم را مشغول میکند این است که کتاب را به چه کسی هدیه دهم و با چه کلماتی توصیفش کنم تا دیگران ترغیب شوند مطالعه اش کنند. «ترش شیرین» از همان کتابها بود. سه نفر را نشان کردم برای هدیه دادن. اما وقتی بخواهی یک کتاب روایت پیشرفت را به کسی معرفی کنی که با این حوزه آشنا نیست،کار کمی سخت است. لابد اگر بگویی کتابی ست درباره «یک نقش آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید» هاج و واج نگاهت می کند. یا اگر بگویی روایتی است درباره زرشک و مشکلات باغدارانش، احتمالا برایش هیچ جذابیتی ندارد و فکر میکند دیوانه ای که چنین کتابی میخوانی. یا حتی اگر بروی آخرش و بگویی ماجرای ساخت یک دستگاه کاربردی توسط یک شرکت دانش بنیان است، باز میپرسد:«چرا باید همچین کتابی رو بخونم؟» اما حقیقت آن است که «ترش شیرین» قصه زندگی است. زندگی بخشی از مردم سرزمین مان که به محصولی خوش عطر و طعم به نام زرشک وابسته است. اما روزگار به آنها سخت گرفته و همیشه خدا هزارن گرفتاری برای کاشت و برداشت و فروش محصولشان دارند. حالا همراه میشویم با پسر بچه ای به نام سعید که از کودکی شاهد مشکلات پدربزرگ و بقیه اهالی روستای تخته جان است و میبیند و میشنود که از هر ده کلمه که میگویند، دو تایش زرشک است. او که در شهر زندگی میکند، هربار به روستا می آید فکر و ذکرش میشود مثل بزرگترها: زرشک. 🔻مگر می‌شود در جمعی باشی که شبها بعد از برداشت محصول، چند ساعت وقت صرف میکنند برای بیرون آوردن تیغ های ریز شاخه ها از دست و پایشان، ولی به این فکر نکنی که: «به زحمتش می ارزد؟» مگر می‌شود بی تفاوت باشی وقتی می بینی محصولی را که با این سختی چیده اند، آنقدر به قول خودشان زودرنج و حساس است که ممکن است موقع خشک کردن پلاسیده و بدبو شود؛ آنقدر که مجبور شوند حاصل دسترنج شان را کیلو کیلو زیر خاک چالش کنند. مشکلات سرمازدگی محصول، یخ بندان آب یا خشکسالی هم هر کدام جور دیگری قدرت نمایی می‌کردند. حالا قصه این آقا سعید میرسد به روزهایی که طلبه اصفهان میشود و آنجا باز دغدغه مردم زرشک کار منطقه رهایش نمیکند. مدل کار کشاورزان اصفهان را می بیند و با سری پر از فکر و ایده به زادگاهش برمی‌گردد. 🔻حجت الاسلام سعید پورمهدوی، با کمک خودِ مردم روستای تخته جان دست به اقدامات متنوعی میزند که نتیجه اش تحولات چشمگیری بود در کیفیت زندگی اهالی. هم از بعد اقتصادی و هم فرهنگی. تا جایی که مردم روستاهای دیگر از ایشان دعوت کردند که به روستای آنها هم برود و پرچم دار تحول شود. بار مشکلات زرشک را با کمک دو شرکت دانش بنیان و دستگاهی که ساخته اند، کم میکند. برای حل مشکلات اقتصادی، اعتیاد، ساخت مسجد و مدرسه و درمانگاه، زیارت فرستادنِ زیارت نرفته ها و خلاصه هرچه فکرش را بکنید طرح و برنامه ای پیاده میکند. 🔻نیمه پایانی کتاب هم از آن دو شرکت دانش بنیان و مسیر سخت ساخت محصولشان میخوانیم. از کسانی که در این مسیر کمک کردند، کسانی که اعتماد کردند و هزینه دادند و دستگاه تازه کاری که پر ریسک است خریدند تا اشکالاتش دربیاید و برطرف شود. جذابیت روایت پیشرفت برای من این است که تک خطی و یک بعدی نیست. به جزییات توجه میکند، نقش کسانی را که شاید در نظر اول مهم نیاید، نادیده نمیگیرد و قطعات پازل را هرچند یکی بزرگ و یکی کوچک، درست سرجایش میگذارد تا تصویر زیبا و کاملی به مخاطب ارائه شود. این کتاب، این کار را به درستی انجام داده. البته همیشه جا برای نقد و بهتر شدن وجود دارد. قطعا طراحی جلد و صفحه آرایی زیباتر، می تواند نقش مهمی در اقبال مخاطب به کتاب ایفا کند.
روایت پیشرفت ایران
⭕️ داستان نانوتروا؛ روایتی از پیروزی در یک نبرد طولانی ۲ یادداشتی بر کتاب «داستان نانوتروا»
⭕️ داستان نانوتروا؛ روایتی از پیروزی در یک نبرد طولانی ۲ یادداشتی بر کتاب «داستان نانوتروا» 🔸نقطه تمایز کتاب«داستان نانوتروا» اینجاست که منحصر در ترسیم تلاشهای دکتر جعفری نمی‌شود و با دقت، یک تجربه موفق نانوسیاستگذارانه را روایت می‌کند؛ نانوسیاستگذاری نه به معنی سیاستگذاری در حوزه نانو، بلکه به معنای روندی که با بررسی دقیق تجربیات گذشته ایران، هدفمند پیش می‌رود و بودجه و امکانات را در شخص و محصول مناسب سرمایه‌گذاری می‌کند. ایرانی علیه ایرانی 🔸مسیر اصلی ساخت داروهای پیشرفته و زیست‌مشابه (که فرمولاسیون آنها مشابه داروهای تجاری است و عملکرد مشابهی دارند)، انتقال فناوری است و قطعا یکی از پایه‌های این انتقال فناوری، حضور فناوران و محققان پرتجربه است. اما متاسفانه در ایران کمتر محققی است که بعد از یادگیری و انباشت دانش در پروژه‌های مرتبط با داروهای پیشرفته و نوترکیب، به کشور بازگردد! و جالب آنکه زمانی که کسی مثل دکتر جعفری یافت می‌شود که عزم جدی برای تولید در شرایط سخت تحریم و کمبود زیرساخت‌های تکنولوژیک را داشته باشد، علاوه بر واردکنندگان حرفه‌ای و پرقدرت دارو، باید با اغراض ضدایرانی و اشکالات به ظاهر علمی هم، دست و پنجه نرم کند! 🔸یکی از همکاران دکتر جعفری که در همان ابتدای کار و به صورت دوستانه و شخصی، یک نمونه از محصول دارویی سینادوکسوزوم را از او گرفته است، بدون اجازه و بدون رعایت استانداردهای نگهداری دارویی، آن را به گروهی از محققان یک دانشگاه خارجی ارسال می‌کند. آنها در یک مقاله و بر اساس تست‌های ادعایی انجام گرفته روی همان نمونه غیراستاندارد، اعلام می‌کنند که داروی ایرانی خواص مشابه نمونه‌های خارجی را دارا نیست. دکتر جعفری و شرکت اکسیر مجبور می‌شوند تا زمان و هزینه زیادی را صرف انجام آزمایش‌های استاندارد در آزمایشگاه‌های معتبر خارجی بکنند تا بتوانند این ادعا را، با دلایل دقیق و به زبان علمی رد بکنند. این اتفاق، یک تجربه و نمونه روشن از مواجهات ناجوانمردانه‌ای است که شرایط پیشرفت علمی کشور ما را بسیار متفاوت از کشورهای دیگر می‌کند. روایت‌هایی برای شکست محاصره ناامیدی 🔻شاید بی‌راه نباشد اگر بگوییم که در نبود تصویر و روایت تأثیرگذاری از صنعت داروسازی ایران، که یکی از اثرات آن را در دوران کرونا و در ناباوری عمیق بسیاری از مردم نسبت به تولید واکسن ایرانی دیدیم، خودِ کتاب «داستان نانوتروا» هم به مانند اسب چوبینی است که با انتخاب درست سوژه و روایت دقیق و به‌اندازه‌‌اش، می‌تواند محاصره ناامیدی و ما نمی‌توانیم را بشکند. گرچه گویا متأسفانه کمتر مسئول مرتبطی است که برای چنین آثاری ارزش قائل شود، جز رهبر انقلاب که ارزش این روایت‌ها و قهرمانانش را به خوبی می‌شناسد؛ در مستند «غیررسمی»، که در آن بخشی از یکی از دیدارهای همیشگی رهبر با نخبگان و محققین کشور پخش شد، رهبری به خواندن کتاب «داستان نانوتروا» اشاره کردند و بعد از آنکه متوجه شدند دکتر جعفری هم در آن جمع حاضر هستند، گفتند که: «من برای شما و آن دوستی که به شما توصیه کرد تا به ایران بازگردید و برای کشورتان کار کنید، دعا کردم.» (مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ ) @daneshmand_mag | مجله دانشمند