eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
279 دنبال‌کننده
260 عکس
15 ویدیو
0 فایل
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت 🌱مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) 🌱کتاب‌ها: 🔻از اتم تا بی‌نهایت 🔻دانش‌ورزی حاصلخیز 🔻مدیر شریف 🔻ترش شیرین ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت پیشرفت ایران
⭕️ خارج از قاب ثبت‌شده‌ی دیدار روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎ب
⭕️ خارج از قاب ثبت‌شده‌ی دیدار روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎بخشی از متن: 🔻صبح که به محل حسینیه رسیدم، حدود دو ساعتی طول کشید تا حاضران جمع شدند و ساعت حضور رهبری فرارسید. در این فرصت، سعی کردم با خانم‌های آن جمع گفتگو کنم. گرچه تعداد خانم‌ها کمتر بود، ولی بعدتر که عکس‌های مراسم را دیدم، متوجه شدم که چیدمان مکانی سالن، همان تعداد کم را از بیشتر قاب‌های عکاسی خارج کرده است. میان صحبت‌ها و معرفی حوزه کاری و دستاوردهایشان، برایم از مشکلاتی می‌گفتند که زنان بیشتر از مردان با آن‌ها روبرو می‌شوند. اینکه خیلی اوقات، پیش‌بردن پیگیری‌های کار با وجود بروکراسی‌های سنگینی که وجود دارد، نیازمند دسترسی به مدیران بالادستی است. برای خانم‌ها هم کمتر پیش می‌آید که بتوانند با آنها تماس یا جلسه‌ای داشته باشند و حرف‌هایشان را بزنند. فضای جلسه هم تاحدی گویای این امکان نامتقارن بود؛ برخی وزرا و آقای دهقانی معاون علمی رییس‌جمهور در جلسه حاضر بودند و خلاف آقایانی که خیلی راحت‌تر می‌توانستند با آنها صحبت کنند، خانم‌ها داشتند نامه می‌نوشتند و گوشه امیدی هم داشتند تا خود مسئولین به این سمت مجلس بیایند. متأسفانه این وسط، اثری هم از معاونت‌های زنان این وزارتخانه‌ها نبود که واسطه‌گری کنند. 🔻خانم دکتر احمدی که پارسال، خبر امیدبخش «درمان سرطان خون یک کودک به کمک ژن‌درمانی» توسط داروی پیش‌رفته درمانی شرکت آنها صورت گرفته بود، از وضعیت ناامیدانه اعطای مجوزها می‌گفت: «دارویی که ما تولید کردیم، پیش از ما فقط در آمریکا تولید شده بود و قیمتش هم یک پنجم آنها بود. ما توانستیم نتیجه تحقیقاتی خوبی بگیریم اما برای انجام مطالعات کلینیکال، نیازمند مجوز سازمان غذاودارو و کمیته ملی اخلاق هستیم. بعد از مدتها دوندگی، بالاخره مجوز سازمان غذاودارو را گرفتیم اما چندین ماه است که منتظر تشکیل جلسات کمیته ملی اخلاق و تصمیم‌گیری نهایی آنها هستیم. در این مدت حدود دو میلیارد تومان از مواد اولیه ما که می‌توانست صرف درمان پنج بیمار دیگر شود، خراب شد و از بین رفت و با این شرایط تأخیر بیش از یک‌ساله، ادامه‌دادن مسیر برایمان خیلی دشوار است. این‌ها همه در حالی است که بسیاری از متخصصان ما از سر ناامیدی به فکر مهاجرت می‌افتند و پیشنهادهای خوبی هم از سوی کشورهای عربی منطقه می‌شود تا این تکنولوژی را در آنجا به نتیجه برسانیم.» 🔻حرف‌های خانم احمدی را خانم ابراهیمی هم تأیید می‌کرد؛ ایشان هم که شرکتی در حوزه سلول‌درمانی بیماران سرطانی داشتند، از اعصاب فولادین و کفش آهنی موردنیاز برای گرفتن مجوزها می‌گفتند: «من خودم از سوییس برگشته‌ام ایران تا اینجا کار کنم، اما بیشتر از یک سال است که درگیر گرفتن مجوز غذاودارو هستم. غیر از سختی‌ها و ناامیدی‌های زیادی که این مشکلات، برای فناوران و نوآوران حوزه‌های علمی ایجاد می‌کند، مشکل اصلی ما در بحث رقابت‌پذیری است. حوزه علوم پیشرفته یا های‌تِک به مقدار زیادی به سرعت عمل بستگی دارد چراکه یک محصولی که در یک بازه‌ای، به خاطر نوبودن پرارزش و کم‌یاب است، ممکن است طی سه‌چهارسال دارای تکنولوژی تولید و دسترسی بالایی شود. ما به دلیل متخصصان علمی خوبی که در ایران داریم، به‌رغم کمبود تجهیزات و موانع، معمولا بخش پژوهشی و حتی مقدمات تولیدی کار را با سرعت خوبی انجام می‌دهیم اما یک‌دفعه، کارمان برای ماه‌‌ها و حتی بیشتر از یک سال، به درِ بستهٔ تأمین مجوز می‌خورد.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ شکست در کنکور باور نمی‌کردند بتوانیم رآکتور گلاس‌لایند را بسازیم ۵ 💎بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ شکست در کنکور باور نمی‌کردند بتوانیم رآکتور گلاس‌لایند را بسازیم ۵ 💎بخشی از متن⬇️
⭕️ شکست در کنکور باور نمی‌کردند بتوانیم رآکتور گلاس‌لایند را بسازیم ۵ 💎بخشی از متن: 🔻در کنکور سراسری نتوانستم رشته مناسب و باب دلم را قبول بشوم. دانشگاه آزاد قبول شده بودم و چون در خودم نمی‌دیدم یک سال دیگر برای کنکور درس بخوانم، ثبت‌نام کردم. وقت ثبت‌نام کنکور، اولویت اول را رشتۀ عمران زده بودم چون آن سال‌ها خیلی روی زبان‌ها بود. اما زمان ثبت‌نام فهمیدم عمران باب میلم نیست. من کارهای صنعتی را بیشتر دوست داشتم. برای همین رشته مهندسی متالوژی دانشگاه آزاد یزد را انتخاب کردم. 🔻عدم قبولی در کنکور برایم یک شکست بزرگ به حساب می‌آمد و تحملش برایم سخت بود. یکی از دوستان صاحب‌ تجربه‌ام به من انگیزه داد و توانستم خودم را جمع‌وجور کنم. می‌گفت: «دانشگاه رو دانشجو می‌سازه. تو اگه آدم پیگیر و تلاشگری باشی دورترین نقطۀ کشور هم که باشی، موفق می‌شی. تلاش خودته که تعیین می‌کنه کجا قرار بگیری. هدف و انگیزته که تعیین‌کننده است. اینکه چرا دانشگاه رفتی؟ برای مدرک؟ اسم و رسم؟ یا خدمت به کشورت و حل گره‌ای از گره‌های مردم؟» این حرف‌ها از جنس انگیزه‌های دوران کودکی بود؛ از جنس فضای جبهه و شهادت. فکر کردم ما که نتوانستیم جبهه برویم، پس باید در زمان خودمان ببینیم تکلیف ما چیست. 🔻فضای دانشگاه یزد با تصورم متفاوت بود؛ با اینکه اساتیدش شاید درس‌خواندۀ بهترین دانشگاه‌های دنیا و ایران نبودند، اما اکثرشان اهل صنعت و فعالیت‌های اجرایی و کاربردی بودند و این یعنی اتصال علم به صنعت و خودساختگی تدریجی در فضای دانشگاهی. هر علمی که یاد می‌گرفتم ما به‌ازای واقعی‌اش را در صنعت کاربردی می‌دیدم و تجربه می‌کردم. من نمی‌خواستم فقط یک پروژۀ دانشجویی بردارم که نمره‌اش را بگیرم؛ دغدغه‌ام انجام یک پروژۀ مسئله‌محور بود. برای همین به توصیۀ یکی از استادها، پیگیر موضوع آندهای فداشونده در سیستم‌های حفاظت کاتدی و آندی شدم که سرعت استهلاک فلز را کاهش می‌دهد؛ شنیده بودم در ایران تولید می‌شوند، اما بازدهی مناسبی ندارند و اغلب از خارج وارد می‌کنند. 🔻برخی از اساتید توصیه می‌کردند که موضوع ساده‌تر و دردسترس‌تری را انتخاب کنم. اما من اصرار داشتم که همین موضوع را انتخاب کنم؛ چون برایم حس مفیدبودن برای جامعه را داشت و اگر موفق می‌شدم، وابستگی به واردات را کم می‌کردم. همۀ دانشجوها پروژه‌هایشان را تحویل دادند و من هنوز درگیر رفت‌وآمد به مراکز صنعتی بودم تا راهی برای تولید پیدا کنم. سه سال گذشت و من به نتیجۀ چشمگیری نرسیدم؛ طوری که استاد راهنما از سر دلسوزی توصیه کرد پایان پروژه را اعلام کنم. نمره‌ام را گرفتم اما شکست خوردم. شکستی که برایم بد تمام نشد و من تجربۀ زیادی از تعامل با واحدهای صنعتی به دست آوردم و فهمیدم اهل درجازدن نیستم. در مسیر آرزوها 🔻از دانشگاه و پروژۀ شکست‌خورده‌اش که فارغ شدم به تهران برگشتم. مهندس بیکاری بودم که جز کارگاه پدرش جایی برای اشتغال نداشت. همان روزها به پیشنهاد دوستی که قبلاً انباردار یک کارگاه بود، به آن کارگاه رفتم تا از کار جدیدشان بشنوم. آنجا یک مخزن آهنی نشانم دادند و گفتند: «به این میگن رآکتور گلاس‌لایند؛ جنس بیرونش از آهنه، ولی داخلش لایه‌هایی از جنس شیشۀ مخصوصه. توی هر واکنش شیمیایی ممکنه موادی که مخزن ازش ساخته شده به مواد داخل مخزن حساس باشند و مقاومت خودشون رو از دست بدن. پس لازمه مخزن از جنس مناسبی ساخته بشه تا ضمن مقاومت در مقابل مواد شیمیایی، درصد خطای واکنش‌ها رو پایین بیاره. به این مخزنا میگن گلاس‌لایند؛ یعنی پوشش داده شده با شیشه.**توی ایران تولید نمی‌شن و فقط وارد میشن. اگر نباشه هم صنایع شیمیایی مهمی مثل تولید مواد اولیه داروها می‌خوابه. اخیرا هم خارجی‌ها سر وارداتش باهامون خوب تا نمی‌کنن و اذیت می‌کنن.» گوش می‌دادم و خودم را توی مسیر رسیدن به آرزوهایم می‌دیدم.** آنجا همان جای پرهیجانی بود که سال‌ها دنبالش بودم و پیدایش نمی‌کردم. با آغوش باز پذیرفتم.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
📽️ معلم بچه فقیرا قصه واقعی معلمی هندی 🎥 فیلم سوپر 30 (30 Super)، داستان واقعی یک ریاضی‌دان هندی به نام "آناند کومار" در شهر پتنه را روایت می‌کند. آناند کومار پسری جوان است که در یک خانواده فقیر زندگی می‌کند. او نابغه ریاضی است. آناند از طرف دانشگاه کمبریج دعوت نامه دریافت می‌کند؛ اما برای رفتن هیچ پولی ندارد. تا اینکه رئیس یک آموزشگاه گران قیمت او را دعوت به کار می‌کند. 🎞️او به‌عنوان معلم و مشاور در آموزشگاه مشغول کار می‌شود تا پول سفر خود را به دست بیاورد. آناند در این آموزشگاه به دانش‌آموزان ثروتمند آموزش می‌دهد تا در آزمون استخدامی و ورودی یک شرکت رایانه‌ای قبول شوند. او پس از مدتی متوجه می‌شود رئیس آموزشگاه از نام او برای جذب بیشتر دانش‌آموزان مرفه استفاده می‌کند. همزمان آناند تصمیم می‌گیرد کارش را در این آموزشگاه رها کند و به بچه‌های مستعد اما فقیر درس بدهد. 🎞 او با پخش اعلامیه و به‌صورت رایگان آموزش سی دختر و پسر فقیر را در یک کلاس درس مخروبه شروع می‌کند. اما مسئول آموزشگاه و یکی از مسئولین شهر که با رفتن او، بسیار متضرر شده‌اند، تلاش می‌کنند کلاس او را منحل کنند و این شروع ماجراهای او و بچه‌های کلاسش است... 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 خرید تلفنی و‌ اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🎥 نور، صدا، برپا معرفی آثار سینمایی مرتبط با مدرسه
روایت پیشرفت ایران
🎥 نور، صدا، برپا معرفی آثار سینمایی مرتبط با مدرسه
🎥 نور، صدا، برپا معرفی آثار سینمایی مرتبط با مدرسه 📽 بایست و تحویل بده (Stand and Deliver) کارگردان: Ramón Menéndez 🔻فیلم «بایست و تحویل بده» داستان زندگی واقعی معلم ریاضی دبیرستان، جیمی اسکالانته را روایت می‌کند که در یک مدرسه آمریکایی در منطقه‌ای کارگرنشین است. همان‌طور که انتظار می‌رود دانش‌آموزان این مدرسه درگیر حاشیه‌های اجتماعی زیادی هستند و عملکرد تحصیلی خیلی پایینی دارند. اسکالانته تلاش می‌کند دانش‌آموزانی را که تمایل به ترک تحصیل دارند، تشویق به یادگیری علم حساب کند. ادوارد جیمز اولموس که نقش این معلم را بازی می‌کند، نامزدی بهترین بازیگر مرد را در شصت و یکمین دوره جوایز اسکار دریافت کرد. 📽 به من تکیه کن (Lean on Me) کارگردان: John G. Avildsen 🔻در این فیلم روایت یک مدیر به نام دکتر فرانک ناپیر بی‌اراده را می‌بینیم که مدرسه‌اش به پایین‌ترین رتبه در بین مدارس ایالت نیوجرسی نزول می‌کند. دکتر ناپیر در حالی که مدرسه‌اش در خطر قرار گرفتن در اختیار دولت ایالت نیوجرسی قرار دارد و امیدش را از دست داده، از معلم سابق مدرسه با نام جو کلارک (با بازی مورگان فریمن) برای سپردن مسئولیت مدیریت مدرسه‌ی رو به زوالش دعوت می‌کند. متأسفانه کلارک، قبل از اینکه بتواند روی بهبود نمرات آزمون دولتی دانش‌آموزان تمرکز کند، باید به‌نوعی مدرسه را از شر مشکلاتی مانند درگیری با مواد مخدر خلاص کند. جو کلارک معلمی سخت‌گیر، اما درستکار است که تصمیم می‌گیرد مدرسه را به هر نحوی بهبود ببخشد. درحالی‌که در مدرسه از روش‌های آموزشی غیرمتعارف استفاده می‌شود. در این مدرسه او باید با معتادان به مواد مخدر و خشونت‌های گروهی دانش‌آموزان مقابله کند. باوجوداینکه به‌تدریج در تغییر رویه‌ی آنجا موفقیت بسیار بالایی به دست می‌آورد، روش‌های غیرمعمول او منجر به درگیری با مقامات شهر می‌شود. مورگان فریمن در این فیلم بازی درخشانی را در نقش جو کلارک از خود به نمایش گذاشت. 📽 آن‌سوی تخته‌سیاه (Beyond the Blackboard) کارگردان: (Jeff Bleckner) 🔻فیلم آن‌سوی تخته‌سیاه برگرفته از زندگی زنی جوان به نام استیسی بِس (Stacy Bess) است. استیسی قرار است فعالیت معلمی خود را در یک مدرسه آغاز کند، اما در اولین روز کاری‌اش متوجه می‌شود که مدرسه‌اش نه یک مدرسه‌ی معمولی، بلکه اردوگاهی برای اقامت آوارگان است و او قرار است به کودکان خانواده‌های آواره تعلیم دهد. در آغاز کار، انبوه مشکلات این اردوگاه، مشکلات خانوادگی زیاد کودکان، و نبود حداقل امکانات آموزشی برای برگزاری کلاس، استیسی را سردرگم، و گاه خسته و ناامید می‌کند. او به اتاق کثیفی پا می‌گذارد که هیچ صندلی‌ و نمیکتی ندارد. آن‌ها کتاب و دفتر و مدادی ندارند و سن‌وسال هر کدام با دیگری فرق می‌کند. اما استیسی روبه‌روی این چالش‌ها رفته‌رفته می‌آموزد که چگونه شور و شوقش برای تعلیم و پرورشِ کودکانِ این اردوگاه را، با اشتیاقی که در دیگران می‌بیند پیوند دهد؛ اشتیاقی هرچند پنهان که در هر کدام از والدین، مسئولان اردوگاه و خود کودکان، برای تغییر وضع و احوالشان وجود دارد. استیسی با امیدی که در چشم مخاطب خوش‌خیالی به نظر می‌رسد، دست‌به‌کار می‌شود و درحالی‌که باردار است، پله‌پله مدرسه‌اش را می‌سازد… 📽 جلوی کلاس (Front of the Class) کارگردان : Peter Werner 🔻فیلم "جلوی کلاس" یک فیلم زندگی‌نامه‌ای درام است که در سال 2008 منتشر شد. این فیلم بر اساس داستان واقعی برنده‌ی جایزه‌ی معلم کارآموز " برت کوهن" است که به دلیل ابتلا به بیماری تورتیکس و عدم کنترل حرکات بدنی خود، با مشکلاتی روبرو شده است. "جلوی کلاس" داستان برد کوهن یک جوان با سندرم تورت را دنبال می‌کند. او رؤیای تبدیل‌شدن به یک معلم را دارد. با وجود مواجه‌شدن با چالش‌های بسیاری به دلیل وضعیتش، از جمله آزار و اذیت و تبعیض، برد هرگز از رؤیایش دست نمی‌کشد. با حمایت خانواده‌اش و اراده خود، او موانع را پشت سر می‌گذارد و به یک معلم الهام‌بخش تبدیل می‌شود. فیلم سیر زندگی برد را درحالی‌که از سیستم آموزش عبور می‌کند، به تصویر می‌کشد و خودش را به‌عنوان یک معلم قابل‌اعتماد و پرتلاش اثبات می‌کند. همچنین تأثیر او بر دانش‌آموزانش را نشان می‌دهد، زیرا او به آن‌ها درس‌های مهم زندگی راجع به پذیرش، پیشروی و قدرت اعتقاد به خودش آموزش می‌دهد. "جلوی کلاس" داستانی دلگرم‌کننده و الهام‌بخش است که پیروزی روح انسان و توانایی پشت سر گذاشتن سختی‌ها را جشن می‌گیرد. این فیلم یادآور این است که بااراده و انگیزه، هر چیزی ممکن است. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ بازاریابی صلواتی برای مدیریت مصرف انرژی راه‌حل دانش‌بنیان داریم بخشی ازمتن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ بازاریابی صلواتی برای مدیریت مصرف انرژی راه‌حل دانش‌بنیان داریم بخشی ازمتن⬇️
⭕️ بازاریابی صلواتی برای مدیریت مصرف انرژی راه‌حل دانش‌بنیان داریم بخشی از متن: 🔻برای بازیابی و فروش رفتیم با سازمان‌های مختلف رایزنی کردیم. صنایع کلان گفتند که گفته‌های شما برای ما قابل‌فهم نیست. معامله‌مان نمی‌شد. سراغ مصرف‌کنندگان متوسط هم رفتیم، گفتند ما نیاز نداریم، برو برای آن کارخانه روبه‌رویی نصب کن. ببینید ما با چه فضای غم‌انگیزی روبه‌رو شدیم. خب من فناور هستم. مجبور شدم از متخصصین فروش استفاده کنم. دفعه‌ی اول مجبور شدم بروم و صلواتی این محصول را نصب کنم؛ رفتم سراغ یک رستوران عظیم چندمحصولی. گفتم می‌خواهم این تجهیز را برای شما ببندم. گفت آقا من پول به شما نمی‌دهم ها! گفتم اشکال ندارد. ما برای شما نصب می‌کنیم، اگر کاهش مصرف داشتید پول ما را بدهید. اگر هم بد بود، ما وسایلمان را جمع می-کنیم و می‌بریم. گفتند باشه نصب کن. نصب کردم و حتی بعد از مدتی یادم رفت این را کجا نصب‌کرده بودم. چندین ماه گذشت و به من زنگ زدند و گفتند فلانی دستت درد نکند. نگران شدم فکر کردم اتفاقی افتاده برایشان. گفت 750 هزار تومان پرداختی پول برق ما تبدیل شده است به 250 هزار تومان. حالا آن موقع پول برق خیلی ارزان‌تر از الان بود. گفت بیا تا پول شما را بدهیم. ما این‌طوری توانستیم وارد بازار بشویم. خیلی سخت ما را در بازار پذیرفتند. درک کمی از این موضوع داشتند. با کنتورخوان‌ها در این مورد مشورت می‌کردند. 🔻آن زمان کنتور اکتیو و ری اکتیو دو تا کنتور جدا بود. الان یکپارچه‌اش کردند. چون در پیک مصرف، قیمت‌ها متفاوت است. بعد از آن بود که دیگر سرپرستی بانک‌ها که 8 طبقه چیلر و آسانسور و امکانات دارند ما را پذیرفتند. ما تا سال 99 بیش از 500 هزار تا محصول فروختیم. از آنتی‌شوک استقبال زیادی کردند ولی سیستم‌های دیگر را در ایران خیلی جدی نمی‌گیرند. از نظر اقتصادی خوب جلو رفتیم تا سال 99 که خوردیم به کرونا! بازارهای بین المللی را تا حدود زیادی از دست دادیم. تجربه بازار بین‌المللی 🔻منطقه‌ی سبز باکو که منطقه‌ی سیاسی آنهاست، پست‌های برقش منفجر می‌شد. در تابستان 2018 کل مرکز انرژی باکو منفجر شد و این بندر عظیم آسیایی در خاموشی فرورفت. اگر وزارت نیروی ایران نبود همچنان این‌ها خاموش بودند. وزیر نیروی آنها چون در یک نمایشگاهی من را دیده بود از من دعوت کرد. 150 تا دستگاه آنتی شوک نصب کردیم در پست‌های برق منطقه‌ی سبز باکو؛ نوسان و جریان زیاد و ترکیدگی و آتش‌سوزی و خاموشی‌ها کم شد. بعد علاقه‌مند شد که سیستم مدیریت خطوط را هم برایشان نصب کنیم که متأسفانه خوردیم به کرونا و از یک درآمد ارزی خوب عقب ماندیم. 🔻من عاشق کارم، مخصوصاً عاشق پژوهش و تحقیق هستم. می‌خواهم کمک ‌کنم که از پرمصرف تبدیل به کم‌مصرف بشویم؛ ولی خیلی‌ها مقاومت می‌کنند. الان شرکت زیمنس از من دعوت کرده که بروم آنجا. او که دلش برای مردم ما نمی‌سوزد، فقط دنبال بازار فروش است. چرا من باید این تکنولوژی را ببرم آلمان؟ 📍گفت‌وگو با مهندس اخترشناس مدیر شرکت دانش‌بنیان قمی   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ خشت به خشت تا ثریا روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎بخشی ازمتن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ خشت به خشت تا ثریا روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎بخشی ازمتن
⭕️ خشت به خشت تا ثریا روایتی غیر رسمی از دیدار رهبری با تولیدکنندگان و فعالین اقتصادی 💎بخشی از متن: 🔻همینکه رهبری حرف پرتاب ماهواره را پیش آورد، صحبت‌های قبل از دیدار برایم معنادارتر شد؛ با خانم ابراهیمی که صحبت می‌کردم و ایشان از ذوق و شوقی که به ایران داشت و به‌خاطرش از سوییس بازگشته بود می‌گفت، ناگهان یاد خبر پرتاب ماهواره افتاد و گفت: «پسر من عاشق ناسا است و می‌گوید من آرزو دارم که بروم و در ناسا کار کنم. خبر پرتاب ماهواره را که شنیده بود، با ذوق آمد پیش من و گفت: مامان دیگه نمی‌خوام برم ناسا کار کنم، ایران تونسته با یک موشک، سه تا ماهواره را پرتاب کنه و این یعنی من می‌تونم توی همین ایران هم به آرزوهایی که در زمینه فضا دارم، برسم.» جالب است که این حرف خانم ابراهیمی، با تأیید اطرافیان هم همراه شد و گفتند که علایق بچه‌هایشان هم همین است و خبر پرتاب ماهواره خیلی خوشحالشان کرده است. 🔻جالب اینجاست که میزان سرمایه‌گذاری ما برای اتفاق بزرگی مثل پرتاب ماهواره، شاید یک هزارم هزینه‌هایی که همین کشورهای منطقه برای فقط تبلیغ رویاهای آینده‌شان انجام می‌دهند، نبوده است. یادم افتاد که وقتی چندوقت پیش برای نوشتن یک گزارش در مورد پیشرفت‌های فضایی تحقیق می‌کردم، چقدر از توانمندی بالای علمی ایران و موانع عجیب‌وغریبی که توسط سیاست‌گذاران جلوی پای توسعه این صنعت چیده شده بود، تعجب کردم. حالا هم اینجا، فناوران و نوآورانی را می‌دیدم که سخت تلاش کرده‌اند و با وجود موانع زیاد، به دستاوردهای زیادی رسیده‌اند و همچنان امیدوارند تا با حل برخی مشکلات اساسی، با سرعت بیشتری پیش بروند. امیدوارم سال آینده، حرفهای چنین دیداری نشان دهد که بسیاری مشکلات کنونی رفع شده‌اند و مسائل اصلی فعالان، در سطح بالاتر و جدیدتری است. 🔻دیدار که تمام شد، با خودم فکر می‌کردم از میان حرف‌های رهبری، حتما بخش‌هایی که مربوط به بخش خصوصی و وظایف دولت در این حوزه است، حتما در رسانه‌ها ضریب می‌گیرد و بارها منتشر خواهد شد. اما دل من به عنوان کسی که وظیفه روایت‌گری دیدار را بر عهده داشت، پیش آن صحبت‌های رهبر مانده بود که گفت: «من تصوّر میکنم که می‌توانیم نمایشگاه دیروز را نمونه‌ای از نمایش اقتدار علمی و فنّاوری کشور معرّفی کنیم. تنها تأسّفی که من دارم این است که این پیشرفتها برای مردم توضیح داده نشده و مطمئنّاً اکثر افراد کشورمان از این تلاشهایی که انجام گرفته و توفیقاتی که به دست آمده و ابتکاراتی که از نیروهای انسانی نخبه‌ی ما سر زده، بی‌اطّلاعند.» از خودم پرسیدم چه کسی و چگونه اینها را روایت خواهد کرد تا همه باور کنند، چه فرصت‌های زیادی برای کار و پیشرفت در همین کشور وجود دارد. 🔻با خودم می‌گفتم که اگر خانم ابراهیمی از پیچ‌وخم مجوزها هم بگذرد و به نتیجه درمانی ارزشمندش برسد، باز هم اگر نتوانیم داستان آن را وارد زندگی مردم بکنیم، همچنان حق تلاش این آدم‌ها را خوب ادا نکرده‌ایم. یاد حسرتی افتادم که از میان صحبت‌هایش در مورد آثار رسانه‌ای کشورهای منطقه برمی‌آمد: «آنها در سریال‌های به‌ظاهر معمولی‌شان هم یک گوشه نشان می‌دهند که مثلا فلان بیمار را با روش درمانی جدید دانشمندان خودشان درمان کرده‌اند و مخاطبانشان را امیدوار می‌کنند که کشور ما دارد در علم پیشرفت می‌کند، ولی کار ما را کسی نمی‌بیند و اصلا تصوری نسبت به آن ندارد.» با خودم فکر می‌کنم که اگر می‌توانستیم این دستاوردها را حتی به اندازه یک در هزار، درست و در جای مناسبش روایت کنیم، حتما چندسال دیگر بچه‌ی خانم ابراهیمی و دیگران، نه‌تنها آرزوهایشان را اینجا دنبال خواهند کرد، بلکه تصویر قهرمانان واقعی پیشرفت را در چهره مادران و پدران خودشان خواهند دید.   🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
به‌ توان هایتک روایت یک اتفاق بزرگ در صنعت برق کشور
روایت پیشرفت ایران
⭕ به‌ توان هایتک روایت یک اتفاق بزرگ در صنعت برق کشور
به‌ توان هایتک روایت یک اتفاق بزرگ در صنعت برق کشور 🔻«روز چهلم انگار می‌خواست دنیا به آخر برسد. دورتادور نیروگاه را ماشین‌های آتش نشانی با بهترین تجهیزات قرق کرده بودند. بعد از هر مرحله آزمودن، فشارم بالا و پایین می‌شد و ضربان قلبم یکی در میان می‌زد. همه بچه‌ها همین‌طور بودند. رنگ یکی‌شان پریده بود، آن یکی تندتند راه می‌رفت، خانم عظیمی‌زاده که مسئول پروژه بود نتوانست دوام بیاورد. سپرد هر وقت کار تمام شد صدایش بزنیم و رفت ته نیروگاه قدم‌زدن‌های بی‌قرارش را می‌دیدم، راه‌رفتن‌هایش را، دست به دعا برداشتن‌هایش را. باید بایستی کنار آن توربین غول‌پیکر تا بدانی از چه حرف می‌زنم، غولی عظیم با صدای غرشی که زمین و زمان را به لرزه درمی‌آورد. ما انسان‌ها انگار در برابرش آدم کوچولوهایی بودیم که دیده نمی‌شدیم. حالا اما ما آدم کوچولوها، ما جوان‌های بیست و چهار پنج‌ساله، ما جوان‌هایی که هیچ‌کس بهمان اعتماد نکرده بود جز مهندس دهنوی مایی که در آن لحظات فقط خدا را داشتیم، می‌خواستیم این غول عظیم‌الجثه را رام کنیم. همه‌مان می‌دانستیم که اگر قرار بود اتفاقی بیفتد، نه از دست آتش‌نشانی کاری برمی‌آمد و نه هیچکس دیگر؛ واحد منفجر می‌شد و تمام…» 🔻«به توان هایتک»؛ روایتی است از تأسیس و پیشرفت‌های غرورانگیز شرکت دانش‌بنیان «آهار» مشهد. مهندسان جوان این شرکت، به‌ویژه در تنگناهای وابستگی و تحریم که بخش‌های مهمی از صنعت برق و انرژی کشور با بن‌بست و بحران مواجه شده بود، با دانش، همت و نوآوری‌هایشان، کشور را به‌سلامت از این مسیر عبور دادند. 🔻شرکت آهار، فعالیت خود را در حوزه خدمات مهندسی برق در گرایش‌های الکترونیک و کنترل در سال ۱۳۷۹ آغاز کرده است. این فعالیت‌ها با بازطراحی و تولید بردهای الکترونیکی نیروگاهی شروع و کم‌کم به طراحی سیستم‌های کنترل پیشرفته موردنیاز در صنایع انرژی کشیده شد. این شرکت، در سال ۱۳۹۰ سیستم کنترل توربین بومی با نام تجاری رامیار ارائه کرد و پس از آن سیستم تحریک ژنراتور و سایر سیستم‌های پیشرفته کنترل نیروگاهی، پالایشگاهی، نفت و گاز به مرور طراحی و ارائه کرد و امروز تعداد زیادی نیروگاه، پالایشگاه، خطوط انتقال نفت و… از سیستم‌های کنترل آهار استفاده می‌کنند. آهار علاوه بر ایران در برخی کشورهای دیگر خدمات مهندسی دارد. محقق: بهزاد دانشگر تدوین: شبنم غفاری حسینی نشر: راه‌یار 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند