روایت پیشرفت ایران
⭕️ باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم ۱ روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان مح
⭕️ باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم ۱
روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
💎 بخشی از متن:
🔸ماههای ابتدایی علاوه بر تحقیقات و ساختوساز برای اینکه بیشتر با فضای بازار و کاربرد این محصولات آشنا بشویم، کار ارزیابی، نصب و راهاندازی این رآکتورها را که بهسختی به کشور وارد میشد، به کارهایمان اضافه کردیم. در همان ایام یک شرکت تولید مواد اولیه دارویی که تعداد زیادی راکتورهای گلاسلایند را برای خط تولید یک ماده دارویی وارد کرده بود، با ما برای نصب و راه اندازی این تجهیزات قرارداد بست. روز اول که به کارخانه آنها رفتیم توی حیاط با تجهیزات مواجه شدیم. وقتی برای ارزیابی و تست سلامت تجهیزات اولین جعبه را باز کردیم، دیدیم پوشش شیشۀ داخل رآکتورها شکسته و عملاً تمام تجهیزات بلااستفاده هستند.
🔸دومین جعبه و سومین جعبه هم همین وضع را داشتند. رئیس شرکت با دیدن این وضع رنگش پرید. اما همه امیدوار بودیم بقیه محصولات سالم باشند و با نگرانی سراغ جعبههای بعدی رفتیم که امیدمان ناامید شد. حالمان با دیدن این صحنه تعریفی نداشت. من آن جا بودم که مدیر شرکت با فروشنده خارجی تماس گرفت و وضعیت را شرح داد و از کیفیت پایین محصولات گله کرد.
🔸 مدیر آن شرکت خارجی بهجای عذرخواهی و پذیرفتن مسئولیت این اشتباه گفت تابستان سال آینده ممکن است به ایران بیایم و وضعیت را بررسی کنم. شکستن مدیر شرکت را با چشمهای خودم دیدم و از این وضعیت به هم ریختم و باز هم انگیزهام برای کار بیشتر شد. مشابه این تجربۀ تلخ در چند شرکت دیگر برایم تکرار شد. این اتفاقها خونمان را به جوش آورد که غیرت به خرج بدهیم و به سهم خودمان زودتر وارد تولید شویم تا کمی از بار سنگین مشکلات ناشی از این وضعیت را کم کنیم.
#روایت_خانه
#فناوری_ایرانی #دانشمند۲۱
#مصطفی_جنتی #دانش_بنیان
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
️ باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 2 روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محص
️ باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 2
روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
💎 بخشی از متن:
🔻یکی از تجهیزات مهم و ضروری در فرایند ساخت رآکتورهای گلاسلایند کورههای عملیات حرارتی با دمای بالای هزار درجه سانتیگراد و با اتمسفر کنترلشده است. در آزمایشگاه کوره کوچک داشتیم و نمونههای اول و قطعات اولیه را در همان کوره تولید میکردیم؛ اما برای کار در ابعاد بزرگتر کورههای بزرگ هم موردنیاز بود. قطعات اولیه که تأیید شدند دیگر به این اطمینان رسیدیم که ما توانایی ساخت رآکتورهای گلاسلایند بزرگ را هم داریم. شروع کردم به جستوجو برای پیداکردن سازندۀ کوره. چون کورۀ ما شرایط خاصی داشت و از طرفی مصرف این نوع کوره هم فقط در صنعت ما بود، تولیدکنندۀ داخلی پیدا نکردم. پس رفتم سراغ خارجیها. بعد از کلی صحبت و ایمیل و مذاکره گفتند صادرات این نوع کوره با این حجم به ایران مشمول تحریم است و امکان صادرات به ایران را ندارند. برق مصرفی کورهای که نیاز داشتیم در حد چند مگاوات بود و هزینۀ اشتراک و هزینۀ انتقال برق از پست اصلی برق تا کارخانه چیزی نزدیک به دوبرابر کل سرمایهگذاری ما برای ساخت کارخانه بود.
🔻در همان گام اول با سر توی دیوار رفتم و به بنبست خوردم. اما چون راهی برای عقبگرد نداشتم و تنها راهم فرار به جلو بود شروع کردم به مطالعه که ببینم چه میشود کرد. به توصیه یکی از دوستان یکی از کتابهای مرجع در رشته مهندسی شیمی را شروع کردم به مطالعه و ورق زدن. در یکی از بخشها به یک کورۀ خیلی ساده و ابتدایی برخورد کردم که به نظر میرسید با اعمال تغییراتی میشود از ایده آن برای کار خودمان استفاده کنیم. کار را شروع کردیم و چندین ماه پایش ایستادیم تا بالاخره یک کورۀ گازی با حرارت غیر مستقیم و تشعشعی ساخته شد! کورهای که حتی در دنیا هیچکدام از تولیدکنندگان بزرگ رآکتورهای گلاس لایند از این مدل و طرحش استفاده نکرده بودند. وقتی برای اولینبار میخواستیم کوره را روشن کنیم و تست بگیریم یکی از دوستان گفت: «اگر کل کوره خراب شد و ریخت آمادگیاش رو داشته باشید، بههرحال این کار تا حالا تجربه نشده.» یعنی ما در این حد ریسک کردیم. اما کوره روشن شد و کار کرد. هرچند بعدها در تولید با مشکلات بسیار زیادی روبهرو شدیم.
🔻آنقدر در آن دوران با شکستهای پیدرپی مواجه شدم و مضطرب شدم تا بهخاطر مشکلات روحی و جسمی که پیدا کردم، زمینگیر شدم. پزشک توصیه کرد از کار و این فضای اضطرابآور دور بمانم. اما عملیکردن این توصیه امکانپذیر نبود. چون اگر من کار را رها میکردم کار مرا رها نمیکرد و تعهدات حقوقی و مالی و مسئولیتهایی که بر عهدهام بود سختتر از قبل میشد. دیگر برای پا پس کشیدن دیر بود. ناگزیر دوباره از اول شروع کردم و گامبهگام همۀ کارها را یادداشت کردم. محاسبات را انجام دادم و با هزار جور تحلیل و احتمال و محاسبات طی چندین سال کمکم ایرادات را برطرف کردم؛ به نظر میرسید که طرح کورۀ ما برای تولید رآکتورهای گلاسلایند در حال جوابدادن است.
#روایت_خانه
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشمند۲۱ #دانشبنیان
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
🚀 ورود به دنیای جدید فضایی 2 روایت لحظههای پرتاب ماهواره ثریا 💎بخشی ازمتن⬇️
🚀 ورود به دنیای جدید فضایی 2
روایت لحظههای پرتاب ماهواره ثریا
💎بخشی از متن:
🔻 سردار جعفرآبادی برایم باحوصله تعریف کرد که ماهواره ثریا برای استفاده تحقیقاتی و علمی، با پرتابگر قائم 100 که مزیتش استفاده از سوخت جامد است، برای اولین بار در تاریخ پرتاب ماهوارهای کشور قرار است به مدار 750 کیلومتری زمین برود. سین برنامه را باهم نوشتیم، اما نشد آنچه که باید میشد! اتوبوسها تا مخاطبها را برسانند آنقدر دیر شد که همه دم ثانیه پرتاب رسیدند. بلافاصله جمع را نشاندیم و رفتم بالای سن. خیرمقدم گفتم.
🔻دوستان همین جوری که منتظریم تا لحظه پرتاب برسه، میخواستم خواهش کنم تا هرکسی هر کاری بلده بکنه، دعا، ذکر، نذر. این لحظه، کم از لحظه صعود تیم ملی به جام جهانی نداره! یکدفعه صدای فرمانده میدان در فضای بیابانی و سرد شاهرود پیچید. شمارش معکوس برای پرتاب. دل توی دلم نبود. حتی صدای نفسها را هم میشد آن لحظه شنید. صدای انفجار پرتاب لحظهای بیابان را تسخیر کرد. ماهواره با دنبالهای از آتش به چشم به همزدنی جلوی چشمانمان به آسمان رفت. فوری جمعیت را راهنمایی کردیم تا برگردند و روی صندلیهایشان بنشینند. روی ویدئووال تصویر سرعت و ارتفاع ماهواره نمایش دادهشده بود.
🔻یکلحظه شنیدم که یکی از مهندسین گفت نباید اینقدر سرعت داشته باشد. دلم هری ریخت. من بودم که برای بالارفتن ماهواره این پا و آن پا میکردم؟ نه! این هیجان بالا رفتن ماهواره نبود. هیجان صعود خودم بود. من بودم که داشتم با شتاب بالا میرفتم تا آن بالاها در میان ستارههای دیگر به نام ایران بدرخشم. جعفرآبادی پای نمایشگر بزرگ آمد و شروع کرد توضیحدادن لحظهبهلحظه. حدود چند دقیقه زمان میبرد تا طی سه مرحله ماهواره به مدار تزریق شود. همه جمع روبهجلو سر خم کرده بودند. یکی گریه میکرد. یکی تسبیح میانداخت. عده زیادی سرپا ایستاده بودند. ایران چند قدم مانده بود به کهکشان.
🔻فقط میدانم هر چه از هادی عامل و گزارشگرهای دیگر در اینجور مواقع بلد بودم، پشت میکروفن بلندبلند داد میزدم. جمعیت یکدفعه به سمت جعفرآبادی دوید. صدای الله اکبر سالن را قبضه کرد. این تیتر امروز اخبار دنیا بود: «ماهواره ایرانی با موفقیت در مدار قرار گرفت.» آن روز برای ایران گریه کردم. برای همه خوندلهایی که خورده بود تا پرچمش را سایهسر ما نگه دارد.
🇮🇷۱۲ فروردین روز جمهوری اسلامی مبارک باد.
#روایت_خانه
#ایران_فضایی
#ماهواره_ایرانی
#دانشمند۲۱
#سیدحمیدرضا_میری
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 3 روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان مح
⭕️ باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 3
روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
💎 بخشی از متن:
🔻اولین محصولمان را سال 86 تولید کردیم و تحویل مشتری دادیم. هنوز بعد از 16 سال آن تجهیزات در کارخانۀ دارویی کار می کند و اضطراب آن روزها همچنان در خاطرم مانده است. آن روزها کسی باور نمیکرد که در ایران رآکتورهای گلاسلایند ساخته بشود. حتی نزدیکترین دوستانمان هم فکر میکردند رآکتورها وارداتی هستند. این قضیه تا آنجا پیش رفت که مجبور شدیم در کاتالوگهایمان عکسهایی بگذاریم که کاملا ایرانی بودن تجهیز را ثابت کند. مثلا عکس کارگران ایرانی در حال کار یا دیوارهای آجری مرسوم در ایران که مشخص باشد کارخانه در ایران است. و حالا ما شرکتی هستیم که 150 نفر نیروی کار دارد و تنها طراح و سازندۀ تجهیزات گلاسلایند در ایران است و ایران را جزو ۴ کشور صاحب فن آوری و ۱۱ کشور دارای امکان ساخت این رآکتور ها قرارداده است.
رؤیای به واقعیت پیوسته
🔻بعد از مدتی استعلامهایی از شرکتهایی از هند، ترکیه و کشورهای حوزه دریای خزر برای شرکت در نمایشگاه به دستمان رسید. خودشان ما را پیدا کرده بودند. روزهای اولی که شروع به کار کرده بودیم کاتالوگهای شرکتهای بزرگ و معروف سازنده خارجی این تجهیزات را جمع میکردم و گاهی مثل کودکی که از نگاهکردن به کتاب مصور لذت میبرد، من هم ذوق میکردم و رؤیاپردازی میکردم که میشود روزی ما هم در این حد تولید داشته باشیم؟ بین این شرکتها دو شرکت مشهور و برند خارجی در سقف آرزوهای ما بودند و من حتی به ذهنم نمیرسید روزی آنها را از نزدیک ببینم. وقتی برای اولینبار در نمایشگاه استانبول شرکت کردیم و غرفه گرفتیم، فهمیدم یکی از آن شرکتها هم در نمایشگاه حضور دارد. به این فکر میکردم من جایی هستم که آن شرکت هم حضور دارد و همسایه و رقیب شدهایم.
🔻چند روز بعد یک نفر جلوی غرفۀ ما ایستاد و با عینکی که روی نوک بینیاش بود بهدقت غرفۀ ما را تماشا میکرد. از حالت چهرهاش مشخص بود متعجب است. طولی نکشید که پرسید: «شما گلاسلایند تولید میکنید؟» تأیید کردم. دوباره پرسید: «اهل کجایید؟» وقتی نام ایران را بردم انگار باورش نمیشد. بهتزده گفت: «مگر شما توی ایران گلاسلایند دارید که حالا میخواهید صادر هم بکنید؟» وقتی از غرفه رفت، پرسوجو کردم و فهمیدم رئیس همان شرکت فرانسوی مشهور است؛ مدیر شرکتی که حتی برای صنایع دارویی هم به ما گلاسلایند نمیفروخت، حالا روبهروی غرفۀ محصولات ما ایستاده بود و تولیدمان را در آن تحریمهای وحشتناک تماشا میکرد.
#روایت_خانه
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشمند۲۱ #دانشبنیان
#فناوری
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
💡 برای مدیریت مصرف انرژی راهحل دانشبنیان داریم در گفتگو با مهندس محمد اخترشناس، مدیر شرکت دانشب
💡 برای مدیریت مصرف انرژی راهحل دانشبنیان داریم
در گفتگو با مهندس محمد اخترشناس، مدیر شرکت دانشبنیان قمی
💎بخشی از متن:
🔻من سال 59 تا 62 در جهاد لرستان فعالیت کردم. در آنجا، بمب صوتی و نوری برای جنگهای نامنظم تولید میکردیم. تعمیر بیسیم مخابراتی ارتش و سپاه هم الیماشاءالله انجام دادم. خب کسانی که در ارتش مسلط به این مسائل بودند و در آمریکا دورهدیده بودند، بعد انقلاب از کشور رفتند. تا مدتی که بتوانند دوباره تیم درست کنند، این مشکلات و خلأها وجود داشت. تعمیر بیسیم پادگانها را مدتی انجام دادم. در نهایت یک سیستم کنترل از راه دور پیشرفته ساختم. البته کمبود امکانات زیاد بود. این کارها را من داوطلبانه میکردم. همزمان در بروجرد و اراک، برای گذران امورات زندگی تعمیرگاه راه انداخته بودم و رادیوپخش ماشین و اینها را تعمیر میکردم.
🔻جنگ به من فهماند با وجود فداکاریهای بسیار، در بحث تکنولوژی بسیار عقب هستیم. از سال 70 تا 73، از دانشگاه آزاد تهران جنوب لیسانس الکترونیک گرفتم. از جهاد آمدم بیرون و رفتم در یک شرکتی مشغول شدم که ارتباطات را به صورت مکانیکال انجام میداد؛ با یک شرکت ژاپنی به اسم نیکون قرارداد بست. من هم از این فرصت استفاده کردم و رفتم با ژاپنیها کار کردم. اول در ایران، بعد هم رفتم اوزاکا. ژاپن که رفتم احساس خوبی به من دست داد که اینجا درگاه تکنولوژی است و اگر بخواهم دست خالی برگردم عین خسران است. 8 سالی در شرکت (N.E.C.nipon electric company) کار کردم و دانش خوبی در بخش بهینهسازی انرژی به دست آوردم. ساخت اینورترهای کنترل سرعت الکتروموتور و تجهیزات مدرن مخابراتی را در ژاپن آموختم.
🔻تأمین برق مخابرات، (ریاکتیو و هارمونیک و تلفات محلی و شبکه انتقال) یک معضل مهم در صنعت برق ایران و جهان است. ری اکتیو حاصل برق تولید شده توسط الکتروموتوراست و ژاپنیها، ری اکتیو را به اکتیو تبدیل میکنند. من تغییراتی در کار آنها دادم و آوردم در ایران ثبت اختراع کردم. نوعی بانک خازن بسیار پیشرفته با فرکانس کاری 12000 هرتز ساخته بودم که ۵ تا امکان دارد و یکی از امکاناتش همین مبحث تبدیل ریاکتیو به اکتیو است. وقتی آن را پیش یکی از مسئولین وقت بردم و بهشان گفتم که میتواند ری اکتیو را به اکتیو تبدیل کند، یک برخورد گنده با من کرد! نزدیک بود مثل گالیله من را از پشتبام کلیسا پایین بیاندازد. به من گفت این حرف را نزن تو داری کفر میگویی! متأسفانه از ما برای تأییدیه، رشوه خواستند و من هم ندادم.
#روایت_خانه #دانشمند۲۱
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشبنیان #ناترازی_انرژی
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ سختترین روز کاری به حرم پناه بردم باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 4 💎 بخشی ا
⭕️ سختترین روز کاری به حرم پناه بردم
باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 4
💎 بخشی از متن:
🔻روزهای تلخوشیرین زیادی را توی این مسیر پشت سر گذاشتم. همیشه از ریختن اعتبار و آبرو میترسیدم و دعای همیشگیام حفظ آبرو و اعتبار بود. غافل از اینکه اگر خدا بخواهد ایمان را بسنجد آبرو و اعتباری را هم که خودش داده، میگیرد. اگر هم بخواهد بندهاش را عزیز کند طوری این کار را میکند که عقل بشر نمیرسد. در اولین سفارشی که قرار بود تحویل بدهم، درست بعدازظهر روز قبل از تحویل به مشتری، در بررسیهای آخر دیدم پوشش یکی از راکتورها تخریب شده و راکتور کاراییاش را ازدستداده است. وقتی این صحنه را دیدم شوکه شدم. من حتی وقتش را نداشتم با مشتری تماس بگیرم و برنامه تحویل فردا را لغو کنم. قبل از این یک فرصت یکماهه هم گرفته بودم برای پایان کار و حالا بعد از این فرصت، رویش را نداشتم خبرش کنم.
🔻از شهرک صنعتی قم بیرون زدم و کاملاً ناامید و مبهوت به حرم حضرت معصومه (س) پناه بردم. هیچ کاری از من برنمیآمد. ناخودآگاه اشک از چشمهایم جاری شد و مدتی به همان حال در حرم نشستم. میخواستم از خدا بخواهم آبرویم را حفظ کند؛ ولی فکر کردم خدا ممکن است آبروی بندهاش را هم در بوتۀ آزمایش بگذارد. دیگر حرفی برای گفتن نبود. بلند شدم و به خانه برگشتم. آن شب برف سنگینی در کل ایران آمد و بسیاری از شهرهای ایران را درگیر کرد و راهها بسته شد. زمستان سال ۸۶ بود. کارخانۀ شرکت طرف قرارداد ما در آن پروژه هم در ساوه بود و آنجا برف ارتفاع بیشتری داشت. طوری که تا سه هفته درگیر مشکلات ناشی از برف شدند و حتی فرصت نکردند سراغی از رآکتورهای سفارش داده شده بگیرند. در این سه هفته کار را تکمیل کردیم و تحویل دادیم و من فکر کردم این مقارنه، یعنی خدا اعتبار و آبرویم را حفظ کرده است.
🔻اما همیشه هم اوضاع به کام من نبود. یکبار وقت بارگیری راکتورهای یک مشتری بدقلق و سختگیر، زنجیر جرثقیل از جایش خارج شد و به رآکتور برخورد کرد و رآکتور آسیب دید. رفع آسیب رآکتور دو ماه زمان میبرد و کلی هم خسارت مالی برای ما داشت. با این حال تحمل این خسارت برای من از تحمل بداخلاقی و زخمزبانهای مشتری راحتتر بود. آخر هم تماس گرفت و هر چه دلش خواست بارم کرد. حق داشت و من هم چارهای جز تحمل نداشتم. اما یاد گرفتم همیشه اوضاع خوب پیش نمیرود و روزهای سخت و راحت همیشه هستند و باید یاد بگیریم در هر شرایط، کاری را که درست است، انجام دهیم.
#روایت_خانه
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشمند۲۱ #دانشبنیان
#فناوری #دانشمند
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ از پژوهشکده دانشجویی تا شهرک دانشبنیان
روایت دانشجویانی که حل مسائل کشور برایشان اولویت شد
💎بخشی از متن:
🔻در مورد نیروی انسانی، یک سری آدمها برای استخدام ساخته شدهاند؛ شما اگر اینها را بردارید بیاورید در کار دانشبنیان دیوانه میشوند. اما یکسری آدمها توانش را دارند و اینها برای این کار ساخته شدهاند؛ یعنی زیر بار حرف کسی نمیروند، زیر بار ساختارش نمیروند. میخواهم بگویم به شخصیت آدمها هم بستگی دارد. من آدمی نبودم که هیئتعلمی بشوم، آدم کتوشلواری هم نبودم. ولی یکسری از دوستان من هستند هیئتعلمی شدند؛ آن آدم ظرفش آن بود ما ظرفمان اینور است. البته آدمها در شرایط، از جمله خانوادگی، تصمیم میگیرند؛ مثلاً از دوستانم خیلی کسانی بودند که آدم کلهخرابی بودند که اگر شرکت میزدند شاید از ما خیلی بهتر بودند؛ ولی در آن مقطع زمانی مثلاً پدرش فوت شد یا داشت ازدواج میکرد و باید خرج خودش و پدر و مادرش را در میآورد، پس رفت کارمند شد.
ناگفتههای تولید
🔻چند نکته در مورد ناگفتههای تولید بگویم: ببینید کارهای تولیدی برکت دارد. من با همین کار تولیدیام هم خانه خریدم، هم ماشین خریدم، هم زن گرفتم و هم بچه دارم. چند تا از دوستان ما کارمند شدند، چند تا از دوستان ما مدیر ارشد شدند، چند تا از دوستان ما به اسم امروزی کارشان دلالی و بازرگانی است؛ ولی منبعد از 10-15 سال میبینم بچههای تولید با اینکه کمتر خوردند و کمتر گردش مالی داشتند، ولی به لحاظ مالی زندگیهای موفقتری داشتهاند. کار تولیدی یک برکتی دارد؛ برکتش هم این است که شما رزق میدهی و نان میرسانی. وقتی رزق بدهی، خدا هم به تو رزق میدهد و این اعم از مادی و معنوی است.
🔻اما هنوز این فرهنگ نیست که اگر تولید راه بیفتد همه چیز راه میافتد؛ هنوز در کشور ما دلالی حرف اول را میزند. در آمریکا و آلمان و ژاپن (این 3 تا کشور را معمولاً خیلی مقایسه میکنند) پردرآمدترین شغلشان مهندسی است؛ حالا برعکس در کشورهای جهان سوم جزء پایینترین ردهها است. اقتصادمان هنوز مبتنی بر شرکتهای بزرگ است. در کشورهای به اصطلاح پیشرفته 70 درصد اقتصادشان دست بنگاههای خرد و متوسط است یعنی شرکتهای زیر 50 نفر. میدانید این یعنی چی؟ یعنی بهترین پدافند غیر عامل؛ یعنی هیچوقت شما یک ایرانخودرویی نداری که اگر ورشکست شد، مجبور باشی با ضرر روزانه 3 میلیارد تومان حفظش کنی تا 2 میلیون نفر بیکار نشوند. وقتی که اقتصادت 70 درصدش دست بنگاههای خرد و کوچک باشد، اینها نمیتوانند فساد کنند ولی وقتی دست یک هولدینگ باشد، آن برایت دلار را بالا و پایین می برد و به طور طبیعی فسادزا خواهد بود.
#روایت_خانه
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشمند۲۱ #دانشبنیان
#فناوری #دانشمند
#علیرضا_طهماسبی #علیرضا_مجیری
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ شکست در کنکور باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم ۵ 💎بخشی از متن⬇️
⭕️ شکست در کنکور
باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم ۵
💎بخشی از متن:
🔻در کنکور سراسری نتوانستم رشته مناسب و باب دلم را قبول بشوم. دانشگاه آزاد قبول شده بودم و چون در خودم نمیدیدم یک سال دیگر برای کنکور درس بخوانم، ثبتنام کردم. وقت ثبتنام کنکور، اولویت اول را رشتۀ عمران زده بودم چون آن سالها خیلی روی زبانها بود. اما زمان ثبتنام فهمیدم عمران باب میلم نیست. من کارهای صنعتی را بیشتر دوست داشتم. برای همین رشته مهندسی متالوژی دانشگاه آزاد یزد را انتخاب کردم.
🔻عدم قبولی در کنکور برایم یک شکست بزرگ به حساب میآمد و تحملش برایم سخت بود. یکی از دوستان صاحب تجربهام به من انگیزه داد و توانستم خودم را جمعوجور کنم. میگفت: «دانشگاه رو دانشجو میسازه. تو اگه آدم پیگیر و تلاشگری باشی دورترین نقطۀ کشور هم که باشی، موفق میشی. تلاش خودته که تعیین میکنه کجا قرار بگیری. هدف و انگیزته که تعیینکننده است. اینکه چرا دانشگاه رفتی؟ برای مدرک؟ اسم و رسم؟ یا خدمت به کشورت و حل گرهای از گرههای مردم؟» این حرفها از جنس انگیزههای دوران کودکی بود؛ از جنس فضای جبهه و شهادت. فکر کردم ما که نتوانستیم جبهه برویم، پس باید در زمان خودمان ببینیم تکلیف ما چیست.
🔻فضای دانشگاه یزد با تصورم متفاوت بود؛ با اینکه اساتیدش شاید درسخواندۀ بهترین دانشگاههای دنیا و ایران نبودند، اما اکثرشان اهل صنعت و فعالیتهای اجرایی و کاربردی بودند و این یعنی اتصال علم به صنعت و خودساختگی تدریجی در فضای دانشگاهی. هر علمی که یاد میگرفتم ما بهازای واقعیاش را در صنعت کاربردی میدیدم و تجربه میکردم. من نمیخواستم فقط یک پروژۀ دانشجویی بردارم که نمرهاش را بگیرم؛ دغدغهام انجام یک پروژۀ مسئلهمحور بود. برای همین به توصیۀ یکی از استادها، پیگیر موضوع آندهای فداشونده در سیستمهای حفاظت کاتدی و آندی شدم که سرعت استهلاک فلز را کاهش میدهد؛ شنیده بودم در ایران تولید میشوند، اما بازدهی مناسبی ندارند و اغلب از خارج وارد میکنند.
🔻برخی از اساتید توصیه میکردند که موضوع سادهتر و دردسترستری را انتخاب کنم. اما من اصرار داشتم که همین موضوع را انتخاب کنم؛ چون برایم حس مفیدبودن برای جامعه را داشت و اگر موفق میشدم، وابستگی به واردات را کم میکردم. همۀ دانشجوها پروژههایشان را تحویل دادند و من هنوز درگیر رفتوآمد به مراکز صنعتی بودم تا راهی برای تولید پیدا کنم. سه سال گذشت و من به نتیجۀ چشمگیری نرسیدم؛ طوری که استاد راهنما از سر دلسوزی توصیه کرد پایان پروژه را اعلام کنم. نمرهام را گرفتم اما شکست خوردم. شکستی که برایم بد تمام نشد و من تجربۀ زیادی از تعامل با واحدهای صنعتی به دست آوردم و فهمیدم اهل درجازدن نیستم.
در مسیر آرزوها
🔻از دانشگاه و پروژۀ شکستخوردهاش که فارغ شدم به تهران برگشتم. مهندس بیکاری بودم که جز کارگاه پدرش جایی برای اشتغال نداشت. همان روزها به پیشنهاد دوستی که قبلاً انباردار یک کارگاه بود، به آن کارگاه رفتم تا از کار جدیدشان بشنوم. آنجا یک مخزن آهنی نشانم دادند و گفتند: «به این میگن رآکتور گلاسلایند؛ جنس بیرونش از آهنه، ولی داخلش لایههایی از جنس شیشۀ مخصوصه. توی هر واکنش شیمیایی ممکنه موادی که مخزن ازش ساخته شده به مواد داخل مخزن حساس باشند و مقاومت خودشون رو از دست بدن. پس لازمه مخزن از جنس مناسبی ساخته بشه تا ضمن مقاومت در مقابل مواد شیمیایی، درصد خطای واکنشها رو پایین بیاره. به این مخزنا میگن گلاسلایند؛ یعنی پوشش داده شده با شیشه.**توی ایران تولید نمیشن و فقط وارد میشن. اگر نباشه هم صنایع شیمیایی مهمی مثل تولید مواد اولیه داروها میخوابه. اخیرا هم خارجیها سر وارداتش باهامون خوب تا نمیکنن و اذیت میکنن.» گوش میدادم و خودم را توی مسیر رسیدن به آرزوهایم میدیدم.** آنجا همان جای پرهیجانی بود که سالها دنبالش بودم و پیدایش نمیکردم. با آغوش باز پذیرفتم.
#روایت_خانه
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشمند۲۱ #دانشبنیان
#فناوری #دانشمند
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 خرید تلفنی: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ بازاریابی صلواتی برای مدیریت مصرف انرژی راهحل دانشبنیان داریم بخشی ازمتن⬇️
⭕️ بازاریابی صلواتی
برای مدیریت مصرف انرژی راهحل دانشبنیان داریم
بخشی از متن:
🔻برای بازیابی و فروش رفتیم با سازمانهای مختلف رایزنی کردیم. صنایع کلان گفتند که گفتههای شما برای ما قابلفهم نیست. معاملهمان نمیشد. سراغ مصرفکنندگان متوسط هم رفتیم، گفتند ما نیاز نداریم، برو برای آن کارخانه روبهرویی نصب کن. ببینید ما با چه فضای غمانگیزی روبهرو شدیم. خب من فناور هستم. مجبور شدم از متخصصین فروش استفاده کنم. دفعهی اول مجبور شدم بروم و صلواتی این محصول را نصب کنم؛ رفتم سراغ یک رستوران عظیم چندمحصولی. گفتم میخواهم این تجهیز را برای شما ببندم. گفت آقا من پول به شما نمیدهم ها! گفتم اشکال ندارد. ما برای شما نصب میکنیم، اگر کاهش مصرف داشتید پول ما را بدهید. اگر هم بد بود، ما وسایلمان را جمع می-کنیم و میبریم. گفتند باشه نصب کن. نصب کردم و حتی بعد از مدتی یادم رفت این را کجا نصبکرده بودم. چندین ماه گذشت و به من زنگ زدند و گفتند فلانی دستت درد نکند. نگران شدم فکر کردم اتفاقی افتاده برایشان. گفت 750 هزار تومان پرداختی پول برق ما تبدیل شده است به 250 هزار تومان. حالا آن موقع پول برق خیلی ارزانتر از الان بود. گفت بیا تا پول شما را بدهیم. ما اینطوری توانستیم وارد بازار بشویم. خیلی سخت ما را در بازار پذیرفتند. درک کمی از این موضوع داشتند. با کنتورخوانها در این مورد مشورت میکردند.
🔻آن زمان کنتور اکتیو و ری اکتیو دو تا کنتور جدا بود. الان یکپارچهاش کردند. چون در پیک مصرف، قیمتها متفاوت است. بعد از آن بود که دیگر سرپرستی بانکها که 8 طبقه چیلر و آسانسور و امکانات دارند ما را پذیرفتند. ما تا سال 99 بیش از 500 هزار تا محصول فروختیم. از آنتیشوک استقبال زیادی کردند ولی سیستمهای دیگر را در ایران خیلی جدی نمیگیرند. از نظر اقتصادی خوب جلو رفتیم تا سال 99 که خوردیم به کرونا! بازارهای بین المللی را تا حدود زیادی از دست دادیم.
تجربه بازار بینالمللی
🔻منطقهی سبز باکو که منطقهی سیاسی آنهاست، پستهای برقش منفجر میشد. در تابستان 2018 کل مرکز انرژی باکو منفجر شد و این بندر عظیم آسیایی در خاموشی فرورفت. اگر وزارت نیروی ایران نبود همچنان اینها خاموش بودند. وزیر نیروی آنها چون در یک نمایشگاهی من را دیده بود از من دعوت کرد. 150 تا دستگاه آنتی شوک نصب کردیم در پستهای برق منطقهی سبز باکو؛ نوسان و جریان زیاد و ترکیدگی و آتشسوزی و خاموشیها کم شد. بعد علاقهمند شد که سیستم مدیریت خطوط را هم برایشان نصب کنیم که متأسفانه خوردیم به کرونا و از یک درآمد ارزی خوب عقب ماندیم.
🔻من عاشق کارم، مخصوصاً عاشق پژوهش و تحقیق هستم. میخواهم کمک کنم که از پرمصرف تبدیل به کممصرف بشویم؛ ولی خیلیها مقاومت میکنند. الان شرکت زیمنس از من دعوت کرده که بروم آنجا. او که دلش برای مردم ما نمیسوزد، فقط دنبال بازار فروش است. چرا من باید این تکنولوژی را ببرم آلمان؟
📍گفتوگو با مهندس اخترشناس مدیر شرکت دانشبنیان قمی
#روایت_خانه #دانشمند۲۱
#فناوری_ایرانی #علم
#دانشبنیان #ناترازی_انرژی
🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور
https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند-
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ ده هزار عمل جراحی در جنگ روایت يک جراحي بینظیر از دکتر ناصر تابش 💠 بخشی از متن⬇️
⭕️ ده هزار عمل جراحی در جنگ
روایت يک جراحي بینظیر از دکتر ناصر تابش
💠 بخشی از متن:
🔸در یکی از روزهای سال ۱۳۶۵، هواپیماهای دشمن یکی از مناطق عملیاتی جنوب را با بمبهای خوشهای هدف قراردادند که در این میان، رزمندهای بسیجی مورد اصابت یکی از بمبلتهای بمب خوشهای قرار گرفت. وقتی که این بیمار، به بیمارستان افشار شهر دزفول فرستاده شد، در معاینات و بررسیهای دقیق، معلوم شد که جسم فرورفته در ران مجروح، یک بمب عملنکرده است نه پوکه یا ترکش بزرگ. بیمارستان تخلیه شد و صدها بیمار به خیابانها آورده شدند. جراحان اعزامیِ حاضر در بیمارستان حاضر نبودند عمل را انجام دهند و بهخاطر وضعیت ناپایدار، امکان انتقال بیمار به شهر دیگری هم وجود نداشت.
🔸دکتر «ناصر تابش»، جراح حاضر در پایگاه هوایی ارتش دزفول که آن شب پس از چند عمل سنگین جراحی در حال استراحت در منزل بود، بااطلاع از موضوع خود را به بیمارستان رساند و بهطور داوطلبانه انجام این عمل را به عهده گرفت. در چنین عملهایی باید یک دستیار، پزشک را همراهی کند؛ ولی بازهم هیچیک از دستیاران حاضر در بیمارستان، آمادگی همراهی و همکاری با دکتر «تابش» را نداشتند. پزشکیار «بهمن بلنده»که یکی از دستیاران سابق دکتر «تابش» بود، بعد از شنیدن این خبر خود را به بیمارستان رساند و حاضر شد بهعنوان دستیار دکتر به اتاق عمل برود.
🔸قرار بر این شد که چون خطر انفجار در کار است، از دستگاه الکتروکوتر نیز استفاده نشود، چون ممکن بود با کمترین ولتاژ، چاشنی بمب فعال شود. خبر بهسرعت در سطح شهر پخش شد و رسانههای خبری و تبلیغی مستقر در منطقه، خواسته بودند که این عمل تاریخی را به تصویر بکشند؛ لذا دوربینها توسط عوامل تصویربرداری بر روی سهپایه نصب شد و فیلمبرداران از اتاق عمل خارج شدند.
🔸تیغ جراحی بر ران بیمار قرار گرفت و برش طولی داده شد، ابزارهای جراحی یکی پس از دیگری مورداستفاده قرار گرفت و سعی بر این بود که ابزارهای فلزی با بدنه بمب تماس پیدا نکند و یکبار که صدایی بسیار اندک از تماس تیغ جراحی بااستخوان شنیده شد، بهیکباره همگی بر روی زمین دراز کشیدند. پس از نیم ساعت، قسمتی از سر بمب نمایان شد؛ بمبی که سر و دم آن از پلاستیک شفاف و نوکتیزی تشکیلشده بود و هیبتی مرگبار داشت. وقتی که دکتر «تابش» با ابزار مخصوص آن را از داخل نسوج آغشته به خون خارج کرد، نفسی راحت کشید و ادامه کار را به کارشناسان تیم تخریب و خنثیسازی بمب پایگاه چهارم شکاری سپرد.
🔸حیرتانگیز است که بدانیم تعداد عملهای جراحی دکتر «ناصر تابش» در طول جنگ تحمیلی که در دفاتر اتاق عمل به ثبت رسیده، در حدود 10 هزار و رکورد متوسط اعمال جراحی روزانه وی شش عمل سنگین است؛ از سوی دیگر طولانیترین جراحی وی یک مورد ۱۱ ساعته برای خارج کردن ترکش از پریکارد قلب یک مجروح بود که در طول این عمل، سه بار کارکنان اتاق عمل عوض شدند، درحالیکه او همچنان به جراحی ادامه میداد. به گفته همکاران وی، شاید هیچ جراحی در طول تاریخ، چنین رکورد بالایی برای جراحیهای جنگی نداشته است.
#دانشمند۵
#روایت_خانه #پزشکی #جراحی #جنگ
#روایت_دفاع_مقدس #روایت_پیشرفت
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️علائم حیاتی یک ملت گفتوگو با مهندس یعقوبزاده تولیدکننده مانیتورهای علائم حیاتی 💠بخشی از متن⬇️
⭕️علائم حیاتی یک ملت
گفتوگو با مهندس یعقوبزاده تولیدکننده مانیتورهای علائم حیاتی
💠بخشی از متن:
🔸من و مهندس اسلامی که آن موقع معاون رئیس شرکت بود و از آمریکا فوقلیسانس الکترونیک گرفته بود، برای گذراندن یک دوره آموزشی رفتیم ژاپن. با انواع و اقسام سؤالات افتادیم به جان اینها. ژاپنیها از ما میپرسیدند برای چه این سؤالات را میکنید؟ گفتیم میخواهیم تعمیر کنیم. این را که گفتیم استاد خندهاش گرفت. گفت شما در ایران میخواهید بُردهای ما را تعمیر کنید؟ کلی به ما خندیدند که مگر شما در ایران امکانات تعمیر دارید؟ یکیشان میپرسید شما سیب دارید در مملکتتان؟ آب دارید؟ خیلی از ایران بهشان بد گفته بودند. سؤالهای عجیب غریب میکردند. یک استاد آمریکایی هم داشتیم که یک بار از من پرسید: برای چه آنقدر سؤال میکنی؟ گفتم سؤال میپرسم که بتوانم بُرد را تعمیر کنم. گفت تحصیلاتت چیست؟ گفتم فوقلیسانس الکترونیک هستم. اصلاً هاجوواج ماند. گفت من خودم لیسانس هستم، تو اینجا نشستی فوقلیسانس الکترونیک هستی؟ مگر شما چیزی طراحی میکنید در ایران؟ چیزی میسازید؟ گفتیم نه. گفت: پس برای چه میخوانید؟ منظورش این بود که بیشتر از تکنسین برای چه میخوانید؟ شما خیلی هنر کنید فوقدیپلم بخوانید. این نوع برخوردها شدیداً به ما انگیزه میداد که تلاش کنیم برای ثابتکردن توانمندیهای خودمان.
🔸جالب است که پول یک بُرد را 10 هزار دلار با ما حساب میکردند. بُردی که فقط 2 تا IC ش سوخته بود. خودمان 2 تا IC میخریدیم تعویض میکردیم با 100 الی 200 دلار جمع میکردیم. آنوقت آنها میگفتند چرا شما تعمیر میکنید؟ یا دستگاه را عوض کنید یا بُردش را. اینگونه ملتها را به خودشان وابسته نگه میداشتند. آن موقع مانیتور جزء محصولات با تکنولوژی بالا محسوب میشد و هر شرکتی در دنیا امکان ساختش را نداشت. الان تکنولوژیاش کمی در دسترستر شده است.
🔸ما اولین کار اساسی که در شرکت شروع کردیم تعویض قطعات بود. یک ماژول مرکزی 2-3 هزار دلاری داشتیم که تصویرگرش را کلا در آوردیم، چون سوخته بود. یک CRT با ماژولش از بازار خریدیم و جایگزین کردیم. اتفاقا چون بهروزتر بود، کیفیتش بهتر از کار درآمد. به جای دو هزار دلار، 150 دلار خرج کردیم. بیمارستان و رئیس شرکت پخش، کلی تشکر کردند. بعد به آقای معظمی گفتیم میشود مانیتور ساخت. اولش باورش نمیشد. من گفتم از اول تا آخر کار مانیتور را میدانم و تمام واحدهایش را میشناسم و فکر میکنم میتوانیم بسازیم. ایشان گفتند برو بیرون بساز. ما ازت حمایت میکنیم. آدم خوشفکری بود. در دهه 70 کمتر کسی این طرز فکر را داشت.
#دانشمند16 #روایت_خانه
#روایت_پیشرفت #تجهیزات_پزشکی
#ونتیلاتور #مانتیورعلائم_حیاتی #دانشبنیان
#فناوری #صادرات #علم #پیشرفت
🌱خانه هنر و رسانه پیشرفت
@daneshmand_mag
روایت پیشرفت ایران
⭕️ اگر هر روز سَم ناامیدی بپاشی، خُب کُشنده است گفتوگو با مهندس یعقوبزاده تولیدکننده مانتیورهای عل
⭕️ اگر هر روز سَم ناامیدی بپاشی، خُب کُشنده است
گفتوگو با مهندس یعقوبزاده تولیدکننده مانتیورهای علائم حیاتی
💠بخشی از متن:
🔸یک نفر از پزشکانی که مهاجرت کرده است، برای مرخصی آمده بود ایران. یک گزارشی را نوشته و در فضای مجازی گذاشته بود. با یک اشک و آهی درباره دو تا دارو که در اورژانس نبوده، صحبت میکرد. خیلی دلم سوخت. من هم برایش نوشتم که آقا اتفاقی شما دست روی یک جایی گذاشتی که ما یکخرده از بعضی جاها جلوتر هستیم. یعنی حداقل در اورژانس، در طرح 247، ما از اروپا هم جلوتر هستیم. یعنی آن طرح 247 ی که الان 6-7 سال است در ایران دارد اجرا میشود و ورژنهای جدیدش را داریم میدهیم، در اروپا هنوز پیاده نشده است.
🔸من هم آنقدر خاطرات از سوئد دارم که پیشرفتهترین کشور اروپا است و اگر این خاطرات را تعریف بکنم همهتان مینشینید گریه میکنید. ولی هیچوقت سوئدیها اینها را از خودشان پخش نمیکنند. برای اینکه در جامعهشان ایجاد ناامیدی میکند. ما آنقدر عقبافتاده نیستیم که هر روز از خلأها و ناکارآمدیها حرف بزنیم. اگر شما هر روز بر سر مردم سَم بپاشی، خُب کُشنده است. اصلا دست و دلشان به کار و تلاش نمیرود وقتی انگیزهای ندارند. خود من اگه 25 -20 سال پیش، فقط کوه مشکلاتی را که جلوی رویم بود، میدیدم و این همه رقیب چینی و کرهای و ژاپنی را و میگفتم که ما حریف اینها نمیشویم، خب الان چنین مجموعهای وجود نداشت. الان در تجهیزات پزشکی، کشورمان در 20-30 تا کشور اول دنیاست.
🔸حداقل در کرونا این را واضح نشان دنیا دادیم که تحریم هم بودیم و هیچی به ما نمیدادند. خودشان هم به هم چیزی نمیدادند. سر محموله ماسک دعوا شده بود، از یکدیگر میدزدیدند. آن زمان کشورهایی که خودشان تجهیزات پزشکی نداشتند، اساسی گیر کردند و تلفاتشان خیلی زیاد بود. اما ما زیرساختهای خوبی داشتیم. شرکتهایی داشتیم که در کیتسازی و دستگاه سیتی اسکن و دستگاه اکسیژنساز کار میکردند که چیزهای خیلی ضروری برای کرونا بود. همچنین ونتیلاتور و مانیتور و ماسک و همه اینها را ما خودمان تأمین کردیم. کشور ما جزء کشورهایی بود که کمترین ضربه را از نظر تجهیزات پزشکی خورد این را 100 سال دیگر هم بگویی باز هم به نظر من کم گفتی و هنوز هم مردم نمیدانند چه اتفاقی افتاد.
#دانشمند16 #روایت_خانه
#روایت_پیشرفت #تجهیزات_پزشکی
#ونتیلاتور #مانتیورعلائم_حیاتی #دانشبنیان
#فناوری #صادرات #علم #پیشرفت
🌱خانه هنر و رسانه پیشرفت
@daneshmand_mag