eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
278 دنبال‌کننده
260 عکس
15 ویدیو
0 فایل
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت 🌱مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) 🌱کتاب‌ها: 🔻از اتم تا بی‌نهایت 🔻دانش‌ورزی حاصلخیز 🔻مدیر شریف 🔻ترش شیرین ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت پیشرفت ایران
⭕️ ده هزار عمل جراحی در جنگ روایت يک جراحي بی‌نظیر از دکتر ناصر تابش 💠 بخشی از متن⬇️
⭕️ ده هزار عمل جراحی در جنگ روایت يک جراحي بی‌نظیر از دکتر ناصر تابش 💠 بخشی از متن: 🔸در یکی از روز‌های سال ۱۳۶۵، هواپیما‌های دشمن یکی از مناطق عملیاتی جنوب را با بمب‌های خوشه‌ای هدف قراردادند که در این میان، رزمنده‌ای بسیجی مورد اصابت یکی از بمبلت‌های بمب خوشه‌ای قرار گرفت. وقتی که این بیمار، به بیمارستان افشار شهر دزفول فرستاده شد، در معاینات و بررسی‌های دقیق، معلوم شد که جسم فرورفته در ران مجروح، یک بمب عمل‌نکرده است نه پوکه یا ترکش بزرگ. بیمارستان تخلیه شد و صد‌ها بیمار به خیابان‌ها آورده شدند. جراحان اعزامیِ حاضر در بیمارستان حاضر نبودند عمل را انجام دهند و به‌خاطر وضعیت ناپایدار، امکان انتقال بیمار به شهر دیگری هم وجود نداشت. 🔸دکتر «ناصر تابش»، جراح حاضر در پایگاه هوایی ارتش دزفول که آن شب پس از چند عمل سنگین جراحی در حال استراحت در منزل بود، بااطلاع از موضوع خود را به بیمارستان رساند و به‌طور داوطلبانه انجام این عمل را به عهده گرفت. در چنین عمل‌هایی باید یک دستیار، پزشک را همراهی کند؛ ولی بازهم هیچ‌یک از دستیاران حاضر در بیمارستان، آمادگی همراهی و همکاری با دکتر «تابش» را نداشتند. پزشکیار «بهمن بلنده»که یکی از دستیاران سابق دکتر «تابش» بود، بعد از شنیدن این خبر خود را به بیمارستان رساند و حاضر شد به‌عنوان دستیار دکتر به اتاق عمل برود. 🔸قرار بر این شد که چون خطر انفجار در کار است، از دستگاه الکتروکوتر نیز استفاده نشود، چون ممکن بود با کمترین ولتاژ، چاشنی بمب فعال شود. خبر به‌سرعت در سطح شهر پخش شد و رسانه‌های خبری و تبلیغی مستقر در منطقه، خواسته بودند که این عمل تاریخی را به تصویر بکشند؛ لذا دوربین‌ها توسط عوامل تصویربرداری بر روی سه‌پایه نصب شد و فیلم‌برداران از اتاق عمل خارج شدند. 🔸تیغ جراحی بر ران بیمار قرار گرفت و برش طولی داده شد، ابزار‌های جراحی یکی پس از دیگری مورداستفاده قرار گرفت و سعی بر این بود که ابزار‌های فلزی با بدنه بمب تماس پیدا نکند و یک‌بار که صدایی بسیار اندک از تماس تیغ جراحی بااستخوان شنیده شد، به‌یک‌باره همگی بر روی زمین دراز کشیدند. پس از نیم ساعت، قسمتی از سر بمب نمایان شد؛ بمبی که سر و دم آن از پلاستیک شفاف و نوک‌تیزی تشکیل‌شده بود و هیبتی مرگ‌بار داشت. وقتی که دکتر «تابش» با ابزار مخصوص آن را از داخل نسوج آغشته به خون خارج کرد، نفسی راحت کشید و ادامه کار را به کارشناسان تیم تخریب و خنثی‌سازی بمب پایگاه چهارم شکاری سپرد. 🔸حیرت‌انگیز است که بدانیم تعداد عمل‌های جراحی دکتر «ناصر تابش» در طول جنگ تحمیلی که در دفاتر اتاق عمل به ثبت رسیده، در حدود 10 هزار و رکورد متوسط اعمال جراحی روزانه وی شش عمل سنگین است؛ از سوی دیگر طولانی‌ترین جراحی وی یک مورد ۱۱ ساعته برای خارج کردن ترکش از پریکارد قلب یک مجروح بود که در طول این عمل، سه بار کارکنان اتاق عمل عوض شدند، درحالی‌که او همچنان به جراحی ادامه می‌داد. به گفته همکاران وی، شاید هیچ جراحی در طول تاریخ، چنین رکورد بالایی برای جراحی‌های جنگی نداشته است. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
🔻 پا توی کفش فرانسوی‌ها ۱ خاطراتی از تعمیرات نیروگاه‌های برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیرا
پا توی کفش فرانسوی‌ها ۱ خاطراتی از تعمیرات نیروگاه‌های برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیراله حدیدی   💠بعد از انقلاب اسلامی، وزارت نیرو نیز مانند بقیه صنایع، شاهد ترک مهندسان و تکنسین‌های غربی از کشور بود. در سال‌های جنگ، صنعت برق با دشواری‌های فراوانی روبه‌رو بود؛ توان تولید، کاهش یافت و رشد مصرف موجب ناپایداری در تولید و مصرف شد. تحریم‌های غربی نیز مانع از ورود قطعات و خدمات‌دهی به کشور بود. علاوه بر این، بمباران نیروگاه‌ها توسط رژیم بعثی مزید بر علت ازکارافتادن آن‌ها می‌شد. باوجود همه این کاستی‌ها، متخصصان و کارشناسان نخبه‌ای بودند که به‌صورت جهادی تمامی مشکلات صنایع مختلف کشور را رفع کردند تا خللی در اعتلای انقلاب رخ ندهد. پروفسور خیراله حدیدی که دارای مدرک ارشد و دکتری برق از دانشگاه UCLA آمریکا است و سابقه همکاری با بزرگ‌ترین شرکت‌های دنیا در رابطه با طراحی IC را دارد، یکی از این افراد است که بخشی از خاطراتش را می‌خوانید.   🔸بعد از فارغ‌التحصیلی از شریف چهار سال در توانیر کار کردم. سال ۵۹ که امکان استخدام پیدا شد، گفتند که باید به نیروگاه زرند بروید. یادم است اولین بمبی را که عراق انداخت، در تهران بودم و از پشت‌بام خانه دیدم و بعد دیگر به زرند رفتم. فرانسوی‌ها رفته بودند و کلی کارها خوابیده بود. کارشناسان فرانسوی ایران را ترک کرده بودند و شرکت توانیر به‌ناچار دست به دامان کارشناسان هندی شده بود که نسبت به فرانسوی‌ها دستمزدشان کم‌تر بود. 🔸مدتی زیر نظر یک کارشناس هندی به نام «جوکت کار» کار کردم. خیلی کنجکاو بودم و چم‌وخم کار را فراگرفتم. نیروگاه زرند با مازوت کار می‌کرد. نیروگاه مس سرچشمه‌ هم پنج توربین داشت که با گازوئیل کار می‌کرد. تولید کافی گازوئیل سخت شده بود و درنتیجه، حمل مازوت به دلیل کمبود گازوئیل برای سوخت کامیون‌ها، با مشکل همراه بود. فرانسوی‌ها هم رفته بودند و چون توربین‌های سرچشمه بیشتر آلستوم فرانسه بود و تعمیرات زیر نظر آن‌ها بود، نیروگاه با مشکل مضاعف سوخت و تعمیرات مواجه شده بود. 🔸دو سه ماهی که به نیروگاه زرند رفته بودم، کلی بورد دیدم که به علت خرابی گوشه‌ای افتاده بودند. در مدت کوتاهی همه‌شان را تعمیر کردم. نیروگاه سرچشمه زیر نظر زرند بود. یک‌بار که مهندس پورنورانی رئیس نیروگاهمان داشت به آنجا می‌رفت به من گفت تا همراهش بروم. پنج توربین بود که فقط یکی‌اش کار می‌کرد! چهار تای دیگر، کارت‌های کنترل ساخت شرکت جنرال الکتریک داشت که خراب‌شده بودند. من هم اولین بار بود که توربین گازی می‌دیدم. 🔸بعد از بررسی بوردها فهمیدم فقط یک گیت منطقی هستند و چون طراحی دهه 60 بود، به‌صورت ترانزیستوری بود. نمودار مداری‌ یکسری‌شان را کشیدم. از روی نمودار متوجه شدم که کجایش ممکن است ورودی‌اش باشد و کجایش خروجی. در عرض یکی دو هفته، چیزی حدود سی_چهل بورد را تعمیر کردم که باعث شد دو واحد دیگر در مدار بیاید. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
🚀 دانشمندی با آرزوهای دوربرد ۱ چند روایت از سه دهه فعالیت‌های موشکی شهید تهرانی‌مقدم 💠بخشی از متن⬇️
🚀 دانشمندی با آرزوهای دوربرد ۱ چند روایت از سه دهه فعالیت‌های موشکی شهید تهرانی‌مقدم 💠بخشی از متن: 🔻اولین هسته موشکی ما با فرماندهی حاج حسن تهرانی‌مقدم سال ۶۳ شکل گرفت. شاید کسی باور نکند ولی همه امکانات ما دوتا سکوی پرتاب بود و ۸ فروند موشک. این موشک‌ها اولین امکاناتی بود که دولت لیبی به ما داده بود. قذافی به شرطی این امکانات را به ما داد که ما ۴ فروند از این موشک‌ها را بزنیم به یکی از کشورهای عربی. موشک‌هایی که سپاه به‌زور و با پیگیری‌های فراوان از قذافی گرفته بود خودشان خدمه پروازی داشتند؛ یعنی تیمی از متخصصان موشکی برای پرتاب موشک از لیبی به ایران آمده بودند. 🔻قبل از اینکه اولین محموله موشکی از لیبی برسد، حاج حسن 13 نفر از بچه‌های توپخانه را دست‌چین کرد و همراه خودش به سوریه برد. در حدود سه ماه یک دوره فشرده طاقت‌فرسای موشکی دیده بودند و برگشته بودند. تخصصی را که سی-چهل نفر در یک سال باید یاد می‌گرفتند، سیزده‌ نفره در سه ماه یاد گرفته بودند. هرکدام جای چند نفر کلاس رفته بودند و مطلب یاد گرفته بودند. همین شد که با درایت حسن آقا هرکدام به اسم نیروی ساده رفتند کنار دست لیبیایی‌ها و کمک خدمه آن قسمتی شدند که تخصصش را خوانده بودند. 🔻در همان چند پرتاب اولیه که اسفند 63 تا اواخر فروردین 64 انجام شد، جاهای مهمی مثل پالایشگاه کرکوک و بانک رافدین بغداد و اطراف کاخ صدام و... مورد اصابت موشک‌های ما قرار گرفت. استفاده از موشک، موازنه جنگ و تصورات غربی‌ها را به هم‌ریخت؛ دشمن به قذافی فشار آورد و او هم نیروهایش را از ایران خارج کرد. قذافی از تیم متخصصش خواسته بود که موشک‌های مانده را غیرعملیاتی کنند و برگردند. آن‌ها هم کم نگذاشتند و تمام قطعه‌های کلیدی را با خودشان بردند. به عراق و شرکای غربی‎ هم اطمینان دادند که «ایران هرگز به‌تنهایی قادر به استفاده از هیچ موشکی نخواهد بود». 🔻حاج حسن و تیمش دست‌به‌کار شدند و در چهل پنجاه روز، ده‌ها خرابکاری‌ پیچیده را کشف کردند و مشغول برطرف کردنش شدند و نهایتاً توانستند موشک‌ها را عملیاتی کنند. ساعت 6:20 بامداد روز 21 دی 65 که یک موشک اسکادبی به مقر فرماندهی نیروی هوایی عراق در شهر بغداد اصابت کرد، لحظه عجیبی برای سرنوشت جنگ بود. حتی خود مقامات ایرانی هم باور نمی‌کردند که بچه‌های ایرانی بتوانند نواقص را برطرف کنند و پرتاب موفقی داشته باشند، برای همین قبل از ساعت 10 صبح که رادیو عراق خبر انفجار را داد، هیچ رسانه‌ای در ایران چنین خبری را پخش نکرده بود. این باورنکردنی بود که ایران بتواند به‌تنهایی موشک شلیک کند. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⚠️ پا توی کفش فرانسوی‌ها ۲ خاطراتی از تعمیرات نیروگاه‌های برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیرا
⚠️ پا توی کفش فرانسوی‌ها ۲ خاطراتی از تعمیرات نیروگاه‌های برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیراله حدیدی 💎بخشی از متن: 🔸در قسمت‌های دیگر نیروگاه زرند بوردهای خیلی پیچیده‌تری را دیدم. بوردی بود که حدود دویست المان داشت و دو رویه بود. در خانه‌ سازمانی که به ما داده بودند، غروب‌ها که به خانه‌ برمی‌گشتم می‌نشستم و روی آن بورد کار می‌کردم. یک هفته طول کشید تا مدار یکی از این بوردها را بر روی کاغذ آوردم. از روی نمودار متوجه شدم که تغذیه‌اش کجا می‌تواند باشد. بورد مربوط به ارتعاش توربین بود تا اگر ارتعاش زیاد باشد، آلارم بدهد. قطعاتی را که ایراد پیداکرده بود، از تهران تهیه و جایگزین کردم. برایش یک روش آزمون، طراحی و با آن بورد را تست کردم. بالاخره ایراد بورد رفع شد. هر دفعه به دفتر تهران می‌رفتم همکارهای باسابقه از دستم دلخور بودند که اضافه‌کاری و حق مأموریتمان را از دستمان گرفته‌ای. عادت کرده بودند که تکنیسین فرانسوی که برای تعویض بوردها به نیروگاه می‌آمد، این‌ها هم 120 ساعت به‌عنوان ناظر اضافه‌کاری می‌زدند!   🔸در نیروگاه سرچشمه یکی از ژنراتورها مشکل پیداکرده بود. بعد از دو سه بار بررسی متوجه شدم که ایراد از یکی از بوردهای کنترل است. مشکلش زیاد هم سخت نبود. ایراد از یک IC بود. تهران را زیرورو کردم. از آن شماره پیدا نکردم. عوضش یک IC پیدا کردم که پایه‌هایش با بورد همخوانی نداشت اما کارم را راه می‌انداخت. مجبور شدم تغییراتی در اتصالات بورد بدهم و با سیم، پایه‌های IC را به بورد وصل کنم. با این کار مشکل ژنراتور حل شد و وارد مدار شد. این کار سروصدای زیادی کرد. مدیران نیروگاه‌های مختلف رفته و از نزدیک بورد را دیده بودند. وقتی که بعدازاین اتفاق برای تعمیرات اساسی توربین گازی نیروگاه ری به آنجا رفته بودم، رئیس نیروگاه مرا صدا زد و پرسید: مهندس تعمیر آن بورد کار شما بود؟ گفتم: بله. گفت: می‌دانستی اگر الآن فرانسوی‌ها بودند اخراجت می‌کردند؟! گفتم: نیروگاه خوابیده و شما هیچ قطعه‌ای ندارید تا راه بیفتد. گناه که نکرده‌ام. تغییراتی داده‌ام که نیروگاه راه بیفتد.   @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
🚀 دانشمندی با آرزوهای دوربرد ۲ چند روایت از سه دهه فعالیت‌های موشکی شهید تهرانی‌مقدم
🚀 دانشمندی با آرزوهای دوربرد ۲ چند روایت از سه دهه فعالیت‌های موشکی شهید تهرانی‌مقدم 🔻به موازات استفاده از موشک‌های خریداری‌شده، حاج حسن تصمیم به طراحی و ساخت موشک گرفت. موشک‌ها را اگر می‌خواستیم بخریم، قیمت معمولش چند صد هزار دلار بود، ولی اگر صد میلیون دلار هم پول می‌دادیم، کسی به ما موشک نمی‌داد. به ما فشنگ هم نمی‌فروختند چه برسد به موشک. در چنین شرایطی اگرچه در اوج جنگ ما نیاز خیلی زیادی به موشک داشتیم، اما حسن دو فروند از هشت فروند موشکی را که لیبیایی‌ها به ما داده بودند، جدا کرد و برای مهندسی معکوس برد. این مسئله در آن موقع برای ما جا نیفتاد که چرا الآن او این کار را کرد؛ اما در جلسه‌ای که خدمت آقای خامنه‌ای که آن زمان رئیس‌جمهور بودند رفتیم، ایشان به‌شدت بر موضوع خودکفایی تأکید کردند و حتی به وزیر سپاه ایراد گرفتند که چرا ساخت این موشک‌ها را شروع نکردید.     موشکِ اسرائیل‌زن 🔻کار موشک‌های سوخت جامد و مایع را به موازات هم پیش می‌بردیم. موشک شهاب 1 از روی موشک اسکادبی کپی‌برداری شد و به نتیجه رسید و کمتر از 2 سال بعد، شهاب 2 با بُرد 500 کیلومتر ساخته شد. هدف‌گذاری حسن، زدن اسرائیل بود و می‌گفت ما باید موشکی داشته باشیم که بتوانیم اسرائیل را بزنیم. در آن روزها با فشاری که به صنایع آوردیم، اولین موشک‌های «اسرائیل زن» ما مثلاً در حد 1100 کیلومتر بیشتر بُرد نداشت؛ باید آن را به مرز گیلانغرب می‌بردیم تا می‌توانستیم اسرائیل را بزنیم. 🔻هدف‌گذاری ایشان این بود که ما باید به برد دو هزار کیلومتر برسیم. اعتقاد داشت رژیم صهیونیستی دشمن ماست و روزی ممکن است ما درگیر بشویم؛ بنابراین با توجه به اینکه هم‌مرز نیستیم، به موشکی با این بعد مسافت نیاز داریم تا بتوانیم اسرائیل را به‌صورت مستقیم مورد هدف قرار دهیم. یک‌بار برنامه‌ریزی کرد تا زودتر به برد ۲۰۰۰ کیلومتر برسیم؛ بعد برگشتیم و خلأهای بین این بُرد را به لحاظ کمّی و کیفی برطرف کردیم. 🔻 ما کارمان را از کجا شروع کردیم؟ ابتدا که راکت می‌ساختیم و شلیک می‌کردیم، دریک منطقه‌ای به شعاع ۲۰ الی ۳۰ کیلومتر دیده‌بان می‌چیدیم، اما هیچ‌گاه محل اصابت را پیدا نمی‌کردیم! این نتایج که پرتعداد هم اتفاق افتاد، کسی را مأیوس نکرد. امروز اما بچه‌ها می‌روند نگاه می‌کنند می‌بینند اصابت موشک یک گودال ده الی پانزده متری به عمق هفت هشت متری را ایجاد کرده و مرکز آن گودال دقیقا نقطه‌ی صفر مختصات ماست. @daneshmand_mag | مجله دانشمند