eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
279 دنبال‌کننده
260 عکس
15 ویدیو
0 فایل
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت 🌱مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) 🌱کتاب‌ها: 🔻از اتم تا بی‌نهایت 🔻دانش‌ورزی حاصلخیز 🔻مدیر شریف 🔻ترش شیرین ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
🚀 دانشمندی با آرزوهای دوربرد ۱ چند روایت از سه دهه فعالیت‌های موشکی شهید تهرانی‌مقدم 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
🚀 دانشمندی با آرزوهای دوربرد ۱ چند روایت از سه دهه فعالیت‌های موشکی شهید تهرانی‌مقدم 💠بخشی از متن⬇️
🚀 دانشمندی با آرزوهای دوربرد ۱ چند روایت از سه دهه فعالیت‌های موشکی شهید تهرانی‌مقدم 💠بخشی از متن: 🔻اولین هسته موشکی ما با فرماندهی حاج حسن تهرانی‌مقدم سال ۶۳ شکل گرفت. شاید کسی باور نکند ولی همه امکانات ما دوتا سکوی پرتاب بود و ۸ فروند موشک. این موشک‌ها اولین امکاناتی بود که دولت لیبی به ما داده بود. قذافی به شرطی این امکانات را به ما داد که ما ۴ فروند از این موشک‌ها را بزنیم به یکی از کشورهای عربی. موشک‌هایی که سپاه به‌زور و با پیگیری‌های فراوان از قذافی گرفته بود خودشان خدمه پروازی داشتند؛ یعنی تیمی از متخصصان موشکی برای پرتاب موشک از لیبی به ایران آمده بودند. 🔻قبل از اینکه اولین محموله موشکی از لیبی برسد، حاج حسن 13 نفر از بچه‌های توپخانه را دست‌چین کرد و همراه خودش به سوریه برد. در حدود سه ماه یک دوره فشرده طاقت‌فرسای موشکی دیده بودند و برگشته بودند. تخصصی را که سی-چهل نفر در یک سال باید یاد می‌گرفتند، سیزده‌ نفره در سه ماه یاد گرفته بودند. هرکدام جای چند نفر کلاس رفته بودند و مطلب یاد گرفته بودند. همین شد که با درایت حسن آقا هرکدام به اسم نیروی ساده رفتند کنار دست لیبیایی‌ها و کمک خدمه آن قسمتی شدند که تخصصش را خوانده بودند. 🔻در همان چند پرتاب اولیه که اسفند 63 تا اواخر فروردین 64 انجام شد، جاهای مهمی مثل پالایشگاه کرکوک و بانک رافدین بغداد و اطراف کاخ صدام و... مورد اصابت موشک‌های ما قرار گرفت. استفاده از موشک، موازنه جنگ و تصورات غربی‌ها را به هم‌ریخت؛ دشمن به قذافی فشار آورد و او هم نیروهایش را از ایران خارج کرد. قذافی از تیم متخصصش خواسته بود که موشک‌های مانده را غیرعملیاتی کنند و برگردند. آن‌ها هم کم نگذاشتند و تمام قطعه‌های کلیدی را با خودشان بردند. به عراق و شرکای غربی‎ هم اطمینان دادند که «ایران هرگز به‌تنهایی قادر به استفاده از هیچ موشکی نخواهد بود». 🔻حاج حسن و تیمش دست‌به‌کار شدند و در چهل پنجاه روز، ده‌ها خرابکاری‌ پیچیده را کشف کردند و مشغول برطرف کردنش شدند و نهایتاً توانستند موشک‌ها را عملیاتی کنند. ساعت 6:20 بامداد روز 21 دی 65 که یک موشک اسکادبی به مقر فرماندهی نیروی هوایی عراق در شهر بغداد اصابت کرد، لحظه عجیبی برای سرنوشت جنگ بود. حتی خود مقامات ایرانی هم باور نمی‌کردند که بچه‌های ایرانی بتوانند نواقص را برطرف کنند و پرتاب موفقی داشته باشند، برای همین قبل از ساعت 10 صبح که رادیو عراق خبر انفجار را داد، هیچ رسانه‌ای در ایران چنین خبری را پخش نکرده بود. این باورنکردنی بود که ایران بتواند به‌تنهایی موشک شلیک کند. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⚠️ پا توی کفش فرانسوی‌ها ۲ خاطراتی از تعمیرات نیروگاه‌های برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیراله حدیدی 💎بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⚠️ پا توی کفش فرانسوی‌ها ۲ خاطراتی از تعمیرات نیروگاه‌های برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیرا
⚠️ پا توی کفش فرانسوی‌ها ۲ خاطراتی از تعمیرات نیروگاه‌های برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیراله حدیدی 💎بخشی از متن: 🔸در قسمت‌های دیگر نیروگاه زرند بوردهای خیلی پیچیده‌تری را دیدم. بوردی بود که حدود دویست المان داشت و دو رویه بود. در خانه‌ سازمانی که به ما داده بودند، غروب‌ها که به خانه‌ برمی‌گشتم می‌نشستم و روی آن بورد کار می‌کردم. یک هفته طول کشید تا مدار یکی از این بوردها را بر روی کاغذ آوردم. از روی نمودار متوجه شدم که تغذیه‌اش کجا می‌تواند باشد. بورد مربوط به ارتعاش توربین بود تا اگر ارتعاش زیاد باشد، آلارم بدهد. قطعاتی را که ایراد پیداکرده بود، از تهران تهیه و جایگزین کردم. برایش یک روش آزمون، طراحی و با آن بورد را تست کردم. بالاخره ایراد بورد رفع شد. هر دفعه به دفتر تهران می‌رفتم همکارهای باسابقه از دستم دلخور بودند که اضافه‌کاری و حق مأموریتمان را از دستمان گرفته‌ای. عادت کرده بودند که تکنیسین فرانسوی که برای تعویض بوردها به نیروگاه می‌آمد، این‌ها هم 120 ساعت به‌عنوان ناظر اضافه‌کاری می‌زدند!   🔸در نیروگاه سرچشمه یکی از ژنراتورها مشکل پیداکرده بود. بعد از دو سه بار بررسی متوجه شدم که ایراد از یکی از بوردهای کنترل است. مشکلش زیاد هم سخت نبود. ایراد از یک IC بود. تهران را زیرورو کردم. از آن شماره پیدا نکردم. عوضش یک IC پیدا کردم که پایه‌هایش با بورد همخوانی نداشت اما کارم را راه می‌انداخت. مجبور شدم تغییراتی در اتصالات بورد بدهم و با سیم، پایه‌های IC را به بورد وصل کنم. با این کار مشکل ژنراتور حل شد و وارد مدار شد. این کار سروصدای زیادی کرد. مدیران نیروگاه‌های مختلف رفته و از نزدیک بورد را دیده بودند. وقتی که بعدازاین اتفاق برای تعمیرات اساسی توربین گازی نیروگاه ری به آنجا رفته بودم، رئیس نیروگاه مرا صدا زد و پرسید: مهندس تعمیر آن بورد کار شما بود؟ گفتم: بله. گفت: می‌دانستی اگر الآن فرانسوی‌ها بودند اخراجت می‌کردند؟! گفتم: نیروگاه خوابیده و شما هیچ قطعه‌ای ندارید تا راه بیفتد. گناه که نکرده‌ام. تغییراتی داده‌ام که نیروگاه راه بیفتد.   @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🚀 دانشمندی با آرزوهای دوربرد ۲ چند روایت از سه دهه فعالیت‌های موشکی شهید تهرانی‌مقدم
روایت پیشرفت ایران
🚀 دانشمندی با آرزوهای دوربرد ۲ چند روایت از سه دهه فعالیت‌های موشکی شهید تهرانی‌مقدم
🚀 دانشمندی با آرزوهای دوربرد ۲ چند روایت از سه دهه فعالیت‌های موشکی شهید تهرانی‌مقدم 🔻به موازات استفاده از موشک‌های خریداری‌شده، حاج حسن تصمیم به طراحی و ساخت موشک گرفت. موشک‌ها را اگر می‌خواستیم بخریم، قیمت معمولش چند صد هزار دلار بود، ولی اگر صد میلیون دلار هم پول می‌دادیم، کسی به ما موشک نمی‌داد. به ما فشنگ هم نمی‌فروختند چه برسد به موشک. در چنین شرایطی اگرچه در اوج جنگ ما نیاز خیلی زیادی به موشک داشتیم، اما حسن دو فروند از هشت فروند موشکی را که لیبیایی‌ها به ما داده بودند، جدا کرد و برای مهندسی معکوس برد. این مسئله در آن موقع برای ما جا نیفتاد که چرا الآن او این کار را کرد؛ اما در جلسه‌ای که خدمت آقای خامنه‌ای که آن زمان رئیس‌جمهور بودند رفتیم، ایشان به‌شدت بر موضوع خودکفایی تأکید کردند و حتی به وزیر سپاه ایراد گرفتند که چرا ساخت این موشک‌ها را شروع نکردید.     موشکِ اسرائیل‌زن 🔻کار موشک‌های سوخت جامد و مایع را به موازات هم پیش می‌بردیم. موشک شهاب 1 از روی موشک اسکادبی کپی‌برداری شد و به نتیجه رسید و کمتر از 2 سال بعد، شهاب 2 با بُرد 500 کیلومتر ساخته شد. هدف‌گذاری حسن، زدن اسرائیل بود و می‌گفت ما باید موشکی داشته باشیم که بتوانیم اسرائیل را بزنیم. در آن روزها با فشاری که به صنایع آوردیم، اولین موشک‌های «اسرائیل زن» ما مثلاً در حد 1100 کیلومتر بیشتر بُرد نداشت؛ باید آن را به مرز گیلانغرب می‌بردیم تا می‌توانستیم اسرائیل را بزنیم. 🔻هدف‌گذاری ایشان این بود که ما باید به برد دو هزار کیلومتر برسیم. اعتقاد داشت رژیم صهیونیستی دشمن ماست و روزی ممکن است ما درگیر بشویم؛ بنابراین با توجه به اینکه هم‌مرز نیستیم، به موشکی با این بعد مسافت نیاز داریم تا بتوانیم اسرائیل را به‌صورت مستقیم مورد هدف قرار دهیم. یک‌بار برنامه‌ریزی کرد تا زودتر به برد ۲۰۰۰ کیلومتر برسیم؛ بعد برگشتیم و خلأهای بین این بُرد را به لحاظ کمّی و کیفی برطرف کردیم. 🔻 ما کارمان را از کجا شروع کردیم؟ ابتدا که راکت می‌ساختیم و شلیک می‌کردیم، دریک منطقه‌ای به شعاع ۲۰ الی ۳۰ کیلومتر دیده‌بان می‌چیدیم، اما هیچ‌گاه محل اصابت را پیدا نمی‌کردیم! این نتایج که پرتعداد هم اتفاق افتاد، کسی را مأیوس نکرد. امروز اما بچه‌ها می‌روند نگاه می‌کنند می‌بینند اصابت موشک یک گودال ده الی پانزده متری به عمق هفت هشت متری را ایجاد کرده و مرکز آن گودال دقیقا نقطه‌ی صفر مختصات ماست. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
«وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون.» شهادت گوارای سرور مقاومت شهید سید حسن نصرالله رضوان الله علیه باشد.
ترشِ شیرین
روایت پیشرفت ایران
ترشِ شیرین
ترشِ شیرین همیشه وقتی از کتابی خوشم می آید، اولین چیزی که در حین خواندن کتاب ذهنم را مشغول میکند این است که کتاب را به چه کسی هدیه دهم و با چه کلماتی توصیفش کنم تا دیگران ترغیب شوند مطالعه اش کنند. «ترش شیرین» از همان کتابها بود. سه نفر را نشان کردم برای هدیه دادن. اما وقتی بخواهی یک کتاب روایت پیشرفت را به کسی معرفی کنی که با این حوزه آشنا نیست،کار کمی سخت است. لابد اگر بگویی کتابی ست درباره «یک نقش آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید» هاج و واج نگاهت می کند. یا اگر بگویی روایتی است درباره زرشک و مشکلات باغدارانش، احتمالا برایش هیچ جذابیتی ندارد و فکر میکند دیوانه ای که چنین کتابی میخوانی. یا حتی اگر بروی آخرش و بگویی ماجرای ساخت یک دستگاه کاربردی توسط یک شرکت دانش بنیان است، باز میپرسد:«چرا باید همچین کتابی رو بخونم؟» اما حقیقت آن است که «ترش شیرین» قصه زندگی است. زندگی بخشی از مردم سرزمین مان که به محصولی خوش عطر و طعم به نام زرشک وابسته است. اما روزگار به آنها سخت گرفته و همیشه خدا هزارن گرفتاری برای کاشت و برداشت و فروش محصولشان دارند. حالا همراه میشویم با پسر بچه ای به نام سعید که از کودکی شاهد مشکلات پدربزرگ و بقیه اهالی روستای تخته جان است و میبیند و میشنود که از هر ده کلمه که میگویند، دو تایش زرشک است. او که در شهر زندگی میکند، هربار به روستا می آید فکر و ذکرش میشود مثل بزرگترها: زرشک. 🔻مگر می‌شود در جمعی باشی که شبها بعد از برداشت محصول، چند ساعت وقت صرف میکنند برای بیرون آوردن تیغ های ریز شاخه ها از دست و پایشان، ولی به این فکر نکنی که: «به زحمتش می ارزد؟» مگر می‌شود بی تفاوت باشی وقتی می بینی محصولی را که با این سختی چیده اند، آنقدر به قول خودشان زودرنج و حساس است که ممکن است موقع خشک کردن پلاسیده و بدبو شود؛ آنقدر که مجبور شوند حاصل دسترنج شان را کیلو کیلو زیر خاک چالش کنند. مشکلات سرمازدگی محصول، یخ بندان آب یا خشکسالی هم هر کدام جور دیگری قدرت نمایی می‌کردند. حالا قصه این آقا سعید میرسد به روزهایی که طلبه اصفهان میشود و آنجا باز دغدغه مردم زرشک کار منطقه رهایش نمیکند. مدل کار کشاورزان اصفهان را می بیند و با سری پر از فکر و ایده به زادگاهش برمی‌گردد. 🔻حجت الاسلام سعید پورمهدوی، با کمک خودِ مردم روستای تخته جان دست به اقدامات متنوعی میزند که نتیجه اش تحولات چشمگیری بود در کیفیت زندگی اهالی. هم از بعد اقتصادی و هم فرهنگی. تا جایی که مردم روستاهای دیگر از ایشان دعوت کردند که به روستای آنها هم برود و پرچم دار تحول شود. بار مشکلات زرشک را با کمک دو شرکت دانش بنیان و دستگاهی که ساخته اند، کم میکند. برای حل مشکلات اقتصادی، اعتیاد، ساخت مسجد و مدرسه و درمانگاه، زیارت فرستادنِ زیارت نرفته ها و خلاصه هرچه فکرش را بکنید طرح و برنامه ای پیاده میکند. 🔻نیمه پایانی کتاب هم از آن دو شرکت دانش بنیان و مسیر سخت ساخت محصولشان میخوانیم. از کسانی که در این مسیر کمک کردند، کسانی که اعتماد کردند و هزینه دادند و دستگاه تازه کاری که پر ریسک است خریدند تا اشکالاتش دربیاید و برطرف شود. جذابیت روایت پیشرفت برای من این است که تک خطی و یک بعدی نیست. به جزییات توجه میکند، نقش کسانی را که شاید در نظر اول مهم نیاید، نادیده نمیگیرد و قطعات پازل را هرچند یکی بزرگ و یکی کوچک، درست سرجایش میگذارد تا تصویر زیبا و کاملی به مخاطب ارائه شود. این کتاب، این کار را به درستی انجام داده. البته همیشه جا برای نقد و بهتر شدن وجود دارد. قطعا طراحی جلد و صفحه آرایی زیباتر، می تواند نقش مهمی در اقبال مخاطب به کتاب ایفا کند.
⭕️ «آمادگی برای یادگیری» ۱ سی سال تلاش رسانه‌ای آمريکا برای بهبود فاصله آموزشی از دوران کودکی بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ «آمادگی برای یادگیری» ۱ سی سال تلاش رسانه‌ای آمريکا برای بهبود فاصله آموزشی از دوران کودکی بخشی
⭕️ «آمادگی برای یادگیری» ۱ سی سال تلاش رسانه‌ای آمريکا برای بهبود فاصله آموزشی از دوران کودکی بخشی از متن: 💠برای حل مسائل مرتبط با بی‌عدالتی آموزشی که این‌سال‌ها بیشتر موردتوجه قرار گرفته است، رسانه قطعا بخشی از راه‌حل است. با این حال فهم عمومی از راه‌حل رسانه‌ایِ فاصله آموزشی، اغلب بر مسئله کنکور و آمادگی برای آن تمرکز دارد و توجه کمی به ریشه‌های فقر آموزشی در دوران کودکی می‌کند. در این مطلب با مرور تجربیات حاصل از سیاستگذاری و اجرای سی‌ساله طرح «آمادگی برای آموزش»، که در وزارت آموزش و رسانه ملی آمریکا پی گرفته شده است، مسیرها و امکان‌های متعدد برنامه‌ریزی دولتی و استفاده از ظرفیت‌های متنوع و ترکیبی رسانه‌ای مرور می‌شود. خط شروعی که عقب‌تر است! 🔻تحقیقات نشان داده است که اثرگذاری فقر بر سطح تحصیلات، از پیش از ورود کودکان به مدرسه آغاز می‌شود. شاید یکی از معروف‌ترین نتایج تحقیقاتی شکل‌دهنده این ادعا، شکاف عمیق میان کودکان خانواده‌های کم‌درآمد و طبقه متوسط را بر اساس تعداد واژگان متوسطی که کودکان سه‌ساله در ابتدای ورود به پیش‌دبستانی دارند، نشان می‌دهد. در این تحقیق که در سال 1995 انجام شده است، متوسط تعداد واژگان مورداستفاده کودکان خانواده‌های کم‌درآمد 3000 کلمه در برابر 20000 کلمه کودکان خانواده‌های طبقه متوسط است. شکافی که به نظر می‌رسد بیشتر ناشی از دسترسی متفاوت کودکان خانواده‌های محروم به کتاب و منابع نوشتاری است و آنها را در معرض تعداد کلمات جدید کمتری قرار می‌دهد. 🔻بنابراین حتی با فرض شرایط آموزشی مناسب مدارس، این نقطه شروع بسیار متفاوت، اثر بسیار زیادی در توانایی خواندن کودکان محروم در مدرسه دارد و به‌ویژه زمانی که آنها قرار است از مرحله «آموختن خواندن» به مرحله «خواندن برای آموختن» برسند، موجب توانایی پایین‌تر آنان در درک مطلب می‌شود. در یکی از تحقیقات ویژه بر خانواده‌های کم‌درآمد مشخص شد که بسیاری از والدین، بیشتر بر تأمین نیازهای اساسی خانواده متمرکز هستند و نمی‌توانند زمان مناسبی را برای سهیم‌شدن در فعالیتهای کودکانشان داشته باشند. آنها از اثرات شعرخوانی و بازی‌های ساده تشخیص حروف و کتابخوانی روزانه بر قابلیت‌های خواندن کودکانشان آگاهی ندارند. با این وجود، همگی عنوان کرده‌اند درصورتی‌که فعالیت‌های قابل‌برنامه‌ریزی ساده‌ای وجود داشته باشد، مایل به انجام آن خواهند بود.   آغاز طرح «آمادگی برای یادگیری» 🔻در سال 1991، ارنست بویر در گزارش خود با نام «آمادگی برای یادگیری؛ مأموریتی برای ملت»، توجه‌ها را به سمت افت آمادگی کودکان برای مدرسه جلب کرد. این گزارش در کنار شناخت قدرت بالا و قابلیت دسترسی فراطبیعی رسانه، موجب شد که در سال 1992، کنگره آمریکا سرمایه‌گذاری بر برنامه‌های عمومی رسانه‌ای آموزشی کودکان را تصویب کند تا در نهایت از سال 1995، وزارت آموزش آمریکا برنامه «آمادگی برای یادگیری» یا همان RTL را در سازمان رسانه ملی و شبکه ملی کودک PBS ، آغاز کند. در دوره ده‌ساله اول و با اختصاص دو بودجه پنج‌ساله، شبکه PBS توانست محتوای برنامه‌ها و کارتون‌های پرطرفدار آن زمان خود را، از لحاظ غنای آموزشی، تخصصی‌تر و بهتر کند و چند کارتون و برنامه موفق جدید نیز بسازد، حدود سه میلیون کتاب میان کودکان کم‌درآمد توزیع کند و برای بیش از یک میلیون نفر از والدین و فعالان حوزه مراقبت از کودک، راهنمایی‌هایی درباره «آموزش مؤثر سواد خواندن و نوشتن» ارائه کند. (مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ ) @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🔰 پیشرفت هایی که از دل عملیات بیرون می‌آمد ۱ خاطرات دکتر حمیدرضا طیبی از چندین سال فعالیت در جهاد دانشگاهی دانشگاه علم و صنعت 💠بخشی از متن⬇️