eitaa logo
داریوش سجادی
936 دنبال‌کننده
868 عکس
297 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ سالی‌تاک و پلی‌بوی! ساکن سیاره چهارم در کتاب شازده کوچولو، تاجرپیشه‌ای متوهم بود که در «شهوت مکنت» با شمارش و ثبت عدد ستارگان و نگاهداشت‌اش در صندوقچه دفینه‌هایش، با خود و برای خود از طریق وجد «این همانی‌اش» با اعیان و اغنیا، خلسه درمانی می‌کرد! بر همین منوال «سالومه سیدنیا» یکی از ژانگولرهای تبلیغاتچی شبکه سلطنت طلب «من و تو» را می‌توان روان‌نژندی از جنس اخترک چهارم اگزوپری انگاشت که در جدیدترین توئیت‌اش متوهمانه و بشکلی قابل ترحم خود را در قامت ژاندارکی افسانه‌ای فهم کرده و نوشته: هشت نه سال پیش که صفحه فیسبوک سالی تاک شد صدهزارنفر بابام بهم گفت هر وقت دو برابر ظرفیت استادیوم آزادی شدی تازه میتونی بگی حرفی برای گفتن داری ... بابا نیستی ببینی دخترت بالای میلیون فالوئر داشت و این حکومت از ترسش زد هکش کرد ... دخترت شده کابوس اینا ... بابا نیستی ترس اینا رو ببینی(!) سالومه خانم متوجه نیست کثرت فالوئر لزوما نه شانیت می‌آورد و نه متضمن اعتبار و منزلت و صاحب صلاحیتی است. حکایت ایشان قرینه نشریه پلی‌بوی است که از جمیع نشریات معتبر و جدی دنیا پرتیراژتر و بیش مخاطب‌تر است با این تفاوت که برخلاف سالومه «هیو هفنر» مالک پلی‌بوی دچار اختلال مشاعر نیست و از تیراژ بالای مشتریان نشریه‌اش دچار توهم «خویش رستم بینی» و «همه از من می‌ترسن» نشده!
واضعان خشونت! ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
‍ واضعان خشونت! مصاحبه اخیر خبر‌آنلاین با «عباس عبدی» در رابطه با نتیجه انتخابات مجلس، صرف‌نظر از محتوا از منظری پاتالوژیک شاخصی از کژراهه «خویش‌بیش‌بینی» و «متفرعنانه‌ای»است که تالی فاسد اصلاحات و اصلاح‌طلبان در ایران شد و این جنبش بالنده را به غمزه مسئله‌آموز صد متکبر کرد! عبدی در این مصاحبه و در پاسخ به توفیق جذب آرای خاکستری توسط اصولگرایان در انتخابات اسفند گذشته می‌گوید: رای اصولگرایان رأی خاکستری نبود، رأی خاک بر سری بود(!) اخر در تهران با حدود ۲۲ درصد مشارکت چه چیزی را باید پیروزی نامید؟ و اگر کسی این موضوع ساده را متوجه نشود باید معلولیت فکری برای او در نظر گرفت(!) هر چند اظهارات عبدی طعنه به رقابتی نبودن انتخابات است اما فلتات زبانش قرینه شعاری است که از عمق تنفر و تفرعن در فردای پیروزی حسن روحانی توسط پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان در سطح شهر و با این مضمون ابراز شد: بدون هیچ دلیلی ـ خاک تو سر جلیلی(!) اصلاح‌طلبی با چنین خوانشی مبنای زایش و پردازش و گدازش عنصر خشونتی است که تصادفا اصلاحات خود را نافی آن معرفی می‌کرد و اکنون همان اصلاحیون با چنین انانیتی خواسته یا ناخواسته دامن زننده حلقه بسته خشونت جدلی‌الطرفینی در زمین رقابت‌های سیاسی ایران شده‌اند. در ۸۸ نیز همین آزموده مبنای جنگی مغلوبه بین طرفین شد و آنموقع نوشتم و اکنون نیز بازنوشت می‌کنم: خشونت در موسع ترین تعریف ناظر بر قول یا فعلی است که توسط آن عنصر خشونت‌ورز «عواطف یا جوارح» فرد یا افراد را مورد جراحت قرار می‌دهد. بر مبنای این تعریف با «مشت و لگد و چماق» بینی کسی را شکستن همان قدر خشونت است که با «فحش و متلک و ناسزا» روح و روان و عواطف و احساسات و شخصیت کسی را خوار و تحقیر و تخفیف کردن! خشونت‌ورزی از طریق جریحه‌دار کردن روحیات رقیب و هل دادن ایشان به تنگنای واکنش ،هم‌تراز با تعریف خشونت و بالتبع بازتولید خشونت در سیکل بسته و هم افزای تحقیر و زنجیراست. خشونت امری خلق‌الساعه نیست تا در خلاء بجوشد و برای اعمال خشونت ابتدا باید تولید نفرت کرد تا به اقتفای آن بتوان غول خشونت را از بطری خارج کرد! ـــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بقول سردار سلیمانی: انقدر با حجاب بي حجاب نكنيد اون دختري كه ميگين بدحجابه اونم دختر ماست ؤجزئي از خانوادة ي ما
‍ پادتن‌های سیاسی! پادتن نوعی پروتئین است که در دستگاه ایمنی بدن بصورت طبیعی تولید و به مصاف باکتری یا ویروس موجود در بدن می‌رود. پادتن‌های سیاسی را نیز می‌توان اندیشه‌ها و تئوری‌هائی از مُلکداری تلقی کرد که به مصاف ملوک و مُلکدارانی می‌رود که فاقد شایستگی و استاندارهای مُلکداری‌اند و نقش آلترناتیو برای رژیم حاکم را عهده‌داری می‌کنند. بر این اساس و با خوانش مخالفان جمهوری اسلامی اگر فرض را بر فقدان صلاحیت حکومت در ایران قرار داده و جمهوری اسلامی از پلشت‌ترین و فاسدترین و مستبدترین و ناصالح‌ترین و جنایتکارترین حکومت‌های جهان محسوب انگاشته شود! آنگاه جای این پرسش باقی است که علی‌رغم همه سیئات و ظلمات و ضایعات و بی‌صلاحیتی‌های مفروض انگاشته شده برای جمهوری اسلامی چرا در عمل و طی این ۴۱ سال هیچ اندیشه آلترناتیو و مدل جایگزین نتوانسته در ایران ریشه داده و جوانه بزند!؟ چرا اپوزیسیون با فرض‌انگاشت بی‌کفایتی و بی‌صلاحیتی حکومت طی این مدت نتوانسته رسالت پادتنی‌اش را انجام داده و حتی یک شخصیت یا ظرفیتی را از خود برون‌داد نکرده که اشک شوق در چشم مخاطب بنشاند و بتواند راهی فریباتر و دلرُباتر و جذاب‌تر را به مخاطب عرضه کند و موجبات همگرائی و اقبال ایرانیان شود. با گذشت ۴۱ سال از حکومت عصاره فضل و دانش و بینش اپوزیسیون در ایران شده «من و تو» و «رقص یادت نره» و «بشکن و بالا بنداز» و ژنرال‌هایشان نیز مجانینی‌اند از قبیل ساسی مانکن و سالی تاک و مشتی فسیل‌های فریز شده در ۵۷ و تاکسیدرمی شده در اباحیت!
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... صمیمانه‌ها و دل‌مویه‌های مادر شهید جاوید‌الاثر و مدافع حرم «علی جمشیدی» با چفیه بجا مانده و یادگار از فرزندش که بعد از سه سال از سوریه رسیده 😔😔😔
... از باشنده‌ها تا پاشنده‌ها! حسن روحانی در کسوت ریاست جمهوری پیش از آنکه گزینش مردم باشد گماشته مرحوم هاشمی بود که بصراحت در فردای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ اظهار داشت: تا قبل از حمایت من، روحانی تنها ۵٪ رای داشت و با حمایت من رای روحانی ۵۰٪ افزایش یافت! هاشمی با چنین اظهاراتی ضمن القای خود در قامت یک «کینگ می‌کر» و تخفیف روحانی، عملا وی را در قامت گماشته خود در ساختمان پاستور برسمیت شناساند و از طریق سیاست «مردی در سایه» معرکه‌گردان دولت تدبیر و امید شد. اسفند ۷۶ و شش ماه بعد از پایان امپراطوری هاشمی در نهاد ریاست جمهوری، در مقاله «فراموش‌شدگان» با اشاره به فرازی از کتاب «قهرمان در تاریخ» نوشتم: سیدنی هوگ در کتاب «قهرمان در تاريخ» در توصيف شخصيت لنين می‌گويد: لنين در استفاده کردن برای هدف‌هايش از کسانی که در صفوف حزب بودند ولی با نظراتش موافق نبودند استعداد بزرگی داشت. او می‌توانست با کسانی کار کند که بدون او نمی‌توانستند با يکديگر کار کنند! قابلیتی که هاشمی نيز طی دوران رياست جمهوری‌اش اين توانائی را بنحو احسن از خود نشان داد. پنج ماه بعد از فقدان هاشمی رفسنجانی نیز در خرداد ۹۶ و در مقاله «محلل ناکام» گفتم: در نبود هاشمی دیگر روحانی را نیز باید تمام شده تلقی کرد و «همه مردان هاشمی» از جمله روحانی در نبود «مقتدا» فاقد گرانیگاه شده و در «غیبت‌اش» آن گماشته‌گی دچار گمگشتگی شده که چون کشتی بی‌لنگر «کج می‌شد و مژ می‌شد» که شد! و از درون پاشید و مملکتی را پاشاند و از باشندگی برای اکبر به پاشندگی در نبود اکبر رسید!
إِنَّ اللهَ يُعطي أَصعَبَ مَعارِكِهِ لِأَقوى جُنودِهِ :