٣
#نهضت فکر
بسم الله الرحمن الرحیم
حرکت باطنی درون فرد که نتیجه آن، رشد و هدایت و تبیین حق است ، فكر ناميده مي شود.
گاه این تفکر ، عبادت محسوب و میزانش هم بر اساس عمق فکر متفاوت است . دین به ما آموزش می دهد چه زماني باید تفکر داشته باشیم و در چه اموری باید فکر کنیم.
بعضي اوقات انسان تصور می کند فکر کرده است در حالی که فکر نیست ، وهم و خیال است .
اگر انسان فکر صحیحی داشته باشد زندگی او زندگی سالمی است هم دنیایی دارد که مطلوب اوست و هم آخرت او مطلوب خواهد بود.
در هنگام تفکر، جد و جهد خاصی لازم است تا شیطنت و وسوسه بر انسان حاکم نشود و انسان خود را به دور از امور منفی در یک فضای سالمی قرار دهد تا به مطلوب نائل شود .
"عوارض فکر نکردن "
گاهی اوقات می گوییم اگر فکر نکنیم چه می شود؟ بدون فکر وارد میدان می شوم و فقط از دیگران تقليد می کنم و خودم فکر نمی کنم .
در حاليكه در اصول دین بايد تحقیق و در فروع بايد تقلید کرد.
عوارض فکر نکردن :
"عصبانيتهاي نا بجا"
١- عصبانیت های نابجا، گاهی اوقات چون فکر نمی کنیم نه در شروع و نه درعاقبت امر شرایط را نمی پسندیم با دیگران و با خود درگیر هستیم ، ولی وقتي فکر می کنيم و امور را به طور جدی بررسی می نماييم متوجه مي شويم جایی برای این میزان عصبانیت و درگيري با خود و ديگران وجود ندارد.
اگر راه بیافتيم و امور متعددی را که سر راهمان هست ببینيم با خود و ديگران برخورد نادرست نداريم.
در واقع وقتی آدمي فکر می کند خود را در فضای راحت قرار می دهد و وقتی در امور مختلف فکر نمی کند قضاوت های نابجا و عصبانیت های نابجایی دارد .
دوازده سال قبل فردی در پیاده روی اربعین می گفت اقایی در گاری دستی نشسته و خانمی او را می برد از دور خیلی ناراحت شدم و گفتم واقعا چقدر این مرد بي ملاحظه است اما بدون فکر نظر داده بودم چون وقتی نزدیک شدم دیدم آن اقا پا ندارد و خانم چشم ندارد ، اقا روی گاری دستی نشسته خانم از آقا فرمان مي گيرد كه به كدام سمت برود.
وقتی فکر نمی کنم نسبت به آدم ها بدبين مي شوم اما وقتی فکر می کنم فوري نظر نمي دهم و در تعاریف از آدم ها، سانسور ها را پیدا می کنم، والا دائم خواهم گفت مگر آدم عاقل فلان كار و فلان کار را انجام می دهد؟ و خلاصه مرتب اعتراض و شكايت دارم.
"دخالتهاي بي جا"
٢-یکي ديگر از عوارض فکر نکردن نظریه پردازی و دخالتهاي های نابجا است . بطور مثال تا دختر ازدواج نكرده می گویند چرا ازدواج نكردي؟ حتما سخت می گیری حال که شوهر کرد مي پرسند چرا باردار نشدی؟ بعد بچه دار شد می گویند يك بچه كم است نسلت را زياد كن !حال اگر فردي بچه دار نشود یا دخترش خواستگار مناسب ندارد، فقط با یک جمله چه تنشی ایجاد كرده ايد .بايد فکر کنيد حرف و پيشنهاد شما فایده دارد یا نه ؟ حتي اگر فايده هم دارد چرا بايد سوال كنيد؟ این فرد ازدواج کند و يا بچه دار شود همه می فهمند چه نيازي به تفتيش و پرس و جو هست؟ نمی دانیم سوال و دخالت بيجا چه عوارض منفی ایجاد می کند .
پس یک عارضه منفی فکر نکردن نظریه پردازی نابجا است گفتنِ سخت می گیری و چرا چرا كردن نظریه پردازی است كه بابت همه این نظریه پردازی ها مسئول هستید. چون با روان فرد بازي كرده ايد .
مثل اينكه بگوييد چرا تصادف كردم؟ فکر نکردم و پیچیدم و فکر نکردم و تند رفتم یا ترمز کردم و ده تا ماشین به هم خورد ، اسم همه خرابكاري ها یک لحظه "فکر نکردن"، است ولی چه خانواده هایی را كه درگیر و چه مشكلاتي كه ايجاد كرده است .
"تعصب نابجا"
٣-عارضه ديگر فکر نکردن، متعصب بودن است. تعصب یک امر شیطانی است.
(عصبه پیچیدن گیاه دور چیزی است)
گاهی اوقات ما روی امر نادرستی پافشاری مي كنیم مثلا در عالم طلبگی قانونا بايد هر کتابی از ب بسم الله تا ت تمت، خوانده شود. البته خيلي عمق دارد و چیز خوبی است ولی بعضی از مباحث به هیچ عنوان مبتلا به خانم ها نیست بايد روي آن فکر کرد، در حال حاضر بحث برده داری سالبه به انتفاع موضوع است، نگویيم من تعصب دارم بايد همه متون فقهی بطور کامل خوانده شود. خوب در نهايت چه مي شود؟ من این حرف را زدم این سوال را کردم، این نظریه را دادم بعد چه خواهد شد؟
در اين مرحله فکر نكرده و روی تعصب باطلمان که شیطانی است، پافشاري و اصرار كرده ايم .
"ايراد گرفتن "
٤-عارضه دیگر فکر نکردن ، ايراد گرفتن است .
مثلا بدون فکر کردن و بدون توجه به شرايط فرد، به او اعتراض می کنيم: چرا این لباس را پوشیدی؟ چرا اين رفتار را كردي؟ چرا اين حرف را زدي؟