eitaa logo
در محضر استاد بروجردي
2هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
161 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
٢                                                                                                     همانطور كه در جلسه قبل ذكر شدگاهی تصور ما بر اينست كه مشغول فکر كردن هستيم اما فکر نبوده و خیال و گمان و توهم بوده است . در روایات متعدد فکر را عبادت حساب کردند. بعضی از روایات 70 سال عبادت را مساوی با یک ساعت فکر مي دانند. و بعضی یک ساعت فکر را عبادت مي دانند. و بعضی از روایات بدون قید فکر را عبادت حساب کرده اند . فکر یک حرکت پنهانی از یک مبدایی به یک مقصدی برای رسیدن به مطلوبی است كه در این حرکت توقف هم وجود ندارد. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: ثَمَرَةُ الْفِكْرِ السَّلَامَة ( تصنیف غرر 58 )  نتيجه و ثمره فكر، سلامتي است گاهی اوقات به نظر خودمان فکر می کنیم ولی بدنبال سلامت روح و خُلق و جسم نيستيم در حاليكه درست فکر کردن به سلامت باطن منجر مي شود. کینه توز و بدخواه نخواهيم بود، بدون احتیاط اقدام نمی کنيم كه منجر به پشيماني شود . در روایت مي فرمايد: الفکر مرآت صافیه آیینه بودن فكر خیلی مهم است ، آیینه معمولی نه درشت ونه ریز می کند، نه بخشی را نشان داده و بخشی را نادیده می گیرد و همه امور را بدون کوچکترین غرض و مرضی نشان می دهد. آیینه بد یا خوب نيست كه ما را به شكل غير واقعي نشان دهد، اگر ما اهل فکر باشیم جامع نگر، کلان نگر و واقع نگر هستیم . در آيينه هرچیز همان طور که هست، دیده می شود و زیاد و کم نخواهد بود، زشت را زیبا نشان نمی دهد و برعكس. اگر درست فکر کنیم ، مثل آيينه شاهد واقعیات می شویم. آیینه چيزي را كه نباشد نشان نمي دهد. آیینه، هست ها را نشان می دهد. شماهمه چیز را بدون افزودنی یا کاستی و در عین واقعیت و بدون کدورت در آيينه خواهيد ديد. بطور مثال وقتی خیلی عصبانی هستم ، فکر نمی کنم بلكه مشغول کید هستم ، ديگر مرآت الصافیه نیست زيرا با عصبانيت ما در آیینه شفاف، خط مي افتد. کینه ، آیینه را دودآلود می كند و قدرت درست فكر كردن را از ما مي گيرد . اگر فکر عبادت است یعنی وقت فکر کردن نبايد از اموري چون بدبيني و خوش بيني متأثر بود بلكه باید در ذهن تخلیه كاملي صورت گيرد. پس چگونه مدعي فکر کردن هستيم اما متوجه نمي شويم بعضي اوقات احساسات غلیظ به میدان آمده است در حاليكه الفکر مرآت الصافیه تریح  حسن عمله من قبحه فکر، آيينه شفافي است كه به ما دروغ نمی گوید البته اگر واقعا فکر باشد. مثلا می گوید خود تو عامل این اعتماد نابجا بوده اي و در این شرايط هم در بد بینی زیاده روی می کنی. فكر حقيقي، همه حسن و قبح کار را به ما نشان می دهد و مهم اينست كه در فکر، بيشتر حسن قبح خود را می بینیم تا حسن و قبح دیگران را. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: الْفِكْرَةُ تُورِثُ نُورا  فکر حقيقي از خود نور به ارث مي گذارد . اگر فکر می کنم اما آشفته هستم، حقيقتا فکر نکردم زيرا به دنبال فکر آسایش و آرامش و دید صحيح است ، دیگر چیزی مبهم باقی نمی ماند و برای انسان شفاف سازي می کند. وقتی فکر می کنيد نور وارد زندگی شما می شود و پس از آن آسایش و آرامش و شادی و نشاط و تحرک هم وارد مي شود و با همه امور نادرست مبارزه صورت مي گيرد . نقش فکر پیشگیری از لغزش است ، یعنی فکر هم نقش پیشگیری و هم نقش درمانی دارد .  در تصنیف غرر ص 58 اميرالمومنين مي فرمايند: دَوَامُ الْفِكْرِ وَ الْحَذَرِ يُؤْمِنُ الزَّلَلَ وَ يُنْجِي مِنَ الْغِيَر فکر اجازه نمی دهد لغزشي داشته باشيم و ما را از تغيير نجات می دهد. بطور مثال گاهی اوقات کاری کرديم كه حواسمان نبوده است می توانیم با فکر و تدبير درست از این تغییری که پیش آمده و مطلوب ما نیست رها شویم . فکر یک حرکت صحیح باطنی بی سرو صدا است. کلی و اشربی و قری عینا فان ترین من البشر احدا فقولی انی نظرت للرحمن صوما ، اسلام به یک زن گفت ساکت باش ، صدایش را در نیاور و هیچ نگو اما نقشه ات را اجرا کن ! فکر یک حرکت مخفیانه است، یک حرکت باطنی است ولی قاعده و قانون و ابزار و روش خودش را دارد بی سرو صدا کاری انجام می شود اما هدف دارد و می خواهد به مطلوبی برسد. وقتي فكر و هدف درست است ، روزگار به کام شما نامطلوب نمي ماند و تمام می شود. روايت اشاره مي كند به دوام الفکر نه دوام القول و نه دوام الغصه و نه دوام الحرف. یعنی خود فكر، حرکت مخفیانه ایجاد می کند و این موجب می شود از تغییرات پیش آمده نجات پیدا کند. در روایتی در مجموعه ورام ص 116 امام حسن علیه السلام می فرماید : فإنّ التفكّر أبو كلّ خير و امّه. بايد تمام کارهای خیر در فکر ريشه داشته باشد یعنی بدون فکر کار ما اعتبار ندارد ، منشأ همه خوبی ها فکر است ، ممكن است جو گیر شویم و خوبی انجام دهیم اما دوام ندارد و آنرا رها مي كنيم.
٤ ""عبادت تفكر"" در این کلاس به عبادتی مي پردازیم که در جامعه اسلامی ما كمتر به عنوان عبادت معرفی شده است ، گاه در ضمن بعضی از روایات می خوانیم و می شنویم که یک ساعت تفکر هفتاد سال عبادت محسوب می شود ، گاه می خوانیم یک ساعت تفکر یک سال عبادت محسوب می شود گاه می خوانیم تفکر عبادتی است که معادل ندارد لا عِبَادَةُ کالتفکر یعنی هیچ عبادتی به اندازه تفکر قرب نمی آورد . قران در بعضي از آیات بابت فکر نکردن گروهی را مورد عتاب قرار می دهد و گاهی در بعضی از آیات دستور به فکر کردن داده شده است . بنابراين بايد در زندگي به ضرورت این عبادت واقف شویم و آن را بسیار پررنگ ببینیم و باور كنيم خَلأش صدمات جبران ناپذیری وارد می کند. ما بايد مثل همه عبادات ديگر شکل این عبادت (تفكر) و قوانين حاكم بر آن را بدانیم . همه عبادات ما مثل نماز و روزه و حج و امر به معروف .....فرمول و قاعده قانون دارد . فرمول و قاعده عبادتِ تفکر چیست ؟؟؟ گاهی گمان می کنیم اهل فکر هستیم در حالی که اهل وهم هستیم ، گاه ضرورت تفكر را احساس نمی کنیم در حالي که بسیار ضروری است . به قول مولوی ای برادر تو همان اندیشه ای/ ما بقی تو استخوان و ریشه ايي/ گاه درست فکر کردن را یاد نگرفته ایم ، در واقع فکر می کنیم ولی چون درست فکر کردن را بلد نیستیم گرفتار وهم و خیال می شویم و يا به خواطر نفسانی خود، عنوان فکر می دهیم در حالی که واقعا فکر نیست . فکر حرکتی بود از مبدایی به مقصدی و آموختیم که در چه اموری باید فکر کرد ، یاد گرفتیم که اگر فردی فکر نکند چه عوارضی در زندگی او ایجاد می شود . فکر، نه تنها انسان را پیش می برد و اجازه نمي دهد در چیزی توقف ایجاد کند بلكه تحول باطنی هم بوجود مي آورد چون حتما در بطن فکر، رشد است. بايد بدانيدحتي اگر فکر کردید و به بن بست رسیدید باز هم فکر نكرديد چون مقصد فکر بی نهایت و دائمي است و بن بستي در آن نمي باشد . ""لذت بردن از تفكر"" نباید فکر کردن برای ما کار سختی باشد ، در زیارت جامعه ائمه المومنین یکی از درخواست ها از خدای سبحان این است که: الفکره وَ العبره انسی وَ عمادی ،خدایا من با فکر كردن و عبرت گرفتن مانوس باشم . انسان وقتی با کسی مانوس است، دوست ندارد از او جدا شود و انس و مجالست با او سخت و عذاب آور نيست . همان طور که فرد از انیس خودش لذت می برد ، از فکر کردن هم كه انيسش شده لذت مي برد. ما بايد به حول و قوه الهی روی فکرهایمان حساب باز کنیم اما قبلا عرض كرديم كه روی هیچ چیز غیر خدا حساب باز نکنيم معلوم است فکر، وجودي الهی است که باید روی آن حساب باز شود و بتوانیم به جهت پیشرفت خود بدان تكيه کنیم . "" ويژگي متقي"" درتصنیف غرر ص ٥٧ اميرالمومنين مي فرمايند: الْفِكْرُ نُزْهَةُ الْمُتَّقِين ‏ متقی به هنگام گردش فکر می کند یعنی از فکر کیف می کند و آرامش مي گيرد. در واقع همه زمان هاي سکوت مومنین، فکر است و اين حالت برایش خسته كننده و ملال آور نیست چون در حال حركت است و سكون ندارد و هر چقدر حرکت کند امور بیشتری برايش مكشوف مي شود. اگر ما در جا بزنیم و ساكن باشيم، خسته می شویم ولی اگر حرکت کنیم با امور تازه ای آشنا می شویم که قبلا آن ها را نیافته بودیم . روایات مي فرمايند: الْفِكْرُ جَلَاءُ الْعُقُول‏ فکر آن چیزی است که عقل را به جلوه می گذارد ، فکر آن چیزی است که غبار را از روی عقل مرتفع می کند، فکر آن چیزی است که حکومت عقل را به نمایش می گذارد ، هرچقدر بیشتر فکر کنید عقل باطنی درونتان بيشترظهور پیدا می کند و موجب می شود عقل نمایشگري نمايد . بعضی چون فکر نمی کنند عقلشان تعطیل است ، وقتی افراد فکر صحیح دارند حاکمیت عقل در زندگی آنها مشاهده می شود . " ملازمه فكر و بصيرت"" روايت مي فرمايد: هرچقدر فکر کنید تیز بین تر می شوید رَأْسُ‏ الِاسْتِبْصَارِ الْفِكْرَة  اگر بصیرت را به انسانی تشبیه کنیم سرِ آن فکر است ، چطور اگر انسان سر نداشته باشد مرده است ، بدون دست و پا و بدون چشم و گوش امكان زندگی كردن هست ولی اگر سر را  جدا کنید زندگی معنا ندارد ، اگر (سر را )فکر را از بصیرت برداریم چیزی به اسم بصیرت وجود نخواهد داشت . تیزبینی، آبنده نگری، واقع نگری، فقط در پرتو فکر است ، بدون فکر چیزی را حقيقتا مشاهده نمي كنيم و صرفا ظواهر را می بینیم . و از طرفي وقتی می گویند فکر، گردش است یعنی با فکر سرحال می شویم و بد اخلاقي ها مرتفع مي شود. ""متفكر مورد رحمت خداست"" در روایت آمده است : رحم الله امراء تفکر فاعتبر خدا رحمت کند کسی را که فکر کرد و عبرت گرفت یعني اگر واقعا اهل فکر باشیم مشمول دعای امیرالمومنین علیه السلام قرار خواهيم گرفت .
٥ "فكر، عبادت است" بعضی از اموری که در زندگی مشاهده می شود نمایشگر يك حقیقت تلخ است و آن اينکه فکر در زندگي به عنوان یک عبادت کم تر جا باز كرده است و بعضی از اموری که از نگاه ما به عنوان فکر تلقی می شد با بررسی دقیق تر متوجه مي شويم خیال بوده است نه فکر و از خواطر محسوب می شده است . فکر آن چیزی است که آغاز و پایانش مشخص است ، بنابر این حتما ما را به مطلوبی می رساند و لذا انچه كه برحیرت و سرگرداني ما اضافه می کند فکر محسوب نمی شود . مولوی در دفتر دوم بیت٣٢٠٧ مي گويد : فکر آن باشد که  بگشاید رهی راه آن باشد که پیش آید شهی قطعا فکر فرج ایجاد می کند ، یعنی شما را از بن بست نجات می دهد و یک خط سیری در اختیار شما قرار می دهد . - [ ] راه آن است که انسان بزرگی، معرفتي را به مردم معرفی می كند و آن بزرگ با بزرگواری و ولایت خودش، فرد را به مطلوب می رساند . - [ ] ممکن است این بزرگ دروني ما عقل باشد یا بزرگی از بیرون بر ما ظاهر شود که به او مراجعه و از او نظر خواهی کنیم . - [ ] "آيا فكر به عمل منجر مي شود" ربط بین فکر و عمل این است وقتی انسان فکر می کند ، این فکر قطعا به عمل منجر می شود ، (اول فکر آخر آمد در عمل )، ادامه فکر عمل است . فکر نقش بذر را در زندگی دارد ، اگر بذر خوب كاشته شود و افکار صحيح باشد، حتما به اعمال درست منتهی می شود و اگر بذر ناسالم باشد، عمل ناسالم دريافت خواهد شد. گاهی اوقات بايد افکار نامناسب بلافاصله جمع شود و ابیاری نشود ، باید خشک گردد ،اصلا نباید این فکر را می کردید، ممنوع بود چون فکر نامناسب منجر به عمل سیئ و کار نادرست می شود . گاهی اوقات افکار افراد مثل موج یک دریاست، موج بالا می آید لحظه بعد ناپدید می شود ، همه باید روي فكر اول و فكرهاي بدنبال آن مراقبه داشته باشند . بحث تنازع بقا در مورد افکار هم بوجود مي آيد يعني یک فكر،فكر دیگر را از بین برده و خود به جاي آن مي نشيند . "حرف زدن با فكر" فکرت گو کج نبین نیکو نگر هست آن فکرت شعاع آن گوهر انسان بايد با فکرش حرف بزند به او برنامه دهد که هرفکری را نکند . انسان مجوز ندارد هر فکری را به درونش راه دهد. به فکر خودش بگوید با زاويه به امور نگاه نکن امور را واقعی و حقیقی ببين ، اگر فکر درست شد، تابش نورش کل زندگی را می گیرد . هر دمی فکری چو مهمان عزیز آید اندر سینه ات هر روز نیز فکر را ای جان به جای شخص دان زانکه شخص از فکر دارد قدر و جان فکر را مثل یک فردي حساب کنید كه اجازه ورود به هر كسي را به داخل منزل نمي دهيد، نگذارید هر فکری هم در وجود شما راه پیدا کند. چطور كنار آدمی كه بوی تعفن مي دهد نمي نشينيم و خود را عقب می کشيم با فکر بد هم باید همين معامله را بکنيم، نگویيم فکر  و خیال است بالاخره سراغ آدم می آید . (نگوييم یک فکر است، فکر کنيم یک آدم است ) توجه كنيم يك فكر چقدر اثر دارد؟ انرژی مثبت یا منفی؟ مي تواند دنیايی از برکات یا نقایص را ايجاد كند . اندازه شما اندازه افکارتان هست . اگر شر باشد شر وارد می کند و شما جزو شروران خواهيد بود و اگر خیر باشد خیر وارد می کند و شما جزو خيرين هستيد. گاهی اوقات فردی یک ساعت كنار شما می نشیند نکبتش یک هفته یا یک عمر شما را می گیرد ، مثلا شما را چشم ميزند و با چشم او یک نعمت اساسي از زندگی شما دور مي شود. و یا یک ساعت در محضر عالمی بودید، بعد از سالیان سال در مستی و لذت او بسر مي بريد . بنابراين فکر را جدی بگیرید و نگویید فکری به سرم زده است . اجازه ندهيد هر فکری وارد وجودتان شود . فکر خوب، شما را وارد اعلی علیین و فکر بد شما را وارد اسفل السافلین می کند زيرا فكر حرکت است یا صعودی یا نزولی . فکر خوب مثل ناوداني است که برکاتی در زندگی شما جاری می كند . "بارش فكر نعمت است" مولوي در دفتر پنجم از بیت ٢٤٩٠مي گويد: آسمان شو ابر شو باران ببار ناودان بارش کند نبود به کار آب اندر ناودان عاریتی است اب اندر ابر و دریا فطرتی است فکر و اندیشست مثلا ناودان وحی و مکشوف است ابر و آسمان ابر و اسمان مثل وحی است از ابر هربارشي مي بينيد از ناودان فکر در زندگی جاری می شود. اب باران باغ صد رنگ آورد ناودان همسایه در جنگ آورد . از آب باران خیلی کار بر می آید ولی ناودان را همسایه ها نمی سازند، می گویند خانه ما را خراب می کند . وقتی در محضر مولوی قرار می گیریم متوجه مي شويم در بعضی از ابیاتش خیلی به فكر بها می دهد می گوید این فعالیت ذهنی باید باشد و برکات خاص دارد و فكر را به خوب و بد تقسیم مي كند و فکر خوب را فکر و فکر بد را خیال ذکر می کند ، دربعضي از ابيات هم می گوید ازفکر کاری برنمی آید مثل فکر در ذات خداوند كه ممنوع است .
٥ "فكر، عبادت است" بعضی از اموری که در زندگی مشاهده می شود نمایشگر يك حقیقت تلخ است و آن اينکه فکر در زندگي به عنوان یک عبادت کم تر جا باز كرده است و بعضی از اموری که از نگاه ما به عنوان فکر تلقی می شد با بررسی دقیق تر متوجه مي شويم خیال بوده است نه فکر و از خواطر محسوب می شده است . فکر آن چیزی است که آغاز و پایانش مشخص است ، بنابر این حتما ما را به مطلوبی می رساند و لذا انچه كه برحیرت و سرگرداني ما اضافه می کند فکر محسوب نمی شود . مولوی در دفتر دوم بیت٣٢٠٧ مي گويد : فکر آن باشد که  بگشاید رهی راه آن باشد که پیش آید شهی قطعا فکر فرج ایجاد می کند ، یعنی شما را از بن بست نجات می دهد و یک خط سیری در اختیار شما قرار می دهد . - [ ] راه آن است که انسان بزرگی، معرفتي را به مردم معرفی می كند و آن بزرگ با بزرگواری و ولایت خودش، فرد را به مطلوب می رساند . - [ ] ممکن است این بزرگ دروني ما عقل باشد یا بزرگی از بیرون بر ما ظاهر شود که به او مراجعه و از او نظر خواهی کنیم . - [ ] "آيا فكر به عمل منجر مي شود" ربط بین فکر و عمل این است وقتی انسان فکر می کند ، این فکر قطعا به عمل منجر می شود ، (اول فکر آخر آمد در عمل )، ادامه فکر عمل است . فکر نقش بذر را در زندگی دارد ، اگر بذر خوب كاشته شود و افکار صحيح باشد، حتما به اعمال درست منتهی می شود و اگر بذر ناسالم باشد، عمل ناسالم دريافت خواهد شد. گاهی اوقات بايد افکار نامناسب بلافاصله جمع شود و ابیاری نشود ، باید خشک گردد ،اصلا نباید این فکر را می کردید، ممنوع بود چون فکر نامناسب منجر به عمل سیئ و کار نادرست می شود . گاهی اوقات افکار افراد مثل موج یک دریاست، موج بالا می آید لحظه بعد ناپدید می شود ، همه باید روي فكر اول و فكرهاي بدنبال آن مراقبه داشته باشند . بحث تنازع بقا در مورد افکار هم بوجود مي آيد يعني یک فكر،فكر دیگر را از بین برده و خود به جاي آن مي نشيند . "حرف زدن با فكر" فکرت گو کج نبین نیکو نگر هست آن فکرت شعاع آن گوهر انسان بايد با فکرش حرف بزند به او برنامه دهد که هرفکری را نکند . انسان مجوز ندارد هر فکری را به درونش راه دهد. به فکر خودش بگوید با زاويه به امور نگاه نکن امور را واقعی و حقیقی ببين ، اگر فکر درست شد، تابش نورش کل زندگی را می گیرد . هر دمی فکری چو مهمان عزیز آید اندر سینه ات هر روز نیز فکر را ای جان به جای شخص دان زانکه شخص از فکر دارد قدر و جان فکر را مثل یک فردي حساب کنید كه اجازه ورود به هر كسي را به داخل منزل نمي دهيد، نگذارید هر فکری هم در وجود شما راه پیدا کند. چطور كنار آدمی كه بوی تعفن مي دهد نمي نشينيم و خود را عقب می کشيم با فکر بد هم باید همين معامله را بکنيم، نگویيم فکر  و خیال است بالاخره سراغ آدم می آید . (نگوييم یک فکر است، فکر کنيم یک آدم است ) توجه كنيم يك فكر چقدر اثر دارد؟ انرژی مثبت یا منفی؟ مي تواند دنیايی از برکات یا نقایص را ايجاد كند . اندازه شما اندازه افکارتان هست . اگر شر باشد شر وارد می کند و شما جزو شروران خواهيد بود و اگر خیر باشد خیر وارد می کند و شما جزو خيرين هستيد. گاهی اوقات فردی یک ساعت كنار شما می نشیند نکبتش یک هفته یا یک عمر شما را می گیرد ، مثلا شما را چشم ميزند و با چشم او یک نعمت اساسي از زندگی شما دور مي شود. و یا یک ساعت در محضر عالمی بودید، بعد از سالیان سال در مستی و لذت او بسر مي بريد . بنابراين فکر را جدی بگیرید و نگویید فکری به سرم زده است . اجازه ندهيد هر فکری وارد وجودتان شود . فکر خوب، شما را وارد اعلی علیین و فکر بد شما را وارد اسفل السافلین می کند زيرا فكر حرکت است یا صعودی یا نزولی . فکر خوب مثل ناوداني است که برکاتی در زندگی شما جاری می كند . "بارش فكر نعمت است" مولوي در دفتر پنجم از بیت ٢٤٩٠مي گويد: آسمان شو ابر شو باران ببار ناودان بارش کند نبود به کار آب اندر ناودان عاریتی است اب اندر ابر و دریا فطرتی است فکر و اندیشست مثلا ناودان وحی و مکشوف است ابر و آسمان ابر و اسمان مثل وحی است از ابر هربارشي مي بينيد از ناودان فکر در زندگی جاری می شود. اب باران باغ صد رنگ آورد ناودان همسایه در جنگ آورد . از آب باران خیلی کار بر می آید ولی ناودان را همسایه ها نمی سازند، می گویند خانه ما را خراب می کند . وقتی در محضر مولوی قرار می گیریم متوجه مي شويم در بعضی از ابیاتش خیلی به فكر بها می دهد می گوید این فعالیت ذهنی باید باشد و برکات خاص دارد و فكر را به خوب و بد تقسیم مي كند و فکر خوب را فکر و فکر بد را خیال ذکر می کند ، دربعضي از ابيات هم می گوید ازفکر کاری برنمی آید مثل فکر در ذات خداوند كه ممنوع است .