eitaa logo
شفا خانه طیبات *مشاوره*فروش*
490 دنبال‌کننده
719 عکس
79 ویدیو
1 فایل
اینجا مکانی برای سالم زیستن و درمان شماست با افتخار موسسه درمانی طب سنتی طیبات جهت درمان قطعی و تضمینی بسیاری از بیماری های لاعلاج داروهای صددرصد گیاهی را در اختیار شما قرار می دهد. مشاوره👇 @tebsaalem
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 ‌ از اول نامزدیمون...💍 با خودم کنار اومده بودم که من، اینو تا ابد ڪنارم نخواهم داشت...💔 یه روزے از دستش میدم...😞 اونم با ... وقتی كه گفت میخواد بره...🚶 انگار ته دلم ،آخرین بند پاره شد...💔 انگار میدونستم ڪہ دیگه برنمیگرده... اونقد ناراحت بودم... نمیتونستم گریه کنم... چون میترسیدم اگه گریه ڪنم، بعداً پیش ائمه(ع) شمـ 😞 يه سمت بود و يه سمت ... احساسم ميگفت جلوش وایسا نذار بره...❌ ولی ایمانم اجازه نمیداد... یعنی همش به این فکر میکردم که ... چطور میتونم تو چشماے (ع)نگاه کنم و... انتظار شفاعت داشته باشم...😕 در حالےکه هیچ کاری تو این دنیا نکردم... اشکامو که دید...😢😭 دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت...😭 "دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیـــــا..." راحت کلمه ی... ❤...دوستت دارم...❤ 💕...عاشقتم...💕 رو بیان میڪرد... روزی که میخواست بره گفت... … "من جلو دوستام،پشت تلفن نمیتونم بگم... ❤...دوستت دارم...❤ میتونم بگم... 💔...دلم برات تنگ شده...💔 ولی نمیتونم بگم ... چیکار کنم...؟!" گفتم... "تو بگو یادت باشه، من یادم میفته...☺️ از پله ها که میرفت پایین... بلند بلند داد میزد... ❣یادت باشـہ... ❣یادت باشـہ... منم میخندیدم و میگفتم: 💕یادم هسسست... 💕یادم هسست 💔 ❤️🍃 💞 💞🌸 @Beit_l_shohada 🌸💞
#وصیتـ❣ #عـشـقـ💞 ✍روی سنگ قبرم بنویسید: تشنه نابودے صهیونیست ها هستم... #شـهـیدمـدافع‌حـرمـ❤️🍃 #مـسـلم‌خـیزآبــ💔🍃 💞🌸 @Beit_l_shohada 🌸💞
خـودم و بـچّہ هام نـذرِ💞 یـہ نـخ معجـرت بـےبـے💔 سـر و جـونِ همـہ‌ ماها😞 بہ فــداے سـرت بـے‌بـے❤️ #شـهـیدمـدافع‌حـرمـ🌹 #مـصـطـفـےصـدرزاده♥️🕊 💞🌸 @Beit_l_shohada 🌸💞
#شـهـیدمـدافع‌حـرمـ🌹 #بـابـڪ‌نـورےهـریــســ💔 حرفے نزدم از غم دورى تـــو اما...❣ اى ڪاش بدانے ڪہ چہ آورده بہ روزم...❤️ #روزتـون‌شهـدایـے❤️ 💞🌸 @Beit_l_shohada 🌸💞
شفا خانه طیبات *مشاوره*فروش*
❤️🍃 💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞 این قسمت: 💔 ❤️ یک روز ما از سمت واحدمون به ماموریت اعزام شدیم.... بخاطر طولانی شدن زمان که با یک شب زمستونی سرد همزمان شده بود❄️😥 مجبور شدیم که هنگام برگشت از ماموریت برای نماز و گرسنگی به یگان خدمتیه بابک بریم....❣ به پادگان رسیدیم و بعده پارک کردن ماشین به سمت ساختمان رفتیم و چندین بار در زدیم... طبق معمول باید یک سرباز در ساختمان رو باز می کرد ، اما انگار کسی نبود... بعد از ده دقیقه دیدیم صدای پا می آید! یه نفر در رو باز کرد... بابک آن شب نگهبان بود...💕 با خشم گفتیم: (بابا کجا بودی ، آخه یخ کردیم پشت در) لبخندی زد و ما رو به داخل ساختمان راهنمایی کرد....🏢 وارد اتاقش که شدیم ، با سجاده ای رو به رو شدیم... به سمت قبله و روی اون کلام الله مجید و زیارت عاشورا بود...🌸 تعجب کردم گفتم بابک نماز می خوندی؟🙁💫 با خنده گفت: (همینجوری میگن) یه نگاهی که به روی تختش انداختیم با کتاب های مذهبی و درسی زیادی رو به رو شدیم....📚 من هم از سر کنجکاوی در حال ورق زدن آن کتاب ها بودم📖 که احساس کردم بابک نیست...! بعد از چند دقیقه با سفره ، نان و مقداری غذا اومد🍛 و گفت: (شما خیلی خسته اید تا یکم شام میخورید منم نمازم رو تمام میکنم) ما به خوردن شام مشغول شدیم و بابک هم به ما ملحق شد اما شام نمی خورد! خلاصه شام که تمام شد نماز رو خوندیم و آماده ی رفتن به ادامه مسیر شدیم که چشممون به آشپزخونه افتاد....🍖 و با خنده گفتیم: (کلک خان برای خودت چی کنار گذاشتی که شام نمیخوری؟😂) بابک خنده ی آرومی کرد و میخواست مانع رفتن ما به آشپزخونه بشه.... ما هم که اصرار اونو دیدیم ، بیشتر برای رفتن به آشپزخونه تحریک می شدیم😍 خلاصه نتوانست جلوی ما رو بگیره و ما وارد شدیم...! دیدیم که تو آشپزخونه و کابینت چیزی نیست😐 در یخچال رو باز کردیم و چیزی جز بطری آب پیدا نکردیم☹️ نگاهمون به سمت بابک رفت که گونه و گوشهاش سرخ شده بود و خندهاش رو از ما می دزدید...😟 این جا بود که متوجه شدیم بابک همون شامی رو که سهمیه خودش بود برای ما حاضر کرده بود...😞 الحق ڪه خیلے به دلمون چسبید و عاشقش شدیم💔 :همرزم شهید🌹 💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞 ولادت:۲۱ مهر ماه سال ۱۳۷۱❤️ شهادت:۲۸ آبان ماه سال ۱۳۹۶❤️ از خوش چهره ترین شهداے مدافع حرم خانوم حضرت زینب(س)❤️ 💔 ❤️🍃 💞🌸 @Beit_l_shohada 🌸💞