eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
778 دنبال‌کننده
2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
📌نکته ها 🏷ياد خدا به ذكر نيست، اگر چه يكى از روشن ياد خداست، زيرا مهم است خدا بودن در تمام حالات در وقت گناه است. 🏷ياد خداوند بسيار دارد، از جمله: 🔖الف: ياد نعمت‌هاى او، عامل شكر اوست. 🔖ب: ياد قدرت او، سبب توكّل بر اوست. 🔖ج: ياد الطاف او، مايه محبّت اوست. 🔖د: ياد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست 🔖ه: ياد عظمت و بزرگى او، سبب خشيت در مقابل اوست. 🔖و: ياد علم او به پنهان و آشكار، مايه حيا و پاكدامنى ماست. 🔖ز: ياد عفو و كرم او، مايه اميد و توبه است. 🔖ح: ياد عدل او، عامل تقوا و پرهيزكارى است. —---------------------------------------------— 📬 پیام ها 1📤- ياد با زبان نمى‌كند، قلبى هم مى‌خواهد. «تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ» 2📤- تنها ياد ، مايه‌ى دل مى‌شود. «بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» 💠امروزه دارندگان زر و زور و تزوير بسيارند، ولى از آرامش لازم خبرى نيست. @darolsadeghiyon
۲۵ دی ۱۳۹۷
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 💠نوار سخنرانی که ماشین دزدی را به صاحبش بازگرداند💠 🌟استاد شیخ حسین یکی از خاطرات خود را اینگونه نقل می‌کند: ❄یک بار عیادت مجروحی جنگی به بیمارستان پاستور نو رفته، بالای سر مریض ایستاده بودم. جوانی از سالن رد می‌شد که مرا دید. داخل اتاق شد و بعد از سلام‌وعلیک با من، از مجروح عیادتی کرد . سپس خطاب به من گفت: «آیا شما وسیله دارید؟» گفتم: «نه، با وسیلۀ عمومی برمی گردم». گفت: «من می خواهم شما را برسانم». گفتم: «مانعی ندارد» سوار ماشین که شدیم، دو-سه بار به صندلی زد و گفت: «حاج آقا، این ماشین که می‌بینی داستان عجیبی دارد» گفتم: «برایم تعریف کن» گفت: «من در یکی از نهادهای انقلاب کار می‌کنم. چندی پیش، خداوند به من بچه‌ای داد. پنج-شش روز بعد در مأموریت اداری بودم که مسیرم به نزدیکی های خانه‌ام افتاد. گفتم بروم چند دقیقه‌ای بچه‌ام را ببینم . وقتی برگشتم، ماشین را برده بودند. داخل ماشین 10 نوار از منبرهای شما در دهۀ محرم، در مسجد جامع تهران و کیف مدارک و مقداری پول وجود داشت. سه روز بعد که از خانه خارج شدم، دیدم ماشین دم در است. هم که پیش خودم بود در را باز کردم. دیدم نامه ای روی صندلی است. در آن نوشته شده بود: «من ماشین را دزدیدم تا ببرم اوراق کنم که به آن نوارها برخوردم. آنها را به خانه بردم و همه را گوش دادم. اصلا نمی دانم گوینده اش کیست؛ ولی به قدری در من اثر کرد که به کلی زندگی ام را از این رو به آن رو کرد. این ماشین شما و این هم پول و مدارکتان؛ اما نوارها را پس نمی‌دهم. هم اکنون نیز راهی جبهه‌ام. این نشانی خانۀ ماست. زن و بچه ام از لحاظ معیشت در مضیقه اند و من تاکنون با دزدی آنها را اداره می کردم. اگر شد سری به آنها بزن و کمکی به آنها برسان .» آقای راننده اضافه کرد: «من و دوستان در آن سه ماه به خانوادۀ آن رزمنده اسلام کمک رسانی کردیم. روزی برای سرکشی به آنجا رفته بودم. او از جبهه برگشته بود. مرا بغل کرد و بوسید و به خانه برد. چندی بعد برایش کاری با حقوق مکفی دست و پا کردم و اکنون او زندگی سالمی دارد و این از برکت سخنان تعالیم شماست. قابل توجه است که در واقع اینها همه از معارف عمیق اسلام است که در روح و جان انسانهای آماده، چنین اثری میبخشد و نیز نشان از لطف و کرم پروردگار در حق گوینده ای است، که خود چنین اثری را در کلامش نهاده است. من این مطالب را از باب شکر نعمت الهی بازگو کردم. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
۱۷ مهر ۱۴۰۰