بسمه تعالی
یکی از نکاتی که در مناظره آقایان الهی راد و زید آبادی مکرراً از جانب آقای زیدآبادی به عنوان تغییر پذیری احکام دین در بستر زمان و تغییر شرایط جامعه و مذاق مردم، مطرح شد مسئله بردگیری و بردهداری بود.
وی چند بار به این نکته اشاره کرد که یکی از احکام اسلام که در صدر اسلام در جنگها و فتوحات به اجرا در میآمد، حکم بردهگیری بود اما امروزه کسی نمیتواند از اجرای این حکم دفاع کند. و این نمونهای از تغییرپذیری احکام اجتماعی و حقوقی و جزایی اسلام است، بر همین اساس میتوان به تغییر بقیه احکام حقوقی و جزایی اسلام با تغییر شرایط تن داد.
در پاسخ به این شبهه باید گفت نمونهای که ایشان مطرح کرد مصداقی برای مدعای وی یعنی تغییرپذیری احکام قطعی اسلام نیست.
زیرا در قرآن کریم نسبت به اسرای جنگی پس از پایان جنگ، دو گزینه مطرح شده است یا آزاد کردن به صورت مجانی و رایگان و یا آزاد کردن در برابر پرداخت فدیه، البته در روایات گزینه سوم یعنی بردهگیری اسرای کفار هم مطرح شده است.
نکته مهم این است که هیچ کدام از این سه گزینه به عنوان حکم الزامی و تعیینی اسلام نیست بلکه انتخاب هر یک از این سه گزینه با صلاحدید حاکم شرعی صاحب صلاحیت است. یعنی حاکم شرعی می تواند با مصلحت اندیشی یکی از این گزینهها را انتخاب کند و گزینههای دیگر را نادیده بگیرد
اگر در روزگاری مانند روزگار ما رسم بردهگیری وجود ندارد و دشمن هم اسرای مسلمان را برده نمیگیرد و امام مسلمین با توجه به مجموعه شرایط، ضرورت و مصلحتی در بردهگیری نمیبیند هیچ دلیل ملزمی برای بردهگیری وجود نخواهد داشت.
بر این اساس آن تلقی آقای زیدآبادی که حکم قطعی اسلام در گذر زمان و تغییر شرایط، دچار دگرگونی شده است فاقد مبنای منطقی است.
نیکزاد
باسمه تعالی
تفسیر عبارت دعای رجبیه
« لاَ فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُک، فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیَدِکَ، بَدْؤُهَا مِنْکَ وَ عَوْدُهَا إِلَیْکَ.»
در تفسیر این فقره از دعای رجبیه دو وجه بیان شده است.
الف: مرحوم آیت الله مصباح در تعلیقه بر نهایة الحکمه اینگونه معنا میکند که این اولیای کرام همانند خداوند واجد همه کمالات هستند جز اینکه آنها به دلیل اینکه مخلوق و معلول ذات حق هستند ممکن الوجودند و دارای فقر ذاتی می باشند به همین خاطر فتق و رتق امور آنها به دست خداست و بدأ و عودشان نیز به سوی خداست.
به تعبیر دیگر آنها واجد همه کمالات امکانی میباشند برخلاف حق تعالی که واجد همه کمالات واجبی می باشد.
ب: آیت الله جوادی در تفسیر این عبارت می فرماید مقصود این است که این بزرگواران در مقام فعل همانند خداوندند یعنی همان گونه که خداوند با مشیت خود هر آنچه بخواهد محقق می سازد آنها نیز با مشیت خود هر آنچه که بخواهند انجام میدهند. جمله ذیل عبارت بالا بیانگر این نکته است که آنها در مقام فاعلیت، مستقل نیستند بلکه وابسته و نیازمند به عنایت و مشیت ذات حق می باشند به تعبیر دیگر فاعلیت آنها تجلی فاعلیت الهی است.
عبارت دعای مزبور قبل از این عبارت این است:
« ...فجعلتهم معادن لکلماتک و أرکاناً لتوحیدک و آیاتک و مقاماتک الّتی لا تعطیل لها فی کل مکان؛ یعرفک بها من عرفک.»
این عبارت هرچند با هر دو تفسیر سازگار است ولی به نظر حقیر با تفسیر اول سازگارتر است.
ضمناً اگر معنای اول را بپذیریم معنای دوم هم قابل پذیرش خواهد بود به تعبیر دیگر معنای دوم از لوازم معنای اول می باشد. زیرا همانندی با خداوند در مقام صفات، مستلزم همانندی با او در مقام فعل خواهد بود.
نیکزاد
بسمه تعالی
مرز توحید و شرک در کلام شهید مطهری
مرز دقیق توحید و شرک چیست؟ چه نوع اندیشه و نیز چه نوع عملی شرک آمیز است؟
۱-آیا اعتقاد به موجودی غیر خدا شرک ذاتی است و لازمه توحید ذاتی این است که به موجودیت چیزی غیر از خدا اعتقاد نداشته باشیم؟( نوعی وحدت وجود )
پاسخ: خیر، زیرا پذیرش موجودات دیگر به عنوان مخلوق و فعل خدا و تجلی فیض او نه تنها شرک نیست بلکه مکمل اعتقاد به توحید است.
۲-آیا اعتقاد به نقش و تاثیر مخلوقات و پذیرش نظام علیت در جهان شرک افعالی است؟( نظریه اشاعره و جبریون )
پاسخ: خیر، زیرا با توجه به اینکه مخلوقات در وجود و هویت خود وابسته به ذات پروردگارند، تاثیر و سببیت آنها نیز وابسته به فاعلیت و موثریت او است به تعبیر دیگر فاعلیت آنها در طول فاعلیت خداست نه در عرض آن. اعتقاد به شرک بودن تاثیر اشیا ناشی از این است که ذات آنها را مستقل از خدا دانسته باشیم یعنی ناخودآگاه به شرک ذاتی عقیده داشته باشیم.
۳-آیا اعتقاد به تاثیر مافوق الطبیعی مخلوقات شرک است مانند اماته و احیا و رزق رساندن و برآوردن حاجات با تصرف معنوی و کرامات روحی؟( نظریه وهابیان و جمعی از روشنفکران)
پاسخ: خیر، زیرا تفاوتی میان تاثیرات طبیعی و فوق طبیعی از این جهت نیست. در هر دو صورت اگر تاثیر اشیا را مستقل از فاعلیت و مشیت الهی بدانیم شرک است و اگر وابسته به فاعلیت و مشیت خدا بدانیم عین توحید است.
اساساً اعتقاد به اینکه تاثیرات مافوق طبیعی منحصراً در قلمرو خداست و تاثیرات طبیعی مشترک میان خدا و خلق است نوعی شرک است زیرا گویا تاثیرات مافوق طبیعی اشیا ناشی از استقلال ذاتی آنهاست.
۴-آیا اعتقاد به تاثیر و نقش آفرینی اموات (حتی انبیا و اولیای الهی)در برآوردن حاجات و درخواستها شرک است؟( نظریه وهابیان و جمعی از روشنفکران )
پاسخ: خیر، زیرا به همان بیان بالا نقش آفرینی مخلوقات اعم از اموات و احیا به دلیل اینکه وابسته به فاعلیت و مشیت و اذن الهی است منافاتی با توحید ندارد.
اگر اینگونه گفته شود که مردگان آگاهی و شعور و توانایی ندارند اعتقاد به تأثیر آنها در برآوردن حاجتها و درخواستها غیر معقول و غیرمنطقی است پاسخ میدهیم که اولاً غیرمنطقی بودن غیر از شرک آمیز بودن است ثانیا بر اساس آیات روایات، اولیای الهی پس از مرگ، برخوردار از حیات و درک و شعور و توانایی برآوردن حاجات می باشند.
مرز دقیق توحید و شرک در اندیشه و فکر، اعتقاد به «از اویی» بودن همه اشیا هم در ذات و هویت و هم در فاعلیت و موثریت است یعنی وابستگی و فقر مطلق همه چیز نسبت به ذات حق.
و مرز توحید و شرک در عمل اعتقاد به « به سوی اویی» است. یعنی توجه به هر موجود اعم از توجه ظاهری و معنوی هرگاه به صورت اینکه آن موجود واسطه در درگاه خدا است و به تعبیر دیگر به صورت توجه به یک راه و علامت و نشانه به سوی خدا باشد عین توحید است اما اگر به صورت مقصد و قبله آمال و مستقل از خداوند دیده شود شرک است.( شهید مطهری جهان بینی توحیدی، مبحث مراتب و درجات شرک )
نیکزاد