eitaa logo
داستان راستان
88 دنبال‌کننده
176 عکس
58 ویدیو
4 فایل
هر فیلم و عکسی، داستانی دارد و هر نگاهی می‌تواند داستانی متفاوت را حکایت کند؛ با داستان ما همراه شوید 👇🏻 https://eitaa.com/dastan7
مشاهده در ایتا
دانلود
خطیب بغدادی رحمه الله در کتابش (تاریخ بغداد) گفته است: «زنی به نزد موسی بن اسحاق در شهر ری در سال ۲۸۶ هـ رفت، ادعا کرد که موکل او ۵۰۰ دینار مهریه از شوهرش طلب دارد اما شوهرش انکار کرد پس قاضی به وکیل زن گفت: آیا شاهدی داری؟ وکیل جواب داد: آنان را احضار کرده‌ام لذا از یکی از شاهدان درخواست کرد که به زن بنگرد تا در شهادت دادن خود به او اشاره کند، برخاست، به زن هم گفت: بلند شو! شوهر آن زن جواب داد: چکار می‌کنید؟! وکیل گفت: همسرت نقابش را برمی‌دارد و آنان به او می‌نگرند تا شناسایی وی توسط آنها درست باشد. شوهر زن گفت: من نزد قاضی شهادت می‌دهم که او این مبلغ مهریه‌ای را که ادعا می‌کند از من طلب دارد اما نقابش را برندارد (صورتش را به دیگران نشان ندهد) زن گفت: من نیز قاضی را شاهد می‌گیرم که این را به او بخشیدم و او را در و کردم. قاضی که از غیرت آن دو شگفت‌زده شده بود گفت: باید این را در زمره‌ی مکارم نوشت!». 📚منبع: تاریخ بغداد (۵۳/۱۵) به نقل از شذور المعرفة https://eitaa.com/dastan7