eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
🎁حدیث📩 🌤🌈امام زمان علیه السلام می فرمایند: 🌿 🔴«من آن کسی هستم ☝️🏼که در آخر زمان با این شمشیر ذوالفقار - ظهور و خروج می کنم وزمین🌎 را پر از عدل⚖ و داد می نمایم همان گونه که پر از ظلم🔥 و جور شده است. » منبع: بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۹، س ۱۴، و ج ۵۵، ص ۴۱ ⭕️ splus.ir/dastan9 ⭕️ http://eitaa.com/dastan9
🗓 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۹ آبان ۱۴۰۰ میلادی: Sunday - 31 October 2021 قمری: الأحد، 24 ربيع أول 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️10 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️14 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️16 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️40 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️48 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ⭕️ splus.ir/dastan9 ⭕️ http://eitaa.com/dastan9
و ☘🍂 مردی وقتی از دنیا رفت 3 پسر داشت. وصیت کرد تمام اموالم برای یکی از پسرانم است و اگر آن دو پسر دیگرم بردارند من راضی نیستم. مرد از دنیا رفت و فرزندان سر ارث جنگ کردند یکی گفت: مقصود پدر من بودم چون او را همیشه در پیری حمام می‌بردم دومی گفت: منظور پدرم من بودم چون در ساختن خانه کمکش کردم و سومی ساکت بود منتظر دعوای برادران بزرگ‌تر. نقل است مادر پسران از دعوای فرزندان به ستوه آمد و قضاوت را نزد داود نبی آوردند. نبی فرمود برای حل دعوای شما باید بروید و جنازه پدر را از قبر در آورید و من ضربتی تازیانه بر کمر او خواهم نواخت او برخواسته و خود خواهد گفت منظورش کدام پسر بود. پسران با مادر رفتند. ۳ روز بعد مادر آمد و گفت: ای نبی خدا پسر کوچکم از آن لحظه با شمشیر بالای قبر ایستاده و مانع نبش قبر می‌شود. داود نبی سر مزار آمد دید دو برادر بیل و کلنگ در دست هستند و برادر سوم با شمشیر. پرسید ای پسر چرا مانع از نبش قبر پدر می‌شوی؟ پسر کوچک گفت ای پیامبر خدا من برای مال دنیا اجازه نمی‌دهم پدرم را از قبر بیرون آوری و تازیانه بزنی به آن دو می‌گویم بروید و سازش کنید من مالی از پدرم نمی‌خواهم. دو پسر بزرگ گفتند یا نبی‌الله برادرمان می‌ترسد پدرمان از قبر بیرون آید چون می‌داند که او نیست وصیت پدر یکی از ما دو برادر است که خدمتش کردیم. نبی خدا تبسمی معنادار کرد و گفت: من قصد نداشتم قبر را نبش کنید این آزمایشی برای شما و کشف حقیقت بود. منظور پدرتان از ارث برادر کوچک شما بود و دلیل آن این‌که می‌بینید چه اندازه پدرتان را پس از مرگ دوست دارد که از مال دنیا صرف نظر می‌کند تا جنازه پدر حتی اذیت نشود. پس بدانید پدرتان این برادرتان را بیشتر از شما دوست داشت و منظور از وصیتش او بود. نتیجه اخلاقی این‌که دوست داشتن واقعی زندگان‌مان پس از مرگ آن‌ها هم مهم است هر چند دوست داشتن واقعی در زمان حیات آن‌هاست ⭕️ splus.ir/dastan9 ⭕️ http://eitaa.com/dastan9
🌷🌸حکیم بزرگ ژاپنی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه بود... مردی به او نزدیک شد و گفت: مرا به شاگردی بپذیر! حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن! مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد. حکیم گفت: برو یک سال بعد بیا! یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: کوتاهش کن! مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند. حکیم نپذیرفت و گفت: برو یک سال بعد بیا! سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند. مرد این بار گفت: نمی دانم! و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید. حکیم، خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت: حالا کوتاه شد! این حکایت، یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد: نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت تو، دیگران خود به خود شکست می خورند. به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده...❤️ ⭕️ splus.ir/dastan9 ⭕️ http://eitaa.com/dastan9
عاشقانه❤️ منير همسایه مامانم اینها بود با هم دوست صمیمی بودن چند سالی از مامانم بزرگتر بود اصالتا شیرازی بود ولی از بچگی که پدرش فوت شده بود اومده بود تهران پیش برادرش زندگی میکرد برادر خوبی بود گذاشت درسشو خوند تا یکسال قبل از دیپلم که گنجو امد خاستگاریش. گنجو نظامی بود مرتب میفرستادنش ماموريت. خواهرش سر کوچه منير اينها میشست تو کوچه منير و دید عاشقش شد از اون عشقهای آتشین خیلی زود ازدواج کردن بدون هیچ مشکلی. تا یکی دو سال بچه دار نمیشدن ولی ناراحت نبودن امیدوار بودن مشکل حل میشه. سال سوم با توجه به علم پزشکی اون موقع گفتن امکان بچه دار شدنتون صفره گنجو دیوانه بازیش شروع شد بین دو تا عشق گیر کرده بود عشق به منير و عشق به پدر شدن گاهی با کمربند منير و سياه وكبود میکرد که چرا بچه دار نمیشی بعد میشست ساعتها گریه میکرد معذرت میخواست، گاهی منير و بيرون میکرد بعد پابرهنه دنبالش میدوييد برش میگردوند يكبار منير قهر کرد درخواست طلاق داد پیت نفت ریخت رو خودش گفت برنگردی خودم و اتش میزنم منیر گفت برو زن بگیر. سه بار سه تا خانم مختلف و صیغه کرد ولی بيشترين مدتی که نگهشون داشت یک هفته بود میگفت طاقت ندارم جز منیر کسی تو زندگیم باشه. ۹ سال هم خودش و شکنجه داد هم زن بدبخت اونم دور از خانواده تو شهرهای مرزی دور افتاده.. ..... ⭕️ splus.ir/dastan9 ⭕️ http://eitaa.com/dastan9
" خداوندا " برگ در هنگام زوال مي افتد و ميوه به هنگام کمال اگر قرار بر رفتن است ميوه ام گردان و بعد ببر " بارالها " زمين تنگ است و آسمان دلتنگ بر من خرده نگير اگر نالانم... من هنوز رسم عاشقي نمي دانم " خداوندا " کمکم کن پيماني را که در طوفان با تو بستم, در آرامش فراموش نکنم و در طوفان هاي زندگي با " خدا" باشم نه ناخدا " بارالها " به دل نگير اگر گاهي "زبانم " ازشکرت باز مي ايستد تقصيري ندارد قاصر است کم ميآورد دربرابر بزرگي ات.... لکنت مي گيرد واژه هايم در برابرت! در دلم اما هميشه ذکر خيرت جاريست من براي بندگي تو هزار و يک دليل مي خواهم ممنونم که بي چون و چرا برايم " خدايي " ميکني.... امکان ندارد که کسی چراغی برای دیگران روشن کند و خودش در تاریکی بماند... خدايا : پنجره اي براي تماشا و حنجره اي براي صدا زدن ندارم ، اميدم به توست ، پس بي آنکه نامم را بپرسي و دفترهاي ديروزم را ورق بزنى، رحمتت را برای عزیزان همه جاري کن آمین.... ⭕️ splus.ir/dastan9 ⭕️ http://eitaa.com/dastan9
.📚 👈 ناصرالدین شاه و ذغال فروش زیرک 🌴ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور می‌کرد که چشمش به ذغال‌فروشی افتاد. مرد ذغال‌فروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغال‌ها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود. 🌴ناصرالدین ‌شاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغال‌فروش را صدا کرد، ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: بله قربان. ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: جهنم بوده‌ای؟ ذغال فروش زرنگ گفت: بله قربان..! 🌴شاه از برخورد ذغال‌فروش خوشش آمده و گفت: چه کسی را در جهنم دیدی؟ ذغال‌ فروش حاضر جواب گفت: این هایی که در رکاب اعلاحضرت هستند، همه را در جهنم دیدم..! شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: مرا آنجا ندیدی؟ 🌴ذغال‌فروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را ادا نکرده است. پس گفت: اعلاحضرتا، حقیقش این است که من تا ته جهنم نرفتم..! ⭕️ splus.ir/dastan9 ⭕️ http://eitaa.com/dastan9
داستانهای کوتاه و آموزنده
عاشقانه❤️ منير همسایه مامانم اینها بود با هم دوست صمیمی بودن چند سالی از مامانم بزرگتر بود اصالتا ش
.. سال دهم رفت نشست پای منقل و وافور و این جوری درد خودش و ساکت میکرد. همون سال تو همون شهرهای مرزی منیر یک دوستی پیدا کرده بود پرستار بود تو یک بیمارستان کار میکرد خبر داد یک خانواده پنج نفره از عشایر با وانتشون تصادف کردن پدر و مادر و دو تا بچه بزرگتر همون جا در جا تو تصادف فوت کرده بودن یک پسر بچه شش ماهه از بغل مادرش پرت شده بود از ماشين بيرون و زنده مونده بود منتها از گردن به پایین تو گچ بود دکترها گفته بودن احتمالا برای همیشه فلج میمونه با این حرف فامیلهاش غیبشون زده بود. بچه بی کس و کار مونده بود تو بیمارستان پرورشگاه به خاطر شرایطش قبولش نمیکرد میخواستن بفرستنش آسایشگاه معلولین جایی که اصلا مناسب یک بچه نبود بچه رو با همکاری مسئولین بیمارستان اورد خونه پیش خودش. گنجو که اصلا تو حال خودش نبود بفهمد چه خبره منير يكسال تمام شبانه روز از بچه مراقبت کرد معجزه اول اتفاق افتاد... بچه راه افتاد درست مثل بقيه بچه ها فقط خیلی نامحسوس ميلنگيد يک پاش از لگن کوتاه تر بود دکترها میگفتن فقط عشق منیر باعث شده که بچه اینجوری راه بیوفته. بچه که خوب شد زبونم باز کرد بابا بابا گفت مهرش به دل گنجو افتاد بساط منقل و گذاشت کاملا کنار و شدن یک خانواده خوشبخت. اینجا معجزه دوم اتفاق افتاد.... منير حامله شد نه يكبار سه بار خدا بهش دو تا پسر و یک دختر داد ولی بچه های خودش باعث نشد اون پسر و دوست نداشته باشن بچه (علی) رو تخم چشمشون جا داشت. اتفاق عجیب این بود که علی هفده سالگی اصرار داشت ازدواج کند منیر و گنجو خیلی سعی کردن منصرفش کنن ولی حريف نشدن من يادمه منير زنگ میزد به مامانم میگفت من شرمنده پدر و مادرش شدم نتونستم خوب بزرگش کنم حتما جایی کم گذاشتم که اینجوری شده. خلاصه على تو هفده سالگی داماد شد برخلاف تصور همه زندگی خیلی عالی داشت کار میکرد هجده سالگی پدر شد هیچ مشکلی تو زندگیش نداره بچه هاش الان خیلی بزرگن فکر کنم بیست و چند ساله باشن. به قول بابام به خاطر اصالتش و خون عشایریش زود مرد شده بود يكبار منیر و گنجوخواستن حقیقت و بهش بگن خودش نخواست بشنوه گفت برام مهم نیست، مهم شمایید که پدر و مادرمید. ⭕️ splus.ir/dastan9 ⭕️ http://eitaa.com/dastan9
✨🍁پسر جوانی بیمار شد. اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معده‌اش او را معذور داشت حکیم به او عسل تجویز کرد. جوان می‌ترسید باز از خوردن عسل دچار دل‌پیچه شود لذا نمی‌خورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی معده‌اش عسل را پذیرفت. حکیم گفت: می‌دانی چرا عسل را معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟ جوان گفت: نمی‌دانم. حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یک‌بار در معده زنبور هضم شده است. پس بدان که عسل غذای معده توست و سخن غذای روح توست. و اگر می‌خواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن قبل سخن گفتن، سخنان خود را مانند زنبور که عسل را در معده‌اش هضم می‌کند، تو نیز در مغزت سبک سنگین و هضم کن سپس بر زبان بیاور! ⭕️ splus.ir/dastan9 ⭕️ http://eitaa.com/dastan9
♦️ | ایران شیعه در آخرالزمان | 🔹 اهل بیت اطهار (ع) همواره در احادیث متعدد فرموده اند که پیشاپیش ظهور قائم آل محمد ( علیه السلام ) یعنی عصر قبل از ظهور امام، در سرزمین ایران یاران و رهبران جریان برحق امام زمان وجود دارند که در برخی از روایات ما، اهل بیت به شهر قُم ، خراسان ، فارس ، طالقان ( تهران ) اشاره داشته اند. 🔹 با توجه به این مهم که در گذشته ایران با این مرز بندی ها وجود نداشت و شهرهای مختلفی که ائمه ع اشاره داشتند تمامأ ایران زمین بوده است و نه یک شهر و روستای خاص. 🔸 برای مثال یک حدیث شریف نقل شده است از امام صادق (ع) ▫️فضیل بن یسار از امام صادق علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند: ▫️برای مهدی (صلوات الله علیه) گنجها و ذخیره هایی در طالقان ( تهران و حوالی قم و البرز ) است که از طلا و نقره نیست بلکه مردانی هستند که دل های آنها چون پاره های آهن محکم و در اعتقاد به خدا سرشار از یقین است و با هیچگونه شکی آمیخته نیست و در مقاومت و پایداری سخت تر از سنگها هستند که اگر به کوهها هجوم آورند آنها را از جای بر میکنند به هر شهری با پرچمهای خود روی آورند آنجا را تصرف کرده و پایگاه ستمگران را خراب کنند گویا بر روی مرکبهای عقابی تیز پروازند ▫️مردانی هستند که شب را نمی خوابند و به عبادت خدا هستند زمزمه های عاشقانه ای در نمازشان مانند زمزمه زنبوران عسل دارند و شبها به راز و نیاز بر پا ایستند و هنگام صبح بر مرکبهای نبرد بنشینند، راهبان شب و شیران روزند، همچون بنده ای گوش به فرمان مولای خود بلکه از بندگان مطیع فرمان بردارترند، آنها آنها همانند چراغهای فروزانند و گویا دلهای آنها قندیلهای نور است، و آنها از عظمت و هیبت الهی ترسناکند. ▫️ از خدا طلب شهادت میکنند و آرزو دارند که در راه خداوند کشته شوند شعار آنها " یا لثارات الحسین " است 📚 منابع: بحار الانوار جلد ۵۲ صفحه ۳۰۷ حدیث ۸۲ الزام الناصب جلد ۲ صفحه ۲۹۶ بشاره الاسلام صفحه ۲۲۴ 🔸 در نتیجه در دوران آخرالزمان و سالهای عصر غیبت کبریٰ ، شیعیان ایرانی که در جای جای ایران زمین حضور دارند، بسان چراغ های فروزان یا همان حجت هایی از جانب امام زمان عج بر دیگر مردم هستند، هرچند سختی ها و هجمه ها و مشکلات زیاد باشد در آن دوران.. ▫️همچون سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ⭕️ @dastan9 💐
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۱۰ آبان ۱۴۰۰ میلادی: Monday - 01 November 2021 قمری: الإثنين، 25 ربيع أول 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹صلح امام حسن مجتبی علیه السلام، 41ه-ق 🔹جنگ دومة الجندل، 5ه-ق 📆 روزشمار: ▪️9 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️13 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️15 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️39 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️47 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ⭕️ @dastan9 💐
♥️ امــام حسیــن علیـہ السّلام : ای بندگان‌خدا، خود را مشغول‌و سرگرم دنیــا و تجمّــلات آن قـــرار مدهیـد. که همانا قبر، خانـہ‌ای است که تنها عمل صــالح در آن مفیـد و نجات‌بخش است. پس عمل‌نیک انجام‌دهید و غفلت نکنید. ⭕️ @dastan9 💐