eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊⚡️ ⚡️ . . . •|| 🌙 . . . آبادان محاصره بود و جادۀ اهواز آبادان بسته . پس براے رفتن بہ آبادان باید از لنچ ڪمڪ مےگرفتیم یا هاورڪرافت . هاورڪرافت ڪہ آن موقع خیلے ڪم بود ، ماند لنچ . سراغ ناخداے یڪے از لنچ هاے ڪنار بندر رفتیم و از او خواستیم ما را تا آبادان برساند. _: ها مگه مو از جونوم گذشتم؟یا از سر لنچوم؟ سہ چهار نفرےرفتیم جلوتر و گفتیم : « خب ما هم داریم مےریم آبادان رو از محاصره دربیاریم.» خندۀ مسخره اے ڪرد. _ گنده تر از شماها نتونستن. شما کجا مےرین؟ مےخواستیم حرفے بزنیم ڪہ عباس گفت : « شماها برینو بسپارینش به من. » ما اما همانجا ایستادیم. _دادا دلیل نرفتنت چیہ؟ _ڪاڪو، مو باید از ساحل برم تا تو دید عراقیا نباشم اون وقت ممڪنہ لنچم تو گل گیر ڪنہ. خودخواهے چنین آدمے را ڪہ دیدیم سہ تایے بلند شدیم. عباس اشاره ڪرد یعنے شما بروید.آمدیم عقب. از دور دیدیم عباس حرف مےزند و او قاه قاه مےخندد. دلمان می خواست ڪلہ اش را بڪنیم و لنچش را ببریم اما بہ دو سه دقیقه نڪشید دیدیم عباس اشاره مےڪند بیایید سوار لنچ شوید. صبح موقع پیاده شدن، عباس آخرین نفر بود . دست و روبوسے جانانه اے با ناخدا ڪرد و پیاده شد. همه بچه ها را بہ یڪ چشم مےدید و براے همہ هم بدون استثنا اسم مےگذاشت ؛ بہ غیر ڪسانے ڪہ مےفهمید از اسم تازه شان خوششان نمےآید . آن ها هم یڪے دو نفر بیشتر نبودند. اگر همین اسم گذارے ها و شوخے هاے دقیقه اے عباس نبود هیچ ڪدام از شہرستانے ها نمےتوانستند گرماے طاقت فرساے روز و سرماے ڪشنده شب سیستان را تحمل ڪنند. . . . منبع : ڪتاب سہ تایم پنج دقیقه اے •| 😇 . . . •|ویراسٺ : 📇 •| • . ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷