📚 داستان کوتاه این نیز می گذرد
🌟 ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎی ﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ
🌟 ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
🌟 ﻭ مدام گریه می کرد .
🌟 رهگذری از ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ می گذشت
🌟 ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
🌟 او نیز ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ،
🌟 روی دیوار ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ :
✍ ﺍین هم می گُذرد
🌟 رهگذر گفت :
💎 برای چه گریه می کنی ؟!
🌟 مرد ﮔﻔﺖ :
🍃 ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ .
🍃 ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ مکان ،
🍃 ﻫﯿﺰﻡ می فروختم ،
🍃 اما ﺣﺎﻝا ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ شدم
🌟 رهگذر ﭘﺮﺳﯿﺪ :
💎 خیلی جالبه
💎 پس باید خوشحال باشی
💎 پس ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ؟
🌟 مرد ﮔﻔﺖ :
🍃 ﺁﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﺯ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺍﯾن هم می گُذرد
🌹 گَر بِه دولت برسی مست نگردی مردی
🌹 گَر بِه ذلت برسی پست نگردی مردی
🌹 اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
🌹 گَر تو بازیچه این دست نگردی مردی
📙 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #این_نیز_می_گذرد
هم جلیلی عالیه هم قالیباف
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
🔮 همانطور که استفاده از آب ، برق ،
🔮 گاز ، مخابرات ، یارانه و...
🔮 حق مسلّم ماست
🔮 حضور در انتخابات ،
🔮 و انتخاب مسئولین خوب و پاک نیز
🔮 حق مسلّم ماست .
🔮 اگر از این فرصت استفاده نکنیم
🔮 خودمان ضرر می کنیم .
🇮🇷 @amoomolla
#انتخابات
💥 مسابقه سین زنی شماره ۱۰
☀️ به مناسبت عید غدیر خم
👌🏻 ویژه بچه ها ... با کمک خانواده ها
🌟 عزیزانی که دوست دارن در این مسابقه شرکت کنند ، لطفا نام خود را به آیدی زیر بفرستند .
🆔 @dezfoool
✍ نحوه مسابقه :
🌟 وقتی اسمتون رو دادید
🌟 یک بنر به نام شما برای شما ،
🌟 ارسال می کنند
🌟 و شما باید آن را برای گروه ها
🌟 و مخاطبین تون ارسال کنید .
🌟 هر بنری که بیشتر سین خورد ،
🌟 اون برنده است .
🛍 جوایز :
🎁 نفر اول : ۱۰۰ هزار تومان
🎁 نفر دوم : ۵۰ هزار تومان
🎁 نفر سوم : ۳۰ هزار تومان
🎁 نفر چهارم : ۲۰ هزار تومان
⏰ زمان پایان مسابقه :
👈 عید غدیر خم ، ۵ تیر ۱۴۰۳
✅ @seen_game
🇮🇷 @amoomolla
☀️ داستان دختر شگفت انگیز
☀️ قسمت ۶۰
💎 بعد از نجات دختران ،
💎 شیعه فاطمه ، با ماشین پلیس
💎 به طرف خانه رفت .
💎 مادرش زهرا ، نگران و گریان ،
💎 دم در خانه نشسته بود .
💎 با دیدن دخترش در ماشین پلیس
💎 هم خوشحال شد هم نگران
💎 به طرف شیعه فاطمه رفت
💎 و او را در آغوش گرفت و گفت :
🇮🇷 کجا رفته بودی دختر
🇮🇷 دلم هزار جا رفت
🇮🇷 چرا بدون اطلاع گذاشتی رفتی
🇮🇷 نمی گی من نگران میشم
💎 شیعه فاطمه گفت :
👑 منو ببخش مامان جان
👑 به خدا مجبور بودم یهویی برم
🚔 پلیس گفت :
🚔 حاج دختر شما قهرمانه
🚔 امروز جون چندتا بچه رو نجات داد
💎 فردای آن روز ،
💎 یادش آمد که به آن زن بدحجاب ،
💎 قول داد تا دوباره در پارک ،
💎 همدیگر را ببینند .
💎 به خاطر همین
💎 با مادرش به پارک رفت .
💎 و او را در همان جای دیروزی دید .
💎 زهرا و شیعه فاطمه به او سلام کردند
💎 زن بد حجاب نیز ، به احترام آنها ،
💎 از جا بلند شد و به آنها دست داد
💎 و به زهرا گفت :
☘ اسم من نگینه
☘ شما هم باید مادر این کوچولو باشید ؟
💎 زهرا گفت :
🇮🇷 بله خوشبختم ، اسم منم زهراست .
☀️ ادامه دارد ... ☀️
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_بلند #دختر_شگفت_انگیز
☀️ داستان دختر شگفت انگیز
☀️ قسمت ۶۱
💎 نگین گفت :
☘ بی مقدمه میرم سر اصل مطلب
☘ فلسفه حجاب و پوشش چیه ؟!
☘ چرا با حجاب باشیم ؟!
💎 شیعه فاطمه گفت :
👑 فلسفه پوشش در اسلام ،
👑 چند چیزه :
👑 بعضی ها جنبه روانی دارند
👑 بعضی ها جنبه خانوادگی دارند
👑 بعضی دیگر جنبه اجتماعی دارند
👑 و بعضی هم مربوط میشه
👑 به بالا بردن احترام زن ،
👑 و جلوگیری از ابتذال .
👑 ارزش و احترام زن در جامعه ،
👑 مساوی با عفت و حیاست
👑 قطعا داشتن پوشش ،
👑 او را محترم می کنه
👑 و از نگاه های ناپـاک و آلوده
👑 دور می کنه
👑 و مقامی ارزشمند و جایگاهی والا
👑 برای او می سازه .
👑 دوما
👑 حضور بانوان در محیط کار و فعالیت
👑 همراه با پوشش مناسب ،
👑 آنها رو از تعرض نامحرمان ،
👑 حفظ کرده و سبب میشود
👑 با امنیت و آرامش خاطر ،
👑 به انجام وظایف بپردازند .
👑 سوم امنیت و آرامش روانی ،
👑 و مصونیت در برابر
👑 طمعورزیهای هوسبازان ،
👑 یکی دیگر از انگیزههای حجاب است
👑 چهارم ، در صدر اسلام ،
👑 بعضی از زنان ، بیبند و بار بودند
👑 و نسبت به پوشش و حفظ حجاب
👑 اعتنا نمی کردند
👑 و به بی عفتی و بی اخلاقی ،
👑 معروف بودند
👑 خداوند حکیم دستور داد
👑 که زنان مؤمن و پاکدامن ،
👑 حجاب خود را کاملا رعایت کنند
👑 تا بانوان با عفت و پاکدامن ،
👑 از زنان بدحجاب و آلوده ،
👑 مشخص شوند .
👑 پنجم ،
👑 وقتی زن کاملا خود را بپوشاند
👑 و با پاکدامنی در جامعه ظاهر شود
👑 دیگر چشمها بهطرف او ،
👑 خیره نخواهد شد
👑 و از خطرات در امان خواهد ماند .
☀️ ادامه دارد ... ☀️
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_بلند #دختر_شگفت_انگیز
☀️ داستان دختر شگفت انگیز
☀️ قسمت ۶۲
💎 نگین و شیعه فاطمه ،
💎 کلی با هم گفت و گو کردند
💎 شیعه فاطمه با ادب و احترام
💎 به همه سوالات نگین جواب می داد
💎 نگین ، از شیعه فاطمه قول گرفت
💎 تا روزهای بعدی نیز بیاید
💎 و از آن طرف
💎 به چندتا از دوستانش ،
💎 در مورد شیعه فاطمه گفته بود
💎 آنها نیز مشتاق شدند تا او را ببینند .
💎 جلسات روزانه شیعه فاطمه ،
💎 در پارک معروف شده بود
💎 هر روز به تعداد دختران و زنان
💎 اضافه می شد
💎 همه شیعه فاطمه را ،
💎 به علم و ادب و حجابش ،
💎 می شناختند .
💎 هر کسی به خاطر یک چیزی ،
💎 شیعه فاطمه را دوست می داشت .
💎 اما بعضی از دختران بدحجاب ،
💎 از او خوششان نمی آمد
💎 و گاهی
💎 آنقدر سر و صدا و اذیت می کردند
💎 تا جلسات او را به هم بزنند
💎 اما شیعه فاطمه صبوری می کرد
💎 و مثل همیشه با مهربانی ،
💎 با آنها برخورد می کرد
💎 تا اینکه یک روز ،
💎 هنگام ورود به پارک ،
💎 چندتا پسر را دید که با چاقو و قمه
💎 مزاحم دوتا از آن دختران بدحجاب شدند
💎 و می خواستند به زور ،
💎 آنها را با خود ببرند .
💎 تنها پسری که در آن حوالی بود
💎 به کمک دختران رفت
💎 اما او را کتک زدند و با چاقو ،
💎 شکم را دریدند .
💎 شیعه فاطمه به طرف آنها رفت
💎 اول تذکر داد
💎 وقتی دید که گوش نمی دهند
💎 آنها را از زمین پرواز داد
💎 و به صورت معکوس ،
💎 آنها را در هوا معلق نگه داشت .
💎 به طوری که سرشان پایین
💎 و پایشان بالا بود .
☀️ ادامه دارد ... ☀️
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_بلند #دختر_شگفت_انگیز
☀️ داستان دختر شگفت انگیز
☀️ قسمت ۶۳
💎 سپس به طرف پسری که ،
💎 چاقو خورده بود ، رفت و گفت :
👑 آفرین پسر جان
👑 آفرین به غیرتت
👑 آفرین به مردانگی و مروتت
💎 یکی از خانمها گفت :
☀️ به آمبولانس زنک بزنید
💎 شیعه فاطمه گفت :
👑 نمی خواد حالش خوب میشه
💎 سپس دستش را به حالت دعا
💎 به طرف آسمان بالا گرفت
💎 و دعایی زیر لب خواند
💎 که باعث شد ،
💎 جراحت پسر کاملا خوب شود
💎 هیچ اثر زخم و چاقو در بدنش نبود
💎 تا اینکه پلیس ها سررسیدند
💎 و اراذل را تحویل آنها دادند
💎 دختران بدحجابی که
💎 شیعه فاطمه را اذیت می کردند
💎 از آن روز به بعد ، عاشق او شدند
💎 و در جلسات او شرکت می کردند .
💎 چند روز بعد ،
💎 از طرف سپاه برای شیعه فاطمه
💎 دعوت نامه آمد
💎 و از او خواستند تا در چند ماموریت ،
💎 با آنها همکاری نماید .
💎 شیعه فاطمه ، این دعوتنامه را ،
💎 به پدر و مادرش نشان داد
💎 پدرش موافق کرد و معتقد بود
💎 که باید از استعدادهای او ،
💎 برای کمک به مردم استفاده کرد
💎 اما مادرش زهرا ،
💎 با رفتن او به ماموریت مخالفت نمود
💎 و معتقد بود که او هنوز بچه است
💎 و چنین برنامه هایی برای او ،
💎 خطرناک هستند .
💎 شیعه فاطمه با اینکه دوست داشت
💎 به آن دعوتنامه پاسخ مثبت دهد
💎 ولی به احترام مادرش سکوت کرد
💎 شب همان روز ،
💎 زهرا بعد از کلی فکر کردن
💎 و مشورت کردن با شوهرش ،
💎 تصمیم گرفت
💎 تا به شیعه فاطمه اجازه دهد
💎 به ماموریت برود .
💎 به آدرسی که در دعوتنامه بود رفت
💎 ناگهان متوجه شد
💎 که پسر گربه ای نیز ، آنجاست .
☀️ ادامه دارد ... ☀️
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_بلند #دختر_شگفت_انگیز
☀️ داستان دختر شگفت انگیز
☀️ قسمت ۶۴
💎 شیعه فاطمه ،
💎 از دیدن فرامرز خوشحال شد
💎 به او سلام کرد و گفت :
👑 شما اینجا چکار می کنی ؟!
🐈 فرامرز گفت :
🐈 برای همکاری با سپاه دعوت شدم .
💎 بعد از کمی انتظار ،
💎 سربازی به طرف آنها آمد و گفت :
👮🏻♂ سرهنگ منتظر شما هستند .
💎 سرهنگ نصیری ،
💎 از فرماندهان سپاه قدس ،
💎 به احترام آن دو از جایش بلند شد
💎 و به آنها سلام کرد .
💎 بعد از سلام و احوالپرسی ، گفت :
🇮🇷 ما در مورد شما دوتا ،
🇮🇷 خیلی تحقیق کردیم
🇮🇷 و می دونیم کی هستید
🇮🇷 و چه قدرت هایی دارید
🇮🇷 با اینکه هنوز سن تون کمه
🇮🇷 ولی تصمیم گرفتیم
🇮🇷 تا یک ماموریت به شما بدهیم
🇮🇷 البته این ماموریت ،
🇮🇷 تقریبا مثل همان ماموریتی هست
🇮🇷 که پسر گربه ای در آمریکا انجام داده
🇮🇷 راستی آقا فرامرز ،
🇮🇷 اونجا کارت خیلی عالی بود .
💎 فرامرز گفت :
🐈 خواهش می کنم .
💎 آقای نصیری گفت :
🇮🇷 راستش تو مملکت ما ،
🇮🇷 یک عده دارن فعالیت می کنن
🇮🇷 تا دختران مارو بدزدند
🇮🇷 حالا یا با زور یا با اختیار خودشون
💎 فرامرز با تعجب گفت :
🐈 چطور میشه کسی
🐈 با اختیار خودش دزدیده بشه ؟!
💎 سرهنگ نصیری گفت :
🇮🇷 با شستشوی مغزی
🇮🇷 اونقدر تو مغزشون پر می کنن
🇮🇷 که شما اینجا حیف میشین
🇮🇷 خارج خیلی خوبه باید برید اونجا
🇮🇷 اونجا کار زیاده ، پول زیاده و...
🇮🇷 همین باعث میشه
🇮🇷 که دخترا هوایی بشن
🇮🇷 و با پای خودشون با اونا میرن خارج
🇮🇷 تازه اونجا می فهمن
🇮🇷 چه کلاهی سرشون رفته
🇮🇷 و خبری از کار و پول و... نیست
☀️ ادامه دارد ... ☀️
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_بلند #دختر_شگفت_انگیز
☀️ داستان دختر شگفت انگیز
☀️ قسمت ۶۵
💎 سرهنگ نصیری گفت :
🇮🇷 یکی از ماموران ما ،
🇮🇷 داوطلبانه خودش رو ،
🇮🇷 قاطی اون دخترای فریب خورده کرده
🇮🇷 ما هم برای او ،
🇮🇷 ردیاب و میکروفون کار گذاشتیم
🇮🇷 تا هم مکالمات اونو بشنویم
🇮🇷 و هم موقعیت اونو داشته باشیم
🇮🇷 قرار بود این ماموریت ،
🇮🇷 فقط داخل ایران باشه
🇮🇷 که با گرفتن سرشاخه این باند
🇮🇷 که یه پولدار آمریکایی هست
🇮🇷 ماموریت هم تمام بشه
🇮🇷 ولی مامور ما اصرار داشت
🇮🇷 تا ته کار بره
🇮🇷 و ببینه که مقصد آخر دخترا کجاست
🇮🇷 امروز یکی از اون خانه ها رو ،
🇮🇷 شناسایی کردیم
🇮🇷 و افرادش رو بازداشت کردیم
🇮🇷 و الآن مامور ما هم ،
🇮🇷 در خانه ای نزدیک مرز هست .
🇮🇷 که ما احتمال میدیم ،
🇮🇷 اون مرد آمریکایی ، اونجا باشه
🇮🇷 و اما ماموریت شما ،
🇮🇷 اینه که به آمریکا برید
🇮🇷 و منتظر دستور من باشید .
🇮🇷 تا در هنگام نیاز ، وارد عمل بشید
🇮🇷 و جون اون دخترارو نجات بدید .
💎 فرامرز گفت :
🐈 اسم مامور شما چیه ؟!
💎 آقای نصیری گفت :
🇮🇷 سمیه سیاحی ،
🇮🇷 معروف به دختر پوشیه پوش .
☀️ پایان فصل دوم پسر گربه ای ☀️
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_بلند #دختر_شگفت_انگیز
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
🌹 به کسی رای بدهیم
🌹 که برای روستاها برنامه داشته باشد
🌹 چون منبع اقتصاد کشور ،
🌹 روستاها هستند .
🇮🇷 @amoomolla
#انتخابات
هدایت شده از 🧠 چیستان ، معما ، مسابقه
کتابچه ۳۱۳ معمای مذهبی
در موضوعات مختلف
مناسب برای همه سنین
مناسب برای معلمان و مربیان
مناسب برای اهدای جایزه به دانش آموزان
با این معماها ، همیشه می توانید
حرف برای گفتن داشته باشید .
من با این معماها ،
بچه ها رو جذب می کنم ،
به کلاسهام تنوع میدم
و توی دورهمی ها ، همه رو با این چالش ها ، مشغول می کنم .
قیمت : با احترام ۱۵ هزار تومان
جهت سفارش به آیدی زیر مراجعه فرمائید .
🆔 @dezfoool
🤔 ارائه دهنده : کانال چیستان و معما
🧠 @moaama_chistan