7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاجقاسم: اصفهان ستون فقرات دفاع مقدس بود
🔹صحبتهای کمتر دیده شده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نقش تاثیرگذار اصفهان در دفاع مقدس را میبینید.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
#شب_جمعه
✅ سرّ صلوات فرستادن بر اهل بیت (علیهمالسلام):
آیت الله جوادی آملی:
سيدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبايي (رضوان الله عليه) ميفرمودند: وقتي انسان از خداي سبحان صلاه و صلوات بر اهلبيت ميخواهد يعني رحمت. رحمت وقتي بر اينها تنزل كرد ريزش كرد به ساير مخلوقين ميرسد و اگر بخواهد رحمت به ديگران برسد اول بايد به اينها برسد تا به ديگران برسد لذا انسان براي اجابت دعا شايسته است اول درود بفرستد يعني صلوات بفرستد. نه درود به معناي سلام.
ــــــــــــــــ
👈پاسخبهشبهاتفــجازی👇
🆔 @Shobhe_ShenaSi
🌟🌟 مسابقه شماره 7⃣ 🌟🌟
پویش سراسری چله ی
✨عاشقانه ی یاران بی قرار✨
🌴چله دعای کمیل 🌴
به نیت ظهور امام زمان علیه السلام
عبارت «لبیک یامهدی علیه السلام» را برای 👈 ادمین مسابقات کانال ستاد مردمی دعای کمیل به آدرس
@dooakomeil
ارسال نمایید.
✨ شرکت از سراسر ایران آزاد است✨
✨ عضویت در کانال الزامی است ✨
✨جایزه✨
🎁 ۲ نفر...........فرش ماشینی
🎁 ۱۰ نفر ..........جایزه نفدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فریبهای قانون جذب
🔰مدعیان قانون جذب برای رسیدن به ثروتهای باد آورده، مخاطبان خود را با انواع و اقسام وعدههای احساسی و غیر منطقی فریب میدهند.
#عرفانهای_کاذب
#قانون_جذب
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅اهمیت به نماز علامه طباطبایی از زبان حاج آقا قرائتی
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🌹 نیروهای مسلح حضرت امام هادی (ع)
♦️ متوکل عباسی برای تهدید و ارعاب امام هادی علیه السلام او را احضار کرد و دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه (و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنند و در جای خاصی بریزند.
♦️تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود، خاکهای کیسه های شان را روی هم ریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجاد کردند. متوکل با امام هادی علیه السلام روی آن خاکها قرار گرفتند و سربازان و لشکریان او در حالی که به سلاح روز مسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند.
♦️خلیفه ستمگر عباسی از این طریق می خواست آن حضرت را مرعوب سازد و از قیام علیه خود باز دارد. حضرت برای خُنثی نمودن این نقشه، به متوکل رو کرد و فرمود:
♦️«آیا می خواهی سربازان و لشکریان مرا ببینی؟»
♦️متوکل که احتمال نمی داد حضرتش سرباز و سلاح داشته باشد، یکوقت متوجه شد که میان زمین و آسمان پر از ملائکه مسلح شده، و همگی در برابر آن حضرت آماده اطاعت میباشند. آن ستمگر از دیدن آن همه نیروی رزمی، به وحشت افتاد و از ترس غش کرد.
♦️چون به هوش آمد، حضرت فرمود:
⬅️ «نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛(8)
♦️ در دنیا با شما مناقشه نمی کنیم [چرا که] ما مشغول امر آخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی، درست نیست.»
📚 الخرائج و الجرائح، راوندی، ص 400، شماره 6
#امام_هادی علیه السلام
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داستان عجيب شيعه شدن مردی از اهل اصفهان نزد امام هادی علیهالسلام
قطب راوندى (ره) از جماعتى از مردم اصفهان نقل می كند كه گفتند: در اصفهان مردى بود به نام عبد الرّحمن و شيعه شده بود [با اينكه در آن وقت شيعيان در اصفهان، بسيار كم بودند]، به او گفته شد، علّت چيست كه شيعه شده و به امامت حضرت هادى عليه السّلام اعتقاد دارى، و امامت افراد ديگر را قبول ندارى؟»
او گفت:
سرگذشتى، با امام هادى عليه السّلام دارم كه موجب شيعه شدن من شده است، و آن اينكه: من فقير بودم، ولى در سخن گفتن و جرئت، قوى بودم، در آن سالى كه جمعى از مردم اصفهان براى دادخواهى نزد متوكّل (دهمين خليفه عبّاسى) عازم شهر سامرّاء شدند، و مرا با خود بردند، سرانجام به در خانه متوكّل رسيديم، روزى در كنار در قلعه متوكّل بوديم، ناگاه شنيدم متوكّل فرمان احضار امام هادى عليه السّلام را داده است، از بعضى از حاضران پرسيدم: «اين شخصى را كه متوكّل، فرمان احضارش را داده كيست؟».او گفت: «اين شخص، مردى از آل على عليه السّلام است، رافضيان به امامت او اعتقاد دارند، سپس گفت: «ممكن است متوكّل او را احضار كرده تا بكشد».
من تصميم گرفتم در آنجا بمانم تا ببينم كار به كجا می کشد، و اين (امام هادى عليه السّلام) كيست؟ ناگاه ديدم امام هادى عليه السّلام سوار بر اسب وارد شد، همه حاضران به احترام او، در جانب راست و چپ او به راه افتادند و آن حضرت در ميان دو صف قرار گرفت، و مردم به تماشاى سيماى او پرداختند، همين كه چشمم به چهره او افتاد، محبّتش در قلبم جاى گرفت، پيش خود دعا مى كردم تا خداوند وجود او را از گزند متوكّل حفظ كند، او كم كم در ميان مردم آمد، در حالى كه به يال اسبش نگاه مى كرد، و به طرف راست و چپ نمى نگريست، و من همچنان پيش خود دعا مى كردم، وقتى كه آن بزرگوار به مقابل من رسيد به من رو كرد و فرمود:
«خداوند دعاى تو را به استجابت رسانيد، بدان كه عمر تو طولانى می شود و اموال و فرزندانت زياد می گردند».از هيبت و شكوه او، لرزه بر اندام شدم و با اين حال به ميان دوستانم رفتم، آنها گفتند: «چه شده، چرا مضطرب هستى؟». گفتم: خير است، و ماجراى خود را به هيچ كس نگفتم، تا به اصفهان بازگشتيم، خداوند در پرتو دعاى آن حضرت، به قدرى ثروت به من داد كه اكنون قيمت اموالى كه در خانه دارم- غير از اموالم در بيرون خانه- معادل هزار هزار درهم است، و داراى ده فرزند شده ام، و اكنون عمرم به هفتاد و چند سال رسيده است، من به امامت او اعتقاد يافتم به دليل آنكه او بر افكار پنهان خاطرم، آگاهى داشت، و دعايش در مورد من به استجابت رسيد.
منبع: منتهی آلامال, شیخ عباس قمی , ص۴۳۳
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
روزی که مادر متوکل برای شفای فرزندش نذر امام هادی(ع) کرد
مرحوم کلینی در کتاب کافی روایتی آورده است که به بیماری سخت متوکل عباسی و توسل مادرش برای شفای او به امام هادی (ع) اشاره دارد.
امروز سوم ماه رجب و سالروز شهادت امام هادی (ع) است. ایشان همعصر ۶ نفر از خلفای عباسی بود. متوکل عباسی به علت اینکه از وجود امام در مدینه برای حکومت خویش، احساس خطر میکرد آن حضرت را به سامرا خوانده و تحت مراقبت حکومت خویش قرار داد و یکبار هم نقشه قتل ایشان را کشید ولی نافرجام ماند. سرانجام امام هادی (ع) به دستور معتز عباسی فرزند متوکل مسموم و در سوم ماه رجب سال ۲۵۴ق به شهادت رسیدند.
مرحوم کلینی در جلد اول کافی، حدیث ۴ روایت کرده است:
روزی متوكل بر اثر دُمل و زخم بزرگ و عميقى كه درآورد بيمار شد و به مرگ نزدیک شد و احدى جرأت نكرد او را جراحى كند. مادرش نذر كرد اگر او خوب شود، پول بسيارى برای امام هادی عليه السلام از ثروت خودش بفرستد.
متوکل خوب شد و وقتی مژده سلامتى او را به مادرش دادند، او ۱۰ هزار اشرفی را در کیسه گذاشت؛ مْهرِ خودش را بر آن زده و براى امام فرستاد. متوكل نیز از بيمارى خود بهبودى كامل يافت.
بعد از این ماجرا روزی بطحائى نزد متوكّل سخنچينى كرد و گفت: پول و اسلحه براى آن حضرت مىفرستند و او قصد شورش دارد. متوکل به سعيد حاجب دستور داد كه شبانه به خانه آن حضرت حمله کن و هر چه پول و اسلحه نزد او يافتى بردار و براى من بفرست.
سعيد حاجب گفت من شبانه به خانه آن حضرت رفتم. آن حضرت به من فرمود اين اتاقها در اختيار توست همه را بگَرد. من به همۀ اطاقها رفتم و بازرسى كردم و چيزى را جز يك كيسه اشرفى كه مُهرِ مادر متوكل را داشت و كيسه ديگرى هم سر به مُهر بود را نیافتم. به من فرمودند اين جانماز را هم بازرسى كن. من آن را برداشتم و يك شمشير غلاف كرده و ساده زير آن بود ، آنها را برداشته و نزد متوكل بردم.
متوکل وقتی به مُهر مادرش نگاه كرد او را خواست. مادرش نزد او آمد و يكى از خدمتكاران مخصوص به من گزارش داد كه مادرش به او گفت: در بيمارىِ تو من از بهبودت ناامید شدم و نذر كردم كه اگر سالم شدى، از پول خودم ۱۰ هزار اشرفى براى او بفرستم و آنها را فرستادم و اين هم مُهر من است كه بر كيسه است.
متوکل كيسۀ ديگر را گشود، در آن ۴۰۰ اشرفى بود، او يك كيسۀ اشرفى دیگر بر آنها افزود و به من فرمان داد كه آن را براى امام ببرم. من آنها را بردم و آن شمشير را با ۳ كيسه به امام تحویل دادم و به آن حضرت گفتم اى آقاى من، بر من سخت بود اين مأموريت دربارۀ شما. در پاسخ فرمودند ستمگران به زودى خواهند دید كه چه سرانجامى خواهند داشت.
📚منبع: کافی، شیخ کلینی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
جدول مدیریت اعمال ماه رجب
در قالب یک برنامه روزانه ✨️
📚 @DasTanaK_ir | داناب
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای عفو امام هادی علیهالسلام
📚 @DasTanaK_ir | داناب
15.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺ماجرای شیعه شدن سلطان مغول به دست #علامه_حلی
📚 @DasTanaK_ir | داناب