خسیسی میزبان مهمان ارجمندی بود. میزبان خسیس پسرش را صدا زد و گفت: پسرم امروز مهمان عزیزی داریم، برو و نیم کیلو از بهترین گوشتی که در بازار است برای او بخر.
پسر (کو ندارد نشان از پدر!!) رفت و بعد از ساعتی دست خالی بازگشت. پدر از او پرسید: پس گوشت چه شد؟!
پسر گفت: به نزد قصاب رفتم وبه او گفتم از بهترین گوشتی که در مغازه داری به ما بده، قصاب گفت: گوشتی به تو خواهم داد که مانند کره باشد.
با خودم گفتم اگر این طور است پس چرا به جای گوشت کره نخرم، پس به نزد بقال رفتم و به او گفتم: از بهترین کره ای که داری به ما بده.
او گفت: کره ای به تو خواهم داد که مثل شیره ی انگور باشد، با خود گفتم اگر این طور است چرا به جای کره شیره ی انگور نخرم پس به قصد خرید آن وارد دکان شدم، و گفتم از بهترین شیره ی انگورت به ما بده، او گفت: شیره ای به تو خواهم داد که چون آب صاف و زلال باشد، با خود گفتم اگر این طور است چرا به خانه نروم، زیرا که ما در خانه به قدر کفایت آب داریم
این گونه بود که دست خالی برگشتم.
پدر گفت: چه پسر زرنگ و باهوشی هستی؛ اما یک چیز را از دست دادی، آنقدر از این مغازه به آن مغازه رفتی که کفشت مستهلک شد. پسر گفت: نه پدر، کفش های مهمان را پوشیده بودم😂😂😂🤣🤣
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
جوانی می گوید: با پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت.
از هم جداشدیم.
شب به تخت خوابم رفتم.
به خدا قسم اندوه قلب و عقلم را فرا گرفته بود...
مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم. چون هر وقت غم ها زیاد می شوند با خواب از آنها می گریزم...
روز بعد از دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را جلو در دانشگاه در آوردم و پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او دلجویی کنم.
در آن نوشتم:
شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است.
آیا پای شما به من اجازه می دهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟
به خانه رسیدم و در را باز کردم. دیدم پدرم در سالن منتظر من هست و چشمانش اشکبار هست...
پدرم گفت: اجازه نمی دهم که پایم را ببوسی
ولی این ادعا درست است و من شخصا بارها آن را انجام دادهام.
وقتی کوچک بودی کف و پشت پای تو را می بوسیدم.
اشک از چشمانم سرازیر شد...
یک روز پدرتان از این دنیا می رود ... قبل از این که او را از دست دهید به او نزدیک شوید...
اگر هم از دنیا رفته است یادش را گرامی دارید
و بر او رحمت و درود و فاتحه ای بفرستید.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
مجلس میهمانی بود.....
پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین نهاد.....
و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت...
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده.....
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!
پیر مرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود.....
ـــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
🔴 هر چه گشتم،تصویری از سلبریتی های #خوزستان یا روشنفکرانشان ندیدم .
اما بسیجی ها را دیدم، دقیقا جایی که همه ترسیدند که کرونا بگیرند، باز هم آنها بودند. این بار حتی برای عکس یادگاری هم کسی را غیر از آنها ندیدیم!
📚 @dastanak_ir
روزی روزگاری، دروغ به حقیقت گفت:
«میل داری باهم به دریا برویم و شنا کنیم؟»
حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد.آن دو باهم به کنار ساحل رفتند،وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباس هایش را در آورد.دروغ حیله گر لباس های اورا پوشید و رفت.از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت است،اما دروغ در لباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان میشود
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا صدا و سیما اجازه میده تبلیغات غیرقانونی «بایا» تلویزیون رو ببلعه؟!
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مدیر حوزه علمیه بندرامام خمینی(ره) سید عباس موسوی همین جوان طلبه ای که داره جوی آب رو لایروبی میکنه
انقلابی ها در صحنه هستن
لیبرال ها کجان ؟!
💬 صادق شاهوارپور
📚 @dastanak_ir
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند يک هفته قبل از، امتحان پايان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر به خوش گذراني پرداختند.
اما وقتي به شهر خود بازگشتند متوجه شدند که در مورد تاريخ امتحان اشتباه کرده اند و به جاي سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است بنابراين تصميم گرفتند که با استاد
صحبت کنند و علت جا ماندن را براي او توضيح دهند.
آنها به استاد گفتند: ما به شهر ديگري رفته بوديم که در راه بازگشت لاستيک خودرويمان پنچر شد.
و از آن جايي که زاپاس نداشتيم مدت زماني طول کشيد تا کسي را براي کمک بيابيم و به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم...
استاد پذيرفت که آن ها روز بعد امتحان بدهند.
روز بعد استاد آنها را براي امتحان به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر يک ورقه امتحاني داد.
آنها به اولين سوال نگاه کردند که (5) نمره داشت...
سؤال خيلي آسان بود و به راحتي به آن پاسخ دادند سپس ورق را برگرداندند تا به سؤالي که (95) نمره داشت پاسخ بدهند سؤال اين بود:
کدام لاستيک پنچر شده بود؟؟؟؟؟؟؟
💠صداقت، تنها امتحاني است که در آن
نمي توان تقلب کرد.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
#معرفی_کتاب
🔹آیا میدانید ۱۴۰ روحانی شهید مدافع حرم داریم؟
کتاب «بر منبر خون» معرفی نامه و وصیتنامه ۱۴۰ روحانی شهید مدافع حرم را گردآوری کرده است.
📚 @dastanak_ir
#چه_خبر
🔺مولاوردی، معاون سابق امور زنان و خانواده روحانی به اتهام در اختیار بیگانه قراردادن اسناد طبقهبندیشده با هدف برهم زدن امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام در دادگاه مجرم شناخته شد. او به دو سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد./فارس
📚 @dastanak_ir
💦مثل طعم آب...
🔹هر چیزی خالصش خوب است.
مثل گلاب و عسل که خالصشان خوب است.
حتی خود آب، خالصش خوب است.
آبی که توی یخچال می گذاری، بوی طالبی و گوشت و ماست می گیرد و دیگر گوارا نیست.
آبی گواراست که طعم آب داشته باشد،بو و رنگ آب داشته باشد.
☑️ عبادت هم همینگونه است.خالصش خوب است.
✨أَلاَّ تَعْبُدُوٓا۟ إِلَّآ إِيَّاهُ✨
جز خدا هیچ کس را بندگی نکنید، یعنی بندگی خودرا خالص کنید.
📚 مثل شاخه های گیلاس.(حجت الاسلام رنجبر)ص ۲۱
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
📢 اطلاعیه سخنرانی زنده اساتید
📅 پنجشنبه ها ساعت 19
👤برای مشاهده پخش زنده در زمان اعلام شده، از طریق زیر وارد شوید:
✨ لینک پخش زنده از صفحه آپارات
https://www.aparat.com/MaktabeHabib/live
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محافظ فقط اینا
باقیش سوسول بازیه😂😂😂😂
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ سلاحی قویتر از پشتکار و همت نیست...👌
📚 @dastanak_ir
تصمیم داشتم امسال شب یلدا همتونو به رستوران و کافی شاپ دعوت کنم
دیدم رستوران و کافی شاپ که چاقتون میکنه
کرونا هم هست نمیشه با سلامتی شوخی کرد
بعد با خودم گفتم به یه چیزی دعوتتون کنم که سودی هم براتون داشته باشه
پس تصمیم گرفتم شما رو به ایمان، تقوا و عمل صالح دعوت کنم☺️
باشد که رستگار شوید🌺
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
✨﷽✨
🔹پادشاه و تخته سنگ🔹
✍ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﺨﻔﯽﮐﺮﺩ .ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ .ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ .ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ..…
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺷﺖ .ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ، ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ، ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ . ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺳﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.
👑ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭﺁﻥ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : ﻫﺮ ﺳﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ!!زندگی عمل کردن است .این شکر نیست که چای را شیرین میکند بلکه حرکت قاشق چای خوری است که باعث شیرین شدن چایی میشود.....!
📚 @dastanak_ir
دختر شهید سلیمانی:
🔰ردیف بودجه بنیاد مکتب حاجقاسم را به حل مشکلات مردم اختصاص دهید
👈کاشکی شماره حساب اعلام کنن، ما علاقهمندان به حاج قاسم افتخار میکنیم بخشی از درآمدمون صرف ترویج نام و مرام حاج قاسم عزیز بشه
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نرو.....
واسه موندن همین دلیل بسه👌
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اختصاصی_داناب
وقتی #آقا دستور میدن استفاده از تولیدات ملی، نه تنها یک اولویت، بلکه باید یک تعصب باشد، معناش اینه که همه چیزت ایرانی باشه؛ از چای و برنج گرفته تا یخچال و ماشین و موبایل و حتی لوازم نرمافزاری مانند پیام رسانها و....
امروز میخوام یک جستوجوگر ایرانی معرفی کنم که نتایجش در حد گوگل است:
گردو| gerdoo.me
در فیلم فوق ببینید چگونه میتوان این جستجوگر را، ابزار اصلی (پیشفرض) جستجو موبایل نمود.
📚 @dastanak_ir
روز دانشجو گرامی باد
به یاد سه قطره خون. سه دانشجوی شهید که در دانشگاه تهران در 16 آذر 32 جلو پای معاون رئیس جمهور امریکا بدست جلاد پهلوی، ذبح شدند..
📚 @dastanak_ir
روزی به کریم خان زند گفتند، فردی میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند. کریم خان گفت: "وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من". پس از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و گفت قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم .
کریمخان دستور داد چشم های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
وکیل الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی میکرد، من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم. پس از اینکه من به شاهی رسیدم عدهای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی میکشند!
📚کتاب “کریم خان زند” از پناهی سمنانی
📚 @dastanak_ir
از این جاهای مخوف و ترسناک دوست دارید واستون بزارم ؟😄👀
.
قبرستانی در همجواری دریا، روستای نُگَر ، بندرجاسک
📚 @dastanak_ir