9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تذکر جالب آیت الله علم الهدی به شعری که در تمجید از او خوانده شد
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 دعای روز سوم ماه رمضان
خدایا منو باهوش و خودآگاه کن و از نادانی گمراهی دورم کن
📚 @DasTanaK_ir
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺☝️ یکی از جالبترین و افتخار آمیز ترین گفتگوی های بسیار کوتاه و متفاوتی که تا به حال دیده اید.
💠 اتفاقی که دو سال پیش هزاران کیلومتر دور از ایران رخ داد.
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمرینات امنیتی و جنگ شهری نیروهای ویژه سپاه
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داناب (داستانک+نکاتناب)
یکی از طرفدارای پر و پا قرص کانال #داناب پر کشید و آسمانی شد 😢 صالح جان سلام ما را به ارباب برسان😘
روزه ای به نیت دو سال تعجیل در فرج امام زمان علیهالسلام!
📚 @DasTanaK_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
شهادت دو روحانی در جریان حمله امروز
🔹 گوینده خبر صداوسیما شهادت دو تن در حادثه حرم مطهر رضوی را اعلام کرد.
🔹ساعت ۱۴ ظهر امروز یک وهابی در صحن پیامبر اعظم (ص) به سه روحانی فعال مشهدی که در حاشیه شهر مشغول به افشای چهره خبیث وهابیت بودند حمله کردند
🔹تصویری از حجتالاسلام اصلانی که امروز به شهادت رسید
🆔 @shobhe_shenasi
#ضرب_المثل
ما همه کردیم کار خویش را
ای بقربانت بجنبان ریش را
سلطان محمود به طور ناشناس از کاخش بیرون آمده تا در شهر بگردد و ببیند اوضاع و احوال مملکت از چه قرار است که با گروهی از دزدان برخورد می کند و به آنها می گوید من هم مثل شما دزد هستم.
آن دزدان هریک هنری دارند و از شاه می پرسند که هنر تو چیست؟
شاه می گوید هنر من درریش من است.
سلطان محمود با علاقه پرسید: خیلی دلم میخواهد هنرهای شما را بدانم. مثلاً خود تو بگو ببینم چه هنری داری؟
مرد قوی هیکل لبخندی زد وبا غرور گفت: هنر من در زور و بازوی من است! من میتوانم بدون هیچ وسیله ای در هر کجا که بخواهم تونلی حفرکنم و از هر کجا که بخواهم سر در بیاورم!
دزد دیگری که کنار مرد قوی هکیل نشسته بود گفت: هنر من در گوش های من نهفته است!
سلطان محمود با تعجب گفت: گوش که جز شنیدن کار دیگری نمیتواند بکند! مرد لبخندی زد و گفت: گوشهای من میتوانند بفهمند که سگها در موقع پارس کردن چه میگویند؟!
دزد دیگر رو به سلطان کرد و گفت: هنر من در چشمهای من است. اگر من کسی را در سیاهی شب ببینم، در روز هم میتوانم او را بشناسم.
دزد دیگر در حالی که به بینی اش اشاره میکرد گفت:
من هم میتوانم بوی طلا و جواهر را از روی خاک تشخیص دهم.
سلطان محمود لبخندی زد و گفت: هنر من در ریش من است!
که اگر آنرا از روی رحمت بجنبانم، مجرمان از زندان آزاد می شوند.
رئیس دزدها گفت: عجب هنر خوبی داری! ما دزد هستیم و بالاخره روزی سر و کارمان به زندان و جلاد خواهد افتاد.
این خاصیت ریش تو خیلی به درد خواهد خورد. سپس همگی به سوی قصر سلطان به راه افتادند.
وقتی به نزدیکی آنجا رسیدند. سگهای قصر شروع به پارس کردند. دزدی که گوشهای حساسی داشت، ایستاد و با خنده گفت "سلطان" با ماست.
سلطان گفت:شاید راست میگوید!
رئیس دزدها خنده ی بلندی کرد و گفت: حتماً سلطان محمود هم خود تو هستی؟!
دزدی که بینی حساسی داشت به نقطه ای در روی زمین اشاره کرد و به رئیسشان گفت: بوی طلاهای خزانه به مشامم میرسد. اگر اینجا را بکنی یک راست از خزانه ی قصر سر در میآوریم.
رئیس دزدها با سرعتی باور نکردنی شروع به کندن زمین کرد. دزدی که با بینی بوی طلاها را حس می کرد، او را راهنمایی میکرد تا از کدام سو حفر کنند.
بالاخره پس از مدتی کندن و جلو رفتن، از خزانه ی قصر سر در آوردند.
برق طلا و جواهرات خزانه، چشم همه شان را خیره کرده بود.
سلطان محمود گفت: بگذارید من بیرون بروم و نگهبانی بدهم. اگر ماموری به اینجا نزدیک شد، شما را خبر میکنم .
سلطان محمود از خزانه بیرون رفت. به سرعت لباسهایش را عوض کرد و به نگهبانان خزانه گفت که چند دزد در آنجا هستند. نگهبانها هم آمدند و دزدها را دستگیر کردند.
صبح روز بعد، گروه دزدها را به محضر سلطان آوردند تا در آنجا محاکمه شوند.
دزدی که چشمهایی تیزبین داشت. تا چشمش به سلطان افتاد، او را شناخت. رو به دوستانش کرد و گفت: این همان مردی است که دیشب با ما همراه شد. خدای من! او سلطان محمود بوده است!
همه ی دزدها با تعجب و حیرت به چهره ی سلطان خیره شدند. سلطان فقط لبخندی میزد و چیزی نمی گفت.
قاضی، محاکمه را آغاز کرد و سرانجام حکم داد که گردن هر چهار دزد باید زده شود .
رییس دزدها رو به سلطان کرد و گفت:
ما همه کردیم کار خویش را
ای بقربانت بجنبان ریش را
یعنی وقت آن است که شما هنرت را نشان دهی و ریشت را بجنبانی. سلطان محمود چنین کرد و بخشیده شدند.
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▪️ استوری یکی از فعالین رسانهای مشهد در رابطه با شهادت شهید اصلانی
📚 @DasTanaK_ir
✳️ دو شرط مهم در اجابت دعا
💠 «وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنیِّ فَإِنیِّ قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» (بقره، ۱۸۶)
هنگامی که بندگانم از تو سراغ مرا میگیرند، همانا من نزدیکم؛ دعای دعاکنندهای که مرا بخواند اجابت میکنم.
🔻 در این آیه، خداوند متعال با مقید کردن وعدهی #اجابت به «إِذا دَعانِ»، دو شرط مهم در #دعا را به ما گوشزد میکند:
🔸 یکی اینکه دعا باید حقیقتاً دعا باشد. «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» مانند آن است که بگوییم: عالم را احترام کن در صورتی که عالم باشد. این جمله یعنی آن عالمی را احترام کن که حقیقتاً عالم باشد و به علم خود عمل کند. جملهی «إِذا دَعانِ» نیز میفهماند که وعدهی اجابت در مورد دعایی است که حقیقتاً دعا باشد یعنی #قلب دعاکنندهی آن با #زبانش موافق باشد؛ چون #دعای_حقیقی آن دعایی است که قبل از زبان سر، زبان قلب و #فطرت که دروغ در کارش نیست آن را بخواهد.
🔹 دوم اینکه فرمود «دَعَانِ؛ مرا بخواند». دعایی وعدهی اجابت دارد که دعاکننده واقعاً آن را از خدا بخواهد؛ پس اگر کسی به زبان، خدا را خواند و در دل، امیدش به #اسباب_عادی و #امور_وهمی بود چنین کسی خدا را به دل نخوانده و شرط اجابت دعا را رعایت نکرده است.
📚 برگرفته از #تفسیر_المیزان
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
راست میگن طلبه ها مفتخور هستند!
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b