eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.1هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
فمینیست‌ها و غرب‌پرستان در این خصوص نظری ندارند؟ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت رحیم‌پور ازغدی از برخی اختراعات و اکتشافات دانشمندان مسلمان که غربی‌ها به اسم خود ثبت کرده‌اند! 📚 @DasTanaK_ir
✨﷽✨ ✅سه نصیحت از پرنده!! ✍مردی از کنار بیشه‌ای میگذشت، چشمش به پرنده‌ی کوچک و زیبایی افتاد. آن را گرفت. پرنده در حالی که ترسیده بود گفت: "از من چه می‌خواهی؟" مرد گفت: "تو را میکُشم و می خورم." پرنده گفت: "جثه‌ی من کوچک است و چیز زیادی از من به دست نمی آوری" اما من می توانم سه سخن حکمت آموز به تو بگویم که برای تو سود بیشتری دارد! مرد پذیرفت.پرنده گفت: "سخن اول را در دست تو میگویم، سخن دوم را وقتی می گویم که مرا رها کنی و بر درخت بنشینم و سخن سوم را بر سر کوه"مرد گفت: "بگو" پرنده گفت: "اول این که هر چه از دست دادی حسرت آن را نخوری" مرد او را رها کرد و پرنده پرواز کرد و روی درختی نشست.مرد گفت: "سخن دوم را بگو"پرنده گفت: "سخن غیرممکن را باور نکن." و پرواز کنان به طرف کوه رفت و با صدای بلند گفت: "ای بدبخت! در شکم من دو مروارید بیست مثقالی بود. اگر مرا می‌کُشتی ثروتمند می‌شدی"مرد دستش را بر سر خود کوبید و افسوس خورد و گفت: "حالا آخرین سخن را بگو" پرنده گفت: "تو آن دو سخن فراموش کردی، حالا سخن سوم را برای چه میخواهی؟!! اول گفتم، افسوس گذشته را نخور، که برای از دست دادن من افسوس خوردی، و دوم اینکه سخن محال و غیرممکن را باور نکن، اما به این پندم هم توجه نکردی! آخر ای انسان عاقل! گوشت و بال من دو مثقال بیشتر نیست، تو چگونه باور کردی درون من دو مروارید بیست مثقالی باشد؟! بعد با خوشحالی به اوج آسمان آبی پرواز کرد.!! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
خدایا اولیاء ت را خشنود کن! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
تصاویری از گور یکصد میلیون دلاری ‎(عباس افندی) رهبر بهائیان که اینگونه سوخت و تبدیل به خاکستر شد الان دیگه راحت میشه به ‎ ها گفت: پدرسوخته! 😅 ‌ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
آیا امام زمان هنگام ظهور کشتار راه می اندازد#؟ آدرس ما در ایتا،تلگرام،اینستاگرام،آپارات و... کلیک کنید! ↘️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️↙️ ➡️ @pasokhgooha_ir⬅️ ↗️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️↖️⬆️⬆️
عوامل کم‌توفیقی و فقدان حال عبادت در کلام امام سجاد علیه‌السلام (۱) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
18-sahar.mp3
2.13M
بسم الله الرحمن الرحیم 💢قطعه فوق العاده سحرگهان با صدای استاد قاسم رفعتی سحرگهان که مؤذن برآورد آواز به روی دل شــودم هـــر در عنایت باز بر آورند مناجاتیان قدس خـروش زنند بر صف روشندلان صلای نمـاز بیـا به مجمع ایمانیان یکدل و دیــــن که این گروه به یک قبله میکنند نماز مقــام امن الــهی منادی توحــید عزیز تر حرم کبریا حریم نـــماز ز خواب بخت بلندم به کوتهی گرود بگو موذن خوش لهجه بر کشـد آواز (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
روستایی بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بی سوادی در آن سكونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده كرده و بر آنان به نوعی حكومت می كرد. برحسب اتفاق گذر یك معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلكاری های شیاد شد و او را نصیحت كرد كه از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می كند. اما مرد شیاد نپذیرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبكاری های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از كلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد كه فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود كدامیك باسواد و كدامیك بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر كار، چه می شود. شیاد به معلم گفت: بنویس «مار» معلم نوشت: مار نوبت شیاد كه رسید شكل مار را روی خاك كشید. و به مردم گفت: شما خود قضاوت كنید كدامیك از اینها مار است؟ مردم كه سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شكل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او را كتك زدند و از روستا بیرون راندند (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | روایت استاد قرائتی از دیدار با خانواده شهدای طلبه حرم امام رضا(ع) 📚 @DasTanaK_ir
چگونه صدام از اسارت فرار کرد رهبر معظم انقلاب در دیدار دیروز خود با کارگزاران: صدام هنگام آغاز جنگ نزدیک ایلام یک مصاحبه کرد و بعد گفت مصاحبه‌ی بعدی را در تهران انجام می‌دهم اما دیدید به چه سرنوشتی دچار شد در جنگ و بعد از جنگ. در فتح‎المبین صدام شانس آورد، نزدیک بود توسط بچه‌های سپاه دستگیر شود. اگر نیم ساعت زودتر رسیده بودند دستگیر می‌شد ولی شانس آورد و در رفت!! 🔹 توضیح غیر از پيروزي چشمگير رزمندگان در عملیات فتح المبین که بعدها اهميت اين مقطع از جنگ بيشتر روشن شد. طبق اعترافات فرماندهان نظامي و مقامات سياسي رژيم بعث در آن روز (8فروردين 1361-مرحله چهارم عمليات فتح المبين) چيزي نمانده بود، صدام به اسارت رزمندگان درآيد!  وقتي رزمندگان «برقازه» را تصرف كردند با جسد دو سرباز عراقي كه تيرباران شده بودند، مواجه شدند.  اسراي عراقي گفتند وقتي صدام در خطر اسارت قرار گرفت و اخبار شكست هاي پي در پي را مي شنيد با عصبانيت دستور اعدام اين دو سرباز شيعه را صادر كرد چرا كه معتقد بود آنها با ايراني ها همدستي كرده اند! آنچه در ادامه مي خوانيد سه روايت از آن ماجرا از زبان نزديكان صدام است.      ✅  روايت اول؛ من را بكشيد!   ژنرال «حسين كامل مجيد»، وزير صنعت و صنايع نظامي رژيم بعث و داماد معدوم صدام پس از فرار به اردن در زمستان سال 1374، طي مصاحبه اي مفصل با نشريه «السفير» چاپ بيروت گفته است:  ... در عمليات «شوش» [فتح المبین] ، هنگامي كه نيروهاي ايران در منطقه سپاه چهارم عراق پيشروي كردند، واحدهاي پشتيباني اين سپاه رزمي نيز از بين رفت و چيزي نمانده بود كه صدام و همراهان او، كه من هم جزء آنها بودم، به اسارت نيروهاي ايراني درآيند.  در آن لحظات، رنگ از چهره صدام پريده و بسيار نگران بود. صدام به ما نگاه كرد و گفت: از شما مي خواهم در صورتي كه اسير شديم، من و خودتان را بكشيد...         ✅روايت دوم؛ لعنت بر آنها!    سرلشكر ستاد «عبدحميد محمود الخطاب»، رئيس دفتر رياست جمهوري عراق و از همراهان دايمي صدام طي دوران جنگ با ايران، درخصوص چند و چون اين ماجرا مي گويد: در عملياتي كه ايراني ها نام فتح المبين را روي آن گذاشته بودند، نيروهاي ايراني به منطقه استقرار سپاه چهارم و مواضع ستادي اين سپاه رسيدند. آقاي رئيس جمهور [صدام] هم در همين منطقه بود. سپهبد خلبان «عدنان خيرالله طلفاح» -وزير دفاع- هم بود. فهميديم كه نيروهاي ايراني، ما را دور زده اند. احساس همه ما اين بود كه به زودي به اسارت نيروهاي ايراني درخواهيم آمد. آقاي رئيس جمهور، مضطرب از عدنان خيرالله پرسيد: -عدنان، بگو چه بايد بكنيم؟ -سرورم، جاي ديگري براي فرار و پنهان شدن پيدا مي كنم. دوباره آقاي رئيس جمهور پرسيد:     -سلاح و مهماتي هم به همراه داريد؟     من جواب دادم: فقط يك قبضه تفنگ داريم. ايشان با خشم و غضب گفت:  -اگر ايراني ها مرا پيدا كنند، مي دانيد چه مي شود؟     افراد همراه همگي سعي مي كردند آقاي رئيس جمهور را آرام كنند. او در حالي كه به تانك هاي ماكه در آتش مي سوخت، نگاه مي كرد، دايم زيرلب مي گفت:     *لعنت بر آنها! ما را در ورطه جنگ گرفتار كردند.*     او اسم كسي را نمي آورد. فقط به لعنت كردن اكتفا مي كرد؛ اما من مي دانستم كه *منظورش آمريكا و رهبران عربستان و كويت هستند.*   آن روز ما براي چند ساعتي در محاصره بوديم؛ اما ناگهان يك دستگاه خودرو را كه حامل افراد مجروح بود، پيدا كرديم. افراد زخمي را بيرون كشيده، خودمان سوار شديم. رئيس جمهور وقتي سرجايش نشست، گفت: -زخمي ها مداوا خواهند شد؛ اما اگر ما اسير ايراني ها بشويم، چه بايد بكنيم؟        ✅ روايت سوم؛ توصيه صادقانه!    آخرين روايت در مورد اين واقعه، از آن خالد حسين نقيب، افسر ستاد سابق وزارت دفاع رژيم بعث است. وي كه در جريان نبرد فتح، فرماندهي يكي از واحدهاي زرهي را در حوزه استحفاظي سپاه چهارم برعهده داشته، در كتاب خود مي نويسد:  ... هنگامي كه صدام به اتفاق همراهان خود و فرمانده سپاه 4عراق [سرلشكر ستاد هشام صباح فخري] در منطقه [برقازه] نزديك به جاده عمومي فكه مشغول قدم زدن بود، فرمانده سپاه 4 به وي اطمينان داد كه نيروهاي ما هنوز در حال مبارزه هستند و خطري آنها را تهديد نمي كند. در آن لحظه، يك گردان توپخانه از جاده موصوف در حال عقب نشيني بود. صدام، فرمانده اين گردان را احضار كرد و گفت: -چرا شما عقب نشيني مي كنيد؟ چه كسي به شما دستور عقب نشيني داده است؟!     او پاسخ داد:  -تمامي نيروهاي مستقر در جبهه، در حال عقب نشيني هستند. قربان، نيروهاي ايراني با موضع شما چند كيلومتر بيشتر فاصله ندارند. توصيه مي كنم شما هم عقب نشيني كنيد. در غير اين صورت، به اسارت در خواهيد آمد! صدام و همراهانش بلافاصله از آن منطقه گريختند. ✍ احمد حاتمی (داستانک‌ونکات‌ناب) 📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت حاج آقا قرائتی از دیدار با خانواده شهدای حرم رضوی 👌👌فوق‌العاده، حتماً ببینید و به صورت گسترده منتشر کنید (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🔸المؤمن کالجبل الراسخ پیرمرد نجار اصفهانی برای ساخت تابوت جهت شهدا به معراج شهدای اهواز آمده بود. هر روز شهید می آوردند .... پیرمرد ، دست تنها بود اما سخت کار میکرد و کمتر وقتی برای استراحت داشت روزی از روزها همین که داشت از لابلای پیکر مطهر شهدا عبور میکرد، شهیدی نظرش را جلب کرد ؛ کمی بالای سر شهید نشست رو به شهید کرد و با همان لهجه ی شیرین اصفهانی گفت : باریکِلاااا ، باریكِلااااا و بلند شد و به كارش ادامه داد . یك نفر كه شاهد این قضیه بود ، سراغ پیرمرد رفت و جویا شد پیرمرد نجار تمایلی به صحبت كردن نداشت. همان یك نفر ، سماجت كرد تا ببیند قضیه ی باریكلا گفتنهای پیرمرد چه بوده است. پیرمرد با همان آرامش گفت : پسرم بود😢 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکر کنم یه چیزی زده!! پیکان آتیش گرفته، خودش استارت میزنه و حرکت میکنه! 😐😂 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
خوردن قرص و دارو در حال روزه بر اساس روایات و قواعد فقهی خوردن و آشاميدن روزه را باطل مي كند. لذا خوردن انواع قرصها و داروها و كپسول ها از جمله قرص لاغری ، قرص چاقی ، قرص ضد بارداری قرص آهن ، قرص خواب ، قرص سرما خوردگي ، قرص ضد درد ، قرص فشار خون، قرص ال دي … روزه را باطل مي نمايد. ✅نکته: چنانچه امکان تغییر ساعت استفاده از قرص و دارو، به قبل از اذان صبح و بعد از اذان مغرب وجود داشته باشد و این کار برای بدن ضرر نداشته باشد باید این کار را بکند و روزه بگیرد، در غیر اینصورت نباید روزه بگیرد. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 موشن گرافیک برای آنانی که دوست دارند آتش عشق خدا ❤️ همه‌ی بدیهای آنان را بسوزاند...🔥 🔹 چه کسانی مهمترین شاگردان و مراودین سلوکی عارف واصل آیت الحق مرحوم حاج «سیدهاشم حداد» بودند؟ 🔹مرحوم آیت الله بهجت: حداد سِرالله است، او را هرکسی نمی‌تواند بشناسد. 🔹 ماجرای هدیه انگشتر پانصدساله‌ی بنیانگذار کبیر انقلاب به مرحوم حداد 🔹 نظر رهبر معظم انقلاب پس از خواندن کتاب احوالات مرحوم حداد ( روح مجرد) 📚 @DasTanaK_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
عوامل کم‌توفیقی و فقدان حال عبادت در کلام امام سجاد علیه‌السلام 🆔 @shobhe_shenasi
آدرس غلط!! 📚 @DasTanaK_ir
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود😢 📚 @DasTanaK_ir
دوازدهم ماه رمضان سالروز ایجاد بین مسلمین و عقد اخوت بین پیامبر اکرم و امیرالمومنین علیه السلام مبارک باد🌺 📚 @DasTanaK_ir
دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرّحمن الرّحیم  اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتُّقى وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین.  خدایا در این روز مرا از پلیدی و کثافات پاک‌ ساز و بر آنچه مقدّر است شدنی‌ها صبر عطا کن و بر تقوی و مصاحبت نیکوکاران موفق دار به یاری خود ای روشنی چشم مسکینان 📚 @DasTanaK_ir
📚 انجام مُفطِر (باطل کننده روزه) هنگام اذان صبح 💠 اگر در سحر ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد و سپس معلوم شود که آن هنگام صبح بوده است، باید قضای آن روز را بگیرد ولی اگر با تحقیق و علم به اینکه صبح نشده، انجام داده باشد و بعد معلوم شود که صبح بوده است، قضای آن روز بر او واجب نیست. 📚 @DasTanaK_ir