#توئیت
دهباشی را یادتونه میخواست اسلحه دست بگیره بره با طالبان بجنگنه...؟
📚 @DasTanaK_ir
﷽/ توهم مفید بودن!
🔰 مردی هر روز، راس ساعتی معین به گوشه میدان شهر میرفت و لحظاتی کلاهش را از سرش بر میداشت و به شدت تکان میداد.
روزی پلیس که به کار او حساس شده بود، علت این کار را از وی جویا شد.
مرد گفت: با این کار زرافهها را دور میکنم.
پلیس پرسید: من در این جا زرافهای نمیبینم؟!
و پاسخ شنید: این نشان میدهد که من کارم را درست انجام میدهم.
به این میگویند توهّم مفید بودن!
🆔 @dastanak_ir
🔸 خمس پول پیش
⁉️ آیا پولی که مستأجر ناچار است برای اجاره خانه به موجر قرض (رهن) دهد، خمس دارد؟
✅ اگر مستأجر توان پرداخت اجاره کامل را ندارد یا موجر نمی پذیرد، به مقدار پولی که برای اجاره مسکن مطابق شأن، باید طبق قرارداد اجاره به موجر قرض دهد، خمس تعلق نمی گیرد و احکام مئونه را دارد.
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حضور پرشور دهه نودیهای مشهد در اجتماع «سلام فرمانده»
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💰پاسخ به چند سوال یارانهای
🔸در روزهایی که یکی از بحثهای همیشگی در جمعهای مختلف موضوع یارانههاست، اینجا به چندتا از سوالات کاربردی درباره این موضوع جواب داده شده است.
📚 @DasTanaK_ir
🔅 تشویق فقط شکلات دادن نیست!
🔻 شما پیوسته واژههایی مانند «تشویق» و « پاداش» را برای تقویت کارهای خوب کودک میشنوید. در وهلهی نخست به ذهن بسیاری از والدین خطور میکند که منظور از #تشویق و #پاداش، استفاده از #مادیات است؛ مانند دادن یک اسباببازی یا شکلات؛ در حالی که بیزحمتترین اما موثرترین و پایدارترین تشویق، دادن #حس_افتخار به کودک است.
🔸 وقتی سلمان کوچولوی سهساله به پدرش که تازه از سر کار برگشته بود سلام کرد، مادر به او گفت: «وقتی به بابا سلام میکنی، خیلی خوشحال میشوم. با خودم میگویم چه پسر خوب و فهمیدهای دارم. من به داشتن پسری مثل او افتخار میکنم». در اینجا مادر نخست رفتار سلمان را توصیف کرد( وقتی به بابا سلام میکنی)؛ سپس احساس درونی خود را شرح داد( خیلی خوشحال میشوم)؛ و در ادامه او را تکریم کرد( با خودم میگویم چه پسر خوب وفهمیده ای دارم. من به داشتن پسری مثل تو افتخار میکنم).
🔸 در واقع مادر سلمان طی عبارتی کوتاه، سه نوع از بهترین و موثرترین اصول تربیت کودک را به کار گرفت: ۱. توصیف رفتار مطلوب کودک؛ ۲.بیان احساس خود دربارهی آن؛ ۳.دادن حس افتخار به او.
📕 «یک قدم تا باور» ص ۴۵و۴۶
👤 مبین صالحی، معصومه قلی زاده
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔 انا لله و انا الیه راجعون 😔
روحملکوتیاستاداخلاق
آیتالله فاطمینیا بهملکوت اعلاپیوست
آیت الله فاطمی نیا :
امروز تضعیف رهبری بالاترین گناه و از شرب خمر حرام تر است
♦️خدا انشاءالله به ما توفیق بدهد یار رهبرمان باشیم و قدر این آقا را بدانیم.
📚 @DasTanaK_ir
پرسش و پاسخ کوتاه
چگونه بعضی از گناهان تمام کارهای خوب انسان را از بین میبرد؟
📚 @DasTanaK_ir
💢 یا للعجب! دانشگاهی در آلمان...🫣 این همه راه رو بلندشی بری اروپا سر کلاس دانشگاه بنشینی بعد ببینی استادت اونجا هم یک آخونده😳 اون هم آخوندی که ریاضی درس میده😱
✅حاج آقای میرزا محمدی تو دانشگاه ریاضی درس میده، میگفت من آخر کلاس دو سه دقیقه روضه میخونم از روز اول هم طی میکنم با دانشجوها که هر کسی این مساله رو بر نمیتابه تا وقت هست استادش رو عوض کنه
📚 @DasTanaK_ir
شولی رو میگه!
زن اولی سگش را از روی سرسره سر داد پایین و قربان صدقه اش رفت. زن دومی گربه اش را با حسرت در آغوشش فشرد و آه کشید. زن اولی همین طور که داشت دوباره سگش را می گذاشت بالای سرسره، گفت خب تو هم بذارش سر بخوره.
زن دومی گفت مطمئن نیستم نترسه، آخه از وقتی بردم حنجره اش رو عمل کردم یک کم از لحاظ روحی حساس شده.
زن اولی سگش را پایین سرسره گرفت و گفت من هم وقتی پسرم رو ختنه کردم، تا یه مدت سر نمی خورد.
زن دومی با تعجب گفت، من فکر کردم سگتون دختر باشه.
زن اولی گفت این رو نمیگم، پسرم رو میگم، آرمین. زن دومی آهانی پراند و با شرمندگی گفت ببخشید، حواسم نبود.
زن اولی سگش را بوس کرد و دوباره گذاشت بالای سرسره و گفت: نه بابا، من ناراحت نمی شم دخترم رو با پسرم اشتباه بگیرن، مطمئنم شولی هم ناراحت نمیشه با داداشش اشتباه بگیرنش، مگه نه شولی؟ و سگش را سر داد پایین!
زن اولی شولی را برداشت و حرکت کرد سمت تاب و زن دومی هم دنبالش راه افتاد.
زن دومی گفت: واقعا مریض داری سخته، اونم عمل جراحی، اون دفعه هم خیلی اذیت شدم.
زن اولی گفت: وای، یعنی این دفعه دومی بوده که عملش کردی؟ زن دومی گفت: نه، شوهرم رو میگم، دفعه قبل اون آپاندیسش رو عمل کرد، بعدش یکی دو روز درگیر بودیم.
زن اولی سگش را روی تاب گذاشت و هل داد و گفت: وای ببخشید، تو که ناراحت نمی شی شوهرت رو با گربه ت اشتباه می گیرن؟
زن دومی گفت: من نه، ولی اون یه وقتایی ناراحت می شه.
زن اولی یک کم سرعت تاب را کم کرد تا شولی نترسد و گفت: شوهر حساسی داری پس.
زن دومی گفت: نه، اونکه ناراحت نمی شه، این ناراحت می شه! شوهرم مشکلی نداره اما ماریتا بعضی وقتا ناراحت می شه من به شوهرم توجه می کنم یا براش غذا میارم و اینا. فسقلی می خواد من فقط برای خودش باشم.
زن دومی این را که گفت گربه اش را بلند کرد و صورتش را به صورتش چسباند و چشمانش را بست و ماریتا را بوکشید.
زن اولی سگش را از روی تاب بلند کرد و رفت سمت الاکلنگ و گفت: ولی اینم خوب نیست، باید روی بحث حساسیت حساس باشی.
زن دومی که دنبالش راه افتاده بود، گفت: ولی من با چند تا روانشناس حیوانات حرف زدم، گفتن این میزان حساسیت توی گربه های این سن طبیعیه.
زن اولی برگشت و گفت: نه، شوهرت رو میگم. این مقدار حساس نبودن خوب نیست. ممکنه سرش جای دیگه گرم باشه که حساسیت نشون نمیده.
زن اولی چشمک زد و سگش را گذاشت روی الاکلنگ.
زن دومی گفت: یعنی میگی ممکنه با یه زن دیگه رابطه داره؟
زن اولی کلافهگفت: زن چیه بابا؟ مثلا ممکنه اونم توی محل کارش یه سگ یا گربه داشته باشه و به تو نگفته باشه!
زن دومی که از اشتباهش بور شده بود سرش را انداخت پایین، تشکر و خداحافظی کرد و به بهانه اینکه باید شام درست کند، رفت.
زنی از چند متر آنطرفتر از وسط تعدادی زن و مرد و بچه، گفت: خانم شما نمی خوای بری؟ بسه دیگه، سگت رو ببر بچه هامون بیان بازی کنن.
زن اولی که هن و هن کنان سعی می کرد سگش را با الاکلنگ بازی دهد و نمی شد، سگش را بغل کرد و راه افتاد سمت بیرون محوطه بازی و گفت: مرگ! بیا رفتم، بگید توله هاتون بیان بازی کنن. بی فرهنگ های عقب افتاده. لیاقت تون همین چهارتا آهن پاره خرابه!
محمدرضا شهبازی
👈 پاسخبهشبهاتفــجازی👇
https://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06