#داستانکوتاه📘
مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت: این ساعت را مادر بزرگت به من هدیه داده است ، تقریبا 200 سال از عمرش میگذرد. پیش از اینکه به تو هدیه بدهم ، به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار میخرند.دختر به جواهر فروشی رفت و برگشت به مادرش گفت: صد و پنجاه هزار تومان قیمت دادند.
مادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو ، دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت:
دو هزار تومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده است.
مادر از دخترش خواست به موزه برود و ساعت را نشان دهد.
دختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت:
مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را میخرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه میگذارد.
مادر گفت: فقط میخواستم بگم هرگز خود را در جاهای نامناسبت جستجو مکن. هر جا و هر روابطی خارج از آنچه خدا تعیین کرده مناسب تو نیست!!
👌گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
«هفته بزرگداشت مقام زن گرامی باد.»
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b