eitaa logo
داستانکام
73 دنبال‌کننده
185 عکس
34 ویدیو
1 فایل
این داستانکا گوشه‌ای از زندگی منه. 🌸 راه ارتباطی: @barkat313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فروشگاه برکت
👇🌸 حاج هادی لوله بخاری فروش
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤️ می‌توان هم بود، هم ... . 👈 در حاشیه‌ی دیدار امروز حضرت آقا با نخبگان و استعدادهای برتر علمی 🌐 @barkat313
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤️ #آقا_محمد_حسن ۱۳۹۸/۷/۱۴
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤️ مدافع حرم در آخرین فایل صوتی‌اش، یک روز قبل از شهادت: "احساس می‌کنم این دفعه با دفعات قبل متفاوت است؛ احساس می‌کنم درِ بهشت دارد رویِ من باز می‌شود و یقین دارم این سفر، سفرِ آخرِ من است." 🌐 @barkat313
هدایت شده از فروشگاه برکت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ / رعایت الزامی‌ست . رفته بودیم حرم. موقع خروج و گرفتن کفش‌ها کفشدارِ جوانِ خوش سیمایی با کمی خوش و بش کرد. چشامو کمی تنگ کردمو در حالی که چِشِ سمت راستم کمی بیش‌تر بسته شده بود بِهِش گفتم: "قبلنا ..‌. شکلات می‌دادین هااااااا!" یِ لبخندی زدو، مکسی کردو، رفت طرف همکارش. . رفتیم طرف درِ خروجی. . چند قدمی که رفته بودیم کفشدار صدامون زد. برگشتمو، نگاهیش کردمو، لبخندی تحویلش دادمو، به راهم ادامه دادم. . دو سه بار آروم دست‌مو کشیدو گفت: "آقاجون! آقاهه صداتون می‌زنه." ... "آقاهه صداتون می‌زنه." ... "صداتون می‌زنه." وقتی دید اعتنا نمی‌کنمو به راه خودم دارم ادامه می‌دم، خیلی جدّی گفت: "خوب نیست آدم جواب کسی رو که صداش می‌زنه نَدِه.". مدیونید اگه یِ وخ فک کنین این طوری می‌خواسته بگه آقاهه می‌خواد به من شکلات بده.😁 🌐 @barkat313
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 موضوع انشاء: 👈 در مسیرِ برگشت از مدرسه