eitaa logo
داستان های آموزنده
67.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
0 فایل
‌‌‌‌‌ 🌿 ‌‌﷽ 🌿. #کپی_جایز_نیست. برای ارسال داستان خود ویا دوستانتان به ایدی ارسال کنید @zahraB18 https://eitaa.com/joinchat/15925614C7f87bffef4 سلام تعرفه تبلیغات داخل کانال هست
مشاهده در ایتا
دانلود
💢پارت نود 💢تاوان یک گناه 💢ارسالی از اعضا(مهدا) سعید ناراحت بود چاقو می زدی خونش در نمیومد این بار نجمه بهام آمده بود سعید رفت تا صبح درد داشتم نجمه تا صبح پیشم بود کارهامو میکرد ولی دلم می خواست سعید پیشم بود ولی سعید بعداز بستری شدنم بدون خداحافظی رفت صبح دردم بیشتر شدنتونستم فقط جیغ میزدم پرستار آمد و گفت چی شده؟؟ _نمی دونم _باشه میرم به دکتر میگم بیاد _خدا کمکم کن دارم میمیرم اخ بلندی گفتم و حس کردم سبک شدم از درد خوابم برد وقتی چشم باز کردم نجمه بالای سرم بود اطراف رو نگاه کردم سعید نبود _سعید نیومده؟؟ _نه خانم ناراحت شدم _بچه م بچه م سرش رو پایین انداخت بغض ش ترکید و زد زیر گریه ولی این دفعه نمی دونم دلم سنگ شده بود اشکم در نیومد _کی مرخص میشم؟؟ _فردا ظهر _گریه نکن قسمت نبود راضیم به رضای خدا اشکاشو پاک کرد _کمکم می کنی دلم می خواد یکم راه برم ؟؟ _چشم‌ خانم •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💢پارت نود ویک 💢تاوان یک گناه 💢ارسالی از اعضا(مهدا) فردا ظهر مرخص شدم _سعید نیست؟؟ _نه نیومدن فقط راننده آمده _اها _اماده این بریم ؟؟ _اره بریم _بزارین کمکتون کنم _نه دستت درد نکنه ممنون خودم می تونم راه برم _راستش خانم سکوت کرد _چیه؟؟نجمه راحت باش بگو _خان برای آقا سعید دختر حاج سلیمان رو خواستگاری کرده گفتم الان بدونید بهتره تا برین عمارت و بفهمین نمی دونم چرا مثل سنگ سخت شده بود قلبم شاید چون سعید قبلاً گفته بود اگه این بار بچه سقط بچه زن میگیره _ممنون نجمه مهم نیست خان ها و خانزاده ها همشون چند تا چندتا زن میگیرن منم زن موقت سعیدم یک سال دیگه همه چی تموم میشه ومن دیگه زن سعید نیستم _خانم سوار بشین _ممنون سوار شدم و نجمه کنارم نشست و راننده در رو بست و سوار شد و راه افتادیم نجمه سکوت کرده بود ومن تو دلم غوغا بود دلم به طفلم خوش بود که اگه سعید هم نباشه اون هست که تنها نباشم ولی تهددلم می گفت تنها نیستی خدا هست هواتو داره فقط به خودش توکل کن دستم توی دست نجمه بود شروع کردم به صلوات فرستادن و توکل کردم به خدا آروم شدم •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💠 به نام آفریننده هر جنبنده ای 🇮🇷امروز یکشنبه 13/ خرداد/ 1403 24 / ذی القعده/1445 02 / ژوئن/ 2024 خــــدایــــا 🤲 🤍💫امـروز را با عشق تو 🌸💫آغــــاز مــیــڪــنــم 🤍💫بخشندڪَي از توست 🌸💫عشق در وجود توست 🤍💫قدرت در دستاڹِ توست... 🌸💫عشق را در وجود ما قرار ده 🤍💫تـــا مــهـــربـــان بـــاشــیــم 🌹سلام 💞روزتون 🍃 سر شار از عشق و امید 💠ذکر امروز " یا ذالجلال و الاکرام» ️ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ️ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرحیم ❤️أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ و َالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ و َيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ❤️آيا نديدي كه خداوند آنچه در زمين است مسخر شما كرد؟ و كشتيها به فرمان او بر صفحه اقيانوسها حركت مي ‏كنند و آسمان (كرات و سنگهاي آسماني) را نگه مي ‏دارد تا بر زمين، جز به فرمان او، فرو نيفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحيم و مهربان است. 👈" سوره حج آیه ۶۵ " 🤲اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 🤲 اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُران 🍀 التماس دعا 🍀 •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
♝ ﺩﺭ ﺗﻮﺑﻪ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ♝ ❍ ‏» ﭘﻴﺮﻣﺮﺩی ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ، ﻣﻦ ﺳﻮﺍلی ﺩﺍﺭﻡ کسی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﺮﺍ ﺩﻫﺪ ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﮕﻮ ﭼﻪ ﺳﻮﺍلی ﺩاری ؟ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ ؟ ﺍﮔﺮ ﻣﺎ یک ﺳﻴﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺑﻜﺎﺭﻳﻢ ﭼﻨﺪ ﺳﻴﺮ ﻟﻮﺑﻴﺎ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ؟ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻭقتی ﺑﺮﻧﺞ ﺑﻜﺎﺭﻳﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻧﺞ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﻧﻪ ﻟﻮﺑﻴﺎ . ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺳﺆﺍﻝ ﻛﺮﺩ : ﺍﮔﺮ ﻣﺎ یک ﺳﻴﺮ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﻜﺎﺭﻳﻢ ﭼﻨﺪ ﺳﻴﺮ ﺟﻮ ﺑﺪﺳﺖ می ﺍٓﻭﺭﻳﻢ ؟ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻨﺪﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺷﺪﻩ یی ؟ ﺍٓﻥ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﻭقتیﮔﻨﺎﻩ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺍﺭﻳﺪ ؟ ﺍٓﻳﺎ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺪﻝ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﻪ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺑﺪﻝ ﮔﻨﺎﻩ ، ﭘﺲ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺷﻤﺎﻳﺪ ﻳﺎ ﻣﻦ ؟ ﺑﻠﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﻦ ، ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺻﺎﻟﺤﻪ ﻭ ﺩﻭﺯﺥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﻧﺎ ﻓﺮﻣﺎنی ﺍﺯ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ﺟﻮ ﺑﻜﺎﺭﻳﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﻮ ﺣﺎﺻﻞ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﻜﺎﺭﻳﻢ ﮔﻨﺪﻡ . ﺑﻴﺎﻳﺪ ﺭﺍﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻨﻴﻢ ﺗﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺸﺪ ﻭ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺭﺍ ﻧﺼﻴﺐ ﻫﺮ ﻳک ﻣﺎ ﻛﻨﺪ. •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
✍تا به حال به آپارتمان دقت کردی سقف زندگیه یکی، کف زندگی دیگریست!!!! دنیا به طور شگفت آوری شبیه یک آپارتمان است ؛ سقف آرزو های یکی، کف آرزو های دیگریست... چارلی چاپلین میگه: آدم خوبــــــــــی باش ولی وقتت رو برای اثباتش به دیگران تلف نکن .... ! همیشه آنچه که درباره " من " میدانی باور کن , نه آنچه که پشت سر "من" شنیده ای " من " همانم که دیده ای نه آنکه شنیده ای.......! •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸ضحی 🌸قسمت ۲۴۳ و ۲۴۴ کتایون بلافاصله جمله ش رو به زبون آورد: _ولی قبول داری در مجموع در این نوع خلقت زنها محدودیت های بیشتری رو تجربه میکنن؟ _مردها هم محدودیت ها و سختی هایی از انواع دیگه رو درک میکنن گفتم اتفاقا این سختی ها در این مدل جهانبینی حسن محسوب میشه کار بزرگتر پاداش بزرگتر رشد بیشتر. خاصه درباره این مطلب هم قبول دارم زنها محدودترن اما علت داره چون زن خاصتا نمایندگی انحصاری آدم سازی اعم از جسمش تا روح و روان و پرورشش رو از خداوند گرفته و رکن روحی خانه و خانواده ست میطلبه که پاکیزگی زیادی داشته باشه و مراقبت های خاص تری هر که بامش بیش برفش بیشتر تو نماینده خاص خدا در عالی ترین خلقت یعنی رشد و رویشی چه جسمی و چه روحی معلومه که باید بیشتر از خودت مراقبت کنی چه جسمی و چه روحی! احساس خشکی گلو میکردم ولی ادامه دادم: _آیه 35 معروفه به آیه نور دقت کنید آیات 35 و 36 و 37 و 40 چقدر عجیب و پیچیده ان هیچی نمیشه ازشون فهمید بعدا بهش اشاره میکنم جزء نوزدهم سوره فرقان آیه ۵۳ از مرز بین دو دریا صحبت می‌کنه که محشره نمیدونم شما هم دیدید این مرز رو یا نه عکسهاش موجوده جایی که دو جریان آب با دو چگالی مختلف و دما و شوری و سنگینی متفاوت به هم می‌رسن و با هم مخلوط نمیشن چندین جا این اتفاق میفته هم توی مرز مدیترانه و آتلانتیک و هم جاهایی که رود با چگالی متفاوت به دریا میریزه یا جریانات گلد استریم عبور میکنن در صورتی که قطعاً پیغمبر نمیتونسته چنین پدیده ای رو دیده باشه و این یه معجزه است سوره شعرا آیه 77 تا ۸۵ ؛ یه نیایش عاشقانه ست خیلی زیباست! عربیش رو حتما بخونید آیه 84 : لسان صدق فی الاخرین یعنی چی؟ بهش فکر کنید _ آیه ۱۳۳ میگه خدا شما را به پسران امداد کرده یعنی پسرا کمک پدرن دخترا لابد سربار و نون خور اضافی خندیدم: _آخه آدم چرا باید همه چی رو برای شما توضیح بده کمک یدی رو میگه خب معلومه پسرا کار می‌کنن میگه به چهارپایان و پسران شما را کمک کردیم دیگه چی بگم! خب معلومه مردها توان جسمی بیشتری دارن و کار یدی رو بهتر انجام می‌دن منظور کار و منابع اقتصادیه اگر زن از نظر خدا موجود بی مصرفی بود کسی مجبورش که نکرده بود خلق نمیکرد! آیه ۲۲۴ : به این معنی نیست که شعر و شاعری بده ولی متناسب شرایط اجتماعی این جامعه شعرهای اونا همش کفر بود و دری وری و با پررویی تمام میخواستن با قرآن هم رقابت کنن! وگرنه اگر سیاست دین کلا ضد شعر و شاعری بود خود پیغمبر چرا به شاعرانی که برای اسلام شعر می سرودن صله میداد؟ شعرهم یه ظرفه مثل سایر هنرها محتواست که بهش ارزش میده تازه توی آیه ۲۲۷ دفاع میکنه از کسانی که با هنرشون رسانه هستند و از دینشون دفاع می‌کنن _ سوره نمل آیه ۳۷ سلیمان چرا بی دلیل به یک کشور همسایه حمله میکنه بدون اینکه تهدید شده باشه؟ _قبلا گفتم حکومت های الهی چون از جانب خدان وظیفه دارن با ظلم مبارزه کنن و انسان های تحت ستم رو رهایی بدن اون حکومت یه حکومت آپارتاید بوده با قوانین طبقاتی شدید برای همین حضرت سلیمان وظیفه داشت باهاش برخورد کنه جزء بیستم آیه ۸۸ : کوه ها چطور حرکت می کنن جز با حرکت ذره ای و اتمی و جنبش مولکولی که به علم اون زمان قد نمیده! معجزات علمی قرآن خیلی زیادن خیلیهاش رو من چون زمان توضیح دادنش نبود اشاره نکردم و رد شدم سوره قصص آیه ۴۱ ... امام هایی که به سمت آتش دعوت می‌کنند پس هر گروهی امامی داره حتی گمراهان چه برسه به مومنین اصلاً روش تربیتی خداوند امت سازیه که انسان ها ذیل دسته ها و با رهبرانشون تعریف میشن که ما بهش میگیم یعنی قرآن بهش میگه امام به ابراهیم هم میگه تو امام شدی یعنی برای هر دو گروه اسمش همینه کتایون:_آیه ۷۶ خدا کسی که شاد باشه رو دوست نداره!؟ _ اصلاً منطقیه خدا بیاد بگه هرکی شادی کنه دوستش ندارم؟ باید همش بزنید تو سرتون گریه کنید؟خود پیامبر میگن لبخند از لبشون نمی‌افتاد! واضحه که نه خدا الکی خوشا رو دوست نداره کسایی مثل قارون که حقیقت مسائل رو درک نمیکنن و فقط سرگرم خودشونن هیچ دغدغه دیگه ای ندارن! سوره عنکبوت آیه ۲۰: دعوت میکنه مردم رو که تحقیق کنن موجودات چجوری به وجود اومدن! یعنی دین اصلا میگه برو سراغ علم چون نه تنها براش این تهدید نیست اگر درست بررسی بشه نقطه قوته چون بهرحال رزومه خالقیت خداست جزء بیستم تمومه به نظرم ساعت چنده؟ کتایون با لبخند کجی به ساعت مچیش نگاه انداخت: _تا اذان مونده! گرسنته؟! لبخندی زدم: _نه خیلی شما برید به کارتون برسید منم یه کم بخوابم دم اذان بیدارم کنید! ........ شبهای قدر که رسید یک هفته ای سرم به خودم و خدای خودم گرم بود و حواسم به بچه ها نبود که چکار میکنن و چطور میگذرونن تمام عشقم در طول سال همین... •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
📌راز زندگی زناشویی زوج‌های شاد و موفق چیست؟ ••💫💜•• ▪️با هم حرف بزنید ▪️آرزوها و رویاهایتان را با هم سهیم شوید ▫️برنامه‌ریزی اقتصادی داشته باشید ▫️با هم بیرون‌رفتن را متوقف نکنید ▪️همسرتان را گاهی شگفت‌زده کنید ▪️تعریف و تشویق کنید ▫️همهٔ مسائل را حل کنید ▫️حالت دفاعی نداشته باشید ▪️با هم گفت‌وگو کنید نه مشاجره ▪️آغوش‌های بی‌اهمیت را فراموش نکنید ▫️تفاوت‌هایتان را بپذیرید ▫️زمانی که اشتباه می‌کنید، به آن اعتراف کنید ▪️خاطرات خوشتان را به یاد بیاورید ▪️در جمع به همسرتان احترام بگذارید ▫️رابطه جنسی همه‌چیز نیست ▫️گوش شنوا داشته باشید ▪️فعالیت مشترک داشته باشید ▪️واژه‌های نیکو به کار ببرید ▫️همدیگر را ترغیب و تشویق کنید ▫️زمانی را بدون فرزندانتان باشید ▪️روزتان را با بوسه شروع کنید ▪️شما یکی هستید ▫️اطمینان دهید که همه چیز خوب است ▫️حداقل یک‌بار در روز به او بگویید: دوستت دارم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎ 🍃@Benampedar_madarm ♡ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸ضحی 🌸قسمت ۲۴۵ و ۲۴۶ همین شبها بود و تفریحم هم توی غربت همین بود که یک شب درمیون برم مسجد نیویورک و یکم هوای تازه بگیرم برای زندگی چقدر خوبه یک مسجد شبیه یک درخت تو دل بیابون توی بی آبی اینجا هم دووم میاره و بهمون اکسیژن میرسونه! اولین افطار سه نفره بعد از آخرین شب قدر حین خوردن غذا ژانت کنجکاوانه پرسید: _خوش بحالت انگار ریست شدی! دقیقا چکار میکنید توی این شبهایی که میرفتی مسجد؟ اصلا علت و مناسبتش چیه؟ _خب این شبها شبهای که اولین بار وحی دفعتا نازل شده چون به اعتقاد ما قرآن یکبار آنی با ابلاغ رسالت به پیامبر نازل شده و بعد به مرور در طول 23 سال نازل و کتابت شده و در منطق اسلام این شبها ارزش خاصی داره برای طلب خیر و دعا و توبه و استغفار _ پس چرا اونروز که میرفتی مسجد مشکی پوشیده بودی پرسیدم چرا گفتی بخاطر اینکه تاریخ شهادت امام علی‌بن‌ابی‌طالب رسیده! _آره خب بعدا شهادت امیرالمومنین با شبهای قدر مصادف شد ژانت کمی جا به جا شد و حرفش رو سبک سنگین کرد و بعد اینطور به زبون آورد: _راستش من اونروز که نهج البلاغه رو بهم دادی یه نگاهی بهش انداختم بعد شروع کردم خوندنش این مدت بخش‌هاییش رو خوندم به نظرم خیلی جالب بود یعنی اون حرفها رو خیلی دوست داشتم ولی فقط اون کلام نبود عجیب بود که احساس میکردم یعنی الان هم احساس میکنم که با گوینده اون حرفها ارتباط گرفتم یه جورایی... یه حس خاصی بهش پیدا کردم حس محبت و تحسین اصلا حس میکنم باهاش برقرار کردم نمیدونم چرا اصلا تابحال همچین اتفاقی برام نیفتاده بود امیدوارم بهم نخندید ولی... حتی دلم میخواد گاهی باهاش حرف بزنم! _چرا بخندم؟ تو فکر کردی من باهاش حرف نمیزنم؟ مگه میشه آدم پدرش رو دوست نداشته باشه یا باهاش حرف نزنه؟ چشمهاش پر از حرارت شد: _پدر؟ _بله پدر "انا و علی ابوا هذه الامه" خوندم که براتون... امام برای انسان از پدر هم مهربان تر و دلسوزتره دوست داشتنی ترین انسانی که روی زمین میتونی درکش کنی امامه چون تکامل محضه و تازه این تکامل محض تو رو هم خیلی دوست داره _منو دوست داره؟ _بله امام به مامومش علاقه داره مثل پیامبر که در همین قرآن خدا میگه حریصه به هدایت شما واقعا حرص میخوره که شما راه درست رو پیدا کنید مثل پدری که دغدغه تربیت و خوشبختی بچه هاش رو داره و بارها بیشتر از اون _آخه اون که زنده نیست! _چطور زنده نیست قرآن میگه شهدا زنده ان این جسمه که محدود به زمان و مکانه روح که محدودیت نداره ژانت کمی توی جاش جا به جا شد و متحیر گفت: میخوای بگی اون این حس منو درک میکنه؟ و اگر باهاش حرف بزنم میشنوه؟ _فراتر از اون میخوام بگم اگر تو موفق به گرفتن ارتباط قلبی با امامت شدی یعنی اون اول این درخواست رو داده اون بوده که اراده کرده تا محبتش وارد قلب تو بشه احساس کردم هر آن ممکنه اشکها از چشمش فرو بریزه و به همین دلیل رو کردم به کتایون تا راحت باشه: _کتایون تو چی؟ این مدت اصلا خوندی اون کتابو؟ به سختی نگاهش رو از ژانت و حال منقلبش گرفت و معطوف من کرد نفس عمیقی کشید: _من... آره یکم ورق زدم چند تا از اون معروف ترا رو خوندم اونایی که کنارشون علامت زده بودی لبخندی زدم: _متقلب آره اونا بخش هایی هستن که خودم خیلی دوستشون دارم حالا نظرت چیه؟ _من یه نگاهی به عربیش هم انداختم در فن بیان و ادبیات که خیلی غنی بود در صدر اسلام کلامی هم ترازش وجود نداره تا اونجا که تحقیق کردم در محتوا هم بقول تو علم و حکمت نمایانه کلا تمایزش حس میشه نسبت به بقیه ولی خب اونم مثل بقیه مردها به زنها اجحاف کرده! _چطور؟ _خب همین که زنها رو ناقص عقل میدونه توهین و اجحاف نیست؟ لبخندی زدم: _اینکه ما یه چیزی رو درست بررسی نکنیم همیشه موجب کژتابی و سوء تفاهمه اولا توی اون خطبه مد نظر امیرالمومنین داره زنها رو برای مردها توصیف میکنه و سعی میکنه بهشون شناخت بده پس نقاط قوت و ضعفشون رو بیان میکنه همونطور که اگر میخواست مردها رو برای زنها توصیف کنه همینکار رو میکرد با چشمهای گرد شده گفت: _یعنی تو میپذیری که عقل زنها ناقصه؟ واقعا که! _اجازه بده حرفم رو تموم کنم حالا چرا میگه زنها نقص هایی دارن و یکیش نقصان عقله؟ اولا عقلانیت با مفاهیمی مثل هوش و درک و شعور متفاوته نمیگه زنها قدرت درکشون کمه اتفاقا زنها مفاهیم رو راحتتر درک میکنن میفرماید کمتر بر و حاکمه اینم که حقیقته و چیزی نیست که لازم باشه بهت بربخوره زنها به نسبت مردها کمتر به منطقشون مراجعه میکنن تو تصمیم گیری و رفتار بیشتر تابع احساس و هیجانن اینم دوز داره تو هر زنی ولی به طور کلی درصدش کمتره ممکنه زنی هم پیدا بشه خیلی عقل گرا یه مردی هم پیدا بشه خیلی هیجانی ولی... •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸ضحی 🌸قسمت ۲۴۵ و ۲۴۶ همین شبها بود و تفریحم هم توی غربت همین بود که یک شب درمیون برم مسجد نیویورک و یکم هوای تازه بگیرم برای زندگی چقدر خوبه یک مسجد شبیه یک درخت تو دل بیابون توی بی آبی اینجا هم دووم میاره و بهمون اکسیژن میرسونه! اولین افطار سه نفره بعد از آخرین شب قدر حین خوردن غذا ژانت کنجکاوانه پرسید: _خوش بحالت انگار ریست شدی! دقیقا چکار میکنید توی این شبهایی که میرفتی مسجد؟ اصلا علت و مناسبتش چیه؟ _خب این شبها شبهای که اولین بار وحی دفعتا نازل شده چون به اعتقاد ما قرآن یکبار آنی با ابلاغ رسالت به پیامبر نازل شده و بعد به مرور در طول 23 سال نازل و کتابت شده و در منطق اسلام این شبها ارزش خاصی داره برای طلب خیر و دعا و توبه و استغفار _ پس چرا اونروز که میرفتی مسجد مشکی پوشیده بودی پرسیدم چرا گفتی بخاطر اینکه تاریخ شهادت امام علی‌بن‌ابی‌طالب رسیده! _آره خب بعدا شهادت امیرالمومنین با شبهای قدر مصادف شد ژانت کمی جا به جا شد و حرفش رو سبک سنگین کرد و بعد اینطور به زبون آورد: _راستش من اونروز که نهج البلاغه رو بهم دادی یه نگاهی بهش انداختم بعد شروع کردم خوندنش این مدت بخش‌هاییش رو خوندم به نظرم خیلی جالب بود یعنی اون حرفها رو خیلی دوست داشتم ولی فقط اون کلام نبود عجیب بود که احساس میکردم یعنی الان هم احساس میکنم که با گوینده اون حرفها ارتباط گرفتم یه جورایی... یه حس خاصی بهش پیدا کردم حس محبت و تحسین اصلا حس میکنم باهاش برقرار کردم نمیدونم چرا اصلا تابحال همچین اتفاقی برام نیفتاده بود امیدوارم بهم نخندید ولی... حتی دلم میخواد گاهی باهاش حرف بزنم! _چرا بخندم؟ تو فکر کردی من باهاش حرف نمیزنم؟ مگه میشه آدم پدرش رو دوست نداشته باشه یا باهاش حرف نزنه؟ چشمهاش پر از حرارت شد: _پدر؟ _بله پدر "انا و علی ابوا هذه الامه" خوندم که براتون... امام برای انسان از پدر هم مهربان تر و دلسوزتره دوست داشتنی ترین انسانی که روی زمین میتونی درکش کنی امامه چون تکامل محضه و تازه این تکامل محض تو رو هم خیلی دوست داره _منو دوست داره؟ _بله امام به مامومش علاقه داره مثل پیامبر که در همین قرآن خدا میگه حریصه به هدایت شما واقعا حرص میخوره که شما راه درست رو پیدا کنید مثل پدری که دغدغه تربیت و خوشبختی بچه هاش رو داره و بارها بیشتر از اون _آخه اون که زنده نیست! _چطور زنده نیست قرآن میگه شهدا زنده ان این جسمه که محدود به زمان و مکانه روح که محدودیت نداره ژانت کمی توی جاش جا به جا شد و متحیر گفت: میخوای بگی اون این حس منو درک میکنه؟ و اگر باهاش حرف بزنم میشنوه؟ _فراتر از اون میخوام بگم اگر تو موفق به گرفتن ارتباط قلبی با امامت شدی یعنی اون اول این درخواست رو داده اون بوده که اراده کرده تا محبتش وارد قلب تو بشه احساس کردم هر آن ممکنه اشکها از چشمش فرو بریزه و به همین دلیل رو کردم به کتایون تا راحت باشه: _کتایون تو چی؟ این مدت اصلا خوندی اون کتابو؟ به سختی نگاهش رو از ژانت و حال منقلبش گرفت و معطوف من کرد نفس عمیقی کشید: _من... آره یکم ورق زدم چند تا از اون معروف ترا رو خوندم اونایی که کنارشون علامت زده بودی لبخندی زدم: _متقلب آره اونا بخش هایی هستن که خودم خیلی دوستشون دارم حالا نظرت چیه؟ _من یه نگاهی به عربیش هم انداختم در فن بیان و ادبیات که خیلی غنی بود در صدر اسلام کلامی هم ترازش وجود نداره تا اونجا که تحقیق کردم در محتوا هم بقول تو علم و حکمت نمایانه کلا تمایزش حس میشه نسبت به بقیه ولی خب اونم مثل بقیه مردها به زنها اجحاف کرده! _چطور؟ _خب همین که زنها رو ناقص عقل میدونه توهین و اجحاف نیست؟ لبخندی زدم: _اینکه ما یه چیزی رو درست بررسی نکنیم همیشه موجب کژتابی و سوء تفاهمه اولا توی اون خطبه مد نظر امیرالمومنین داره زنها رو برای مردها توصیف میکنه و سعی میکنه بهشون شناخت بده پس نقاط قوت و ضعفشون رو بیان میکنه همونطور که اگر میخواست مردها رو برای زنها توصیف کنه همینکار رو میکرد با چشمهای گرد شده گفت: _یعنی تو میپذیری که عقل زنها ناقصه؟ واقعا که! _اجازه بده حرفم رو تموم کنم حالا چرا میگه زنها نقص هایی دارن و یکیش نقصان عقله؟ اولا عقلانیت با مفاهیمی مثل هوش و درک و شعور متفاوته نمیگه زنها قدرت درکشون کمه اتفاقا زنها مفاهیم رو راحتتر درک میکنن میفرماید کمتر بر و حاکمه اینم که حقیقته و چیزی نیست که لازم باشه بهت بربخوره زنها به نسبت مردها کمتر به منطقشون مراجعه میکنن تو تصمیم گیری و رفتار بیشتر تابع احساس و هیجانن اینم دوز داره تو هر زنی ولی به طور کلی درصدش کمتره ممکنه زنی هم پیدا بشه خیلی عقل گرا یه مردی هم پیدا بشه خیلی هیجانی ولی... •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
❤️ عجایب آیت الکرسی «ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم. یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم. فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته. گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟ گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد. خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام. من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم. 📕شفا و درمان با قرآن ، ص 50 •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃 🍃 منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن (همه رهگذرند) زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند (مراقب حرفهایت باش) به کسانی که پشت سرت حرف میزنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت (گذشت داشته باش) انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش. قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش. انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ی فكرش 🍃 🌺🍃 •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh