موفقیت و رشد تو
به آدم هایی که باهاشون در ارتباطی
و محیطی که توش فعالیت میکنی
خیلی خیلی بستگی داره
پس سعی کن همیشه بهترین هارو انتخاب کنی👌😊
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
#اعتماد ۶۸
اعتماد
🍀قسمت 68
من نازنین هستم که تو دانشگاه باحمید اشنا شدم باهم ازدواج کردیم ولی.....
ی دفعه گوشی من زنگ خورد شماره غریب بود جواب دادم گفتن که از کلانتری تماس گرفتن
تمام وجودم ی لحظه لرزید و دلم هری ریخت فقط دلم میخواست بهم بگن ستاره سالمه و مشکلی براش پیش نیومده بهم گفتن که باید بریم کلانتری و ستاره اونجاست
تا وقتی که برسیم هزار بار مردم و زنده شدم تو مسیر حمید ساکت شده بود و فقط به یه گوشه نگاه میکرد انقدر حالش بد بود که من پشت فرمون نشستم وارد کلانتری که شدیم دیدم خیلی از پدر مادرا اومدن دلواپس سراغ افسر نگهبان رفتیم و اسم ستاره رو گفتیم بعد از اینکه مدارک رو نشون دادیم ستاره رو آوردن پیشمون ماموره گفت من تعجب میکنم چرا به دختری با این سن انقدر ازادی دادید که نیمه شب بیرون باشه میدونید دخترتون توی ی پارتی مختلط بوده یه دفعه پلیس میریزه و میگیرتشون دختر خانم شما هم دستگیر شده
اون لحظه طلبکار به حمید نگاه میکردم از شدت ناراحتی تمام رگای گردنش و صورتش بیرون زده بود رو به افسر نگهبان پرسیدم مشخص نشده که دختر من با کی بوده؟
فقط دلم میخواست اسم ناظری رو به زبون بیاره اما گفت نه متاسفانه خیلیاشون فرار کردن و نتونستیم بگیریمشون.
بالاخره بعد از کلی صحبت و تعهد موفق شدیم که همراه ستاره از کلانتری بیایم بیرون به محض اینکه نشستیم توی ماشین حمید سیلی محکمی به صورت ستاره کوبید و فریاد زد تو غلط کردی رفتی پارتی گفتی میرم تولد هی میگی به من اعتماد کنید نتیجهاشم شد اینکه سر از کلانتری در بیاریم
دلم میخواست به حمید بگم به جای اینکه ستاره رو تنبیه کنی خودتو تنبیه کن ولی هیچی نگفتم
ادامه دارد
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕𝓜𝔂 𝓵𝓲𝓯𝓮
این جمله خیلی به دلم نشست:🥺
آدمی باید در کنار کسی پیر شود
نه به سبب کسی..
♥️|🌺
⠀
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز به خاطر مردم تغيیر نكن
اين جماعت هر روز تو را جور دیگری
می خواهند ...
شهری كه همه در آن می لنگند
به كسي كه راست راه می رود
می خندند ...
ياد بگير تنها کسی كه لبخند تو را
می خواهد عكاس است
كه او هم پولش را می گيرد ...
به چیزی كه دل ندارد دل نبند ...
هرگز تمامت را برای کسی رو نكن،
بگذار کمی دست نيافتنی باشی...
آدم ها تمامت كه كنند
رهايت می كنند👌🏻
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
#اعتماد ۶۹
🍀قسمت 69
من نازنین هستم که تو دانشگاه باحمید اشنا شدم باهم ازدواج کردیم ولی.....
از کلانتری تا خونه ستاره بی صدا گریه کرد و حمید عصبی بود خودمم خیلی ناراحت بودم و دوست داشتم سریعتر بفهمم که چی شده، رسیدیم به محض باز کردن در حمید از پشت سر مشت محکمی توی کمر ستاره کوبید بچهام چند قدم به جلو پرتاب شد و چرخید سمت حمید که بلافاصله سیلی محکمی توی صورتش زد موهای ستاره رو توی مشتش گرفته بود و فقط میکشید ستاره از شدت درد جیغ میزد و دستشو گذاشته بود روی دست حمید که ی جوری رهاش کنه موهای ستاره رو ول کرد فوری دست برد سمت کمربندش که بازش کنه و ستاره رو بزنه کمربندو که از دور کمرش درآورد وایسادم جلوش گفتم حق نداری دست روش بلند کنی به خدا اگه دست بهش بزنی دیگه اسمتم نمیارم ستاره تنها چیزیه که من دارم
هجوم آورد سمتم توی صورتم فریاد زد اگه انقدر برات عزیز بود از اول نمیذاشتی به اینجا بکشه
نمیدونم این قدرت رو از کجا پیدا کردم ولی دو دستی توی سینه حمید کوبیدم چند قدمی به عقب رفت و فریاد دادم یک ماهه دارم وسط این خونه خودمو میکشم و بهت میگم که این دختر داره یه غلطی میکنه اون موقع میگفتی که تو املی و نفهم حالا که تو میفهمی آقای با فهم و شعور این طرز برخورد با دخترت نیست اگه یه دفعه براش وقت میذاشتی اگه یه بار باهاش میرفتی بیرون اگه یه ساعت باهاش وقت میگذروندی به اینجا نمیرسید ما بیشتر از اینکه پول میخواستیم تو رو میخواستیم که هیچ وقت نبودی زندگی فقط کار نیست
ادامه دارد
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
❄️وزن دانه برف
روزی گربه ای از جغد پیری درباره وزن دانه ی برف سوال کرد.
جغد جواب داد: وزنش چیزی بیشتر از هیچ چیز است!
جغد در ادامه گفت: روزی به هنگام بارش برف روی شاخه ای از صنوبر نشسته بودم و در حال استراحت، دانه های برف را که یک به یک روی شاخه می نشستند، می شمردم.
به رقم دقیق 3.471.952 که رسیدم دانه برف دیگری روی شاخه نشست و ترق ... شاخه درخت ناگهان شکست!!
و من و برف هایی که روی شاخه بودیم در هوا معلق شدیم و بر زمین افتادیم.
آره عزیزم، وزن یک دانه برف، چیزی بیشتر از هیچ چیز است!
به سنگتراش نگاه کنید که روی سنگ ضربه می زند. شاید صد بار ضربه ها روی سنگ فرود بیاید، بدون اینکه حاصلی داشته باشد، اما در ضربه صد و یکمی نصف می شود.
در حقیقت این آخرین ضربه نیست که سنگ را دو نیم می کند، بلکه این امر نتیجه تلاشی است که از ابتدا صورت میگیرد!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
33.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه زندگیت سخت میگذره
به من گوش بده:
میدانم گاهی سخت میگذرد
ولی باید این تن خسته را از هجوم ناملایمتیها نجات داد!
باید خراب کرد سایهی سنگین بداقبالی را
هنوز خورشید طلوع میکند و
هنوز باران صورت گلهای باغچه را میشوید!
چون هنوز خدا هست
یعنی همیشه
خدا هست...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💫🌟🌙#داستان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
روزی شخص معروفی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به فرد دیگری تنه زد!
فرد بی وقفه شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد!
بعد از مدتی که خوب فحش داد،
شخص معروف کلاهش را از سر برداشت و محترمانه گفت: من هم فلانی هستم!
فرد که بسیار شرمگین شده بود، عذرخواهی کرد و گفت: چرا خودتان را زودتر معرفی نکردید؟!
وی در جواب گفت: شما داشتید با توهین هایتان خودتان را معرفی میکردید و من هم صبر کردم تا توضیحات شما تمام شود و من هم خودم را معرفی کردم.
وسعت دنیای هر کسی به اندازه تفکر اوست!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 به نام کاملترین کامل
🇮🇷امروز یکشنبه
25/آذر / 1403
13/ جمادی الثانی/ 1446
15/دسامبر /2024
🤲پروردگارا حالمان را آنچنان کن
💕که با آواز خروس ها
🍃تو را زمزمه کنیم،
💕در انتهای روز
🍃مست باده تو باشیم
💕و در اثنای روز
🍃برای رضای تو انصاف بورزیم
🌹 سلام
💕آخرین جمعه آبان ماهتون
🍃سرشار از شادابی و سلامتی
💠ذکر امروز " یا ذالجلال و الاکرام "
اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
❤️فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
❤️شکافنده صبح [از پرده تاریک شب است] و شب را برای آرامش قرار داد، و خورشید و ماه را وسیله ای برای محاسبه و اندازه گیری زمان مقرّر فرمود؛ این است اندازه گیری آن توانای شکست ناپذیر و دانا.
👈"سوره اعراف آیه ۹۶"
🤲اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
🤲 اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🌺 التماس دعا🌺
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺳﻪ ظرف ﻫﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ را ﺭﻭﯼ ﺷﻌﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ آﻧﻬﺎ
ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﺁﺏ ﺭﯾﺨﺖ؛
ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺍﻭﻝ ﯾﮏ ﻫﻮﯾﺞ
ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺩﻭﻡ ﯾﮏ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻭ
ﺩﺭ ﺳﻮﻣﯽ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﯾﺨﺖ
ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺳﻪ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺩﺍﺩ.
ﺑﻌﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﭼﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺪ
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ
ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ :
ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻭﺵ ﻭ ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎ ﻭﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ؛
ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؛
ﺑﻌﻀﯽ ها ﻣﺜﻞ ﻫﻮﯾﺠﻨﺪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪﺳﺨﺖ ﻭﻣﺤﮑﻤﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭﺧﺮﻭﺵﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺷﻞ میشوند ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ میبازند.
ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ هستند ،
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻝ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﺭﻭﺗﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺳﺨﺖ ﻭﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.
ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺩﯾﮕﺮ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻗﻬﻮﻩ،
که ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪ،
ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﻧﺮﮊﻯ ﺩﺍﺩﻩ، آن را ﻣﻌﻄﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻃﻌﻢ میدﻫﻨﺪ،
اینها ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﺭﻭﺡ ﺑﺨﺶ ﺣﯿﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪ .
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
جا نزن !!!!
کلمه ی من بود به خودم بعد از هر هزار دفعه ای که خراب کردم
بعد از هر بار گریه و زاری وقتی داشتم اشکامو پاک میکردم
بعد از هر بار نا امید شدن و خط خطی کردن نوشته هام
کلمه امید بخشی که میگفتم
«جا نزن »بود
کلمه ای که بهم میگفت هدفت سخته ولی تو
تو سخت تری!
تو قوی تری !
حتی اگه زمین خوردی و زانو هات زخمی
شده ولی نمیخوام رو زمین بمونی!!!
.
نمیتونی رو زمین بمونی 🙂
بالاخره یه جا باید بلند شی
چه بهتر که الان بلند شی ، نه وقتی که دیگه
کار از کار گذشته !
الان که خسته ای ادامه بده
نه وقتی که خستگیت در رفت
اون موقه دیگه ارزش نداره
«اون موقه دیگه همه بهت رسیدن ✨☘
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh