🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
🌸ضحی
🌸قسمت ۲۹۵ و ۲۹۶
_...با رفتارمون
گفتیم نیازی به امام نداریم
و خداوند این امام رو به امانت گرفت برای مردمی که بخوانش
چون در چنین اموری قبلا هم گفتم قرار نیست خداوند کارش رو با معجزه پیش ببره
و تمام ارزش جاری شدن عدالت
و حقیقت در زمین به اینه که انسانها این کار رو بکنن یعنی تمام هویت و ماهیت و هدف خلقت رشد بشره؛
پس طبیعتاً این امام منصور
به امتی تعلق داره که اهل نصرت دادن باشن یعنی بخوان و تلاش کنن
در واقع بشر تنها به خودش واگذار شده تا چیزی رو که خواسته محک بزنه و هر وقت به ناتوانیش پیبرد برگرده
و امانتوشو پس بگیره تا به این حقیقتی که باید برسه
وضعیت امروز جهان هم
گویای اینه که ما فقط به یک #منجی_مصلح احتیاج داریم
یعنی امروز توی جهان فقر و سوءتغذیه هست اما بی پولی و گرسنگی به تعداد نیست
یعنی ما اگر بخوایم می تونیم تمام زمین رو از گرسنگی و فقر نجات بدیم اما مدیریت بی طرف و دلسوزی که برای همه اهل زمین به یک اندازه دل بسوزونه جود نداره
حتی قهرمانانی که شکل میگیرن
عمدتاً نگاه نژادی دارن در صورتی که ما نیاز داریم
به کسی که فرا ملی فرا جناحی و بدون دسته بندی به تمام انسان ها و حتی بقیه اجزای کائنات فکر کنه و براشون برنامه داشته باشه
و برای نجاتشون دغدغه داشته باشه
و با به کار گرفتن خود اونها و استفاده از خود اونها صلح پایدار رو شکل بده و مدینه فاضله رو مجسم کنه
اونهم در راستای حقیقت وجودی و چیستی کائنات یعنی اراده الهی
پس بشر این وضعی که امروز میبینه
رو تا زمانی که برنگرده و مثل کسی که به تخلفش معترفه معذرت خواهی نکنه بابت رفتار گذشتهاش و طلب نکنه، همینه
و تازه بدتر از این رو هم
تجربه خواهد کرد
چون زمین و زمان مطیع خدا و ولی خداست و پشت کردن بشر به ولی خدا و هدف خلقت تبعات مختلفی داره که هر چه بیشتر پیش بریم بیشتر درکش می کنیم
پس تنها راه نجات و برون رفت از این ظلم مستطیر بر زمین و این خلاء ها بازگشت به منجیه
چیزی که در همه ادیان وجود داره نه فقط ادیان بلکه همه تفکرات به پایان مثبت تاریخ و یک منجی رقم زننده تغییرات مثبت همهجانبه ایمان دارن
در مسیحیت
که به طور جدی باور به بازگشت مسیح وجود داره چیزی که خود مسلمان ها هم بهش اعتقاد دارن
یعنی ما هم اعتقاد داریم مسیح عروج کرده و ظهور خواهد کرد
اما کنار منجی
منجی چه خاصیتی باید داشته باشه؟
منجی باید دلسوز #همه باشه
قطعاً فقط یک فرستاده الهی میتونه نسبت به همه مردم دنیا به یک اندازه دلسوز باشه و نگاهش انسانی باشه نه ملی و نژادی
که همه باهاش ارتباط برقرار کنن
خب ما این فرد رو داریم
اما این لجبازی ما برای اثبات اینکه ما میتونیم خودمون مدیریت کنیم اجازه نمیده از وجودش بهره مند بشیم
خب رزومه مدیریتی بشر پیش چشمه می تونیم به راحتی قضاوت کنیم!
در طول تاریخ بشر همواره به لحاظ انسانی و به لحاظ کیفیت انسانیت تنزل داشته خصوصاً امروز و هر روز این وضع بدتر میشه
روزی نیست که خبر جنگ و کشتار و فقر و فساد و جرم و جنایت شنیده نشه
ژانت:_ اتفاقاً من به ظهور منجی باور دارم
هم نیازش رو درک میکنم هم قلبا باور دارم که یک همچین چیزی صحت داره و اتفاق می افته و پایان تاریخ مثبت خواهد بود
کتایون بالاخره سکوت متفکرانه اش رو شکست:
_ ولی به نظر من بیش از حد تخیلیه
جهان واقعی چیزیه که ما داریم می بینیم و با این وضعی که وجود داره بعیده که اصلاح بشه
_ ولی میشه چون اراده خداست
_ لابد به وسیله کسی که ۱۳۰۰ سال در غیبته!
چطور چنین ادعایی می کنید مگه یه انسان میتونه 1000 سال عمر کنه!
_چطور نوح میتونه هزار سال عمر کنه بقیه نمیتونن؟
خودت هم میدونی زندگی طولانی مدت اگرچه عجیب و بعیده اما غیر ممکن نیست
چیزی که محال نباشه رو میشه باور کرد اگر منطق کلیش قابل قبول باشه
گفتم معجزه اصلا چیزیه که رویدادش عجیب باشه
بدن انسان اگر شرایطش فراهم بشه چندین هزار سال هم میتونه زنده بمونه!
خب این شرایط رو کی فراهم میکنه؟
آیا خدایی که آفرید نمیتونه این شرایط رو مهیا کنه؟
مهم اینه که با منطقت خدا رو بفهمی و پیدا کنی
بعدش دیگه همه مسائل رو با قدرت خدا میسنجی و محال توی ذهنت حل میشه!
تازه ایشون به تعداد بسیار زیاد
دیده شده
و نشانه هاش درک شده
که میتونم رفرنس بدم و مطالعه کنید
خصوصا کتاب "مردی در آینه" ی #طاها_ایمانی رو حتما بخونید
ما معتقدیم به #ظهور منجی و یک پایان خوش برای این دنیا با همین وضع داغونی که داره و هر روزم داغونتر میشه!
اما چجوری؟!
باید منتظر بشینیم ببینیم کی اتفاق میفته؟!
همینقدر منفعل؟!
پس اینهمه حرفی که درباره هدف خلقت و رشد اجتماعی و کار گروهی و اینا زدیم چی میشه؟!
اصلا علت این جدایی رفتار ما بوده
پس قاعدتا پایان دادن بهش هم یک رفتار رو میطلبه و اون....
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شنیدی میگن ان شاءالله
خونه دلت بزرگ باشه؟
❤️بعضی ها خونه زندگیشون بزرگه
بعضیا ماشینشون ،
بعضیا اطاقشون ،
بعضیا ویلاشون ،
بعضیا فامیلشون.
❤️اما دل بزرگ کم پیدا میشه ...
خیلی ها حسرت میخورن به
نداری وخونه کوچیک و نداشته هاشون
❤️اما تا حالا یکبارم نشده ببینن خونه
دلشون چقدر می ارزه ، تا حالا نگاه
نکردن ببینن کی رو میشه تو خونه
دلشون جا بدن....
❤️ خونه دلتون بسپارین به صاحب
خونه اش ...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
جا نزن!
جسور باش …
این قانونِ ارتفاع است ؛
هرچه بیشتر اوج می گیری ؛
باد و باران ، بی رحم تر می شود ،
و نفس کشیدنت سخت تر.
تو اما محکم باش.
نه به زمزمه یِ پرنده هایِ پایین دست ، توجهی کن ،
نه هیاهویِ لاشخورهایِ حسود.
عقاب باش.
ارتفاعاتِ بالا ، جایِ پرنده هایِ ضعیف نیست
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💢پارت صدوشانزده
💢تاوان یک گناه
💢ارسالی از اعضا(مهدا)
مادر سعید امد دنبال ما وگفت بلاخره بعد کلی اصرار خان راضی شده ماهم به عروسی برویم لباس های زیبا اورده بود وارایشگر امدتا ما اماده بشیم آرایشگر حسابی بهم رسیده بود لباس هم خیلی خوشگل بود سعید خیلی خوش سلیقه بود وارد شدم همه بهم نگاه کردن و پچ پچ می کردن زهرا کنارم بود مه دخت بغلش بود
_خانم خیلی خوشگل شدین
_بین زن های سعید من هیچ ام
_نه کاش اینه داشتم به تون میداد بینی
رفتم جلو نشستم نرگس که می خواست من رو جلو جمع خرد کنه به یکی گفت من رو بگه برقصم
دستم رو گرفت بلندم کرد که برقصم حال نداشتم ولی بخاطر حرف پوراندخت هر چی تو این مدت بلد بودم و از معلم رقص نوه های عزیزخان یاد گرفته بودم رو انجام دادم با طلاهای که پوران دخت به مه دخت داده بود و لباس ها می ترسیدم خدای نکرده چشم بخوره اون شب خیلی خوش گذشت پوراندخت هم به زهرا گفته
_من فکر نمی کردم رقصش این قدر خوب معلم داشته؟
_فکر کنم از معلم رقص نوه های عزیزخان یاد گرفته
خوشحال شدم که پوران دخت خوشش آمده
حتی آمد و مه دخت رو بغل کرد انگار بهام مهربون شده بود
نرگس کارد میزدی خونش در نمیومد چون فکرش رو هم نمی کرد من رقص بلد باشم ولی ضایع شد و عشرت هم مثل نرگس از عصبانیت قرمز شده بود
وبا نرگس در گوشی پچ پچ می کرد و عشرت دست نرگس و پوراندخت رو گرفت آمدن وسط و شروع به رقصیدن کردن باز دوباره پوراندخت من رو بلند کرد تا با عروساش باهم برقصیم اون شب به من و سعید خیلی خوش گذشت وقتی عروسی تمام شد سعید آمد توی اتاقمون پیشم
_ خیلی ازت تعریف کردن تا به حال برای من که شوهرت بودم نرقصیدی امشب باید برام برقصی
لبخند زدم
_ امشب خیلی خسته ام سعید
_ برای من خسته ای خانمم
لبخند زد و من هم خنده ام گرفت مه دخت هم پیش زهرا بود سعید دستم رو گرفت
_ بیا باهم برقص
شروع به رقصیدن کردم و دست سعید هم گرفتم که باهم برقصیم آخه ما که شب عروسی نداشتم که اون شب خدا رو بخاطر همه چیز شکر کردم اولم داشتن شوهری مثل سعید
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
عاشق دیوانه منم،
وارث میخانه منم،
بی در و کاشانه منم،
راوی افسانه منم،
خسته منم،بسته منم،
شاعر برجسته منم،
از قفس جسته منم،
کوزه بیدسته منم،
عود منم،دود منم،
مهدی موعود منم،
طالع مسعود منم،
آتش نمرود منم،
زاده منم،باده منم،
از همه جا رانده منم،
از نفس افتاده منم،
خنده افسرده منم،
نور منم شور منم،
بنده مجبور منم،
نفخه آن صور منم،
زنده در گور منم،
ساز منم،راز منم،
قافیه پرداز منم،
پشت هم انداز منم،
عارف طناز منم،
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
قلب عاشق
مرد جواني وسط شهري ايستاده بود و ادعا ميکرد که زيباترين قلب را در آن شهر دارد.
جمعيت زيادي گرد آمدند.
قلب او کاملاً سالم بود و هيچ خدشهاي بر آن وارد نشده بود.
پس همه تصديق کردند که قلب او بهراستي زيباترين قلبي است که تاکنون ديدهاند.
مرد جوان، در کمال افتخار با صدايي بلندتر به تعريف از قلب خودپرداخت.
ناگهان پير مردي مقابل جمعيت آمد و گفت: اما قلب تو به زيبايي قلب من نيست.
مرد جوان و بقيه جمعيت به قلب پيرمرد نگاه کردند. قلب او باقدرت تمام ميتپيد، اما پر از زخم بود. قسمتهايي از قلب او برداشتهشده و تکههايي جايگزين آن شده بود؛ اما آنها بهدرستي جاهاي خالي را پر نکرده بودند و گوشههايي دندانهدندانه در قلب او ديده ميشد. در بعضي نقاط شيارهاي عميقي وجود داشت که هيچ تکهاي آنها را پر نکرده بود. مردم با نگاهي خيره به او مينگريستند و با خود فکر ميکردند اين پيرمرد چطور ادعا ميکند که قلب زيباتري دارد.
مرد جوان به قلب پيرمرد اشاره کرد و با خنده گفت: تو حتماً شوخي ميکني، قلبت را با قلب من مقايسه کن. قلب تو، تنها مشتي زخم و خراش و بريدگي است.
پيرمرد گفت: درست است قلب تو سالم به نظر ميرسد، اما من هرگز قلبم را با قلب تو عوض نميکنم. ميداني، هرکدام از اين زخمها نشانگر انساني است که من عشقم را به او دادهام، درواقع من بخشي از قلبم را جدا کرده و به او بخشيدهام.
گاهي او هم بخشي از قلب خود را به من داده که بهجاي آن تکه بخشيده شده قرار دادهام؛ اما چون اين تکهها مثل هم نبودهاند، گوشههايي دندانهدندانه در قلبم دارم که برايم عزيزند، چراکه يادآور عشق ميان دو انسان هستند. بعضي قسمتهاي قلبم را به کساني بخشيدهام؛ اما آنها چيزي از قلب خود به من ندادهاند. اينها همين شيارهايي عميق هستند. گرچه دردآورند، اما يادآور عشقي هستند که داشتهام اميدوارم که آنها هم روزي بازگردند و اين شيارهاي عميق را با تکهاي که من در انتظارش بودهام، پر کنند. حالا ميبيني زيبايي واقعي چيست؟
مرد جوان بيهيچ سخني ايستاد. درحاليکه اشک از گونههايش سرازير بود، به سمت پيرمرد رفت. از قلب جوان و سالم خود تکهاي بيرون آورد و با دستهاي لرزان به پيرمرد تقديم کرد.
پيرمرد آن را گرفت و در قلبش جاي داد و بخشي از قلب پير و زخمي خود را جاي زخم مرد جوان گذاشت. مرد جوان به قلبش نگاه کرد، ديگر سالم نبود، اما از هميشه زيباتر بود. عشق از قلب پيرمرد به قلب او نفوذ کرده بود.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💢پارت صدوهفده
💢تاوان یک گناه
💢ارسالی از اعضا(مهدا)
خان با ما سر سنگین بود تا میدیدم خان داره میاد می رفتم توی اتاقم یه روز رفتم توی اتاق یادم نبود مه دخت رو بیارم زهرا هم توی اتاق نبود که بفرستمش دنبالش از پنجره بیرون رو نگاه کردم مه دخت هم که تازه راه رفتن رو یاد گرفته بود داشت توی حیاط بازی می کرد که بچه ها می خواستن اذیتش کنند که مه دخت چسبید به پای خان
خان نگاهی بهش کرد
_ها این بچه کیه ؟؟
چون دید بچه به پاش چسبیده
بغلش کرد که
_ بچه ها اذیتش نکنید
با تعجب نگاه می کرد که خان مه دخت رو بوسید چند دونه پسته بهش داد
_چرا کسی جواب نمیده ؟؟
کسانی هم که توی حیاط بودن جرأت نکردندبگن نوه تونه
سعید تعجب کرد مه دخت تا سعید رو دید
_بابا
خان تعجب کرد تازه فهمید دختر سعید هست وقتی نگاه ش کرد
_ها بگو تو توئه که کسی جرأت نکرد بگه مگه قرار نبود من دیگه اینا رو نبینم ؟؟
مه دخت رو داد به سعید و آمد سمت عمارت سعید بوسید مه دخت
_خان بهت چی داد
مه دخت هم دست شو باز کرد
_اوه بهت پسته داد
مه دخت لبخند زد و سعید رو بوسید
لبخند زدم که بعد این همه مدت بلاخره خان ناخواسته هم که شده مه دخت رو بغل کرد و بوسید
_سلام
_سلام خانمی
مه دخت رو داد به من
_امروز باید برم به املاک خان سر بزنم شاید شب دیر وقت بیام
_باشه خدا به همرات
چند روز بود حال نرگس خوب نبود صبح پوران دخت با عشرت با راننده خان برده بودنش دکتر توی این مدت چند بار پوران دخت آمده بود مه دخت رو برده بود به اتاقش ولی تا به حال فقط این بار بود که مه دخت رو دیده بود
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
زمین خوردن مهم نیست؛
مراقب باش کسی را زمین نزنی
با کلامی تلخ
یا قضاوتی نا به جا...👌🌱
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💠 به نام آنکه نشانه هایش دلیل است
🇮🇷امروز یکشنبه
20 / خرداد / 1403
02 / ذی الحجه/ 1445
09/ ژوئن / 2024
🍃صبح یعنی
💞یک سلام سبز
🍃که بوی
💞زندگی میدهد
🍃و امید برای
💞شروعی زیبا
🌹مهربانان سلام
🍃صبحتون به شادابی گلها
💞روزتون به زیبایی رنگین کمان
💠 ذکر امروز " یا ذالجلال و الاکرام "
اعوُذ باللهُ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
❤وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ
❤ و هر نعمتى كه داريد از خداست سپس چون آسيبى به شما رسد به سوى او روى مى آوريد [و مى ناليد]
👈🏼 سوره " نحل آیه ۵۳ "
🤲اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
🤲 اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُران
❄ التماس دعا❄
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌟🌱ضحی
🌸قسمت ۲۹۷ و ۲۹۸
_و اون رفتار چیه؟
توبه اجتماعی
اینکه بشر ابراز پشیمانی و جبران کنه
تغییر ایجاد کنه رشد خودش رو ثابت کنه!
خب این چطور ممکنه؟
جز با حرکت در راستای همون اهدافی که بخاطرش طلب منجی میکنیم!
مثلاً مبارزه با ظلم و ستم و بی عدالتی و حق کشی در جهان به هر نوع
کتایون:_ولی شما که میگید برای ظهور منجی باید زمین پر از ظلم و جور بشه
_افزایش ظلم به معنی افزایش ظالم نیست
برعکس اگر همه ظالم باشن که ظلم حس نمیشه یه ظالم برای آلوده کردن کل دنیا کافیه
توی یه جمع 30 نفره یک نفر هم سیگار بکشه بقیه اذیت میشن
همین انسانها و ساختارهای ظالم موجود در جهان برای عاصی کردن کل کره زمین کافی ان
پس به هیچ وجه ما نیاز نداریم به اینکه ظالم بشیم برای اینکه منجی ظهور کنه اصلاً با اصل اسلام در تضاده
اصل و حقیقت اسلام ظلمستیزیه
هر کسی یک بار قرآن رو خونده باشه اینو میفهمه
برعکس ما برای اثبات خودمون؛
برای اینکه ثابت کنیم ما همون قومی هستیم که لیاقت داشتن امانت الهی و مصلح جهانی
و رسیدن به مدینه فاضله رو داریم باید خودمون در جهت این اهداف حرکت کنیم
مهمترین بُعد این حرکت هم حرکت سیاسی اجتماعیه
ما چطور میتونیم در سطح جهانی و اجتماعی آمر به معروف و ناهی از منکر و مصلح جهانی باشیم و شرایط رو مهیای ظهور کنیم، بدون داشتن حکومت؟
چطور میشه در بعد اجتماعی
احکام اسلامی رو جاری کرد و یک جامعه خوب ساخت بدون حضور در ساختار حکومتی؟
چطور ممکنه با نماز و روزه فردی امور اجتماعی رو اصلاح کرد
پوزخندی زد:
_ پس این توجیه شماست برای داشتن حکومت اسلامی!
_ بله هر مسلمانی که ادعا کنه نیاز به حکومت اسلامی در زمان غیبت وجود نداره حقیقت اسلام و بُعد اجتماعی اسلام رو درک نکرده
حقیقت اینه که بدون داشتن حکومت نمیشه با فساد و و ناعدالتی اجتماعی مبارزه کرد
اصلاً تمام کیفیت انسان ها به رشد اجتماعیه
بدون داشتن ساختار حکومتی رشد و تربیت در سطح اجتماعی مقدور نخواهد بود
یعنی اصلا انسانهایی که یک جامعه آرمانی نیاز داره برای پس گرفتن این ودیعه الهی تربیت نخواهد شد
وقتی ساختار آموزشی متناسب این تمدن وجود نداشته باشه
وظیفه جمهوری اسلامی اینه ماهیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و محور مقاومت اینه
ما حکومت تشکیل دادیم برای تمدن سازی
که ثابت کنیم اینکه میگن حاکمیت دینی شدنی نیست ادعای کذب و منفعت طلبانه ایه که بتونن خودشون قدرت رو به دست بگیرن
برای شکل دادن همون تمدن الهی که موسی با قومش بخاطرش از مصر بیرون رفت ولی نشد
همون حکومتی که رسول الله (ص)پایه گذاشت ولی بعد از وفاتش تبدیل به سلطنت شد!
همون حکومتی که اباعبدالله علیهالسلام بخاطرش قیام کرد
همون آرزوی کل تاریخ
همون تنها دغدغه الهی برای خلقت بشر
همون ابزار رشد اجتماعی و امت سازی
تمدنی که تمام شاخصه هاش مال خودشه
آموزشش بهداشتنش اقتصادش حقوق و قانونش
وامدار نیست
کپی نیست
ماکت عملی عالی ترین برنامه رشد بشره
ما با این هدف و با هدف امت سازی و رسیدن به مدینه فاضله انقلاب کردیم
انقلابی که در زمان خودش عجیب ترین اتفاق بود!
زمانی که دو بلوک بزرگ قدرت؛
شرق و غرب با اون قدرت و تجهیزات و پهناوری
دو تا دکترین رو در تقابل با هم مطرح میکنن و سرگرم مبارزه با هم هستن یهو یه گروهی یه جایی از دنیا میاد میگه نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی
دنیا پذیرفته بود فقط یکی از این دو حالت وجود داره
ولی ما حالت سوم رو ارائه دادیم
و عجیب اینکه هضم هم نشدیم توسط این دو قدرت بزرگ
شوروی به تاریخ پیوست ولی ما هنوز هستیم
آمریکا هم به تاریخ خواهد پیوست ولی ما خواهیم بود
لبخندی زد:
_با #مرگ_بر_آمریکا میخواید نابودش کنید؟
این رفتارهای جهان سومی به چه درد میخوره جز انرژی منفی چی داره
مثلا به آمریکا صدمه ای میزنه؟
اصلا اگر آمریکا بده چرا برای تحصیل اومدی اینجا
و از خدمات و بودجه آموزشش استفاده میکنی؟
این یکم نون به نرخ روز خوری نیست؟
_ما برای گسترش دهنده ظلم و فساد و خونریزی روی زمین طلب مرگ میکنیم
در همه ی زمانها و مکانها
#لعن_ظالمین عین عدله به نوعی برائت جستن از رفتارهای غیر انسانی و غلط اونهاست
مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر سیاست های استعماری و لیبرال سرمایه داری آمریکا
که توش جان انسان ها ذره ای ارزش نداره
و همه چیز با پول سنجیده میشه
یعنی مرگ بر بمب اتم هیروشیما و ناکازاکی
مرگ بر قتل عام 75 میلیون سرخپوست
مرگ بر برده داری 80 میلیون سیاهپوست
مرگ بر ویران کننده ی ویتنام و کامبوج و...
آمریکا از همون روز اول حیات خودش فقط فساد و جنگ رو گسترش داده
و بدتر از اون
ره آورد اصلیش فرهنگیه که میلیارد ها آدم رو در سبک زندگی منحط و بی خدای خودش حل کرده و جلوی رشدشون رو گرفته و نابودشون کرده
مرگ بر این تفکر که از غصب...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی تو بساز که دیگران ندانند
و تو بنواز که دیگران نتوانند
الهی بساز کار من
و منگر به کردار من
الهی ذکر نامت، سپریست که
تمام دردهایمان را پس میزند
و تمام نداشتههایمان را پایان میدهد
و تمام داشتههایمان را اعتبار میبخشد
مهربانا با نام و ذکرت آغاز میکنیم روزمان را
باشد که در تمامی لحظات یاریمان کنی
🌷سلام روزتون در پناه خداوند مهربان🌷
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رابطه
ارزشِ جنگیدن رو داره
ولی
تو
نمیتونی تنها کسی باشی که میجنگه...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh