فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی سخته کسی بهت خیانت کنه
که بهش خیلی اعتماد داشتی...!!
اشتباه اول من این بود که؛
به تو اعتماد کردم
اشتباه دوم من این بود که؛
عاشقت شدم
اشتباه سوم من این بود که؛
فکر می کردم با تو خوشبخت می شم
اشتباه بعدی من این بود که؛
تو رو صد بار بخشیدم
اشتباه هزارم من این بود که؛
هیچ وقت خودم رو از پنجره پرت نکردم بیرون
هنوز هم دارم اشتباه می کنم که؛
با تو حرف می زنم
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
وقتے شنیدے کسی
در گوشه اے از جهان میمیرد
افتاده تر باش
وقتے دیدے کودکی
در گوشهء خیابانی از سرما میلرزد
مهربانتر باش
وقتے آدمهاے محتاج را دیدی
بخشنده تر باش
زیرا
دنیا خیلے زود تمام میشود!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
📗مرغش یک پا داره
روزی بود ، روزگاری بود .
در یکی از روزها دوستان ملانصرالدین با عجله در خانه ی ملا را زدند و به او گفتند : حاکم شهر عوض شده و حاکم جدیدی آمده . ملا گفت : حاکم عوض شده که شده ؟ به من چه ؟ دوستانش گفتند ، یعنی چه ؟ این چه حرفی است ؟ باید هر چه زودتر هدیه ای تهیه کنی و برای حاکم جدید ببری . ملا گفت : آها ؛ حال فهمیدم پس من باید هدیه ای تهیه کنم و ببرم پیش حاکم جدید تا اگر فردا برای شما گرفتاری پیش آمد ، واسطه بشوم و از حاکم بخواهم کمک تان کند ؟ دوستانش گفتند : بله همین طور است . ملا گفت : این وسط به من چه می رسد ؟ دوستانش گفتند : بابا تو ریش سفیدی ، تو بزرگی . یکی از دوستان ملا ، گفت : ناراحت نباش ، هدیه را خودمان تهیه می کنیم . یک مرغ چاق و گنده می پزیم تا تو مزد آن را به خانه ی حاکم ببری . ملا گفت : دو تا بپزید . یکی هم برای من و زن و بچه ام . چون من باید فردا ریش گرو بگذارم آنها قبول کردند و فردا با دو مرغ بریان به خانه ی ملا آمدند . ملا یک مرغ را به زنش داد و مرغ بریان دیگر را در سینی گذاشت تا نزد حاکم ببرد . در راه اشتهای ملا تحریک شد و سرپوش سینی را برداشت و یکی از پاهای مرغ را کند و خورد و دوباره روی آن را پوشاند و نزد حاکم برد . حاکم سرپوش را برداشت تا کمی مرغ بخورد . دید که ای دل غافل . مرغ ملا یک پا دارد . سوال کرد چرا مرغ بریان یک پا دارد . ملا گفت : مرغ های خوب شهر ما یک پا دارند . حاکم فهمید که ملا بسیار زرنگ و باهوش است و به او گفت : ناهار میهمان ما باشید از آن به بعد هر کسی که روی حرف نادرست خود پافشاری کند می گویند :
مرغ ایشان یک پا دارد .
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زن لیاقت مادر شدن داره چون این حس در وجودش تعریف شده❤️🦋
#دکتر_سعید_عزیزی
#داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/dastanamuzandeh
✅آیا وقتی فرزندمان از ابزارهای #دیجیتال استفاده میکند، باید نگران او باشیم؟
✅در روز چند ساعت به فرزندمان اجازه بدهیم از این ابزارها استفاده کند؟
میزان استفادهی کودکان از فناوریها روز به روز در حال افزایش است و فقط به بازی و سرگرمی در این فضا محدود نمیشود. با توجه به وابستگی آموزش، یادگیری و مهارتآموزی به فناوری، دیگر تعیین زمان مشخص و ثابت برای استفاده از این ابزارها سخت و غیرواقعبینانه شده است. در چنین وضعیتی، «تعادل» کلیدواژهای مهم است.
یکی از مهارتهای فرزندپروری در #عصر_دیجیتال، ایجاد تعادل بین استفاده از ابزارهای دیجیتال و پرداختن به همهی ابعاد رشد فرزندان است.
برای ایجاد تعادل باید به ارزشهای خانوادهی خود فکر کنیم؛ به اینکه گنجاندن کدام مهارتها و پرداختن به کدام ابعاد رشد فرزندمان در اولویت قرار دارد.
#داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/dastanamuzandeh
چرا زندگی رو سخت می کنی؟
می خوای کسی رو ببینی؟ دعوتش کن.
می خوای بقیه درکت کنن؟ توضیح بده. سوالی اگه داری، بپرس.
چیزی رو می خوای؟ برو دنبالش.
از چیزی خوشت نمی آد و اذیتت می کنه؟ سریع حذفش کن.
عاشق شدی، حستو بهش بگو.
روحیت بده؟ ورزش کن.
ذهنت شلوغه؟ مدیتیشن کن.
جهانو درک نمی کنی؟ کتاب بخون.
خودتو درک نمی کنی؟ بنویس، تنهاییتو دوست داشته باش.
می خوای به دیگران کمک کنی؟ به خودت کمک کن.
زندگی رو نمی فهمی؟ برو طبیعت.
همه چیزو دیر یاد می گیری؟ سعی کن ازش لذت ببری.
ما فقط یک بار زندگی می کنیم، برای آرامش خودت، سخت نگیر عزیزم. ساده باش.والابخدا
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💠از حضرت علی (؏) سوال کردند:
🌱سنگینتر از آسمان چیست؟
فرمود: تهمت به انسان بےگناه.
🌱از زمین پهناورتر چیست؟
فرمود: دامنه حق که خدا همه جا هست
و بر همه چیز مسلط است.
🌱از دریا پهناورتر چیست؟
فرمود: قلب انسان قانع.
🌱از سنگ سختتر چیست؟
فرمود: قلب مردم منافق.
🌱از آتش سوزانتر چیست؟
فرمود: رؤسای ستمکارے که ملت را به خود
وامے گذارند و هیچ فکر تربیت آنها نیستند.
🌱از زمهریر سردتر چیست؟
فرمود: حاجت بردن پیش مردم بخیل.
🌱از زهر تلختر چیست؟
فرمود: صبر در برابر نادانها.
📚ارشاد القلوب
#داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/dastanamuzandeh
بیا آرزو کنیم حال همه خوب باشد
خیابان پر باشد از عابران سرخوشی که نه غصه ای برای خوردن دارند
نه مشکلی برای حل نشدن نه دلیلی برای گوشه گیری و تنها بودن
عابرانی که سرخوش و آسوده از کنار هم عبور میکنند
مردانی که ناچار نیستند تا دیروقت کارکنند
زنانی که در سکوتشان اشک نمی ریزند
و کودکانی که از ته دلشان میخندند...
آرزو کنیم حال همه خوب باشد
به خوبی عطر یاس کوچه باغ های قدیمی
و به خوبی همان روزی که آرامش و عشق
به خیابان های این شهر برگردد ❤️
#داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/dastanamuzandeh
زیباترین حرف ،حق
زیباترین حق ،گذشت
زیباترین رحمت ،باران
زیباترین ڪلمه ،محبت
زیباترین عهـد ،وفـا
زیباترین زینت ،ادب
زیباترین دوست ،مـادر
به دنبال زیباترین ها باش
#داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/dastanamuzandeh
cнαɴɴεℓ↝○☞ @Madars مـ..ـادر#
فرزندان شـما
بـــــیش از آنکہ بہ مــوعظه
و سخن رانی نیاز داشـــتہ باشند،
بہ محـبت خالصانه احتیاج دارند،
محـــبت غذای روح و جسم است
کہ کل وجود فرد و استــعدادهای
او را بارور می کند ...
اگر درصدد رشد فرزندان خود هستید
بہ جای بمب باران کلامی✗
محبت خالصانہ خود را در قالب عمل
بہ آنان تقدیم کـنید ، چون کـودک
بر اثر محبت شکوفا می شود ،
گل می کند ،
بہ بار می نشیند ،
و بر اثر خرده گیریهای بی مورد
میپژمرد و بہ باتلاق فساد فرو
می غلتد!
دخترانی کہ هـــرگز طعم محبت
پــدر و مـــادر را نچــــشیده اند
با کمتـــــرین محبت خیانت پیشگان ،
سرمایه خود را می بـــازند ...♨️
#داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/dastanamuzandeh
هفت سخن ازکلمات کوتاه حضرت محمد(ص)
۱ . مبادا که ترس از مردم ، شما را از گفتن حقیقت باز دارد ! .
۲ . خردمندترین مردم ، کسى است که با دیگران بهتر بسازد .
۳ . در یک سطح زندگى کنید تا دلهاى شما در یک سطح قرار بگیرد . با یکدیگر در تماس باشید تا بهم مهربان شوید .
۴ . هنگام مرگ ، مردمان مى پرسند از ثروت چه باقى گذاشته ؟ فرشتگان مى پرسند از عمل نیک چه پیش فرستاده ؟ .
۵ . منفورترین حلالها نزد خداوند ، طلاق است .
۶ . بهترین کار خیر ، اصلاح بین مردم است .
۷ . خدایا مرا به دانش ، توانگر ساز و به بردبارى ، زینت بخش و به پرهیزکاری ، گرامی بدار و به تندرستی ، زیبایی ده.
📚نهج الفصاحه
#داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/dastanamuzandeh
خدا می گوید:
نگو بدون آن نمی توانم زندگی کنم
تو را بدون آن هم زنده نگه می دارم
و فصل عوض میشود
شاخه درختانی که سایه می افکنند خشک می شوند
صبر لبریز می شود
یار را که جان و دلت بود، غریبه می شود
و ذهنت متعجب می شود
دوستت تبدیل به دشمن می شود
دشمن برمی خیزد و تبدیل به دوستت می شود
دنیای غریبی ست
هر چیزی را که می گویی نمی شود اتفاق می افتد
می گویی نمی اُفتم، می اُفتی، سقوط می کنی
می گویی غافلگیر نمی شوم، غافلگیر و متعجب می شوی
عجیب ترینش هم این است که،
می گویی مُردم، اما باز هم زنده می مانی...
#داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/dastanamuzandeh