#روانشناسی 🌱
•چند راه ساده برای رسیدن به آرامش :
1- دست برداشتن از جنگ و ستیزه درونی
2- پذیرفتن خود و دیگران
3- دنبال نکردن افکار منفی و تصورات باطل
4- مشاهده و بررسی وضعیت درونی خود (هوشیاری و خودآگاهی)
5- زندگی کردن در لحظه حال
6- تقویت احساس شکرگذاری
7- بخشش خود و دیگران
8 - استراحت دادن به خود در مواقع خستگی
9 - دعا کردن برای خود و دیگران
10- دست برداشتن از توقعاتی که از دیگران دارم
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
۶ قدم برای شروع روز با تمرکز بالا:
-قدم اول: از رختخوابت که بلند میشی مرتبش کن!به صفحه ی گوشی هم زل نزن اینجوری باعث میشه خون تو مغزت جریان پیدا کنه!
-قدم دوم:در حد ۵ دقیقه حرکات کششی انجام بده تا مغزت بیدار بشه!
-قدم سوم: با دست مخالف مسواک بزن(از حواس پرتی جلوگیری میکنه)
-قدم چهارم:یه لیوان آب ولرم بنوش.
شروع روزت وقتی بدنت دهیتراته نباشه خیلی بهتره.
-قدم پنجم:یه صبحونه ی مفصل بخور!
قدم ششم:یه کاغذ بردار و برنامه ی روزانه ات رو بنویس و در طول روز چکشون کن!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💫🌟🌙#داستان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد.
پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم.
پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💠 به نام اول اولین
🇮🇷 امروز جمعه
12 / بهمن / 1403
01 /شعبان / 1446
31 / ژانویه / 2025
🍃شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
💕عطر نفس بقیة الله عج آمد
🍃با جلوه سجاد، ابوالفضل و حسین ع
💕یك ماه و سه خورشید در این ماه امد
🍃یاران همیشگی ســـــــــلام🍃
💖پگاهتون نیک فرجام
🍃روزتون آکنده از عطر عاشقی
💠ذکرامروز " اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"
اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
️ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
❤️هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ
❤️او كسي است كه كافران اهل كتاب را در اولين برخورد (مسلمانان) از خانه هايشان بيرون راند، گمان نميكرديد آنها خارج شوند، و خودشان نيز گمان ميكردند كه دژهاي محكمشان آنها را از عذاب الهي مانع ميشود، اما خداوند از آنجا كه گمان نميكردند به سراغشان آمد، و در قلب آنها ترس و وحشت افكند، به گونه اي كه خانه هاي خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران ميكردند، پس عبرت بگيريد اي صاحبان چشم!
👈🏼 سوره "حشر ایه ۲ "
🤲اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
🤲 اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
☆꧁༒ 💙 ﷽ 💙 ༒꧂☆
مداد رنگي هایت را بردار ...
امروز
قلبت را عاشق تر رنگ کن ...
آسمان دلت را آبي تر ،
و خط لبخندت را عمیق تر ...
امروز
یک نفسِ عمیق تر بکش ،
و لحظاتت را از نگاهِ خدا نقاشي کن.
دل به حڪمـت خـدابسـپار
فقــط خــداسـت که چـارهسـازاســـت.
امروزتون قشنگ 🌹💙
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
❤️این کارارو بکن تا زندگی سالم تری داشته باشی!
🌱 قسمت اول
🔴 دنبال نکن!
از خوندن اخبار جنجالی که معلوم هم نیست درست باشن و کل کل کردن هاو بحثهای بی نتیجه دوری کن. از هر چیز منفی که فکر میکنی به جز غصه خوردن کاری در موردش نمیتونی انجام بدی دوری کن.
🔘 مقایسه نکن!
از مقایسه ظاهر خودت و زندگیت با افراد دیگه دست بردارد تا استرس و اضطراب کمتری داشته باشی. ما فقط ظاهر زندگی بقیه رو می بینیم و از باطنش بی خبریم.
🟣 تخریب نکن!
هیچوقت با کلامت کسی رو تخریب نکن تا مورد سرزنش قرار نگیری و عذاب وجدان به سراغت نیاد.
🔘 دوری کن!
از آدمهایی که تحقیرت میکنن، بهت حس بدمیدن، غیبت میکنن و ... دوری کن. رابطه ات رو با آدم های سالمی که باعث رشد فکرت میشن و احساست رو درک میکنن بیشتر کن.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌱۱۰ راهکار برای اینکه مالک ذهن خود باشید:
۱) همواره از واژههای مثبت در گفتوگوهای درونیتان استفاده کنید.
استفاده از واژههائی مثل ”من میتوانم، من قادرم، اینکار ممکن است، اینکار میتواند صورت گیرد“
۲) گفتوگوهای درونیتان را با احساسات خوشبختی، قدرت و موفقیت همراه سازید.
۳) به افکار منفی اعتنا نکنید. به آرامی از کار کردن به این نوع افکار اجتناب ورزید و آنها را با افکار شادیبخش و سازنده جایگزین سازید.
۴) در مکالمههای خود با افراد دیگر، از واژههائی که حس توانائی، قدرت خوشحالی و موفقیت را در ذهن آنان برمیانگیزاند، استفاده کنید.
۵) قبل از شروع هر کاری، بهطور مشخصی در ذهنتان نتایج موفقیتآمیز آن را تجسم کنید. اگر با ایمان تمرکز کنید، مسلماً با نتایج شگرفی روبهرو میشوید.
۶) هر روز حداقل یک صفحه نوشته روحیهبخش بخوانید.
۷) فیلمهائی تماشا کنید که شما را خوشحال میکنند.
۸) با افرادی معاشرت کنید که مثبت میاندیشند.
۹) همواره پشت خود را هنگام نشستن و راه رفتن صاف نگه دارید، اینکار اعتمادبهنفس و نیروی درونی شما را تقویت میکند.
۱۰) قدم بزنید، شنا کنید و در فعالیتهای گوناگون شرکت کنید
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#رویا
#پارت45
#سرگذشت_رویا
خدای من ، این پسر چرا داره با من این کارارو میکنه! من نمیتونم این همه محبت رو درک کنم🥺
من جنبه ندارم غش میکنم میفتم رو دستش
ی حاله عجیبه خاص داشتم کنارش🫀
انقدر هول شدم بدون اینکه جواب شب بخیر و بدم از خونش اومدم بیرون و حتی پشت سرمم نگاه نکردم وارد خونه شدم.
رفتم جلو ایینه جلوی در و نگاهی به خودم انداختم که گونه هام قرمز شده بود و از هیجان دستام میلرزید.
دستم و گذاشتم رو دهنم جیغ خفه ای
کشیدم تا این همه حس عجیب و غریب و بتونم خالی کنم.
هنوزم گرمیه بوسش رو حس میکردم😘
----- فربد:
دو روز بود در به در دنبال راه حل
برای این بودم که چیکار کنیم اجازه بدن درمان رویا شروع شه بدون اجازه پدرش
تقریبا راهی وجود نداشت
البته راه بود اما به شرایط رویا نمیخورد
فکر عجیبی تو ذهنم شکل گرفته بود بعد از صحبتی که با وکیل داشتم
(یا اجازه پدر یا همسر) همسر !
نمیدونستم همچین چیزی ممکنه یا نه
رویا قبول میکرد؟
مطمعن بودم اگه همچین کاری کنم بابام هیچ وقت منو نمیبخشه
اما من به خاطر رویا هرکاری میکردم.
رویا تقریبا همه زندگیم شده بود🔥
باید راضیش میکردم ازدواج کنیم ، حتی شده واسه یه مدت کوتاه.
ولی تووو دلم میخواست که رویا واقعا همسرم شه💞
زنگ زدم به رویا و بهش گفتم حاضر شه تا شام بریم بیرون و هم صحبت کنیم.
ادامه دارد.....
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌱 نیاز به استراحت روانی داری اگه :
1- کج خلقی
2- اشتها نداری
3- بد میخوابی
4- بیشتر تنهایی
5- حواست پرته
6- همش تو رختخوابی
7- شادیت کم شده
8- تمرکز نداری
9- کارات روی برنامه نیست
10- ذهنت شلوغه و نمیتونی درست فکر
کنی
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
#همسرداری
سیاست های همسرداری
سه عنصر موثر در❣مرد و زن❣
1. توجه
2. محبت
3. تشکر و قدردانی
اگر این سه عنصر در زندگی رعایت شود، شما بهترین زن و شوهر برای همدیگر خواهید بود.
این سه تا هزینه چندانی ندارد، فقط کمی حوصله و مدیریت میخواد.
زندگی را به کام خود شیرین کنید
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
#روانشناسی 🌱
میزان تاثیرگذاری باور در زندگی:
شما انسانهایی دارای اختیار آفریده شده اید، فراموش نکنید که چه ارزشی در کیهان دارید، فراموش نکنید که ضعیف و ناتوان آفریده نشده اید و آفرینشتان بر پایه قدرت عشق بنا نهاده شده است. آنگاه که میگوییم باورهایتان را تغییر دهید تا وارد مدارهای بالاتری شوید به این علت است که بتوانید خواسته های بیشتری را خلق کنید، شما با داشتن باورهای درست وارد مدارهایی میشوید که به ندرت تصمیماتی اشتباه از سوی شما گرفته میشود زیرا اکثر گزینه های انتخابتان مثبت و به نفع شما خواهد بود و این تنها بابت تاثیر باورهای صحیح شماست. چند ساعت در طول روز برای اصلاح باورهایتان وقت می گذارید؟ چقدر به این عبارت که " همه زندگی باور است " ایمان دارید؟ برای این منظور کافیست ارتباط باورهای اشتباهتان را با نتایجی که اکنون در زندگی دارید پیدا کنید تا بپذیرید 100% اتفافات زندگی از باورهای شما نشأت میگیرد.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#رویا
#پارت46
#سرگذشت_رویا
وقتی رویاسوارماشین شد
بوی عطرش چنان دیووونم کرد که
واسه چند لحظه صدای قلبم ماشینو فراگرفت ❤️🔥
وقتی رسیدیم
ی جای دنجو انتخاب کردم
که بتونم راحت باهاش صحبت کنم
شروع کردم به بیان موضوع
که یهو رویا عصبی شدو با چهره برافروخته
رو بمن کرد وگفت!!!!!
-چی؟ ازدواج کنیم ؟
+تنها راهش همینه رویا ، ازدواج میکنیم و بعد از یه مدت جدا میشیم
-فربد حالت خوبه ؟
ازدواج هم به اجازه پدر احتیاج داره
+بله داره ، من با وکیل صحبت کردم
ما باید خانوادتو در جریان بزاریم...
رویا:
رو تخت دراز کشیده بودم و داشتم به حرفای فربد فکر میکردم
ازدواج!
احساس میکردم دارم فیلم بازی میکنم ، این چیزا مگه تو زندگی واقعی هم وجود داشت؟
فربد میگفت که با خانوادت صحبت
میکنیم و میگیم مدت هاست باهم در ارتباطیم و تصمیمون ازدواجه ، عروسی هم فعلا نمیخوایم بگیریم که یه وقت اینا نیان اینجا
خانواده روشن فکر و ازادی داشتم ، اما نمیدونستم واقعا راجب این موضوع چه ری اکشنی دارن.
انقدر فکر کردم که نفهمیدم چطوری خوابم برد
ادامه دارد.....
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh