🌹🍃🌹🍃🌹
🌙به دیدار رفته ها...
نیت کرده بود چهل شب جمعه برود زیارت امام حسین علیه السلام، شاید امام زمان♥️ را ببیند.
صبح پنج شنبه راه می افتاد، پای پیاده.🚶
آخرین شب بود. شب چهلم.
مأمورها دروازه را بسته بودند.⚔
نه کسی می توانست وارد شود، نه خارج.⛔️
دلش شکست.💔
با خودش گفت:" این همه راه آمدم، خرابش کردند😔."
مردی دستش را گرفت.
از دروازه ردش کرد.
هیچ کس هم نفهمید.😅
خواست تشکر کند، دید مرد نیست😳.
تازه فهمید این همه راه را بی خود نیامده😭
چشمانش به جمال مولایش روشن شد😍
#کاش_این_عید _به_دیدار_تو_نائل_بشوم
🌐 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
☸🍃☸🍃☸🍃
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ هفتاد و چهارم
چادرمو گذاشتم رو چوب لباسی
پشت لب تاپ نشستم
سرچ کردم منطقه جنگی شرهانی مطلب مخصوص خود منطقه شرهانی بود یادداشت کردم
شرهاني لفظ عربي است كه برخي از اسامي مردان عرب شرهان است و يك طايفه بزرگ در بين اعراب شرهان مي باشد و از نظر لغوي به معني گوشت جدا شده از استخوان است و اگر با ( ح ) يعني شرحاني نوشته شود مفهوم گستردگي را دارد . به هر حال شرهاني مفهوم چيزي واضح و بدون غل و غش را مي رساند.
شرهاني در اوج ارتفاعات جبل الحمرين ( كوههاي سرخ ) واقع شده است .جبل الحمرين رشته ارتفاعاتي است كه از شهر مهران بصورت نواري طبيعي موازي با مرز ايران و عراق بوجود آمده و دقيقا تا منطقه شرهاني ختم مي شود . از شرهاني به سمت فكه ارتفاعات سهل العبور شده تا حدي كه در فكه منطقه بصورت دشت وسيع در مي آيد .
از ويژگيهاي طبيعي شرهاني وجود گلهاي سرخ ( شقايق ) در فصل بهار است در شرهاني حدود 5 ماه از سال هوا بسيار معتدل و بهاري و ساير ايام هوا گرم و سوزان است . از نظر ويژگيهاي مصنوعي در محل يادمان ، اقدامات زيادي از جمله برپايي پرچم كه به اعتقاد عراقيها (عشايري شيعه عراق ) سرزمين پرچمها نامگذاري شده است همچنين وجود تعداد 10 دستگاه تانك و نفربر به جا مانده از دوران جنگ تحميلي است
عشاير عراقي هم مرز با ايران، به اين سرزميني كه داراي گنبدي كوچك و طلايي و صدها پرچم به اهتزاز درآمده است، موقف الاعلام(سرزمين پرچمها) مي گويند، و آن را از مقدسات ملت ايران مي دانند. اين يادمان در واقع مقر گروه تفحص لشگر 14 امام حسين(علیه السلام اصفهان بود كه در اين منطقه و محدوده فكه شمالي و زبيدات عراق به تفحص شهدا مي پرداختند و شهداي تفحص شده را در معراج شهداي آن نگهداري كرده و سپس به اهواز مي فرستادند. در سال 1388 يك شهيد گمنام در اين محل دفن گرديد
☸🍃☸🍃☸
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء
#ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش👇
http://sapp.ir/mabareshohada
❄️🍃❄️🍃❄️🍃
☸🍃☸🍃☸🍃
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ هفتاد و پنجم
اولين و برجسته ترين حادثه در شرهاني غرق شدن حدود 400 نفر از نيروهاي تيپ امام حسين ( علیه السلام ) در اولين شب عمليات محرم در رودخانه دويرج است .
💐توصيف اين اتفاق به اين صورت است : كه عمليات محرم در دهم آبان ماه 1361 آغاز مي شود آن شب بارندگي شديدي صورت مي گرد . آب رودخانه طغيان مي كنند . نيروهاي عراقي در آن دست رودخانه قرار دارد و نيروهاي خط شكن بايد از رودخانه عبور كنند و كمين هاي دشمن را بزنند و چنانچه اين كار صورت نمي گرفت يگان هاي جناح راست ( لشكر علي ابن ابيطالب علیه السلام + 8 نجف و 25 كربلا به محاصره مي افتند . اما با وجود تاخير در شروع عمليات آب همچنان كاهش پيدا نمي كند . 1 گردان از نيروهاي امام حسين ( علیه السلام ) به ميان آب مي زنند كه حدود 376 نفر از بچه ها را آب مي برد و تعداد اندكي از آنها از رودخانه مي گذرند و كمينهاي دشمن را مي زنند .
💐حادثه هاي ديگر آخرين روزهاي دفاع مقدس است رژيم بعثي اين محور عمليات بسيار سنگين را در شرايط نامساعد آب و هوايي ( 52 درجه )تدارك نمود و با بمبارانهاي شيميايي و هوايي نيروهاي ارتش را در اين منطقه به محاصره در آوردوتعدادزيادي از آنها را در يك فاجعه انساني به شهادت رساند و يا به اسارتدرآورد نحوه عقب نشيني و نيز تعقيب دشمن و آب و هواي بسيار نامساعد باعث شد كه اين صفحه به عنوان حادثه مهم مرسوم 21/4/67 نامگذاري شود
در لب تاپ را بستم و های های گریه کردم
خوندنش نفسمو گرفت وای به حال اون رزمندهای که خودشون تو صحنه بودن .........
☸🍃☸🍃☸
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء
#ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش👇
http://sapp.ir/mabareshohada
❄️🍃❄️🍃❄️🍃
✴️🍃✴️🍃✴️
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_آخر
قلم و کاغذ گذاشتم کنار لب تاپ رو میز چادرمو سر کردم از اتاق خارج شدم
مامان: کجا میری
-مزارشهدا
مامان :باشه
تا رسیدن به مزار یکی دوساعت طول کشید
از قطعه شهدای مدافع حرم وارد مزار شهدا شدم بعد رفتم قطعه سرداران بی پلاک با اشک گفتم نمیدونم کدومتون برای شرهانی هستید
اما ازتون ممنونم😔
یکی دوساعت همون جا بودم
برای نماز بلند شدم که با حاج آقا رمضانی چشم تو چشم شدم
-سلام حاج آقا
حاج آقا:سلام دخترم
ماشالله چقدر تغییر کردین
-حاج آقا دارم ۵ساله میشم
یه نیم ساعت باهاش حرف زدم از این چندسال گفتم
آخرشم بهش گفتم خادم شرهانی ام
با لحنی که مخصوص یه رزمنده است گفت من را عشق شرهانی دیوانه کرده است
عشق بازی را شرهانی عاشق کرده است
اون لحظه نفهمیدم یعنی چی ۴ماه بعد وقتی پا ب دشت شقایق ها گذشتم فهمیدم
اینجا نقطه مرزی ایران امنیت بیداد میکند
۵سال از مسخره کردن شهدا میگذره
و حالا به کمک همون چهارتا استخوان و یه پلاک
دست از #بندگی_نفس کشیدم و #دوست _شهدا شدم به کمک
#شهدا الان
#بنده_خدام 😊🌹
پایان
✴️🍃✴️🍃✴️
#تقدیم_به_سردار دلها _شهید _حاج_ابراهیم_همت_صلوات
✍ان شاءالله به زودی با داستان جدید
در خدمت شما خواهیم بود
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء
#ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش👇
http://sapp.ir/mabareshohada
هدایت شده از 🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️🍃💦🍃❄️
لحظات غریبے سـت..
نمے دانی خوشحال باشے یا غمگین
غمِ اتمام یڪ میهمانے باشکـوه
و شادی جشنے بزرگ
خدای جانـم،
دارایے ام تنها همین یڪ ماه روزه است
از من بپذیر❤️
عید رمضان امد 🌹
و ماه رمضان رفت💞
صدشکرکه این امدوصدحیف که ان رفت
عید فطر
روز چیدن میوه های شادابِ استجابت
مبــارڪ باد...
امیدوارم تعطیلات شادی رودرکنار عزیزانتون داشته باشید🌹🌿
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء📥👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
🍃
🌷 یکی از شاگردان مرحوم آیتالله العظمی بهجت نقل میکند از آقا پرسیدم : چطور میشود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را درک کرد؟
🌷 گفتند: زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید
📖 از وقتی این حرف را زدند ، قرآن خواندن روزانهام ترک نشده بود ، اما یک روز خیلی دلم گرفت.
🌷 با خودم گفتم: توی این مدت ، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشم؟
🌷 بعد از جلسه ، بدون اینکه حرفی بزنم ، آقا برگشتند به من گفتند: چشم آدم باید مواظب باشه
🌷 اگر کسی میخواد آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رو ببینه ، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه
🔥 سرم را انداختم پایین حساب و کتاب چشم هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
┄┅═══✼ ﷽ ✼═══┅┄
⛔️ غم های یک دختر مذهبی ...😞
آقا قبول ما دختریم...
آقا قبول شهید نمی شویم ...😑
آقا قبول نمی گذارند تفنگ دستمان بگیریم و برویم مدافع حرم حضرت عشق (س) شویم ...🙁
آقا قبول راه شهادت برایمان بسته شده....
قبول ....☹️🖐
همه را در اوج ناامیدی قبول کردیم ....💔
آری اشک میریزیم😭
چون نمی توانیم ابراهیم باشیم؛
نمی توانیم محمد هادی باشیم ؛
نمی توانیم علی باشیم ....
آری نمی توانیم .... 😔
هرکاری میخواهیم بکنیم می گویند شما دخترید توان کافی را ندارید ...😓💪
هروقت خواستیم تنها برویم گفتند دختر نباید تنها جایی بره ...☝️
هروقت خواستیم خلوت کنیم نگذاشتند...
پس چگونه شبیه ابراهیم هادی و هادی ذوالفقاری و علی خلیلی شویم ؟؟!!
بنشینیم و فقط درس بخوانیم و آرزوی شهادت کنیم ؟😭
نمی شود به والله نمی شود .....💔
شهدا بیابید بگویید این دختران دلسوخته چه کنند ؟
چه کنند در این آشفته بازار فساد و بی حجابی و تنهایی مهدی فاطمه ؟😭😭
✅✅جوابم را شهدا دادند....😍
از شهدا به دختران محجبه ایران 😍😇👇
قبول ✋
هرکاری خواستید بکنید به یاد مهدی فاطمه باشید آن وقت خود به خود عزیز دل مهدی فاطمه می شوید😄
آن وقت است که دیگر طاقت ماندن در دنیایی که بوی گناه را می دهد نخواهید داشت ...
آن وقت است که وقت شهادت است ...😃
آن وقت می فهمید که راه شهادت برای هیچ کس بسته نیست ...✋
آن وقت مسیر شهادت برایتان باز میشود حتی اگر دختر باشید ...😇
فقط اخلاص و نگاه مهدی فاطمه را درنظر بگیرید ....👌
در نبود ما پشت حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف را خالی نکنید ....😣
یقه تان را میگیریم اگر ولایت فقیه را تنها بگذارید...😠
آری دختران شهید نگویید شهید نمی شویم!! میشود 😍 میشود ....
هنوز هم میشود...☺️
😇و #شهادتی_دخترانه را رقم میزند #چادر #حیا# عفت
┄┅═══✼ 🌸 ✼═══┅┄
✅ڪانال برتــر #ایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
✏️🌷✏️🌷✏️🌷✏️🌷✏️🌷✏️🌷
🔴خاطره ی زیبای علامه جعفری از امتحان الهی!
✅از علامه جعفري ميپرسند چي شد كه به اين كمالات رسيدي؟!
ايشان در جواب خاطرهاي از دوران طلبگي تعريف ميكنند و اظهار ميكنند كه هرچه دارند از كراماتي است كه به دنبال اين امتحان الهي نصيبشان شده:
♻️مدير مدرسهمان به آقا شيخ علي گفت: آقا شب نميگذره، حرفي داري بگو.
ايشان يك تكه كاغذ روزنامه در آورد.
🍀عكس يك دختر بود كه، زيرش نوشته بود " اجمل بنات عصرها " (زيباترين دختر روزگار)
⚡️ گفت: آقايان من درباره اين عكس از شما سوالي ميكنم:
⁉️اگر شما را مخير كنند بين اينكه با اين دختر بطور مشروع و قانوني ازدواج كنيد و هزار سال هم زندگي كنيد با كمال خوشرويي و بدون غصه، يا اينكه جمال علي (علیه السلام) را مستحباً زيارت و ملاقات كنيد. كدام را انتخاب ميكنيد؟
✳️سوال خيلي حساب شده بود...
طرف دختر حلال بود و زيارت علي (علیه السلام) هم مستحبي.
🌀چهار نفر اول همه دختر زیبا را انتخاب کردند.
نفر پنجم من بودم.
اين كاغذ را دادند دست من. ديدم كه نميتوانم نگاه كنم، كاغذ را رد كردم به نفر بعدي.
🌿 گفتم: من يك لحظه ديدار علي (علیه السلام) را به هزاران سال زناشويي با اين زن نميدهم.
❄️ يك وقت ديدم يك حالت خيلي عجيبي دست داد. شبيه به خواب و بيهوشي. بلند شدم وارد حجرهام شدم.
☀️ يك دفعه ديدم يك اتاق بزرگي است يك آقايي نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قيافهاي كه شيعه و سني درباره امام علي(علیه السلام) نوشته در اين مرد موجود است.
💥يك جواني در سمت راستم نشسته بود. پرسيدم اين آقا كيست؟
گفت: اين آقا خود علي (علیه السلام) است، من سير او را نگاه كردم.
✨آمدم بيرون، رفتم همان جلسه، دیدم كاغذ رسيده دست نفر نهم يا دهم، رنگم پريده بود..
🌱 خطاب به من گفتند: آقا شيخ محمد تقي شما كجا رفتيد و آمديد؟ اصرار كردند و من بالاخره قضيه را گفتم ،خيلي منقلب شدند.
🔆خدا رحمت كند آقا سيد اسماعيل (مدير) را خطاب به آقا شيخ حيدر، گفت: آقا ديگر از اين شوخيها نكن، ما را بد آزمايش كردي...
⭐️کارهای کوچک را بی اهمیت و پیش پا افتاده نشماریم ...شاید امتحان ما همان باشد..
✏️🌷✏️🌷✏️🌷✏️🌷✏️🌷✏️
✅ڪانال برتــر #ایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
🍂💛🍂💛🍂💛🍂💛🍂💛🍂
🔥 گرفتاری در برزخ
🍃 «شهید ثانی» رضوان اللّه تعالی علیه در یک رؤیای صادقه، یکی از بزرگان را دید و احوالش را پرسید
🍃 او گفت: «از وقتی که از دنیا رفتهام، تاکنون یک سال است، به علّت کاری که کردهام، گرفتار هستم.»
🍃 شهید ثانی، ماجرا را پرسید. او ادامه داد: «روزی در راهی عبور میکردم که فردی یک بار کاه وارد شهر کرد
⚠️ من بدون اینکه به او اطلاع دهم و اجازه بگیرم، یک پر کاه از بارش برای تمیز کردن دندانهایم برداشتم و نزد خود گفتم که یک ذرّه کاه دیگر رضایت گرفتن نمیخواهد
✨ امّا به خاطر همین پر کاه یک سال است که در گرفتاری هستم.»
📚 اخلاق و احکام در داستانهای شهید آیةاللَّه دستغیب. ج ۴/ ۴۸۴
💛🍂💛🍂💛🍂💛🍂💛🍂
✅ڪانال برتــر #ایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
https://eitaa.com/dastanemabareshohada