eitaa logo
علی اکبر داستانپور حسین آبادی
48 دنبال‌کننده
473 عکس
186 ویدیو
0 فایل
#صدای_عدالت ♦️منتظر اخبار جدید از طرف ما باشید♦️ متولد بهار ۵۸ اصفهان دبیرستان هاتف ارشد مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی امیرکبیر تفکر سیستمی مدیریت متدیک فلسفه اسلامی گروه ارتباط مردمی: http://t.me/dastanpour_iri
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؟ (قسمت 12): مشارکت (1) در کنار و به‌عنوان راه حل دیگری برای ایجاد در رفتار یک مطرح است. فرض کنید شما به همراه گروهی قصد عزیمت به مقصد خاصی دارید و شما به هر دلیلی با راه یا مقصد مدنظر مخالفید. براندازی از نوع نرم در این مثال این خواهد بود که تلاش کنید با بحث و منطق اعضای گروه را «مجاب» کنید که راه یا مقصد دیگری برگزینند. براندازی سخت این استکه یا به تنهایی یا با یارگیری افراد همفکر و هم نظر خود با اعمال زور یا مقاومت، دیگر اعضای گروه را «مجبور» به تغییر راه یا مسیر کنید. راهبرد بایکوت اینگونه است که شما از ادامه همراهی با گروه «اجتناب» کنید. اما راهبرد مشارکت به این صورت است که با گروه همراه شوید اما در طول مسیر با برقراری ارتباط صمیمی با دیگر افراد به ایجاد در خصوص صحت انتخاب راه یا مقصد مبادرت کنید! و بدین وسیله اکثریت گروه را مجاب به انجام تغییرات مدنظر خود کنید. چه بسا بتوانید با جلب اعتماد سایرین حتی جایگاه سرگروهی را کسب کرده و به راحتی مقصد یا راه را تغییر دهید! در شرایطی که مرجعی از بیرون گروه، مبادرت به ورود فردی داخل گروه نماید تا با اتخاذ این راهبرد اهداف خود را محقق نماید با پدیده «» روبرو خواهیم بود. با بررسی وضعیت کشور طی چهل سال گذشته به نظر من این موثرترین راهبرد در تغییر رفتار نظام حاکم بر عزیزمان بوده است. (ادامه دارد ...)
بسم الله الرحمن الرحیم امیرالمومنین علی علیه السلام: الصبر مفتاح الفرج صبر کلید گشایش امور است.
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؟ (قسمت 13): مشارکت (2) )... ادامه قسمت 12) همانطور که در پایان قسمت قبل عنوان شد، با بررسی وضعیت کشور طی چهل سال گذشته، به نظر من، مشارکت موثرترین راهبرد در تغییر رفتار نظام حاکم بر کشور بوده است. یعنی افرادی داخل کاروان ، در طول مسیر انقلاب (اگر بخواهیم با نگاه خوشبینانه تئوری نفوذ را کنار بگذاریم!) به هر دلیلی در صحت راه، روش یا هدف به تدریج دچار تغییر عقیده () شدند اما همچنان این کاروان را همراهی و حتی در مدیریت‌ کلان آن مشارکت کردند و کم کم تغییراتی در مسیر و اهداف (به سمت مطلوب خود) ایجاد کردند. اکنون تغییر مسیر به حدی رسیده که در مقایسه وضعیت موجود با ، یک زاویه و به خوبی نمایان شده است. در بعد نظری هم می‌بینیم از شعارهای اصیل انقلاب همچون و کمتر سخن به میان می‌آید. در منش فردی بسیاری از مدیران کلان، ، ، غرور، تکبر و طلبکاری، نمایان شده است. طوری شده که وقتی پای درد دل بسیاری از مردم که هنوز حاضرند برای انقلاب اسلامی از جان و مالشان هزینه کنند می‌نشینی، دلخوشی و نقطه امیدشان منش و سلوک شده است. بنابراین می‌توان مشارکت را یکی از موثرترین راهبردها در تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی طی چند دهه گذشته دانست. به همین ترتیب می‌توان از همین راهبرد در اصلاح این انحراف بهره گرفت. به این منظور لازم است که افرادی کاری، به آرمان‌های انقلاب اسلامی و با ورود به ساختار مدیریت کشور، در سطوح مختلف اعم از سیاست‌گذاری، طرح‌ریزی، برنامه‌ریزی و اجرا، مسیر این کاروان را به سمت اهداف و آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی اصلاح کنند. این نگرش از منظر تمایل به تغییر و اصلاح، یک نگرش اصلاح‌طلب و از منظر پایبندی به اصول انقلاب اسلامی یک نگرش اصولگرا است. من این نگرش سیاسی را که خود به آن قائلم و به نظرم دارای اقبال در میان جوانان انقلابی و عدالت‌خواه است را از این پس جریان می‌نامم. در قسمت بعد وجوه افتراق نگرش اصلاحگرا با دو نگرش و را معرفی خواهم کرد.
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؟ (قسمت 14): مشارکت (3) مهمترین زاویه پدید آمده در مسیر کاروان انقلاب اسلامی نسبت به آرمان‌های آن در مقوله است که واضح‌ترین نمود آن در شکل گیری مشهود است. در کشوری که مزین به نام اسلام عزیز است، به چشم خود می‌بینیم که پیر مرد از کار افتاده یا کودک نابالغ یا پیرزن قد خمیده برای نان شب تا کمر داخل می‌شود و از آن سو ده‌ها هزار دلار (آنهم گویا و سوبسیدی) صرف واردات و گربه می‌شود! آیا تا حالا از خود پرسیده‌اید که چه شد که اینطور شد؟ چه شد که محرومان به فراموشی سپرده شدند؟ چه شد که مسئولان، شدند؟ چه شد که تطهیر و کم کم تقدیس شد؟ پاسخ در کلام علی علیه السلام آمده است: الناس علی دین ملوکهم: مردم به شیوه و روش حاکمان خود عمل می‌کنند! طی سالیان گذشته دو جریان اصلی که امروز با عنوان جریان و می‌شناسیم سکان مدیریت کشور را در دست داشته‌اند. مهم‌ترین نقد من به جریان گرایش به لیبرالیسم و بالاخص و منش طلبکارانه در تعامل با نظام و مردم است؛ گویی نقشی در اداره کشور نداشته و ندارند! از دیگر سو، مهم‌ترین نقد من به جریان سکوت ناشی از منافع در برابر انحراف نظام اقتصادی کشور به سمت کنونی و منش قیم‌مآبانه آن‌ها در تعامل با نظام و مردم است؛ گویی آنها صاحب نظام و مملکتند! جریان اصولگرایی، اگر چه در بعد نظری نمی‌تواند تایید کننده لیبرالیسم اقتصادی باشد اما در عمل با توجه به وابستگی به برخی بازاریان بزرگ و ، این منش اقتصادی برایش دارای منفعت است. از دیگر ایرادات جریان اصولگرایی این است که نسبت به باطن آن برایشان ارجحیت یافته است و بهمین دلیل خیلی راحت با فریب می خورند و معمولا در تحلیل به انجام اصلاحات ظاهری بسنده کرده و دلخوشند! با این توصیفات، وجه مشترک دو مطرح کنونی، پذیرش نظام اقتصاد لیبرالیستی است؛ خواه از سر اعتقاد و خواه از سر منافع. از منظر ، نقطه آغازین و حلقه وصل این دو جریان را مرحوم می‌دانم. حال که نقش مشارکت در انحراف از مسیر را بیان و تاکید کردیم که بهترین راه بازگشت این کاروان به مسیر اصیلش، تمسک به همین راهبرد یعنی مشارکت است وقت آن رسیده است که به سوال اصلی پاسخ دهیم: چه باید کرد؟ ... ادامه دارد.
: دعوت به ، منهاى اعتقادى راسخ و عملى پیگیر، در راه ، دعوتى ناقص، بلكه غلط و دروغ است و هر نظامى هرچند با آرایش ، اگر تأمین و و نجات ضعفا و محرومین، در سرلوحه برنامه‌هاى آن نباشد، و است. ۱۳۶۹/۳/۱۰
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؟ (قسمت 15): مشارکت (4) در قسمت قبل به اینجا رسیدیم که بهترین راه بازگشت کاروان به مسیر اصیلش، تمسک به است. همه ما باید با رویکردی دغدغه‌مند از طریق شناسایی و حمایت از افراد دارای صلاحیت در امر حکومت مشارکت مسئولانه داشته و راه را برای ورود این افراد به سطوح مختلف مدیریت کشور هموار کنیم تا مقدمه اصلاح امور فراهم گردد. بنیانگذار فقید و رهبر معظم انقلاب بارها و بارها درخصوص جهت‌گیری اصلی و اصولی صحبت کرده‌اند. دو نمونه از این موارد در دو پست اخیر در قالب پوستر تقدیم حضورتان گردید. در پست‌های قبلی ضمن نقد دو جریان موسوم به و ، جریان سومی را تحت عنوان جریان مطرح کردم. در ادامه شروط لازم برای یک که می‌تواند شایستگی حمایت از سوی مردم را داشته باشد طرح خواهم کرد. در مقدمه اعتقاد به مبانی و اصول قانون اساسی و باور به اینکه تمامی مسائل کشور را می‌توان در چارچوب اندیشه اسلامی و با بکارگیری توان و ظرفیت‌های درونی حل کرد را یک پیش‌شرط می‌دانم. معیارهای اصلی در کلام امام خمینی به این شکل خلاصه شده است: مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رای دهند كه متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسئولیت كنند و را چشیده باشند و در قول و عمل مدافع زمین، ، ، اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاك طینتان عارف و در یك كلمه، مدافع _ صلی الله علیه و آله و سلم _ باشند و افرادی را كه طرفدار، اسلام مستكبرین، اسلام اسلام منافقین، ، اسلام فرصت طلبان و در یك كلمه، هستند، طرد نموده و به مردم معرفی نمایند. ۱۳۶۷/۱/۱۱ بنابراین اصل مطلب روشن و مشخص است. در ادامه به عنوان شرح یا حاشیه‌ای بر این فرمایشات، مطالب خود را خدمت شما عرض می‌کنم. ادامه دارد ...