eitaa logo
علی اکبر داستانپور حسین آبادی
48 دنبال‌کننده
473 عکس
186 ویدیو
0 فایل
#صدای_عدالت ♦️منتظر اخبار جدید از طرف ما باشید♦️ متولد بهار ۵۸ اصفهان دبیرستان هاتف ارشد مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی امیرکبیر تفکر سیستمی مدیریت متدیک فلسفه اسلامی گروه ارتباط مردمی: http://t.me/dastanpour_iri
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؟ (قسمت 16): مشارکت (5) شروط لازم برای مدیران نظام اسلامی - پیش‌شرط: اعتقاد قلبی به کمال اسلام برای اداره جامعه و اعتقاد به زنده و جاری بودن در شئون مختلف حیات بشری به عنوان - برای حل یک مساله، توان از شروط لازم است. بنابراین یک اصلاحگر را می‌توان در پاسخ به این سوال که مساله اصلی کشور را چه می‌داند، شناخت! بنده اعتقاد دارم (ناشی از عدم تحقق عدالت) مهم‌ترین چالش‌ پیش روی کشور است. - برای حل یک مساله، قدرت از دیگر شروط لازم است. به این منظور طرح این سوال اساسی که [دلیل بروز شکاف طبقاتی کنونی چیست؟] راهگشا خواهد بود. یک اصلاحگر باید بتواند با تحلیل تز غالب بر نظام اقتصادی حال حاضر، نقطه شروع و چگونگی این انحراف () را به خوبی تحلیل کند. - معیار دیگری که برای تحقق عدالت راهگشاست تجربه است. آیا از کسی که محرومیت را با گوشت و پوست خود تجربه نکرده، می‌توان انتظار داشت که حال را بفهمد؟ - شرط لازم دیگر برای یک ، داشتن و است. آیا از کسی که در دوران پیش از تصدی مسئولیت، جسارت طرح دیدگاه‌های خود را به صورت شفاف و صریح ندارد می‌توان انتظار داشت که بعد از آن، این جرات و جسارت را پیدا کند؟ - شرط دیگر دنیا دیدگی و فعالیت‌های اقتصادی در است. متاسفانه بسیاری از تحصیل‌کرده‌های کشور، بجز میز و صندلی مدرسه و بعدا دانشگاه و بعدا شرکت یا اداره محل کار فضای دیگری را تجربه نکرده‌اند! در حالی که برای اصلاح امور جاری کشور لازم است که مناسبات فعالیت‌های و بازار آزاد هم، در کنار مناسبات اداری و ، دانسته و تجربه شده باشد. - شرط لازم دیگر سلامت نفس است. بدیهی است کسی که اقدام به اصلاح ایرادی می‌کند، باید بیشتر و پیشتر از دیگران مقید و پایبند به مسیر حق و صراط مستقیم باشد. - شرط لازم دیگر عدم وامداری از است که در وضعیت کنونی قصور یا تقصیر داشته‌اند. چرا که این وامداری امکان تحلیل صحیح شرایط را از فرد می‌گیرد و حتی اگر بتواند دلیل مشکلات را تحلیل کند به دلیل وابستگی، شرایط لازم برای طرح و مقابله را ندارد.
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؟ (قسمت 14): مشارکت (3) مهمترین زاویه پدید آمده در مسیر کاروان انقلاب اسلامی نسبت به آرمان‌های آن در مقوله است که واضح‌ترین نمود آن در شکل گیری مشهود است. در کشوری که مزین به نام اسلام عزیز است، به چشم خود می‌بینیم که پیر مرد از کار افتاده یا کودک نابالغ یا پیرزن قد خمیده برای نان شب تا کمر داخل می‌شود و از آن سو ده‌ها هزار دلار (آنهم گویا و سوبسیدی) صرف واردات و گربه می‌شود! آیا تا حالا از خود پرسیده‌اید که چه شد که اینطور شد؟ چه شد که محرومان به فراموشی سپرده شدند؟ چه شد که مسئولان، شدند؟ چه شد که تطهیر و کم کم تقدیس شد؟ پاسخ در کلام علی علیه السلام آمده است: الناس علی دین ملوکهم: مردم به شیوه و روش حاکمان خود عمل می‌کنند! طی سالیان گذشته دو جریان اصلی که امروز با عنوان جریان و می‌شناسیم سکان مدیریت کشور را در دست داشته‌اند. مهم‌ترین نقد من به جریان گرایش به لیبرالیسم و بالاخص و منش طلبکارانه در تعامل با نظام و مردم است؛ گویی نقشی در اداره کشور نداشته و ندارند! از دیگر سو، مهم‌ترین نقد من به جریان سکوت ناشی از منافع در برابر انحراف نظام اقتصادی کشور به سمت کنونی و منش قیم‌مآبانه آن‌ها در تعامل با نظام و مردم است؛ گویی آنها صاحب نظام و مملکتند! جریان اصولگرایی، اگر چه در بعد نظری نمی‌تواند تایید کننده لیبرالیسم اقتصادی باشد اما در عمل با توجه به وابستگی به برخی بازاریان بزرگ و ، این منش اقتصادی برایش دارای منفعت است. از دیگر ایرادات جریان اصولگرایی این است که نسبت به باطن آن برایشان ارجحیت یافته است و بهمین دلیل خیلی راحت با فریب می خورند و معمولا در تحلیل به انجام اصلاحات ظاهری بسنده کرده و دلخوشند! با این توصیفات، وجه مشترک دو مطرح کنونی، پذیرش نظام اقتصاد لیبرالیستی است؛ خواه از سر اعتقاد و خواه از سر منافع. از منظر ، نقطه آغازین و حلقه وصل این دو جریان را مرحوم می‌دانم. حال که نقش مشارکت در انحراف از مسیر را بیان و تاکید کردیم که بهترین راه بازگشت این کاروان به مسیر اصیلش، تمسک به همین راهبرد یعنی مشارکت است وقت آن رسیده است که به سوال اصلی پاسخ دهیم: چه باید کرد؟ ... ادامه دارد.