eitaa logo
علی اکبر داستانپور حسین آبادی
48 دنبال‌کننده
473 عکس
186 ویدیو
0 فایل
#صدای_عدالت ♦️منتظر اخبار جدید از طرف ما باشید♦️ متولد بهار ۵۸ اصفهان دبیرستان هاتف ارشد مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی امیرکبیر تفکر سیستمی مدیریت متدیک فلسفه اسلامی گروه ارتباط مردمی: http://t.me/dastanpour_iri
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم (ادامه‌ی پست قبلی) آن روز من هم گریه کردم! (قسمت2) متاسفانه طرفداران و و امثال آن اینطور وانمود می‌کنند که مخالفت با این تعهدات یا از روی و است. بنده شخصا یک آدم هستم و ابایی از گفتن آن ندارم یعنی اولین سنگ محک من برای پذیرش یا رد هر مطلب، نسبت آن مطلب با عقاید ایدئولوژیکم است. اما این به آن مفهوم نیست که چشم و گوش خود را از دانش و علم و فن و تخصص و تفکر ببندم و فقط سر در منابع و رسائل مکتبی و کنم؛ کاری که متاسفانه برخی از همین مدعیان میراث انقلاب در سال‌های اول انقلاب می‌کردند و الان از آن طرف بام افتاده‌اند و برای تخطئه منتقدانشان انگ ایدئولوژیک بودن به افکارشان می‌زنند و از روی قیاس به نفس بین ایدئولوژی و تفاوتی قائل نیستند! بنابراین دلیل مخالفتم با برجام و امثالهم صرفا ایدئولوژیک نیست بلکه استراتژیک است. حدود سه سال تحقیقات عمیقی درخصوص بین‌المللی انجام داده‌ام که در قالب کتابی با عنوان «تحلیلی بر سیر ارتقای کاربری نظامی از » چاپ شده است. شاید خلاصه آن را از طریق همین وبلاگ منتشر کنم. یکی از نتایج اصولی حاکی از مطالعه و تحلیل این معاهدات این بود که آمریکا همواره از (مثل : NPT و : COPUS) بعنوان ابزاری برای پیشبرد سیاست‌های راهبردی‌اش و به عنوان نوعی دام حقوقی و یا مجرایی برای و جاسوسی استفاده (سوء استفاده) کرده است. حتی معاهدات دو جانبه‌ آمریکا و شوروی (مثل SALT و START) از این قاعده مستثنی نیست. منتها تفاوت سیاست‌مداران کشورهایی مثل شوروی/ روسیه با ما این است که آنها از لحظه انعقاد تفاهم‌، هر لحظه انتظار خروج طرف مقابل از آن را دارند و همواره با این پیش‌فرض، آمادگی لازم را تامین می‌کنند. یعنی آنها حسب تجربه تاریخی می‌دانند که آمریکا حتما هر لحظه که احساس کند خروج از هر معاهده‌ای منافعی بیشتر از حضور در آن برایش دارد، در پیمان‌شکنی ذره‌ای تردید به خود راه نداده و نمی‌دهد و نخواهد داد! این یک اصل استراتژیک است!
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؟ (قسمت 10): : تحریم سیاسی از درون: عواقب در بعد سیاسی و از منظر داخلی، تحریم عملا در عدم مشارکت سیاسی و عدم مشارکت در یا مصداق می‌یابد. در این خصوص دو سوال قابل طرح است. سوال اول: اگر تحریم در انتخابات منجر به کاهش چشمگیر مشارکت بشود چه عواقبی درپی دارد؟ سوال دوم: سوابق تاریخی اتخاذ این راهبرد، چقدر موفق یا ناکام بوده است؟ در ادامه، به بررسی پاسخ سوال اول و در قسمت 11 به پاسخ سوال دوم می‌پردازیم. طی چهل سال گذشته، تحریم انتخابات به دفعات توسط جریان‌های سیاسی مختلف برای اعمال فشار روی نظام امتحان شده. به عنوان مثال راهبرد ثابت ‌ها و برای بوده است؛ اما از سوی جریان‌های داخلی، گاهی توصیه و گاهی رد شده است. در هر حال، تحریم مشارکت، دو هدف اصلی را دنبال می‌کند. نخست اینکه تحریم در یک همه‌پرسی بتواند حد نصاب لازم را مخدوش و در نتیجه، همه‌پرسی ملغی و باطل شود (). این گزینه درخصوص انتخابات سراسری موضوعیت ندارد. هدف دیگر از تحریم، کاهش مشارکت سیاسی و درنتیجه واردشدن خدشه به و یک نظام سیاسی است. سوال این است که درصورت توفیق چنین اتفاقی، نتیجه نهایی چه خواهد بود؟ طبیعتا هیچ نظام سیاسی به صرف کاهش مقبولیت عمومی تغییر نخواهد کرد مگر اینکه این مساله بعنوان کاتالیزوری برای راه‌های دیگر تغییر یک نظام سیاسی باشد. طی سال‌های گذشته دیده‌ایم که بروز نارضایتی سیاسی جدی در کشور در بعد داخلی همواره با بروز ناامنی واقدامات تروریستی گروهک‌ها همراه شده است و در بعد خارجی با اعمال تحریم و فشارهای سیاسی و اقتصادی از سوی کشورهای متخاصم. این مساله در رویدادهای بعد از انتخابات 88 به خوبی و بطور کاملا شفاف قابل استناد است. شکل‌گیری و اوج اقدامات تروریستی در حوالی سال 90 نمودی جهانی یافت. از دیگر عواقب آشوب‌های 88 تصویب (CISADA) در بود که شامل ، و فروش بنزین به ایران می‌شد. این اقدامات منجر شد که روند رشد تولید ناخالص ملی کشور که تا سال 88 با شیب مثبت به پیش ‌می‌رفت پس از آن شیب منفی به خود بگیرد. بروز حفره امنیتی، در عمل در راستای راهبرد براندازی است و اعمال فشار سیاسی و اقتصادی از بیرون، نارضایتی عمومی به دنبال دارد که هر یک از این موارد در قسمت‌های قبل تشریح گردید. (ادامه دارد ...)
بسم الله الرحمن الرحیم ضربه به گیج‌گاه ! قصد نداشتم در ایام سوگواری پست سیاسی نشر کنم اما بخاطر تهدیدهای جسورانه و متکبرانه علی رغم میل باطنی ناگزیر شدم. مساله: چرایی جسارت آمریکا در ترور این و تهدیدات بی‌سابقه متعاقب آن است؟! کافی است برای پاسخ دقایقی خود را بجای آقای ترامپ تصور کنیم و اتفاقات اخیر را مرور کنیم! * خروج یک طرفه آمریکا از و بازگشت تمامی تحریم‌ها و اعمال تحریم‌های جدید. * تعلل طولانی دولت آقای روحانی در اعمال پاسخ درخور به خروج آمریکا. * سیگنال‌های مکرر دولت در ابراز تمایل برای مذاکره با آمریکا. * فشار و تهدید دولت برای تصویب لوایح مرتبط با و تصویب آن در در شرایطی که در پیوست شخصیت‌های تروریستی مرتبط با آن نام اشخاص تراز اول نظامی کشور از جمله سردار سلیمانی درج شده است!!! * تشنج و آشوب‌های قابل تامل درپی افزایش نرخ بنزین که منجر به بروز صدمات گسترده مالی، امنیتی و جانی شد اما به سمت نتیجه مطلوب () پیش نرفت! * سفر آقای به ژاپن و تاکیدات مکرر برای تمایل ایران به مذاکره و دیگر ژست‌های کرنش آمیز بعد از بروز ناآرامی‌های آبان (98) و دخالت و حمایت‌های مستقیم آمریکا در آن! * فشار و تهدید دولت برای تصویب لوایح مرتبط با FATF در و بکاربردن تعابیر تهدید آمیز و تحقیرآمیز از سوی اعضای مختلف کابینه دربرابر مخالفان FATF با این مختصر سوابق یاد شده من و شما بجای آقای ترامپ، تفسیر ما از شرایط چه می‌تواند باشد؟ «حریف در موضع ضعف است! گیج‌گاه حریف را نشانه برو !!» اما سوال بعدی این است که هدف آمریکا از این ضربه به گیج‌گاه چیست؟ ان شاء الله در آینده تحلیل خود را در پاسخ به این سوال نشر خواهم کرد.