بسمالله الرحمن الرحیم (ادامهی پست قبلی)
آن روز من هم گریه کردم! (قسمت2)
متاسفانه طرفداران #برجام و #اف_ای_تی_اف و امثال آن اینطور وانمود میکنند که مخالفت با این تعهدات #ایدئولوژیک یا از روی #تعصب و #بیسوادی است. بنده شخصا یک آدم #مکتبی هستم و ابایی از گفتن آن ندارم یعنی اولین سنگ محک من برای پذیرش یا رد هر مطلب، نسبت آن مطلب با عقاید ایدئولوژیکم است. اما این به آن مفهوم نیست که چشم و گوش خود را از دانش و علم و فن و تخصص و تفکر ببندم و فقط سر در منابع و رسائل مکتبی و #ایدئولوژیک کنم؛ کاری که متاسفانه برخی از همین مدعیان میراث انقلاب در سالهای اول انقلاب میکردند و الان از آن طرف بام افتادهاند و برای تخطئه منتقدانشان انگ ایدئولوژیک بودن به افکارشان میزنند و از روی قیاس به نفس بین ایدئولوژی و #استراتژی تفاوتی قائل نیستند! بنابراین دلیل مخالفتم با برجام و امثالهم صرفا ایدئولوژیک نیست بلکه استراتژیک است. حدود سه سال تحقیقات عمیقی درخصوص #معاهدات_راهبردی بینالمللی انجام دادهام که در قالب کتابی با عنوان «تحلیلی بر سیر ارتقای کاربری نظامی از #فضا» چاپ شده است. شاید خلاصه آن را از طریق همین وبلاگ منتشر کنم. یکی از نتایج اصولی حاکی از مطالعه و تحلیل این معاهدات این بود که آمریکا همواره از #معاهدات_حقوقی_بینالمللی (مثل #ان_پی_تی: NPT و #کوپوس: COPUS) بعنوان ابزاری برای پیشبرد سیاستهای راهبردیاش و به عنوان نوعی دام حقوقی و یا مجرایی برای #نفوذ و جاسوسی استفاده (سوء استفاده) کرده است. حتی معاهدات دو جانبه آمریکا و شوروی (مثل SALT و START) از این قاعده مستثنی نیست. منتها تفاوت سیاستمداران کشورهایی مثل شوروی/ روسیه با ما این است که آنها از لحظه انعقاد تفاهم، هر لحظه انتظار خروج طرف مقابل از آن را دارند و همواره با این پیشفرض، آمادگی لازم را تامین میکنند. یعنی آنها حسب تجربه تاریخی میدانند که آمریکا حتما هر لحظه که احساس کند خروج از هر معاهدهای منافعی بیشتر از حضور در آن برایش دارد، در پیمانشکنی ذرهای تردید به خود راه نداده و نمیدهد و نخواهد داد! این یک اصل استراتژیک است!
#علی_اکبر_داستانپور_حسین_آبادی
#تحلیل_سیستمی
#تفکر_سیستمی
#مطالعات_راهبردی
#فرسودگی_مدیریت
#مدیریت_فرسوده
#FATF
#آرمان_انقلاب_اسلامی
#استقلال_آزادی_جمهوری_اسلامی
#خودباوری
#شفافیت_صداقت_صریح_انقلابی
#مجلس_دهم #مجلس_یازدهم #انتخابات_مجلس_شورای_اسلامی #انتخابات_مجلس_یازدهم_اصفهان
بسمالله الرحمن الرحیم
#چه_باید_کرد؟ (قسمت 10): #بایکوت: تحریم سیاسی از درون: عواقب
در بعد سیاسی و از منظر داخلی، تحریم عملا در عدم مشارکت سیاسی و عدم مشارکت در #انتخابات یا #همهپرسی مصداق مییابد. در این خصوص دو سوال قابل طرح است.
سوال اول: اگر تحریم در انتخابات منجر به کاهش چشمگیر مشارکت بشود چه عواقبی درپی دارد؟
سوال دوم: سوابق تاریخی اتخاذ این راهبرد، چقدر موفق یا ناکام بوده است؟
در ادامه، به بررسی پاسخ سوال اول و در قسمت 11 به پاسخ سوال دوم میپردازیم.
طی چهل سال گذشته، تحریم انتخابات به دفعات توسط جریانهای سیاسی مختلف برای اعمال فشار روی نظام امتحان شده. به عنوان مثال راهبرد ثابت #سلطنت_طلب ها و #گروهک_منافقین برای #براندازی بوده است؛ اما از سوی جریانهای داخلی، گاهی توصیه و گاهی رد شده است. در هر حال، تحریم مشارکت، دو هدف اصلی را دنبال میکند. نخست اینکه تحریم در یک همهپرسی بتواند حد نصاب لازم را مخدوش و در نتیجه، همهپرسی ملغی و باطل شود (#آبستراکسیون). این گزینه درخصوص انتخابات سراسری موضوعیت ندارد. هدف دیگر از تحریم، کاهش مشارکت سیاسی و درنتیجه واردشدن خدشه به #مقبولیت و #جمهوریت یک نظام سیاسی است. سوال این است که درصورت توفیق چنین اتفاقی، نتیجه نهایی چه خواهد بود؟
طبیعتا هیچ نظام سیاسی به صرف کاهش مقبولیت عمومی تغییر نخواهد کرد مگر اینکه این مساله بعنوان کاتالیزوری برای راههای دیگر تغییر یک نظام سیاسی باشد. طی سالهای گذشته دیدهایم که بروز نارضایتی سیاسی جدی در کشور در بعد داخلی همواره با بروز ناامنی واقدامات تروریستی گروهکها همراه شده است و در بعد خارجی با اعمال تحریم و فشارهای سیاسی و اقتصادی از سوی کشورهای متخاصم. این مساله در رویدادهای بعد از انتخابات 88 به خوبی و بطور کاملا شفاف قابل استناد است. شکلگیری و اوج اقدامات تروریستی #گروهک_ریگی در حوالی سال 90 نمودی جهانی یافت. از دیگر عواقب آشوبهای 88 تصویب #قانون_جامع_تحریمها (CISADA) در #کنگره_آمریکا بود که شامل #تحریم_انرژی، #تحریم_بانکی و فروش بنزین به ایران میشد. این اقدامات منجر شد که روند رشد تولید ناخالص ملی کشور که تا سال 88 با شیب مثبت به پیش میرفت پس از آن شیب منفی به خود بگیرد. بروز حفره امنیتی، در عمل در راستای راهبرد براندازی است و اعمال فشار سیاسی و اقتصادی از بیرون، نارضایتی عمومی به دنبال دارد که هر یک از این موارد در قسمتهای قبل تشریح گردید. (ادامه دارد ...)
#علی_اکبر_داستانپور_حسین_آبادی
#تحلیل_سیستمها
#مطالعات_راهبردی
#شفافیت_صداقت_صراحت
بسم الله الرحمن الرحیم
ضربه به گیجگاه !
قصد نداشتم در ایام سوگواری پست سیاسی نشر کنم اما بخاطر تهدیدهای جسورانه و متکبرانه #ترامپ علی رغم میل باطنی ناگزیر شدم.
مساله: چرایی جسارت آمریکا در ترور این #اسطوره_مقاومت و تهدیدات بیسابقه متعاقب آن است؟! کافی است برای پاسخ دقایقی خود را بجای آقای ترامپ تصور کنیم و اتفاقات اخیر را مرور کنیم!
* خروج یک طرفه آمریکا از #برجام و بازگشت تمامی تحریمها و اعمال تحریمهای جدید.
* تعلل طولانی دولت آقای روحانی در اعمال پاسخ درخور به خروج آمریکا.
* سیگنالهای مکرر دولت در ابراز تمایل برای مذاکره با آمریکا.
* فشار و تهدید دولت برای تصویب لوایح مرتبط با #FATF و تصویب آن در #مجلس در شرایطی که در پیوست شخصیتهای تروریستی مرتبط با آن نام اشخاص تراز اول نظامی کشور از جمله سردار سلیمانی درج شده است!!!
* تشنج و آشوبهای قابل تامل درپی افزایش نرخ بنزین که منجر به بروز صدمات گسترده مالی، امنیتی و جانی شد اما به سمت نتیجه مطلوب (#براندازی) پیش نرفت!
* سفر آقای #روحانی به ژاپن و تاکیدات مکرر برای تمایل ایران به مذاکره و دیگر ژستهای کرنش آمیز بعد از بروز ناآرامیهای آبان (98) و دخالت و حمایتهای مستقیم آمریکا در آن!
* فشار و تهدید دولت برای تصویب لوایح مرتبط با FATF در #مجمع_تشخیص_مصلحت_نظام و بکاربردن تعابیر تهدید آمیز و تحقیرآمیز از سوی اعضای مختلف کابینه دربرابر مخالفان FATF
با این مختصر سوابق یاد شده من و شما بجای آقای ترامپ، تفسیر ما از شرایط چه میتواند باشد؟ «حریف در موضع ضعف است! گیجگاه حریف را نشانه برو !!»
اما سوال بعدی این است که هدف آمریکا از این ضربه به گیجگاه چیست؟ ان شاء الله در آینده تحلیل خود را در پاسخ به این سوال نشر خواهم کرد.
#علی_اکبر_داستانپور_حسین_آبادی
#شفافیت_صداقت_صراحت
#تحلیل_سیستمی
#مطالعات_راهبردی
#دشمن_شناسی
#فرسودگی_مدیریت
#مدیریت_فرسوده