با لطف بی کران خداوند ذو الجلال
فصل بهار میشود آغاز اعتدال
خورشید پلک میزند وزیر آفتاب
خمیازه میکشند درختان نو نهال
هنگام خالکوبی سبز جوانه هاست
در چشم بلبلان به دنبال خط وخال
شاعر کنار دشت تماشا هنوز هم
سرمست از جناس غزلهاست با غزال
سرمست از سخاوت شرقی ترین طلوع
سرگرم با نسیم جنوبی ترین شمال
میخانه باز میشود ودر سپیده دم
نوبت رسیده است به مستان اهل حال
با باده ای طهور تر از هر چه سلسبیل
با جلوه ای عظیم تر از هر چه در خیال
بر ساق عرش ساقی کوثر نشسته است
در ساحتی بَری شده از هر چه قیل وقال
انگورهای روی ضریحش بدون شک
هستند با شراب بهشتی در اتصال
اینجا کجاست مهد کرا مات لا یزول
اینجا کجاست،جلوه ی الطاف لایزال
اینجا مزار کیست که همسایه ی خداست
عالم جواب میدهد آیا به این سوال؟
باران عشق در دل ایوان طلای او
جاریست مثل رود روان در تمام سال
ناممکن است قدر علی را شناختن
انسان کجا وفیض رسیدن به این مُحال
مضمون چشمهای علی ناسرودنی ست
کاری نکرده اند ادیبان در این قبال
درد علی بزرگترین درد عالم است
درد دلی که هیچ نگنجد دراین محال
میثم خوش است با غم او بر فراز دار
میثم خوش است با غم او در سیاهچال
در کوره ی محبت مولا گداخته ست
فولاد آب دیده کجا وکجا سفال
یک عده تاب عدل علی را نداشتند
از طلحه وزبیر فقط میزنم مثال
چیزی نمانده است از آن روسیاه ها
خاکستر است حاصل تاب وتب ذغال
چندین غروب تلخ وپریشان گذشته است
از آخرین اذان که شنید از لب بلال
زهرا نداشت غیر علی پشتوانه ای
مولا نداشت غیر خداوند ذوالجلال
تنها به جرم اینکه علی دوست بوده است
کردند حق فاطمه را نیز پایمال
حیدر چه ها که دید از آن مردمان کور
حیدر چه ها که شنید از آن گنگها ی لال
از لحن سوسمار وشراب نجس پر است
آن سفره های چرمی بی بهره از حلال
بت های مست وعربده کش لاتهای پست
بودند با ولی خداوند در جدال
ایمان رسیده بود به صد پله زیر صفر
کار یقین رسید به تشکیک واحتمال
ای کاش جایگاه اولوالامر را فقط
از سوره ی نساء بخوانند این رجال
قول پیمبر است که فرمود روز حشر
از عترت وکتاب خدا میکنم سوال
قرآن که رفت بر سر نیزه سر علی
بر زانوی غم است پس از سالهای سال
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد
بوی بهشت میدهد این مصرع وصال
هفتاد ودو ستاره درآن دشت ماهخیز
تبدیل میشدند به هفتاد ودو هلال
باید رجوع کرد به اصل مباهله
باید رجوع کرد به تفسیر لاینال
پس عین ولام ویاء علی این سه حرف عشق
بی شک یکیست با الف وحاء ومیم ودال
تنها علی حق است ومیان سخیفیان
فرقی نبود بین سگ زرد با شغال
بی شک غدیر شعبه ای ازحوض کوثر است
این برکه آب میخورد از چشمه ای زلال
شیخ مفید هر چه نوشته ست در کتاب
شیخ صدوق هر چه که آورده در «خصال»
در یک کلام،جوهره ی این حقیقتند
ارکان عرش بسته به این سلسله جبال
روزی که دست میکشم از دام زندگی
روزی که میپرم به هوایش شکسته بال
سلمان چه میشود که بگوید به من بیا
مولا چه میشود که بگوید به من «تعال»
باید که از علی بنویسم تمام عمر
آیا به جان خسته اجل میدهد مجال
سرمایه ام محبت اولاد فاطمه ست
بیچاره ام بدون ولای علی وآل
#احمدعلوی
@aAHMADALAVI
#روز_مباهله
عالم تمامْ پیکره،این پنج تن سَرَند
برهفت چرخ وششجهت این پنج،محورند
این پنج،هریکی به جهانی برابرند
گفتم برابرند؟غلط بود،برترند!
#علی_انسانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem2
هدایت شده از شعر هیأت
27.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معرفی کتاب «آه از آن ساعتی...»
🏴 مجموعه شعر عاشورایی
باور ما این است که اشعار ماندگار عاشورایی، هیچگاه رنگ کهنگی نمیگیرند و بارها و بارها میتوان آنها را در محافل اهلبیت اجرا کرد و هربار برای مخاطب لطف تازهای داشته باشد.
از سوی دیگر معرفی نوسرودههای عاشورایی به هیآت و محافل اهلبیت نیز رسالتی است که کمتر از حفظ میراث ماندگار گذشته نیست.
کتاب «آه از آن ساعتی...»، حاصل رصد دائمی آثار مکتوب شاعران و صفحات مجازی آنان برای دستیابی به شعر عاشورایی مناسب اجرا در هیأت است. شعری که محتوایی صحیح، بیانی سالم و زبانی استوار داشته باشد و در عین حال از قابلیت اجرا در هیأت نیز برخوردار باشد.
📕 این کتاب را در بسته معرفتی محرم ۱۳۹۹ مطالعه فرمایید.
📚 بستهها را از طریق آدرس زیر دریافت نمایید.
🔗baste.heyat.co
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین_علیه_السلام
هر جراحت که دلم داشت به مرهم بِه شد
داغ دوری ست که جز وصل تو درمانش نیست...
#نظیری_نیشابوری
#شعر_شیعه
#کربلا
#ناب
May 11
هدایت شده از شعر هیأت
ای روح کرم که مظهر احسانی
«آنی» که اشاره کرد «حافظ» آنی
خورشیدی و ذرّه پروری آیینت
آیینهٔ «هَل اَتی عَلَی الاِنسانی»
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/1346
✅ @ShereHeyat
May 11