قدح دست من از جام کرم لبریز است
یا علی ذکر پر از باده شور انگیز است
غنچه بی مهر شما لایق خندیدن نیست
سرنوشت گل پژمرده به جز چیدن نیست
هر دلی خالی از عشق تو به دوزخ راهی است
دوزخ و جنت من بسته به خاطرخواهی است
از همان روز ازل خلق صدایت می کرد
گیوه ای از نخ گلبوسه به پایت می کرد
چیست اکسیر ولا برده بُدَن، شاه شدن
دست در دست تو تا فانی فی الله شدن
خلق ایمان به ولای تو زند سنگ محک
که تو والله مع الحقی و الحق معک
هرکه از چشم تو افتاد به افلاک نرفت
لحظه ای پشت در وادی ادراک نرفت
با تو کس،کس شود و بی تو کسی نیست کسی
بی تو دنیا چه بود؟چیست به غیر از قفسی؟
سیره ات آینه خط به خط قرآن است
چه کسی گفته علی وار شدن آسان است؟
بین چشمان خدا قاب شده تصویرت
لافتی جز تو و لاسیف به جز شمشیرت
خاک زیر قدمت بوذر و عمار شده
سینه چاکت همه دم میثم تمار شده
کاش من نیز پر از عشق یقینی باشم
چون قلم در ید علامه امینی باشم
تا نمی از یم فضل تو بگویم مولا!
راه، جز راه وصال تو نپویم مولا!
همه زندگی ام وقف رسیدن به شماست
که رسیدن به شما راه رسیدن به خداست
همه شب تا به سحر ذکر علی مستم کرد
مست آنقدر که بی پا و سر و دستم کرد
عاشقانی که دمی ماه رخت را دیدند
مصرعی درخور زیبایی تو نشنیدند
از غم هجر تو بی خود شده ام، گریانم
آرزومند حریم نجفت، چشمانم
کاش امسال مرا نیز در آغوش کشی
تا سرم را بدهم محضرتان پیشکشی
جان خود را چه کنم گر نکنم قربانت
جان ما تازه شد از پاقدم بارانت
ما که بر جام الستت همه گفتیم بلی
دل تپید و به تپش پیکرمان گفت علی
ما مسلمان نگاه تو و زهرا شده ایم
قطره بودیم و کنون صفحه دریا شده ایم
چون خلیلیم و کلیمیم و چنان عیساییم
جبهه بر خاک درِ عزتتان میساییم
در پی نکته ای از نقطه باء مبهوتیم
وز سر ضعف پیِ یک خبر از لاهوتیم
پیش این نقطۀ چون کوه، کما کان کاهیم
ما فقط مأذنۀ جهرِ به بسم اللهیم
هرکه لبخند تو را خواست وضو در خون کرد
یک دو رکعت دل خود بی خبر از گردون کرد
ای دلا مست ولایت دوسه رکعت بخروش
بی علی کوه نمازی به پیازی بفروش
ای دلا رکعت یؤوتونَ زکاة است بیا
زود بشتاب علی بین صلاة است بیا
هر گدایی که از او خاتم انگشتر برد
حاتم طایی دوران شد و مس را زر برد
باز بوی غزلی سوی خدا برد مرا
به نجف رفتم و تا کرب و بلا برد مرا...
امیرحسین کمال زارع
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🤝 کرونا 2
چشمت کرونا بود و دلم مردم قم بود
از عشق تو یک مملکتی زیر سِرم بود
ویروس حقیقی تویی و این بچه ویروس
آن شیرِ بدون سر و بی اِشکم و دم بود
ما را چه نیازی به ژل ضدّ عفونی
لبهای تو کلّاً کلرید سدیم بود
تعطیل شده مسجد و الکل شده آزاد
ساقی سرِ سجّاده و زاهد سرِ خم بود
یک استادیوم عاشق و بیمار تو بودند
روبوسی من با همهی استادیوم بود
چشمت کرونا گفتم و تشبیه ضعیفی است
من هیروشیما بودم و او بمب اتم بود
"مهدی_جهاندار
@mehdi_jahandar
تقدیم به حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها
_______________
از پنجره ی عرش به دنبال رصد بود
از روز ازل ، حامل اسرار ابد بود ...
مبهوت احد ، محو تماشای صمد بود
ام اسد الله که فرزند اسد بود ...
این شیرزن از هاشمیان نام و نشان داشت
در رگ رگ او سوره ی کوثر جریان داست
سر سلسله ی هرچه نکو فاطمه بوده است
سر چشمه ی اسرار مگو فاطمه بوده است
در آیه ی تطهیر ، وضو فاطمه بوده است
هم همسر و هم مادر او فاطمه بوده است
آن حیدر کرار که شاه دو جهان است ...
نامش به خداوند قسم روح اذان است
جز عشق در این جاده کسی همسفرش نیست
جز نور خدا ، آینه ای دور و برش نیست
جز احمد مختار ، کسی تاج سرش نیست
انگار نه انگار ، محمد پسرش نیست ...
این زن که پس از آمنه شد مادر احمد
این زن که در آیین ادب بود سرآمد ...
دریا شده با دیدن او غرق تلاطم ...
باران شده هر قطره پر از نور و تبسم
دیدند که گردیده در آغوش خدا گم
از کعبه برون آمد و در روز چهارم ...
گردید گرامی تر از آسیه و مریم ...
مکه پس از آن بود که گردید مکرم
ایزد صدف و گوهر خود را به تو بخشید
شمس و قمر و اختر خود را به تو بخشید
دردانه ی پیغمبر خود را به تو بخشید
تسنیم ترین کوثر خود را به تو بخشید
در عرش ، عروس تو شده حضرت زهرا
تو ام علی هستی و او ام ابیها ...
توفیق ابوطالب از اذکار تو بوده است
خوشبخت اسیری که گرفتار تو بوده است
خاک قدم جعفر طیار تو بوده است
دل باخته ی حیدر کرار تو بوده است
حیدر پسرت گوهر تابنده ی کعبه است
ای آنکه قدوم تو شکافنده ی کعبه است
کعبه پس از این واقعه لبخند به لب شد
شعبان رمضانی ست که مبهوت رجب شد
زیتون که به قربان علی رفت رطب شد
فرزند تو فخر عجم و شاه عرب شد ...
حیدر همه ی عمر ، تو را سرور خود خواند
پیغمبر اسلام تو را مادر خود خواند ...
نشناخت کسی قدر علی را به خدا ، آه
یک عده در این میکده ها چون من گمراه
گفتند پس از ذکر سحرگاه و شبانگاه ...
لاحول و لا قوة الا به یدالله ...
کفر است ولی بر من مجنون حرجی نیست
بی حیدر کرار امید فرجی نیست ...
#احمد_علوی
#یا_زینب
حسین بود و تو بودی، تو خواهری كردی
حسینِ فاطمه را گرم، یاوری كردی
غریب تا كه نماند حسین بی عباس
به جای خواهری آنجا برادری كردی
گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین
چه خواهری تو برادر؟ كه مادری كردی
تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری كردی
پس از حسین چه بر تو گذشت وارث درد!
به خون نشستی و در خون شناوری كردی
به روی نیزه سر آفتاب را دیدی
ولی شكست نخوردی و سروری كردی
چه زخمها كه نزد خطبهات به خفاشان
زبان گشودی و روشن سخنوری كردی
زبان نبود، خود ذوالفقار مولا بود
سخن درست بگویم تو حیدری كردی
تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امت! پیمبری كردی
بدل به آینه شد خاك كربلا با تو
تو كیمیاگری و كیمیاگری كردی
من از كجا و غزل گفتن از غم تو كجا؟
تو ای بزرگ! خودت ذرهپروری كردی
#یا_زینب_کبری
#مرتضی_امیری_اسفندقه
.
#السلام_علیک_یا_زینب_الکبری
#یا_زینب
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت
مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی
دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت
لحظهها را در تبِ داغِ جدایی زیستی
خونجگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا
مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی
بیزمان در بارگاهِ قدس، با عشقِ حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از جانِ عالَم خود پرستاری کنی
دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی
بارها تیرِ سهشعبه با گلویت خون گریست
با علیاصغر در اوجی کبریایی زیستی
هر چه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا
شُکر کردی دم به دم خونِ خدایی زیستی
غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلییی زیستی
نذرِ شکرِ بیشکایت بر درِ تسلیمِ محض
سر نهادی البلاءُ للولایی زیستی
از نیستان دور ماندی داغِ غربت بر جگر
در هوای نالههای نینوایی زیستی
خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش به جان
همنَفَس با آیههای روشنایی زیستی
نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل
تا ابد بَدرُالدُّجا شمسُالضُّحایی زیستی
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
پر بزن، وقتِ پریدن آمد ای که سالها
در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی
#مبین_اردستانی
از مجموعه شعر #لحظههای_بیملاحظه
انتشارات #شهرستان_ادب
@MobinArdestani
🍂🍃🍂🍃🌹🍃🍂🍃🍂
#یا_زینب
تندیس وقار و آیت حلم
تدریس وفا حکایت علم
مستوره ی بزم گاه عرفان
منظومه کهکشان ایمان
اثبات حیا ثبوت عصمت
بینایی چشم قدس و عفت
ماه فلک آفرین تقوا
همزاد حیا قرین تقوا
اسطوره همت و شهامت
اعجوبه کارگاه خلقت
ترکیب حیا و جوش مذهب
آورده زنی به نام زینب(سلاماللهعليها)
#مرحوم_عابد_تبریزی
هدایت شده از روشنگری
💠 شعر مادر شهیدی که « آقا» تصحیح کردند
🔺جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم به دیدار مقام معظم رهبری رفتند. در این دیدار مقام معظم رهبری انگشتر و یک جلد کلام الله مجید به خانواده شهید محمد حسین محمدخانی هدیه کردند. مادر شهید نیز در محضر رهبری این شعر را خواندند:
◾️سر که زد چوبه ی محمل، دل ما خورد ترک
◾️غربتش ریخت به زخم دل عشاق نمک
◾️و چنان سوخت که بر سر در آن، این شده حک
◾️سر #زینب(س) به سلامت، سر نوکر به درک
🔹مقام معظم رهبری در جواب این مادر شهید شعر را تصحیح کرده و فرمودند: چرا به درک؟! به فلک
#زینب_جبل_الصبر
🆘 @Roshangari_ir
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
🌐 تور مجازی حرم حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام👇
imamali.net/vtour
@HawzahNews
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🏴 تمام تشنگی
در اين طوفان در اين طوفان لاکِردار ای دريا
گلی گم کرده ای، میجويیاش ای يار ای دريا
تو راز کاف ها يا عين صادی، صاد يعنی صبر
تو سِيلابی، نمی گنجی در اين جوبار ای دريا
چه هفتاد و دو يکرنگی، چه هفتاد و دو بی رنگی
چه آهنگی در اين امواج بی تکرار ای دريا
چه مستی با چه دستی آبروداری کند اینجا
تمام تشنگی! ای از عطش سرشار ای دريا
چهل منزل اسارت بود و غارت ای دلت چون کوه
چه ديدی غير زيبايی، بگو اسرار ای دريا
مکرّر موجها می آيد و بر صخره می کوبد
نگاهت ذوالفقار حيدر کرّار ای دريا
دو دريا دست در آغوش يکديگر فرو برده
چه غوغايی است در آن آخرين ديدار ای دريا
#مهدی_جهاندار
#حضرت_زینب
@mehdi_jahandar
#یا_زینب
عيان مي كرد راز دل، امان مي داد اگر وقتش
ميان قتلگه، كوتاه بود و مختصر وقتش
بجاي درد دل، كاري مهمتر داشت بر عهده
بيان عشق و شرح غم، بماند بعد در وقتش
قرار اين بود تا فتح برادر را كند كامل
غنيمت بود در آن معركه، از هر نظر وقتش
در آن دربار و آن بازار، با اينكه معطل شد
در آن ساعات طولاني، نشد هرگز هدر وقتش
اسارت رفت فرزند خليل الله؟؟؟ نه... هرگز
بتي در شام باقي بود زينب رفت سروقتش
تبر در بر، درآورد او دمار از روز شامي ها
قيامت را رقم مي زد چو مي شد بيشتر وقتش
هرآنكس جان خود را وقف زينب كرد طوبى له
و الا بي ثمر عمرش و گرنه بي اثر وقتش
شاعر: محسن رضوانی
▪️▪️▪️▪️
اسارت رفت فرزند خلیل الله؟؟؟ نه! هرگز
بتی در شام باقی بود، زینب رفت سروقتش
▪️▪️▪️▪️