eitaa logo
دعبلانه
410 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را به وصالت نرسيديم و نديديم تو را روزي ما فقرا شربت وصل تو نبود زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را @hosenih شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني در جواني که دويديم و نديديم تو را چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را گاهي اندازه ي يک پرده فقط فاصله بود پرده را نيز کشيديم و نديديم تو را سعي کرديم شبي خواب ببينيم تو را سحر از خواب پريديم و نديديم تو را مدتي در پي تو رند و نظر باز شديم همه را غير تو ديديم و نديديم تو را @hosenih فکر کرديم که مشکل سر دلبستگي است از همه جز تو بريديم و نديديم تو را لا اقل کاش دم خيمه ي تو جان بدهيم تا بگوييم : رسيديم و نديديم تو را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در خودم گم شده ام آه بگو راه کجاست شب تاریک پر ابری شده ام، ماه کجاست دورم از ساقی و بی یار شدم مست خودم گله دارم گله دارم گله از دست خودم سخت سرگرم رصد کردن مردم شده‌ام از خودم دورم و بی قبله‌نما، گم شده‌ام @hosenih نردبان نرده شد و ساختم از آن قفسی مرغ باغ ملکوتم شد اسیر هوسی حسن یوسف گهری بود که ارزان دادیم چقدر سخت در این فاصله تاوان دادیم در فراقت چقدر شعر که از بر کردیم شعر خواندیم از آرامش و باور کردیم شعر از عشق و جنون خواندن ما، عشق نبود عشق جاری است، نه! جا ماندن ما عشق نبود عشق شرح پر پروانه در آتش باشد «عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد» عاشقان تو، شب از شوق سحر بیدارند روزها بار ز دوش همه برمی دارند در پی دوست به کوی دگران می گردیم یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم کاش یک بار بیوفتیم به پای خودمان جمعه ای ندبه بخوانیم برای خودمان ای خوش آنها که دمی لایق دیدار شدند که به خال لبت ای دوست گرفتار شدند شاعران شعر برای خط و خالی گفتند چقدر شعر که در وصف خیالی گفتند زلف محبوب نهان بود ولی شانه زدند چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند من ولی شاعر این حادثه‌ی واقعی‌ام عاشق بیت پر از بارقه‌ی برقعی‌ام: . «می نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد» یک نفر مانده که چشم همه بر درگه اوست یک نفر مانده که صد قافله دل همره اوست ساقی از عهد و قراری ازلی برگشته پسر فاطمه با تیغ علی برگشته پسر پاک حسن برده به لب نام حسین که بگوید به همه، دین فقط اسلام حسین که بگوید که زمین مامن مردان خداست پایتخت همه عشاق جهان کرببلاست یک گل است او که بهار آمده با عطر تنش عقل بینا شده از رایحه‌ی پیرهنش @hosenih یوسف ابن الحسن و گمشده‌ی کنعان اوست زده فریاد مسیحا: پسر انسان اوست ساقی آورده قدح تا همه عالم بچشند بچشند و پس از آن بار امانت بکشند وقت آرامش این عالم سرگردان است هان به قرآن قسم این مرد، خود قرآن است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به امید نابودی داغ است و گرفتاری و اشکِ ناگاه روز و شبمان می‌گذرد با غم و آه درگیر بلائیم! بحقِّ الزینب(س)- عَجِّلْ لِوَلِیَّکَ الْفَرَج یا اَلله! شاعر: •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مگر آسمان را چراغان نکردیم ؟! زمین را مگر نورباران نکردیم ؟! مگر کوچه را آب و جارو نکردیم ؟! شبِ تار را غرقِ شب‌بو نکردیم ؟! @hosenih مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم ؟! سر کوچه را طاق‌نصرت نکردیم ؟! مگر شاعران از غمش کم سرودند ؟! قلم‌ها سلاحِ ظهورش نبودند ؟! مگر مرغِ آمین‌مان در قفس بود ؟! دم ربّناهایمان بی‌نفس بود ؟! مگر العجل‌هایمان دیردَم بود ؟! سرِ سفره‌ی ندبه‌ها چای، کم بود ؟! مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم ؟! تهِ هفته‌ها را به نامش نکردیم ؟! چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت ؟! چرا برنمی‌گردد از راهِ غیبت ؟! چرا روز موعود، تاخیر دارد ؟! کجای عمل‌هایمان گیر دارد ؟! جوابِ چراهایمان هم سوال است مگر آرزوی وصالش محال است ؟! @hosenih نگو آرزویش محال است، هرگز ! نگو دیدنش در خیال است، هرگز ! زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید اگر حرف‌مان حرف باشد می‌آید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می آید کسی که نسل او را می شناسد، خوب می داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می آید @hosenih همان تیغی که برقش می شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می دهد پیوند می آید همه تقویم ها را گشته ام، میلادی و هجری نمی داند کسی او چندِ چندِ چند می آید جهان می ایستد با هرچه دارد روبروی او زمان می ایستد، بوی خوش اسفند می آید ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله علی را گرچه بعضی بر نمی تابند، می آید بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب ها برای بیعت با او نمی آیند می آید برای یک سلام ساده تمرین کرده ام عمری ولی می دانم آخر هم زبانم بند می آید @hosenih بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می آید به در می گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند... می آید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e