eitaa logo
دعبلانه
406 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در خودم گم شده ام آه بگو راه کجاست شب تاریک پر ابری شده ام، ماه کجاست دورم از ساقی و بی یار شدم مست خودم گله دارم گله دارم گله از دست خودم سخت سرگرم رصد کردن مردم شده‌ام از خودم دورم و بی قبله‌نما، گم شده‌ام @hosenih نردبان نرده شد و ساختم از آن قفسی مرغ باغ ملکوتم شد اسیر هوسی حسن یوسف گهری بود که ارزان دادیم چقدر سخت در این فاصله تاوان دادیم در فراقت چقدر شعر که از بر کردیم شعر خواندیم از آرامش و باور کردیم شعر از عشق و جنون خواندن ما، عشق نبود عشق جاری است، نه! جا ماندن ما عشق نبود عشق شرح پر پروانه در آتش باشد «عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد» عاشقان تو، شب از شوق سحر بیدارند روزها بار ز دوش همه برمی دارند در پی دوست به کوی دگران می گردیم یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم کاش یک بار بیوفتیم به پای خودمان جمعه ای ندبه بخوانیم برای خودمان ای خوش آنها که دمی لایق دیدار شدند که به خال لبت ای دوست گرفتار شدند شاعران شعر برای خط و خالی گفتند چقدر شعر که در وصف خیالی گفتند زلف محبوب نهان بود ولی شانه زدند چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند من ولی شاعر این حادثه‌ی واقعی‌ام عاشق بیت پر از بارقه‌ی برقعی‌ام: . «می نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد» یک نفر مانده که چشم همه بر درگه اوست یک نفر مانده که صد قافله دل همره اوست ساقی از عهد و قراری ازلی برگشته پسر فاطمه با تیغ علی برگشته پسر پاک حسن برده به لب نام حسین که بگوید به همه، دین فقط اسلام حسین که بگوید که زمین مامن مردان خداست پایتخت همه عشاق جهان کرببلاست یک گل است او که بهار آمده با عطر تنش عقل بینا شده از رایحه‌ی پیرهنش @hosenih یوسف ابن الحسن و گمشده‌ی کنعان اوست زده فریاد مسیحا: پسر انسان اوست ساقی آورده قدح تا همه عالم بچشند بچشند و پس از آن بار امانت بکشند وقت آرامش این عالم سرگردان است هان به قرآن قسم این مرد، خود قرآن است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ خودش را وارث ارض مقدس خوانده این قابیل جهان وارونه شد؛ اینبار با سنگ آمده هابیل نگین دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد و با فرعون می‌خندند فرزندان اسرائیل @hosenih برای کودکان، این قومِ برتر هدیه‌ها دارند: هزاران خوشه آتش سامری آورده با زنبیل لب خاخام‌ها تورات را وارونه می‌خامد!! و ژان پل می‌زند، رد می‌شود از غیرت انجیل درون آتش نمرودها اینبار می‌سوزد گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل بیا ای تک سوار سبز! با چشمان زیتونی سحرگاهی نظر کن بر شب چشم انتظار ایل و «سبحان الذی اسرا» بخوان تا «مسجد الاقصی» بخوان! ای خواندنت شیرین تر از تنزیل جبرائیل @hosenih عصا بردار تا از شرق، یاران محمد را شبانه بگذرانی از فرات اینبار جای نیل فلسطین جوجه‌های کوچکش حالا ابابیل‌ند و خواب آخر پاییز می‌بیند سپاه فیل ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💞💞💞💞💞💞💞💞 @shere_aein آسمان می خواند امشب قدسیان دف می زنند حوریان کِل می کشند و خاکیان کف می زنند شیر عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟ تیغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟ آسمانی بی کرانی، عاشق دریا شدی آمدی آیینه ی انسیه ی حورا شدی امشب ای زیباترین!ای دلبر کوثر بیا! شب، شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر بیا! بیش از این ها با دل محبوب ما بازی نکن پیش این نیلوفر یکدانه غمازی نکن مثل اقیانوس آرام است این بانو ولی در دلش طوفان به پا کردی، مدارا کن علی! «لیلة القدر» نگاهش یا علی! اجر تو است او «سلامٌ فیه حتی مطلعِ الفجر» تو است از ازل در پرده بود آیینه دارش می شوی در عبور از کوچه باغ عشق، یارش می شوی قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنی ست وای! وقتی می رسد دریا به دریا دیدنی ست ماه در اوج برکه دیدنی تر می شود قدر زهرا با علی فهمیدنی تر می شود مانده احمد تا کدامین وجه رب را بنگرد روی حیدر را ببیند یا به زهرا بنگرد ای بلال امشب اذانی را که می خواهی بگو «اشهدُ انّ علیاً حجة الله»ی بگو عقد زهرا و علی در آسمان ها بسته شد سرنوشت عشق هم بر زلف آن ها بسته شد گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است خوب می دانست حیدر بی زره هم حیدر است تا در میخانه امشب روح را پر می دهیم دل به چشم کوثر و دستان حیدر می دهیم 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 وا می‌کند بر روی ما، بن‌بست‌ها را باب‌الحوائج شد، بگیرد دست‌ها را 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹ام الادب🔹 ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی، که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت، که در بین زنان، تنها تو عباس‌آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا، یک‌جا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی‌نور می‌شد، مادر زیباترین باشی؟ مگر بی‌نور می‌شد، در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می‌گیرد رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه! نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3585@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹طلَعَ البَدرُ عَلَینا🔹 عاشقم عاشق نامی و رسیدم به امامی غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی دف‌زنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا» سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی شده‌ای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی با تو، بی‌خود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی! بی‌تو چرخیدن بی‌عشق؛ چه احرام حرامی! پسر حیدری و خاتم جود است به دستت شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده‌ برده‌ای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟ «من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد ندهم هرچه رهایی، به چنین حلقۀ دامی... ای محمد! برسد بعد تو، هم‌نام تو بی‌شک که بر این سلسله نامش بشود حُسن ختامی نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش که خروش قلمم را، برسانم به قیامی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2145@ShereHeyat
هر چند نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی، به باشکوهی زینب، ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو برده‌ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده‌ست، یا علی! پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند وقتی عقیلةالعرب، از عشق، دم زند زینب به بند، بندگی یار می‌کند گیراست زلفِ یار و گرفتار می‌کند از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی است نام حسین، از لب زینب، شنیدنی است آن شیرزن که زینت شیر خدا شود، باید امیر قافله‌ی کربلا شود از خطبه، لرزه بر در و دیوار دیده‌اید؟ غرش، به سبک حیدر کرّار دیده‌اید؟ زن دیده‌اید از همه‌ی شهر، مردتر؟ از هر چه مردِ عشق، بیابان نوردتر؟ زن دیده‌اید در سخنش، برق ذوالفقار؟ بر ذوالجناحِ غیرت و آزادگی سوار؟ زن دیده‌اید اسوه‌ی هر مرد و زن شود؟ زن دیده‌اید مثل علی بت‌شکن شود؟ شد پیشِ حق، دلیلِ مباهات اهل بَیت وقتی که نور چشم علی، گفت: «ما رَاَیت...» با «ما رَاَیت...»، بندگی‌اش را تمام کرد حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد «از هر چه بگذری، سخنِ دوست خوشتر است» این دخترت، علی! چه قَدَر، شکل مادر است! هر بار، تا صدا زده‌ای نام زینبت انگار نام دیگر زهراست، بر لبت زینب، طلوع دیگری از نور فاطمه ست یک جلوه، از حقیقتِ مستور فاطمه ‌ست آن زهره‌ای که چادرِ زهراست بر سرش ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش باغِ حیاست، کوچ بیابانی‌اش مبین فخرُالنساست، بی سر و سامانی‌اش مبین چون حیدر است، شرحِ طناب و اسیریش چون فاطمه ست، یک شبه، جریان پیریش روزی که دل، مجاورِ بانوی عشق بود حس کرد، قبر فاطمه هم در دمشق بود
هدایت شده از قلم های بیدار
Shab14Ramazan1400[01].mp3
13.89M
زمان خیبر و بدر است، ما را کار بسیار است فدایی در رکاب حیدر کرار بسیار است اگرچه قوم شب، تا صبح گیج خواب تردیدند ولی در سایه ی خورشید ما بیدار، بسیار است به خون خواهی عاشورا ندای یالثاراتیم بگو این خون نمی خوابد بگو مختار بسیار است... * * * * حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است حاج قاسم رفت و راه بی کرانی مانده است در تنور سینه‌ها آتش فشانی مانده است مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است تازگی‌ها هرطرف رو می کنی روز خداست مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست با علی همراه شو، میزان علیّ مرتضی ست غیرت صفینیان را نهروانی مانده است... * * * * دلِ شیران، به تو بخشید، خداوندِ تو، ای مرد! کم در این عصر، جهان دید، همانندِ تو، ای مرد! بی‌سبب نیست، عَلَم دست تو دادند، علمدار! بی‌سبب نیست، شدی مالکِ این معرکه، سردار! تو سلیمانی؛ از انگشتری‌ات، دیو هراسان قاسمی؛ نذر حسین است تو را، دست و سر و جان... @ghalamhaye_bidar
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🏴 می روی با فرق خونین پیش آن روی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی! ابن ملجم درشب احیاء چه قرآنی گشود شاعر: @hosenih
🌷 وا می‌کند بر روی ما بن بست‌ها را باب الحوائج شد بگیرد دست‌ها را شاعر: @dobeity_robaey
با توام در! با تو، تا دیوارها هم بشنوند قلبِ «یاسین» است، این یاسی که پرپر می‌کنی
🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴 وا می‌کند بر روی ما بن بست‌ها را باب الحوائج شد بگیرد دست‌ها را 🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴