eitaa logo
رواق دعبل
414 دنبال‌کننده
727 عکس
273 ویدیو
44 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بخشی از گنجینة الاسرار عمان سامانی🌹 پس زجان بر خواهر استقبال کرد تا رخش بوسد، الف را دال کرد همچو جان خود در آغوشش کشید این سخن آهسته بر گوشش کشید: پیش پای شوق زنجیری مکن راه عشق‌ست این عنانگیری مکن با تو هستم جان خواهر، همسفر تو بپا این راه کوبی من بسر خانه سوزان را تو صاحبخانه باش با زنان در همرهی مردانه باش جان خواهر در غمم زاری مکن با صدا بهرم عزاداری مکن معجراز سر، پرده از رخ، وامکن آفتاب و ماه را رسوا مکن هست بر من ناگوار و ناپسند از تو زینب گر صدا گردد بلند هرچه باشد تو علی را دختری ماده شیرا کی کم از شیر نری؟! با زبان زینبی شاه آنچه گفت با حسینی گوش، زینب می شنفت با حسینی لب هر آنچاو گفت راز شه بگوش زینبی بشنید باز گوش عشق، آری زبان خواهد زعشق فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق با زبان دیگر این آواز نیست گوش دیگر، محرم اسرار نیست ای سخنگو، لحظه‌یی خاموش باش ای زبان، از پای تا سر گوش باش تا ببینم از سر صدق و صواب شاه را، زینب چه می‌گو‌ید جواب گفت زینب در جواب آن شاه را: کای فروزان کرده مهر و ماه را عشق را، از یک مشیمه ازاده‌ایم لب به یک پستان غم بنهاده‌ایم تربیت بوده‌ست بر یک دوشمان پرورش در جیب یک آغوشمان تا کنیم این راه را مستانه طی هر دو از یک جام خوردستیم می هر دو در انجام طاعت کاملیم هر یکی امر دگر را حاملیم تو شهادت جستی ای سبط رسول من اسیری را به جان کردم قبول
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 به پرده بود جمال جمیل عزوجل بخویش خواست کند جلوه‌یی به صبح ازل چو خواست آنکه جمال جمیل بنماید علی شد آینه، خیر الکلام قَلّ و دَلّ من از مفصل این نکته مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل عمان سامانی 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🔹گزیده ای از گنجینة الاسرار عمان سامانی🔹 🏴🍂🏴🍂🏴🍂🏴🍂🏴 پس زجان بر خواهر استقبال کرد تا رخش بوسد، الف را دال کرد همچو جان خود در آغوشش کشید این سخن آهسته بر گوشش کشید: کای عنان گیر من آیا زینبی؟ یا که آه دردمندان در شبی؟ جان خواهر در غمم زاری مکن با صدا بهرم عزاداری مکن معجراز سر، پرده از رخ، وامکن آفتاب و ماه را رسوا مکن هرچه باشد تو علی را دختری ماده شیرا کی کم از شیر نری؟! با زبان زینبی شاه آنچه گفت با حسینی گوش، زینب می شنفت با حسینی لب هر آنچاو گفت راز شه بگوش زینبی بشنید باز تو شهادت جستی ای سبط رسول من اسیری را به جان کردم قبول سامانی 🏴🍂🏴🍂🏴🍂🏴🍂🏴
🏴🔸🏴🔸🏴🔸🏴🔸🏴 🔹گزیده ای از مثنوی گنجینة الاسرار عمان سامانی: خواهرش بر سینه و بر سرزنان رفت تا گیرد برادر را عنان سیل اشکش بست بر شه، راه را دود آهش کرد حیران، شاه را در قفای شاه رفتی هر زمان بانگ مهلا مهلنش بر آسمان کای سوار سر گران کم کن شتاب جان من لختی سبکتر زن رکاب تا ببوسم آن رخ دلجوی تو تا ببویم آن شکنج موی تو شه سراپا گرم شوق و مست ناز گوشه‌ی چشمی به آنسو کرد باز دید مشکین مویی از جنس زنان بر فلک دستی و دستی بر عنان زن مگو مرد آفرین روزگار زن مگو بنت الجلال اخت الوقار زن مگو خاک درش نقش جبین زن مگو، دست خدا در آستین پنجه اندر جامه‌ی جان می‌برد صبر و طاقت را گریبان می درد سرخوش از صهبای آگاهی شدم دیگر اینجا زینب اللهی شدم سامانی 🏴🔸🏴🔸🏴🔸🏴🔸🏴
🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 🔹بخشی از مثنوی گنجینة الاسرار🔹 دستی این دست ز کار افتاده را همتی این یار بار افتاده را تا که بر منزل رساند بار را پرکند گنجینة الاسرار را شوری اندر زمره‌ی ناس آورد در میان، ذکری ز عباس آورد نیست صاحب همتی در نشأتین همقدم عباس را، بعد از حسین در هواداری آن شاه الست جمله را یک دست بود او را دو دست سامانی 🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
🏴🌸🏴🌸🏴🌸🏴🌸🏴 🔹بخشی از مثنوی گنجینة الاسرار🔹 روز عاشورا بچشم پر ز خون مشک بر دوش آمد از شط چون برون شد بسوی تشنه کامان رهسپر تیر باران بلا را شد سپر بس فرو بارید بر وی تیر تیز مشک شد بر حالت او اشک ریز اشک چندان ریخت بر وی چشم مشک تا که چشم مشک، خالی شد ز اشک تا قیامت تشنه کامان ثواب می‌خورند از رشحه‌ی آن مشک آب سامانی 🏴🌸🏴🌸🏴🌸🏴🌸🏴
هدایت شده از پرویزن
مدايح_و_مراثي_حضرت_ابوالفضل.pdf
حجم: 1.37M
"مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل در شعر فارسی" و ... احمد احمدی بیرجندی آستان قدس رضوی @mmparvizan