eitaa logo
دعبلانه
406 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی یه شعر میگی، حتی اگه یه بیت باشه خیلی ذوق میکنی. اولین شعری که سرودم بردم به معلم ادبیات دوران راهنماییم نشون دادم، گرچه شعر نبود، سیاه مشقی بود بی وزن و بی آرایه... اما معلمم با آغوش باز ازم استقبال کرد وبا یه نگاه محبت آمیز گفت: هوووم! خوبه! همون باعث شد من فکر کنم شعر گفتم و الان دیگه شاعرم. اما الان میفهمم که اون اصلا شعر نبوده. ولی تشویق معلم باعث شد من این راه رو ادامه بدم. اما... افسوس و صد افسوس! امروز که در جلسه شعر عاشورایی نشسته بودم، ناگهان چشمم به استوری یکی از رفقا خورد، زیر عکس آقای محمدی نوشته بود خدا رحمتت کنه بزرگ مرد! باورش سخت بود هم در پی پیر هم جوان می آید بی آنکه خبر کند نهان می آید هر لحظه به یاد مرگ خود باش که او وقتش که رسید ناگهان می آید برای شادی روحشون فاتحه ای همراه صلوات عنایت کنید🏴🌷
هدایت شده از خبرگزاری فارس
ماجرای استعفای یک پهلوان 🔹در شرکت نفت مسجد سلیمان استخدام شده و پس از چند ماه دوری از خانواده، دلش برای مادرش تنگ شده بود. درخواست مرخصی یک ماهه کرد، ولی موافقت نشد. او هم استعفا کرد و نوشت: 🔹«بسیار متأسفم از اینکه مقام ریاست کارگزینی اداره شرکت نفت مسجدسلیمان با مرخصی یک ماهه اینجانب موافقت نفرموده‌اند. از نظر آن که من برای مادر خودم ارزش فراوانی قائل هستم و او از من خواسته است که به دیدارش بروم و چاره‌ای جز اطاعت امر او نمی‌بینم و با مرخصی من نیز موافقت نشده است، خواهشمند است با استعفای من موافقت فرمایید». مادر تختی، ۵ شهریور ۱۳۰۹ او را به‌دنیا آورده بود. @Farsna
مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری (ره) از شاگردان مرحوم آقای قاضی و نوه‌ی آیت الله سید محمد کاظم یزدی معروف به صاحب عروه بودند. ظاهرا ایشان در کشیدن نقاشی هم استعداد عجیبی داشتند. در فرسته بعدی مطلبی رو از کانال «چراغ مطالعه» خدمتتون میفرستم 👇👇
🎨 تابلوی نقّاشیِ مرحوم صاحب عروه، اثر آیةالل‍ه سیّد عبدالکریم کشمیری 🖌 بنا به نوشتهٔ فرزند گرانقدر مرحوم آیةالل‍ه حاج آقا عزیز طباطبایی - جناب سیّد محمّد طباطبایی یزدی -: ▫️ مرحوم کشمیری این نقّاشی زیبا را در ایّام جوانی و از روی علاقه و ارادتی که به جدّ بزرگوارش آقا سیّد کاظم یزدی داشته کشیده است. ایشان دارای استعداد خدادادی بود و چند تابلوی دیگر هم کشید، تا این‌که روزی یکی از آقایان به ایشان معترض می‌شود و می‌گوید: این کار جایز نیست. لذا مرحوم کشمیری نیز دست از این کار برمی‌دارد. این تابلو اکنون نزد ما نگهداری می‌شود. @cheraghe_motaleeh
🛑🛑توجه سلام خدمت دوستان بزرگوار مسجد جمکران یه زمینی تو جاده نجف - کربلا خریده برای موکب. این زمین به ۱ میلیون سهم تقسیم شده و قیمت هر سهم ۱۲هزار تومن هست. دوستانی که میخوان باقیات الصالحاتی باشه براشون میتونن از طریق لینک زیر اقدام کنن و به اندازه وسعشوت بانی زمبن بشن. https://mokeb.jamkaran.ir/products/2-%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%A8/
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹 شعری که باعث شفای چشمان وصال شد... از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت دل را تهی زخون دل چند ساله کرد نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام عمریش روزگار همین در پیاله کرد نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد زینب درید معجر و آه از جگر کشید کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد هر خواهری که بود روان کرد سیل خون هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت ...  وصال شیرازی 🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹 سایت شهرستان ادب
از چه گفتند پس از صلح تو وا اسلاما؟ جاءَ في النّقل "امامان؛ قعدا او قاما" * سَیفُکَ یَسفِکُ دَم، یَسفِکُ دَم، یَسفِکُ دَم سَیف ما السَیف؟ یُقالونَ لَه صَمصاما سه قدم چرخ زدی در دلِ میدان جمل فَیَسُمّونَکَ لیثاً، أسداً، ضَرغاما زهر آن زهره که دید از تو جگر کرد طلب یا کریم! انعِمْ بالسّائِلِکَ إنعاما نیست بر مدفن او کهنه چراغی روشن تیره روزا چرخا! کج نظرا! بد ناما ای به قربان غریبی تو صد قافله دل تیغ غم آختنش با تو و گردن با ما _ *: قال موسي بن جعفر: قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ «الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا و سيدي شباب اهل الجنه» / مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج43، ص291. عوالي اللآلي، ج4، ص93. علل الشرايع، ج1، ص211. روضة الواضعين، ج1، ص159. المناقب، ج3، ص394. @anjoman_matla
دو جلوۀ ابدی از درخششی ازلی به خُلق و خو، دو محمد؛ به رنگ و بو دو علی دو آسمان که زمین مملو از ارادتشان دوشنبه‌های جهان تشنۀ زیارتشان چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت دو سرو باغ بهشت‌اند خوش به حال بهشت دو سرگذاشته بر شانه‌های پیغمبر و در مباهله اَبنائنای پیغمبر به عزت و عظمت داده‌اند نام و نشان دو باوقار که خون علی‌ست در رگشان نگاه روشنشان آیه آیه اَلرَّحمان و در تلاقی بحرین لؤلؤ و مرجان چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان که مهربانِ خدا، فاطمه‌ست مادرشان به یک نگاه هزاران کمیت می‌سازند دو مصرع‌اند که یک شاه‌بیت می‌سازند سلوک هر دو برادر میان یک راه است مسیر روشنشان قُربةً اِلی الله است اگر شتاب کنند و اگر درنگ کنند اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند به یک نماز شبیه است عمر این دو امام که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام در اوج غربت و غیرت یکی‌ست یاورشان دو مقتدا دو برادر، که صبر خواهرشان برای خواهر حیرت‌زده چه سخت گذشت غمی که خورده گره با دو تشت، آه دو تشت یکی که خون جگر داده است زینب را میان غربت خانه شکست زینب را یکی که... آه چه می‌گویم، آه... بزم شراب و خیزران و دل زینب و نگاه رباب
🔹در فراق، شوق وصال است و در وصال خوف فراق!!!
به زیر پای سواران، چنانکه دیدمت ای جان! شبیه لاله ی خونین، فتاده در دل دشتی چه سرّی است سرت را؟ چه سرنوشت تو باشد؟ گهی به نیزه سواری، گهی نشسته به تشتی! امیرحسین
🔹🔹🔹🔹🔹 خوشا خوشا من که بار دیگر به طوف آن آستان رسیدم خوشا خوشا من که کلبهم باسط ذراعیه بالوصیدم 🔹🔹🔹🔹🔹