eitaa logo
دعبلانه
407 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
از چه گفتند پس از صلح تو وا اسلاما؟ جاءَ في النّقل "امامان؛ قعدا او قاما" * سَیفُکَ یَسفِکُ دَم، یَسفِکُ دَم، یَسفِکُ دَم سَیف ما السَیف؟ یُقالونَ لَه صَمصاما سه قدم چرخ زدی در دلِ میدان جمل فَیَسُمّونَکَ لیثاً، أسداً، ضَرغاما زهر آن زهره که دید از تو جگر کرد طلب یا کریم! انعِمْ بالسّائِلِکَ إنعاما نیست بر مدفن او کهنه چراغی روشن تیره روزا چرخا! کج نظرا! بد ناما ای به قربان غریبی تو صد قافله دل تیغ غم آختنش با تو و گردن با ما _ *: قال موسي بن جعفر: قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ «الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا و سيدي شباب اهل الجنه» / مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج43، ص291. عوالي اللآلي، ج4، ص93. علل الشرايع، ج1، ص211. روضة الواضعين، ج1، ص159. المناقب، ج3، ص394. @anjoman_matla
دو جلوۀ ابدی از درخششی ازلی به خُلق و خو، دو محمد؛ به رنگ و بو دو علی دو آسمان که زمین مملو از ارادتشان دوشنبه‌های جهان تشنۀ زیارتشان چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت دو سرو باغ بهشت‌اند خوش به حال بهشت دو سرگذاشته بر شانه‌های پیغمبر و در مباهله اَبنائنای پیغمبر به عزت و عظمت داده‌اند نام و نشان دو باوقار که خون علی‌ست در رگشان نگاه روشنشان آیه آیه اَلرَّحمان و در تلاقی بحرین لؤلؤ و مرجان چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان که مهربانِ خدا، فاطمه‌ست مادرشان به یک نگاه هزاران کمیت می‌سازند دو مصرع‌اند که یک شاه‌بیت می‌سازند سلوک هر دو برادر میان یک راه است مسیر روشنشان قُربةً اِلی الله است اگر شتاب کنند و اگر درنگ کنند اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند به یک نماز شبیه است عمر این دو امام که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام در اوج غربت و غیرت یکی‌ست یاورشان دو مقتدا دو برادر، که صبر خواهرشان برای خواهر حیرت‌زده چه سخت گذشت غمی که خورده گره با دو تشت، آه دو تشت یکی که خون جگر داده است زینب را میان غربت خانه شکست زینب را یکی که... آه چه می‌گویم، آه... بزم شراب و خیزران و دل زینب و نگاه رباب
🔹در فراق، شوق وصال است و در وصال خوف فراق!!!
به زیر پای سواران، چنانکه دیدمت ای جان! شبیه لاله ی خونین، فتاده در دل دشتی چه سرّی است سرت را؟ چه سرنوشت تو باشد؟ گهی به نیزه سواری، گهی نشسته به تشتی! امیرحسین
🔹🔹🔹🔹🔹 خوشا خوشا من که بار دیگر به طوف آن آستان رسیدم خوشا خوشا من که کلبهم باسط ذراعیه بالوصیدم 🔹🔹🔹🔹🔹
🔸گزیده ای از ابیات اوحدی مراغه ای در بیان آداب وعظ: وعظ زن عفتست و مستوری مده او را به وعظ دستوری زن که او شاهد و جوان باشد نازک و نغز و دلستان باشد خود به مجلس چرا شود حاضر؟ به جوانان و امردان ناظر؟ شیخ بر منبر و زنان بر لم بر سر دیگران کشیده قلم برده خاتون به تخت بر کالا تا بود مرد زیر و زن بالا خوب چون روی خود بیاراید از نماز و ورع چه کار آید؟ دست بیرون کند، ز دست روی ور نگاهیت کرد، مست روی اوحدی مراغه‌ای, جام جم
حجاب شرم و عفت بیش‌تر کن کنون کآزاد، ره‌پیمایی ای زن به کار علم و عفت کوش امروز که مام مردم فردایی ای زن قصاید
🏴🌷 السلام علیک یا رسول الله 🌷🏴 عاشقی، خیز و حلقه بر در زن دست در دامن پیمبر زن حب این خواجه پایمرد تو بس نظر او دوای درد تو بس اوست معنی و این دگرها نام پخته او بود و این دگرها خام آنکه از اصطفا بر افلاکند در ره مصطفی کم از خاکند بر سر او ز نیک نامی تاج همه شب‌های او شب معراج گوهر چار عقد و نه درج اوست اختر پنج رکن و نه برج اوست شقهٔ عرض عطف دامانش ملک از زمرهٔ غلامانش آن که مه بشکند به نیم انگشت آفتابش چه باشد اندر مشت؟ وانکه در دست اوست ماه فلک پایش آسان رود به راه فلک گذر از تیر و از زحل کرده مشکل هفت چرخ حل کرده میم احمد چو از میان برخاست به یقین خود احد بماند راست هاشمی نسبت قریشی اصل ابطحی طینت تهامی فصل چرخ نه پایه پای منبر تو به سر عرش جای منبر تو معجزت سنگ را زبان بخشد بوی خُلقت به مرده جان بخشد جام جم
🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷 در شب مُظلم طلایه دار ظهور است شیعه که از نور وحی مشعله دارد می رسد این کاروان به منزل مقصود تا چو امیر قافله دارد 🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷
🌷بند هفتم و هشتم از ترکیب بند وصال شیرازی در رثاء حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام 🌷 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 در تاب رفت و طشت ببر خواند و ناله کرد آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد نبود عجب که خون جگر ریخت در قدح عمریش روزگار همین در پیاله کرد خون خوردن و عداوت خلق و جفای دهر یعنی امامتش به برادر حواله کرد نتوان نوشت قصه درد دلش تمام ور نه توان ز غصه هزاران رساله کرد زینب کشید معجر و آه از جگر کشید کلثوم زد بسینه و از درد ناله کرد هر خواهری که بود روان کرد سیل خون هر دختری که بود پریشان کلاله کرد آه دل از مدینه به هفت آسمان گذشت آنروز شد عیان که رسول از جهان گذشت از چیست یا رسول که بر خوان ابتلا گردون تو را و آل تو را میزند صلا بیند بلا هر آنکه بلی گفت در الست الا تو در الست نگفته است کس بلی اجر تو با خدا که دو ریحانه ات فسرد سخت است این مصیبت و صعب است این بلا ای عرش گوشواره مگر گُم نموده ای زیرا که گه به یثربی و گه به کربلا طوفان نوح پیش وی از قطره کمتر است گو کائنات جمله بگریند بر ملا ذکر مصیبت شهدا چند میکنی آتش زدی به جان و دل مرد و زن، دلا! بس کن دمی ز تعزیه مدح نبی سرای چون اصل این طریقه بکا باشد و ولا مدح نبی سرای که بی مدحت رسول خدمت نشد ستوده و طاعت نشد قبول
🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴 میخانه ای است در دلم از شور عسکری لشکر به لشکر از پی انگور عسکری مستان به کوچه کوچه‌ی تاریخ سرزدند در پرده بود چهره‌ی مستور عسکری 🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷 یازده بار جهان گوشه‌ی زندان کم نیست کنج زندان بلا گریه‌ی باران کم نیست قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست یازده بار به جای تو به مشهد رفتم بپذیرش، به خدا حج فقیران کم نیست 🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴