فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 افشاگری مرتضی رکن آبادی، برادر شهید رکن آبادی در برنامه #جهان_آرا:
👈 مسوولان ما برای اینکه راه حج باز بشود سال گذشته در عربستان امضا دادند و پذیرفتند که مقصر فاجعه منا ایرانیها بودند!!
#دیپلماسی_ذلت
#دولت_بدبخت
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
#عملیات_مهندسی، روزی که داعشیهای وطنی (منافقین)، پوست ۳ پاسدار را کندند. دفاع همچنان باقیست htt
1)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
📍اعترافاتی از نحوه شکنجه "طالب طاهری" توسط منافقین
«عملیات مهندسی» روایت شکنجه #طالب_طاهری و #محسن_میرجلیلی در میان تمامی قربانیان عملیات مهندسی.
بدون شک #وحشیانهترین و #دلخراشترین شکنجهها روی #طالب_طاهری و #محسن_میرجلیلی، دو پاسدار کمیتههای انقلاب اسلامی صورت گرفت؛ شکنجههایی که حتی اعضای بخش ویژه سازمان نیز سعی داشتند از زیر بار آن شانه خالی کنند و مسئولیت آن را برعهده نگیرند.
#مهران_اصدقی که خود از #فرماندهان بخش ویژه و عملیات مهندسی بود نیز پس از کلی گویی و به حاشیه رفتن در بازجوییها، سرانجام لب به اعتراف گشود. وی درباره طفره رفتن از بیان شکنجه این دو پاسدار ابراز داشت: «ابتدا که مشخص شد من در جریان شکنجه دست داشتهام فکر کردم با کلیگویی و ذکرنکردن ریز مطالب شکنجه میتوانم جوری آن را سرهمبندی کنم و باتوجه به خطوطی که از سازمان بیرون از زندان داشتم در قبال دادن اطلاعات تا جایی که میتوانید اطلاعات ندهید، به همین دلیل از ذکر مطالب خودداری کردم و همواره در طول این مدت اضطراب فکری داشتهام و از بیان حقایق و پرده برداشتن از آنها وحشت داشتهام و از آن پرهیز میکردم…»
🔻سازمانی که خود را قدرت مطلق میخواست!
سازمان منافقین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 برنامه #تصرف_کلیت_حکومت به هر طریق ممکن را داشت. سازمان از یکسو بر حمایتهای مردمی و آمادگی #میلیشیا و #گستردگی_پایگاه_اجتماعیاش اصرار داشت و این سازماندهی را ادعایی برای کسب همه قدرت تلقی میکرد.
سازمان از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مدام خطر #جنگهای_داخلی را اخطار میداد و مترصد بهانهای بود تا اگر قدرت مطلق را در دست نگرفت با #انبوه_اسلحههایی که از #تصرف_پادگانها به دست آورده بود، خیابانها را به خون بکشد. جنگی که یک طرف آن سازمان بود و طرف دیگری بلاشک #نیروهای_انقلابی و یا همان خط امام(ره).
البته این رفتار سازمان که آمیخته با خشونت بود ریشه در گذشته آن داشت. این سازمان از اولین گروههایی بود که پیش از انقلاب دست به مبارزه مسلحانه زد و حتی در برابر نیروهایی که خواستار #تغییر_ایدئولوژی_سازمان در سال 54 نبودند، اقدام به تصفیه درونی زد و امثال #شریف_واقفی و #صمدیه_لباف را به شهادت رساند.
📍ورود به #فاز_مسلحانه؛ آغاز عملیات مهندسی
با عزل #بنیصدر از پست ریاستجمهوری و فرار وی به همراه #مسعودرجوی سرکرده گروهک منافقین به #فرانسه مجاهدین خلق وارد فاز #نبردمسلحانه با جمهوری اسلامی ایران شد که نتیجه آن پس از حدود 3 دهه، قربانی شدن 17هزار زن، مرد و کودک بیگناه به دست #تیمهای_ترور این گروهک بود.
با ورود سازمان به فاز مسلحانه در تاریخ 30 خرداد 60، #واحدهای_نظامی_منافقین درصدد برآمدند تا با تهیه #خانههای_تیمی با #انتقال افراد #مشکوک به آنجا و #شکنجه، از نحوه ضربهزدن به خانههای تیمی سازمان خبردار شوند.
در تاریخ 22 مرداد سال 61 با دستگیر شدن یک #دزدِخودرو توسط مردم و تحویل او به پلیس، پرده از یکی از #فجیعترین_جنایتها در تاریخ انقلاب اسلامی ایران برداشته شد که یک #شوک_عمومی در ایران ایجاد کرد. فرد دستگیر شده جوانی بهنام #خسرو_زندی، از اعضای #شاخه نظامی #سازمان_تروریستی مجاهدین خلق بود که قصد داشت برای انجام یک #عملیات_ترور، خودرویی را سرقت کند اما او در بازجویی خود پرده از برنامهای وحشیانه و ضدبشری با نام #عملیات_مهندسی توسط سازمان منافقین خلق برداشت.
او مأموران دادستانی انقلاب و پاسداران کمیته را به #بیابانهای_باغفیض (شمالغرب تهران) برد و #سه_جنازه زنده به گور شده را که حاصل این «مهندسی» وحشیانه بودند، به نیروهای انقلاب نشان داد.
در میان تمام قربانیان عملیات مهندسی بدون شک وحشیانهترین و دلخراشترین شکنجهها روی طالب طاهری و محسن میرجلیلی دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی صورت گرفت. شکنجههایی که حتی اعضای بخش ویژه سازمان سعی داشتند از زیر بار آن شانه خالی کنند و مسئولیت آن را برعهده نگیرند.
#مهران_اصدقی فرمانده نظامی تهران #سازمان با اشاره به خانه تیمی #مرکزیت در #خیابان_کارون از #مهدی_کتیرایی و #حسین_ابریشمچی در آنجا خبر میدهد و #جواد_محمدی (طاهر) نیز مسئول #حفاظت_خانه بود. طاهر حین مراقبت از خانه مشاهده میکند که به جوانی مشکوک شده و طبق خط داده شده اقدام به شناسایی وی میکند
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
1)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند. 📍اعترافاتی از نحوه شکنجه "ط
2)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
📍نحوه ربایش #طالب_طاهری و #محسن_میرجلیلی توسط منافقین
#اصدقی به #چگونگی_ربایش طالب طاهری و محسن میرجلیلی نیز اشاره کرده و میگوید: «آنها [اعضای بخش ویژه] به خیابان میآیند و منتظر میمانند که آنها [دو پاسدار] از #بالای_پشت_بام پایین بیایند. یکی از پاسدارها میرود و با یک ماشین تویوتا که مربوط به خودشان بوده تماس میگیرد. طاهر[جواد محمدی] مطمئن میشود که اینها جایی را زیرنظر داشتهاند. وقتی برادر طالب طاهری با محسن میرجلیلی در خیابان تماس میگیرد. #طاهر به همراه دو نفر دیگر با #پیکان سریعاً جلوی آنها پیچیده و بدون اینکه به آنها فرصت دهند، آنها را #خلع_سلاح میکنند و بیسیم را میگیرند و میگویند که ما از کمیته هستیم و آنها هرچه میخواهند حرف بزنند، آنها کتک میزنند و به زور داخل ماشین کرده و روی صندلی خمیده مینشانند.»
📍در شکنجهگاه سازمان مجاهدین خلق
پس از #ربایش طالب طاهری و محسن میرجلیلی، #تروریستهای_بخش_ویژه بلافاصله آنها را به شکنجهگاه خیابان بهار منتقل میکنند؛ جایی که همزمان #عباس_عفتپیشه نیز در آنجا تحت نظر بود. پس از انتقال دو پاسدار به شکنجهگاه بخش ویژه، جریان بازجویی و شکنجه به سرعت آغاز میشود: «موقع دزدیدن برادران پاسدار طاهر[جواد محمدی] و #رضا_هاشملو و #نبی_ضیایینژاد شرکت داشتند که وقتی برادران را به داخل ماشین میبرند با مشت و تهدید و فشار آنها را داخل ماشین میکنند و سرِ آنها را زیر صندلی خم میکنند و به خانه خیابان بهار میآورند که به طرز ناجوری وارد خانه کرده بودند و ساعت نامناسبی از روز نیز بوده (حدوداً ساعت ۱۱ صبح)؛ موقعی که آنها را داخل خانه میآورند آنها عکس #موسی_خیابانی را که داخل اتاق آویزان بوده میبینند و تا حدی متوجه میشوند و دیگر نمیشد از موضع کمیتهای با آنها برخورد کرد.
سریعاً آنها را جدا میکنند و #طالب را داخل اتاق و #محسن را داخل حمام میبرند و طاهر شروع به شکنجه با #کابل میکند و به آنها میگوید در آن محل چه کار داشتهاید؟ که به طور جداگانه گفتند که ما عضو [کمیته] مواد مخدر هستیم. طاهر از آنها میپرسد روی پشت بام چه کار داشتید؟ که میگویند یک قاچاقچی را زیرنظر داشتهایم و میخواستیم او را دستگیر کنیم. با یکدستی زدن و شکنجه با #کابل و #هویه، محسن اسم اصلی خود را گفت و سپس طالب اسم اصلی خود را میگوید و چند کارت و عکس و کاغذ از جیب آنها به دست میآید که طاهر با خودش میبرد. سپس با شکنجه با کابل و هویه آنها میگویند که در کمیته شهربانی هستند و خانهای را زیرنظر داشتهاند که فردی به نام عباس آنجا میآمده و هر دو نفر همین مطلب را میگویند، البته محسن میگوید که طالب از او مسئولتر است… جواد محمدی مطمئن میشود که خانهشان در خیابان کارون زیرنظر نبوده و سریعاً میرود به بچههای بالا خبر دهد.»
#جریان_بازجویی دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی به همراه شکنجه روی آنها ادامه یافت. مهران اصدقی در اعترافات خود توضیح داد: « #پاهای طالب و محسن #متورم و #کبود بود و روی دستها لکههای سرخ بود که با هویه آنطور شده بود. من سریعاً سؤالات را در کاغذ پوستی مینوشتم که آنها جواب میدادند. البته شب قبل بیخوابی کشیده بودند و حالشان خوب نبود و پاهایشان درد میکرد و با پاشنه پا به توالت میرفتند.»
اصدقی همچنین در جای دیگری درباره نحوه شکنجه دو پاسدار در حین بازجویی گفت: «من به همراه #مصطفی [معدن پیشه] و #شهرام [روشن تبار] و #محمدرضا کار شکنجه را شروع کردیم. ابتدا آنها را روی صندلی بستیم و سپس صندلی را خواباندیم. من با کابل میزدم و مصطفی معدنپیشه دهانشان را با پارچه گرفته بود تا صدا بیرون نرود و وقتی مصطفی میزد، من دهانشان را میگرفتم. آنها مرتب مطالب را تکذیب میکردند و هنگامی که خیلی از فشار ضربات دردشان میآمد #الله_اکبر میگفتند. در اثر زدن با کابل #تاولهایی که روی پاهای آنها بود ترک میخورد و #خون_جاری_میشد و به مصطفی گفتم پاهایشان را باندپیچی کند تا بتوانیم مجدداً آنها را بزنیم. در اثر ترکیدن تاولها خون کف حمام راه افتاده بود و وقتی شکنجه محسن تمام میشد او را بیرون میآوردیم و طالب را داخل حمام میبردیم. تا عصر ما شکنجه را ادامه دادیم و وقتی خودمان خسته میشدیم آنها را از روی صندلی باز میکردیم و دستها و پاهایشان را با زنجیر به میز داخل اتاق میبستیم.»
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
2)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند. 📍نحوه ربایش #طالب_طاهری و #
3)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
مدتی بعد درحالیکه محسن میرجلیلی، طالب طاهری و عباس عفتپیشه در شکنجهگاه بخش ویژه اسیر بودند، ربایش #خسرو_ریاحی_نظری رخ داد.
تروریستها خسرو ریاحی را نیز به همین شکنجهگاه آوردند: «او را چند دور، دور اتاق چرخانیدم و در گوشهاتاق نشاندیم و حمام را خالی کردیم و محسن را داخل اتاق جلویی بردیم و طالب را داخل اتاق جلویی ولی طرف غربی و کفاش را نیز به اتاق پشت این اتاق بردیم و سپس خسرو را داخل حمام بردیم و دستها و پاهایش را بستیم و او را روی میز خوابانده بودیم. او هیکل ورزشکاری داشت. کار خودمان را موقتاً تعطیل کردیم و محمدرضا را مواظب طالب و کفاش و شهرام روشنپناه را مواظب محسن گذاشته بودم…»
از پیش مشخص شده بود که طاهری و میرجلیلی خانه مرکزیت سازمان را تحت نظر نداشتند و خانه مذکور شناسایی نشده بود؛ اما #جرم_نابخشودنی_پاسداری موضوعی نبود که سازمان از آن چشمپوشی کند. مضاف بر آن کوچکترین اطلاعاتی درباره عملیات مهندسی نباید به خارج از بخش ویژه سازمان درز پیدا میکرد. در نتیجه #گرفتن_انتقام، جایگزین گرفتن اطلاعات شد: «حوالی ظهر بود که #طاهر و #مسعود_قربانی آمدند و با حالتی خندان و در حالی که میگفتند بالاخره معلوم شد برای بچهها که بخش ویژه در تور نبوده و به همین خاطر از همه افراد بخش به خاطر این مسئله قدردانی کردهاند ولی امروز کار خیلی مهمی داریم. درست است که اینها خانه ما را زیرنظر نداشتهاند، ولی ما نباید از اینها که #پاسدار هستند و خانه دیگری را زیرنظر داشتهاند بگذریم و بچهها گفتهاند هر کاری خواستید میتوانید با اینها انجام دهید؛ اگر توانستید #اطلاعات_بگیرید و اگر نتوانستید #انتقام. حتی میگفت طرحی داریم که اینها را به خیابان ببریم و درب ماشین را باز کنیم و در یک منطقه شلوغ آنها را به #رگبار ببندیم و دو #کوکتل روی آنها بزنیم، ولی هنوز این مسئله از طرف بچهها تصویب نشده و کاری که ما امروز داریم، گرفتن اطلاعات در غیر این صورت انتقام است.»
📍جنایتگری منافقین در شکنجه دو پاسدار
نهایتاً در روز آخر طرح گرفتن انتقام از دو پاسدار جنایتی را رقم زد که در طول تاریخ معاصر ایران کمنظیر بود: «سپس جواد [محمدی] وارد اتاق شد و طالب را دید که نشسته است. #چند_سیلی_محکم به گوش او زد… جواد محمدی به من گفت اینها را بترسانید. من که فکر میکردم اطلاعات خیلی زیادی از آنها گرفتهام به جواد گفتم دیشب اطلاعات زیادی به من داده و تو نباید این طوری برخورد کنی، ولی جواد گفت باید بترسند. سپس #هویه را آورد و به #بدن طالب میچسباند که میخواست فریاد بزند ولی طاهر به او میگفت اگر صدایت در بیاید بیشتر #میسوزانمت و طالب به من نگاه میکرد تا شاید چیزی بگویم ولی من هیچ کاری نمیکردم. مسعود قربانی نیز #اتو را به #کمر_محسن چسباند که بیهوش شده بود و مسعود قربانی گفت اینها را باز هم بزنید تا بترسند…»
درحالیکه شکنجهگاه بخش ویژه #چهار_زندانی را در خود جای داده بود، کشتهشدن خسرو ریاحی اتفاق افتاد. به شهادت رسیدن خسرو ریاحی به ضرب گلوله منافقین در حالی رخ داد که وی موفق شده بود با تروریستها درگیر شود. صدای بلند گلوله امنیت شکنجهگاه خیابان بهار را به خطر انداخت و نتیجه آن، پایان عملیات مهندسی و تخلیه کامل شکنجهگاه بود: «[پس از درگیری خسرو ریاحی با منافقین و تیراندازی به وی] من پیش طالب و محسن آمدم و از آنها پرسیدم صدای تیر زیاد بود؟ که به من گفتند صدا زیاد بوده و وقتی محمدرضا به خانه آمد گفتم همین امشب باید اینجا را خالی کنیم. همهتان اسلحههایتان را ببندید و آماده باشید…»
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
3)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند. مدتی بعد درحالیکه محسن میر
4)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
سپس شکنجه وحشیانه پیش از قتل دو پاسدار در دو اتاق جداگانه آغاز شد. مهران اصدقی جریان شکنجههای دو پاسدار را به صورت موازی روایت کرد: «دست به کار شدیم. مسعود قربانی و من قرار شد بالای سر محسن میرجلیلی برویم و جواد محمدی و مصطفی معدنپیشه سراغ طالب طاهری بروند. قبل از هر چیز جواد گفت بگذارید ببینیم این #میلههای_سربی که گفتهاند بیهوش میکند درست است یا نه. سپس با میله دو بار به #پشت_گردن طالب زد که بیهوش نشد و گفت یا این میلهها الکی است یا این (منظور طالب طاهری) خیلی پوستکلفت است. سپس دست به کار شدیم. در حمام من و مسعود قربانی نزد محسن میرجلیلی که روی صندلی بسته شده بود رفتیم. مسعود قربانی خطاب به محسن گفت شنیدهام تو اطلاعات نمیدهی. میدانی ما با دشمنانمان چطور رفتار میکنیم؟ اگر اطلاعات ندهی تو را #میپزیم. سپس به من گفت اتو را بیاور. من #اتو آوردم. مسعود اتو را به برق زد و اتو در حالی که چراغش روشن شده بود و داغ میشد، از فاصله بین تکیهگاه صندلی و محل نشستن آن به کمر محسن نزدیک کرد طوری که او احساس میکرد که اتو داغ است و فقط به من خیره شده بود و هیچ حرفی نمیزد.
مسعود قربانی مجدداً سؤال کرد حرف میزنی یا نه؟ که به دنبال این حرف ناگهان اتو را به کمر محسن میرجلیلی چسباند که محسن از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد، #سپس_از_هوش_رفت. بوی سوختگی داخل حمام پیچیده بود. من خیلی ترسیده بودم. خود مسعود قربانی هم ترسیده بود ولی سعی میکرد خودش را مسلط به کاری که انجام میدهد نشان دهد. سپس مسعود قربانی به محمدرضا گفت آب سرد رویش بریز تا به هوش بیاید. من از حمام بیرون رفتم و وارد اتاقی که جواد محمدی و مصطفی معدنپیشه در آن بودند شدم.»
به موازات این اتفاق، طالب طاهری نیز در اتاق دیگری زیر فشار تهدید و شکنجه منافقین بود: «من آمدم پیش طاهر [جواد محمدی] و رحمان [مصطفی معدنپیشه] که با طالب تنها بودند. طاهر #خیلی_وحشیانهتر عمل میکرد. چند بار دیدم که طالب را تهدید میکرد تا بهحال دیدهای که #پوست یک نفر را #بکنند؟ حتماً ندیدهای. آیا فکر میکردی یک روز به دست ما بیفتی؟ میبینی ما داریم حکومت میکنیم. تو میدانستی که در این شهری که این همه شما گشت در آن به راه انداختهاید، ما شما را این طور دستگیر کنیم و هر کاری بخواهیم با شما بتوانیم بکنیم. طاهر سپس به رحمان اشاره کرد #چاقو را بیاور تا فقط نشانش دهم که چطوری پوست میکنند؛ البته خود این میتواند با اعمال خود، خود را نجات دهد یعنی باید اطلاعات دهد…»
📍گرفتن انتقام بهجای اطلاعات
اعضای بخش ویژه سازمان مجاهدین خلق، شکنجهها و جنایات وحشیانه خود را بر روی طالب طاهری که ۱۶ سال بیشتر نداشت نیز صورت دادند. مهران اصدقی در ادامه فرایند «گرفتن انتقام بهجای اطلاعات» را توضیح داد: «مصطفی چاقو را آورد و به جواد داد. جواد دو بار چاقو را روی #بازوی طالب کشید که خون نیامد. بار سوم چاقو را محکم کشید که بازوی طالب را برید. ناگهان طالب بر اثر درد شدید تکان خورد و خون از بازویش جاری شد. میخواست حرف بزند که جواد گفت خفه شو. دوباره خواست حرفی بزند، جواد گفت خفه شو و با #مشت توی #دهان طالب کوبید طوری که #دندانش شکست و دهانش خونی شد. باز که خواست حرفی بزند جواد گفت الان حالیت میکنم و سپس #میلهای_سربی را برداشت و به #دهان و #فک و #چانه و #دندانهای او زد که وقتی طالب دهانش را باز کرد #دندانهای_شکستهاش به همراه خون و آب دهان روی شلوارش #ریخت. مصطفی نیز با میله سربی دیگر که در دستش بود به #جاهای_مختلف_بدن طالب میزد و این ضربات آنقدر محکم بود که طالب از #ناحیهی_دندههایش احساس درد شدیدی میکرد.»
منافقین که #شقاوت را به اوج رسانده بودند، در همین نقطه متوقف نماندند و هرچه زمان میگذشت، درجه بالاتری از جنایات خود را به نمایش درمیآوردند: «به حمام برگشتم دیدم محسن به هوش آمده است. مسعود قربانی گفت باید با #آب_داغ حال اینها را جا آورد. سپس من آب داغ آوردم و مسعود به من گفت آب داغ را #روی_پاهایش_بریز. من میخواستم آب را یکدفعه خالی کنم که مسعود به من اشاره کرد آب داغ را یواشیواش بریز تا #بیشترزجر_بکشد. من نیز آب داغ را یواشیواش روی پاهای محسن ریختم، طوری که #تمام_تاولهای_پایش_ترکید و خیلی شکل وحشتناکی پیدا کرده بود و از جای باندها خون به راه افتاده بود و #پوست_پاها از بدن #جدا میشد. در همین حین محسن بیهوش شده بود و یک بار که به هوش آمد و پنجههایش را روی شلوارش میکشید مسعود قربانی به من گفت آب داغ را بده و پس از اینکه آب داغ را از من گرفت، آن را روی #دستهای_محسن ریخت که دستهای محسن #پف کرد و #چروک شد و #حالت_پختگی داشت…»
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
4)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند. سپس شکنجه وحشیانه پیش از قت
5)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
در ادامه اعضای بخش ویژه مجاهدین به حدی از #جنون رسیده بودند که از هیچ #عمل_غیرانسانی دریغ نمیکردند و تنها درصدد فرونشاندن آتش خشم خود و سرپوش نهادن بر ضعف خود در مقابل نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بودند: «من درحالیکه عرق کرده بودم از حمام خارج شدم و به اتاقی که جواد و مصطفی بودند رفتم. با ورود به اتاق #صحنه_دلخراشی را دیدم. #پوست سمت راست #سر طالب #بهمراه_موهایش کنده شده بود و مصطفی حالت رنگپریده و ترسیدهای داشت. جواد محمدی هم در حالی که #چاقوی_خونی در دستش بود، بالای سر طالب که بیهوش شده بود ایستاده بود. وقتی طالب به هوش میآمد حرف نمیتوانست بزند؛ فقط در حالی که دهانش را به سختی باز میکرد، نالههایی از او شنیده میشد و جواد با حالت عصبانی از او میپرسید چرا حرف نمیزنی؟ صدای ناله خود را شدیدتر میکرد و سرِ خود را به شدت تکان میداد. مصطفی سر او را محکم گرفته بود و جواد با عصبانیت #چاقو را #بالای_گوش طالب گذاشت و آن را #برید و بلافاصله چاقو را روی #بینی طالب گذاشت و بینی او را برید طوری که خون زیادی از سر و صورت طالب جاری شد و تمام سر و صورتش غرق در خون شد و پس از احساس درد شدید #بیهوش شد… در همین حین که طالب بیهوش بود جواد محمدی چاقو را کنار #چشم طالب گذاشت و فشار داد که خون از چشمش بیرون ریخت و وقتی بعداً طالب به هوش آمد با آن چشم جایی را نمیدید. در هنگام انجام این کارها #کابل و #پارچه در دست مصطفی بود که هر وقت صدایی بلند میشد با پارچه دهان طالب را میگرفت و با کابل به #سینه و #پاهای طالب میزد… طالب بیهوش در حالی که خون در جاهای مختلف صورتش خشکیده بود روی صندلی همچنان #درحال_شکنجهشدن بود و جواد محمدی در حالی که #انبردست در دستش بود مشغول #کشیدن_دندانهای طالب بود که از دهان طالب خون زیادی بیرون میریخت و دهانش بوی بسیار بدی میداد.»
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
5)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند. در ادامه اعضای بخش ویژه مجا
6)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
قساوت قلب اعضای بخش ویژه تا حدی بود که برخی از اعضا از ادامه #شکنجههای_قرون_وسطایی جا زدند و نتوانستند ادامه چنین #جنایاتی را تحمل کنند: « #لثههای این برادران حالت بدی پیدا کرده بود، طوری که #دهانشان خیلی بوی بدی میداد و حالتی که انگار یک چیزی بگندد داشت و این مسئله به خاطر همان اعمال شکنجهها بود و #خونمردگیها در بدن آنها. طاهر در حالی که با چاقو وارد حمام شده بود گفت این یکی مسائل را میگوید یا نه یا دلش میخواهد مثل آن یکی #پوستش_کنده_شود؟ من بیرون آمدم و به اتاقی که طالب در آن بود رفتم. دیدم قسمتی از #پوست_سر را به همراه #موهای او #کنده است و شکل آن حالت خیلی بدی داشت. طالب بیهوش بود که رحمان با ریختن آب سرد میخواست او را به هوش بیاورد ولی رحمان هم حالت خیلی بدی داشت. البته این مطلب را نمیخواست نشان دهد ولی من میفهمیدم که از این کار خوشش نمیآید. نه آنکه رحمان دلرحم بود، ولی حالت و عکسالعملی که برادران پاسدار نشان میدادند طوری بود که حالت چندشآوری داشتیم. من در آن موقع یک لحظه نمیتوانستم فکر کنم که چه دردی آنها میکشند و فقط فکر این بودم که از معرکهای که مسعود قربانی و طاهر راه انداختهاند عقب بیفتم.»
از سوی دیگر #شکنجههای_دلخراش بر روی محسن میرجلیلی نیز به موازات طالب طاهری در جریان بود: «خود من هم کابل و پارچه در دستم بود که به حمام برگشتم. چند ضربه #کابل به #کف_پا و #بدن محسن میرجلیلی که هنوز بیهوش بود زدم که تکان خورد و به هوش آمد. پس از به هوش آمدن دهانش را باز میکرد و وقتی دهانش باز میشد بوی گندیدگی شدیدی از دهانش میآمد و #لثههای #دندانهایش حالت پوسیدگی داشت. اصلاً همه جای بدنش سست شده بود و بدنش مقاومت طبیعی خود را از دست داده بود. حتی یک بار که مسعود قربانی موهای او را میکشید و من با کابل میزدم و محمدرضا دهان محسن را گرفته بود، مسعود پس از #کشیدن_موهای_محسن دستهایش پر از مو شده بود. خود من هم یک بار این کار را کردم که مقداری از موهای محسن کنده شد و دستم پر از مو شد. سپس محسن را که دیگر رمقی در بدن نداشت باز کردیم و داخل اتاق دیگر بردیم و با #زنجیر به میز بستیم.»
تروریستهای بخش ویژه سپس دست به اعمال شنیعتری زدند و شکل جدیدی به شکنجههای خود دادند: «پس از اینکه طالب به هوش آمد جواد از او اطلاعات میخواست و در مورد یکسری کارت و مدارک پاسداری که از جیب طالب به دست آورده بود سؤال میکرد و میگفت آدرس دوستانت را به ما بده که طالب جوابی نمیداد. جواد گفت این طوری نمیشود، باید این را #کبابش کرد و مصطفی به آشپزخانه رفت و یک #گاز_پیکنیکی و یک #سیخ به همراه خودش آورد و به جواد داد. جواد سیخ را دو بار #سرخ کرد و به #ران_طالب زد و بار سوم سیخ را سرخ کرد و روی دکمههای جلو شلوار طالب گذاشت که شلوار طالب سوخت و سپس #سیخ_داغ به #بدن طالب اصابت کرد که یکدفعه طالب شوکه شد و به این شکل جواد آلت طالب را سوزاند و تمام فضای اتاق را #بوی_سوختگی_پارچه و #گوشت_بدن پر کرده بود و چون نمیتوانستیم دربها را باز کنیم همان طوری بو به داخل راهرو هم رفته بود و تا حدی فضای خانه را پر کرده بود. پس از اینکه طالب بیهوش شد جواد و مصطفی او را از روی صندلی باز کردند و جواد یک #شیشه #نوشابه آورد و میخواست به طالب استعمال کند. من نمیتوانستم این صحنه را ببینم و از ترس از اتاق خارج شدم و بعداً مصطفی جریان استعمال شیشه را به من توضیح داد.»
با پایان یافتن شکنجهها، مسعود قربانی و جواد محمدی شکنجهگاه را ترک کردند: «طاهر نهایت کار این طور گفت که ما فقط انتقام گرفتیم و اطلاعات نگرفتیم و بعد با مسعود دستهای خود را شستند و رفتند.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
⭕️ عمران خان: سکوت جهانی نسبت به وقایع کشمیر یادآور مماشات با هیتلر است
▪️عمران خان، نخست وزیر پاکستان بار دیگر از جامعه بین الملی خواست نسبت به آنچه در کشمیر جاری است «بی تفاوت و منفعل» عمل نکند و نسبت به «رواج و گسترش ناسیونالسم هندو» و لغو اختیارات وضع شده برای بخش خودگردان هند واکنش نشان دهد.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
🚩 سوختگیری بنزین از فردا با کارت سوخت
مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش:
🔹از فردا سوختگیری در جایگاههای سوخت صرفاً با کارت شخصی انجام میشود که رمز همه کارتهای سوخت چهار رقم آخر کد ملی دارندگان کارت سوخت است.
🔹۲۴ میلیون خودرو و موتورسیکلت در کشور در حال تردد هستند که تا کنون برای آنها کارت سوخت صادر شده است.
🔹 اگر کسی نتوانست رمز قبلی کارت سوخت خود را پیدا کند در تهران ۱۹ مرکز برای بازیابی رمز کارت سوخت وجود دارد و به صورت پیشفرض چهار رقم آخر کد ملی فرد به عنوان رمز فعال میشود.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
⭕️فراخوان آیت الله سیدابراهیم رئیسی ، رئیس قوه قضائیه درباره مشارکت جویی از مردم و نخبگان در روند تحولات دستگاه قضایی منتشر شد.
🔺متن این فراخوان که در صفحات رئیس قوه قضاییه در شبکههای اجتماعی منتشر شده، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹امروزه با گسترش دسترسیهای ارتباطاتی، فارغ از چارچوبهای سنتیِ خشک و دیوانسالارانه، فضای_مجازی و رسانههای_اجتماعی به فرصتی بزرگ برای کم کردن فاصلههای زمانی و مکانی در ارتباطات و به اشتراکگذاری نظرات تبدیل شده است.
🔹از این فرصت باید برای دریافت نظرات مردم و نخبگان از «ایده تا بازخورد» به بهترین نحو استفاده کرد.
🔹آسیبهای فضای مجازی -که در جای خود باید به طور جدی دنبال و رفع شود- نباید ما مسئولان را دچار خطای محاسباتی کند و موجب شود که خود را از فرصت کمنظیر ارتباط با مردم در این بستر محروم نماییم.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۸۲ 🔅•✾••┈ پاسخ به اتهام #بنیامیه مصریها حلقه محاصره عثمان را تنگتر
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۸۳ 🔅•✾••┈
☀️تبرّی از خون عثمان
هنگامی که خبر کشته شدن عثمان را شنیدم!
🔸گفتم: در #دوستی با دوستانت #افراط_نکن، شاید روزی تبدیل به #دشمنت شوند و در دشمنی با دشمن نیز زیاده روی نکن، شاید روزی دوست تو شود.
☀️تحلیلی از قتل عثمان
در موضوع اعتراض علیه عثمان و کشته شدن وی، نکاتی را باید ذکر کنم. گویا این موضوع یکی از #نشانههای قرنهای گذشته بود:
(علم آن در کتابی نزد پروردگار من. پروردگار من نه مرتکب خطا میشود و نه فراموش میکند.)
اصحاب رسول خدا(ص) که در #جنگ_بدر همراه آن حضرت بودند، دست از #یاری_عثمان برداشتند و او را به حال خود رها کردند.
#اهل_مصر نیز وی را به #قتل رساندند. اما #نقش_من در این حادثه بدینگونه بود که #نه به قتل وی #فرمان_دادم و #نه کسانی که #قصد_کشتن وی را داشتند، از این کار بازداشتم.
من اگر به قتل وی امر میکردم، جزو یاران و مددکاران قاتلان وی محسوب میشدم و اگر آنها را از این کار باز میداشتم، جزو یاری رسانندگان به عثمان میشدم که آن را نیز مصلحت نمیدیدم.
▪️اوضاع #بسیار_آشفته و حق و باطل #درهم_آمیخته و #مشتبه شده بود.
❗️موافقان و یاوران عثمان معتقد بودند که بیشترین ضربه را من به عثمان وارد کردهام و مخالفان عثمان فکر میکردند که بیشترین یاری رسانی به عثمان از جانب من بوده است.
🔸اما نظر من درباره عثمان این است که وی در #انتخاب خویش درست عمل نکرد و #راه_بدی برگزید و البته #مخالفان وی نیز #عجولانه برخورد کردند و #ناخشنودی خویش را از #عملکرد_عثمان به گونهای #نامناسب بروز دادند.
به هر حال، خدا میان شما و او قضاوت خواهد کرد. به خدا سوگند، در خون عثمان #هیچ_تهمتی_متوجه_من_نیست و من همانند دیگر مسلمانان و مهاجران در خانه خویش نشسته بودم و در قتل وی دخالتی نداشتم.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
امروز....
✴️ سه شنبه 👈22 مرداد 98
👈13 اوت 2019 👈11 ذی الحجه ۱۴۴۰
🕌مناسبت های دینی و اسلامی.
❇️امروز برای اموری از قبیل:
✅تجارت و داد و ستد.
✅امور ازدواجی خواستگاری عقد و عروسی..
👶نوزادی که امروز به دنیا بیاید زندگی خوبی خواهد داشت. ان شاءالله.
🤕بیمار امروز نیزشفا می یابد ان شاءالله.
✈️ مسافرت بسیار نیک است
🔭 احکام نجوم.
🔘شکار و صید...
🔘امور کشاورزی و زراعت.
🔘دیدار بزرگان.
🔘دید و بازدیدهای سیاسی و فعالیت های از این دست.
💑 امشب
مباشرت عقد و عروسی مکروه است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) خوب نیست غم و اندوه دارد .
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری خوب نیست و موجب خبط دماغ گردد.
✂️ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد .
👕👚دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه 12 سوره مبارکه یوسف علیه السلام است.
ارسله معنا یرتع و یلعب و انا له لحافظون...
و مفهوم ان این است که چیز عزیز و ارزشمندی از خواب بیننده دور افتد ولی عاقبت بخیر باشد.ان شاءالله. و شما مطلب خود را قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون مهدوی🌸
@taghvimehamsaran
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
💎بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ💎
✨کتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیک مُبارَک لِیدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیتَذَکرَ أُولُوا الْأَلْبابِ✨
«این کتاب پربرکتی است که آن را بر تو نازل کرده ایم تا آیاتش را تدبّر کنند و خردمندان متذکر شوند.»
📖سوره ص -آیه ۲۹
🔅پیامبر اسلام (ص):
✨اِن اَرَدتُم عَيشَ السُّعَداءِ و َمَوتَ الشُّهَداءِ و َالنَّجاةَ يَومَ الحَسرَةِ و َالظِّلَّ يَومَ الحَرورِ و َالهُدى يَومَ الضَّلالَةِ فَادرُسُوا القُرآنَ فَاِنَّهُ كَلامُ الرَّحمانِ و حِرزٌ مِنَ الشَيطانِ و رُجحانٌ فِى الميزانِ✨
🍃اگر زندگى سعادتمندان، مرگ شهيدان، نجات روز حسرت (قيامت)، سايه روزِ سوزان و هدايت در روز گمراهى را مى خواهيد، قرآن را ياد بگيريد كه آن سخن خداى مهربان است و سپرى است در مقابل شيطان و سنگينى در ترازوى اعمال.🍃
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸غدیر، مناسبتی درک نشده
(قسمت چهارم)
👈 ریشه و اصل امر به معروف چیست؟
👈 پیامبر گرامی اسلام چه نوع امر به معروفی را نهی فرمودند؟!!!
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
😞خونِ دل خوردنِ امام زمان😞
✍ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ع) ﻣﻰﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ:
«ﺁﺯﺭﺩﮔﻰﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻣﻬﺪﻯِ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﻯِ ﻧﺎﺩﺍﻧﺎﻥِ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭِ ﺧﻮﺩ ﻣﺘﺤﻤّﻞ میﺷﻮﺩ، ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺗﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ اکرم ﺍﺯ ﺟﺎﻫﻠﺎﻥِ ﺯﻣﺎﻥِ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
☑️ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﮕﻮﻧﻪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ:👇
👈 ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ، ﺳﻨﮓ ﻭ ﺩﺭﺧﺖ ﻭ ﭼﻮﺏ ﻣﻰﭘﺮﺳﺘﻴﺪﻧﺪ. ﻗﺎﺋﻢ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﻗﻴﺎﻡ ﻛﻨﺪ، ﻣﺮﺩﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺄﻭﻳﻞ (تفسیر) ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ».
📚كتاب 1001 نکته پیرامون امام زمان
💚اللهمَّ عَجّل لِوَلیکَِ الفَرَج بِحَقِ اَلْزِینَبْ سَلٰامُ اَللّهْ عَلَیْها💚
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
°•|🍃🌸
°•{فرمانده والامقام
#شهید_محســن_نـــورانی🕊🌹}•°
🔴 بشارت شهادت محسن نورانی
از زبان #شهيد_همـــت
◽️حاج همت، محسن را خواست و به او گفت: «محسن، تو به شهادت میرسی» محسن كه كمی جا خورده بود، گفت: « چطور مگه حاجی؟
◽️حاج همت ادامه داد: «من خواب ديدم كه تو به شهادت ميرسی، شهادتت هم طوری است كه اول #اسيرت میكنن و بعد از اينكه آزار و شكنجهات دادن و تو خواستههای اونها رو برآورده نكردی، تو رو #تيرباران میكنن و به #شهادت میرسی.
🔻سه روز بعد خواب حاج همت تعبير شد. در عمليات والفجر ۳ در مرداد ۶۲ و درآزاد سازی مهران، ماشين تويوتايی كه سرنشينان آن نورانی، برقی، پكوك و چند نفر ديگر از پاسداران لشگر ۲۷ بودند در منطقه قلاجه به كمين منافقين خورد. پس از آن منافقين ناجوانمردانه سرنشينان تويوتا را به رگبار بستند همه سرنشينان جزء يك نفر جلوی چشم يكديگر در حاليكه زخمهای عميق گلوله برداشته بودند با تير خلاص، به #شهادت رسيدند ...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
از ســوز دلــم آهِ سـحرگــاه بسازید
از اشــک شبـم در سحری آه بسازید
مـن منـتظر آن دلِ پُـر سـوز و گـدازم
ای کــاش که از کوه گنـه کاه بسازید
اصـلاً بـه گـمانم که بُوَد عادتتـان کـه
از سائــل درگـاه کرم شـــاه بسـازید
مــا بـَد کـه نه آقـا بـلدِ راه نـبودیـم
از نــا بــَلـدان یـک بَــلدِ راه بسازید
ای حضرت آقا قسمت میدهم ایـنکه
از قـلبِ سیَه تـِکه ای از مــاه بسازید
اَرباب تویی صاحبمان هم که تو هستی
حال از همه یـک نــوکر دلخـواه بسازید
مــا گُـمشدِگانِ حــرم کــربوبــلاییم
از سـمت حــرم بـر دلـمان راه بسازید
محمدحسن رحیمی
نوكر نوشت :
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آ زادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضاء کند...
صلي الله عليك يا سيدنا العطشان يا اباعبدالله الحسين
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سربازى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى ميداد.
از او پرسید:
آیا سردت نیست؟!
نگهبان گفت:
چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت:
من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده سرباز را در حوالى قصر پیدا کردند ، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود :
اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد....
🔶یا به کسی قولی ندیم ، یا اگه قول دادیم امید دادیم مردانه عمل کنیم.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist